پاورپوینت کامل دفاع از فلسفه در حدیث ابونصرمحمد فارابی ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دفاع از فلسفه در حدیث ابونصرمحمد فارابی ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دفاع از فلسفه در حدیث ابونصرمحمد فارابی ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دفاع از فلسفه در حدیث ابونصرمحمد فارابی ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
رساله «فارابی؛ مؤسس فلسفه اسلامی» اثر دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم و استاد فلسفه دانشگاه تهران، اخیراً به زبان روسی ترجمه و در قزاقستان رونمایی شد. این اثر که نخستین بار در سال ۱۳۵۶ از سوی انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعاتفرهنگی منتشر شدهبود اوایل هفته جاری با حضور نویسنده در مرکز ایرانشناسی دانشگاه فارابی قزاقستان رونمایی شد. در این مراسم دکتر داوری سخنرانیای با عنوان «پاورپوینت کامل دفاع از فلسفه در حدیث ابونصرمحمد فارابی ۵۹ اسلاید در PowerPoint» ارائه کرد که متن آن را در اختیار «صفحه اندیشه روزنامه ایران» گذاشت؛ با سپاس از ایشان، این مقاله در دو بخش تقدیم خوانندگان میشود.
رساله «فارابی؛ مؤسس فلسفه اسلامی» اثر دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم و استاد فلسفه دانشگاه تهران، اخیراً به زبان روسی ترجمه و در قزاقستان رونمایی شد. این اثر که نخستین بار در سال ۱۳۵۶ از سوی انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعاتفرهنگی منتشر شدهبود اوایل هفته جاری با حضور نویسنده در مرکز ایرانشناسی دانشگاه فارابی قزاقستان رونمایی شد. در این مراسم دکتر داوری سخنرانیای با عنوان «پاورپوینت کامل دفاع از فلسفه در حدیث ابونصرمحمد فارابی ۵۹ اسلاید در PowerPoint» ارائه کرد که متن آن را در اختیار «صفحه اندیشه روزنامه ایران» گذاشت؛ با سپاس از ایشان، این مقاله در دو بخش تقدیم خوانندگان میشود.
***
رساله دکتری من درباره سیاست فارابی است که پنجاه سال پیش آن را نوشتهام. در آن زمان فکر میکردم که ما ایرانیان در میان کشورهای اسلامی تنها کشور یا در زمره معدود کشورهایی هستیم که از هزار سال پیش تاکنون به فلسفه اسلامی توجه داشته و آن را تدریس کردهایم. اما به آثار کسی رجوع کردم که در فاراب به دنیا آمده بود کشوری که هممرز شمال شرقی جهان اسلام بوده است. در کشور ما فلسفه اسلامی همواره در صورت مفصل و کاملش تدریس میشده و هماکنون نیز تدریس میشود. هر چند که به آغاز و انجام و نتایج آن و به طور کلی به تاریخ فلسفه کمتر توجه میشده است.
غربت فلسفه از چهرو است؟
اکنون چرا باید به تاریخ فلسفه توجه کنیم و به آغاز فلسفه بازگردیم؟ مگر از این بازگشت چه عایدمان میشود؟ اگر فلسفه را مجموعهای از احکام و قواعد درست و برهانی بدانیم طبیعی است که صورتی از فلسفه را که کاملتر میدانیم، نگاه میداریم و ترویج میکنیم. ولی فلسفه، تاریخ فلسفه است و در هر زمان جلوهای دارد. مردم نیز دانسته و ندانسته با آن نسبت خاصی دارند زیرا در تاریخی که ما به آن تعلق داریم فلسفه مظهر تفکر و پشتوانه فهم و علم و عمل است. مهم نیست که بسیار کسان و از جمله بعضی دانشمندان با فلسفه میانهای ندارند و اگر ملاک آمار باشد تعداد مخالفان فلسفه از موافقانش خیلی بیشتر است اما در فلسفه و تفکر به آرای همگانی رجوع نمیشود و عقل مشترک ملاک نیست زیرا عقل فلسفه، عقل دیگری است و طبیعی است که عقل مشترک فلسفه را در نیابد و برنتابد. اگر فلسفه همواره مورد بیمهری و دچار غربت بوده و این غربت در قرون اخیر شدت یافته است نباید نتیجه گرفت که جایی در تاریخ نداشته است و ندارد.
از زمانی که میزان علم را کارآمدی آن دانستند پیوسته کسانی با مواضع مختلف فکری گفتهاند که فلسفه و بخصوص فلسفههای جهان قدیم به هیچ کار نمیآید. شرق شناسان هم در پژوهشهایشان درصدد برآمدند که ببینند منابع یونانی فلسفه دوره اسلامی کجاها و کدامها است و بعضی اختلافنظرها را هم به ملاحظات برگرداندند و گفتند فیلسوفان به ملاحظه رعایت فقیهان آرای اسلامی را در فلسفه وارد کردهاند تا رنگ و بوی دینی پیدا کند یا لااقل بیگانه با جهان اسلام نباشد و بتواند جایی در این جهان پیدا کند. این معانی گرچه مشهور شده است اما سخن سنجیده و تحقیقی نیست و باید بیشتر در آنها تأمل کرد. نکتهای که مخصوصاً در این میان مورد غفلت قرار گرفته است چرایی التفات و اعتنا و توجه بخشی از جهان اسلام به فلسفه و اعراض و بیتوجهی بخش دیگر بود.
چرا فلسفه در آسیا و آفریقا مهجور شد؟
در قرون هشتم و نهم میلادی (دوم و سوم هجری) تنها بخشی از اروپا و کسانی از جهان اسلام در ایران و ماوراءالنهر به فلسفه اعتنا داشتند. وجه این اعتنا چه بود و چرا آسیای بزرگ و آفریقا (حتی مصر) در صدد آموختن علوم یونانی و از جمله فلسفه برنیامدند. ساده بگویم باید بیندیشیم تا بدانیم این چه شور طلبی بود که مثلاً فارابی را در دورترین نقطه جهان اسلام از سرزمین وحی، برانگیخت که از شهر و دیار خود به مرو برود و در آنجا فلسفه بیاموزد و چون میشنود که در حوزه علمی بغداد استادانی هستند که میتوانند به مشکلهای او پاسخ بدهند، عزم بغداد کند و پس از آنکه از استادان منطق و فلسفه و ادب آنجا کسب دانش کرد به حلب و دمشق برود تا با خاطری آسوده به تفکر و تحقیق و تألیف و تصنیف کتب و رسالات در فلسفه و علوم زمان خود بپردازد. چرا این شور طلب در حجاز و حتی در مصر با آن سابقه تاریخی درخشان پدید نیامد؟ علم با طلب پدید میآید و آنکه علم را میجوید در راه طلب بیبهره نمیماند. چنانکه طلب فارابی بیحاصل نبود. پس ببینیم بهره فارابی از علم و فلسفه چه بوده و آثارش متضمن چه درسهایی است یعنی در آنها چه میتوان یافت که به ما نه فقط در فهم فلسفه اسلامی و شناخت مقام آن مدد کند بلکه به ما بگوید که نیاکان ما چه نیازی به آثار فارابی و امثال او داشتهاند که آنها را تاکنون حفظ کردهایم و ما مردم عصر تجدد چرا باید آنها را بخوانیم و… ؟
جایگاه فارابی در فلسفه اسلامی
آثار فارابی که بیشتر در منطق و مابعدالطبیعه و سیاست و شعر و موسیقی و… است از جهات مختلف و مخصوصاً با تأثیری که بر ابن سینا داشته در تاریخ فلسفه اسلامی ممتاز است. این آثار با همه تنوعی که داشته هرگز کتاب درسی نبوده است. زیرا اولاً مطالبش صورت اجمالی دارد و ثانیاً در آنها فلسفه مهیای ورود به عالم اسلامی شده است. فارابی طرح تاریخ فلسفه اسلامی را که در آن کلام و تصوف با فلسفه جمع شدند درانداخت. اگر فارابی نبود ابنسینا در تدوین تفصیلی فلسفه راه دشوارتری داشت و شاید فلسفه به راه دیگری جز راه سهروردی و ملاصدرا و… میرفت.
در فلسفه فارابی حداقل سه وجه ممتاز میتوان یافت:
الف. فارابی که بیگذرنامه از دورترین نقطه جهان اسلام در شمال شرق راه افتاده و تا غرب جغرافیای دانش و فرهنگ اسلامی راه پیموده است (از فاراب تا حلب و دمشق) هنوز با هوای مدینه یونانی و فضایل آن به کلی قطع علاقه نکرده بود اما اخلاف او بتدریج از فضای مدینه یونانی دور و دورتر شدند و اگر ذکری از مدینه کردند مرادشان شهر و دیار و کشور و… بود. فارابی هم در پایان راه خود وقتی پیامبر را رئیس مدینه میخواند ناگزیر باید امت را به جای مدینه بگذارد.
ب. فارابی احکام دین را وارد فلسفه نکرد و آنها را با موازین منطق نسنجید و رد و اثبات نکرد بلکه دین را عین فلسفه دانست. به نظر او زبان دین «زبان خطابه» است اما فیلسوف با «زبان برهان» سخن میگوید. اما برهان و خطابه هر دو ممکن است متضمن یک معنی و حقیقت باشند اما صورت ظاهرشان تفاوت دارد یا بهتر بگویم باطن سخن خطابی پیامبران فلسفه و عقل است. به نظر فارابی مبدأ و منشأ و غایت فلسفه و دین یکی است و این دو صرفاً از حیث صورت با هم تفاوت دارند.
ج. وقتی به سعی فارابی برای جمع میان فلسفه افلاطون و ارسطو و مخصوصاً به جمع دین و فلسفه نظر میکنیم به وجوه شباهت و نزدیکی دین و فلسفه و حتی با تفاوتهایشان بهتر و بیشتر آشنا میشویم هر چند که بعضی مطالب کتاب «الجمع بین رأی الحکیمین» را ممکن است نپذیریم و چگونه میتوانیم بگوییم که افلاطون و ارسطو هیچ اختلافی با هم نداشتهاند. اما اختلافها و قرابتهایشان با خواندن کتاب فارابی را بهتر میتوانیم دریابیم.
یگانگی دین و فلسفه
فارابی در بیان وحدت دین و فلسفه احکام دین را با میزان منطق نسنجیده است بلکه اتصال علم و فلسفه را به معدن و مبدأ دین اثبات کرده است. اگر فیلسوف در اتصال به عقل فعال با سخن برهان آشنا میشود و حقایق را در صورت عقلی و برهانیاش مییابد و فرا میگیرد پیامبر عقل فعال را به صورت ملک وحی میبیند و حقایق را از زبان او یعنی به زبان وحی میشنود. زبان وحی زبان خطاب به همه مردم است و گوش مردمان با آن بیشتر آشنا است. پس یکی بودن فلسفه و دین به این معنی نیست که احکام دین را با قواعد منطق بسنجند و وجه عقلی هر حکمی به روشنی معلوم باشد بلکه نظر به یگانگی دین و فلسفه از حیث مبدأ و غایتشان است اما تفاوت دین و فلسفه از نظر فیلسوف ما باطن است و دین ظاهر و فیلسوف که با باطن دین سر و کار دارد ماهیت دین را میشناسد. نبی هم به این علم آگاه است اما او به زبان خطابه که زبان مردم است با ایشان سخن میگوید.
در این طرح، فارابی فلسفه برهانی را با تصنع و تکلف با جهان اسلامی زمان خود تطبیق نداده است. او که مانند استادان یونانی خود در جستوجوی راهی بوده است که در آن سیاست همچنان جایگاهش را در فلسفه حفظ کرده باشد و نظم عالم سرمشق نظام مدینه و سیاست باشد، نبوت را چنان تفسیر کرده است که در آن نبی فیلسوف، سیاستمدار (رئیس) و قانونگذار
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 