پاورپوینت کامل داعش نتیجه‌ خلا قدرت ملی و منطقه‌ای در جهان اسلام ۸۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داعش نتیجه‌ خلا قدرت ملی و منطقه‌ای در جهان اسلام ۸۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داعش نتیجه‌ خلا قدرت ملی و منطقه‌ای در جهان اسلام ۸۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل داعش نتیجه‌ خلا قدرت ملی و منطقه‌ای در جهان اسلام ۸۸ اسلاید در PowerPoint :

انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری انجمن ژئوپلیتیک ایران نشست علمی «بررسی چگونگی شکل‌گیری داعش و محیط راهبردی منطقه» را با حضور «محمود یزدان‌فام» عضو هیئت علمی پژوهشی پژوهشکده‌ی مطالعات راهبردی و «سید علی موجانی» پژوهشگر تاریخ معاصر عراق برگزار کرد. در بخش اول علی موجانی توضیح داد که «جنبش داعش برخاسته از واقعیت‎های قومی، عشیره‎ای، سوابق تاریخی و سیاسی از قلمرو بزرگی از اعراب است و در قلمرو و سیطره‎ای نیز حرکت می‎کند که برای خود گذشته‎ای داشته است، با این جنبش نمی‎توانیم به‌عنوان یک نگاه اطلاعاتی برخورد کنیم یا به‌عنوان یک ابزار از قدرتی خاص، بلکه به لحاظ جامعه‎شناسی پدیده‎ای است که تأثیر درازمدتی با خود به همراه خواهد داشت». در ادامه مشروح سخنان دکتر محمود یزدان‎فام درباره‌ی این جنبش می‎آید.

نشست بررسی«چگونگی شکل‌گیری داعش»/بخش دوم؛

فاطمه امیراحمدی: انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری انجمن ژئوپلیتیک ایران نشست علمی «بررسی چگونگی شکل‌گیری داعش و محیط راهبردی منطقه» را با حضور «محمود یزدان‌فام» عضو هیئت علمی پژوهشی پژوهشکده‌ی مطالعات راهبردی و «سید علی موجانی» پژوهشگر تاریخ معاصر عراق برگزار کرد. در بخش اول علی موجانی توضیح داد که «جنبش داعش برخاسته از واقعیت

های قومی، عشیره

ای، سوابق تاریخی و سیاسی از قلمرو بزرگی از اعراب است و در قلمرو و سیطره

ای نیز حرکت می

کند که برای خود گذشته

ای داشته است، با این جنبش نمی

توانیم به‌عنوان یک نگاه اطلاعاتی برخورد کنیم یا به‌عنوان یک ابزار از قدرتی خاص، بلکه به لحاظ جامعه

شناسی پدیده

ای است که تأثیر درازمدتی با خود به همراه خواهد داشت». در ادامه مشروح سخنان دکتر محمود یزدان

فام درباره‌ی این جنبش می

آید.

منطقه متأثر از هویت‌هایی است که به قدرت‌ها و رفتارها شکل می‌دهد

در این جلسه قرار است در مورد یکی از موضوعات اساسی که امروز با امنیت ملی، اسلام و هویت و موقعیت منطقه

ای ما ارتباط بسیار عمیقی پیدا کرده است، صحبت کنیم. همان‌طور که آقای موجانی اشاره کردند، داعش یک گروه تروریستی به معنای سازمانی نیست، بلکه یک جنبش است که دارای ایده و تفکر است. شاید گفته شود که این گروه افراطی فاقد هرگونه نظام فکری است، ولی به نظر می‌رسد به‌رغم روش افراطی آن‌ها، این جنبش دارای بنیان‌های فکری‌ مشخصی است که در تعامل با تحولات تاریخی و رفتارهای دولت‌ها -دولت‌های داخل منطقه- و نیز تحولات اجتماعی شکل گرفته است که برای شناخت آن‌ها باید به این نکات توجه کرد.

سعی دارم بحث خود را با ارائه‌ی یک چارچوب مفهومی ارائه دهم. در کتاب‌های دانشگاهی معمولاً خاورمیانه را با واقع‌گرایی و قدرت، همسان می‌دانند و همان‌طور که الکسی بلامی به کار می‌برد، «در خاورمیانه واقع‌گرایی موج می‌زند». در واقع‌گرایی قدرت، دولت ملی، منافع و امنیت ملی مهم‌ترین عوامل مؤثر در شکل‌گیری سیاست هستند؛ قدرت از لوله‌ی تفنگ برمی‌خیزد و دولت نقش تعیین‌کننده دارد. ولی تحولاتی که در سال‌های اخیر خاورمیانه اتفاق افتاده، به نظر می‌رسد کم‌وبیش این رویکرد را مورد خدشه قرار داده است و احساس می‌شود باید یک چارچوب مفهومی یا یک رویکرد نظری عمیق‌تری در این باره ارائه کرد که از توان تبیین‌کنندگی بیشتری برخوردار باشد.

به نظر می‌رسد باید در کنار واقع‌گرایی یک نگاه هویت‌محور هم به منطقه داشته باشیم. قدرت اساس تقسیمات منطقه‌ای است، قدرت ابزاری برای کنترل رفتار و اعمال نفوذ در منطقه‌ است، قدرت همچنان در خاورمیانه تعیین‌کننده است، به همین خاطر هست که می‌گویند بیشترین خریدهای تسلیحاتی جهان در این منطقه صورت می‌گیرد. اگر قدرت نظامی را به‌عنوان آخرین نماد قدرت یا ملموس‌ترین و عینی‌ترین نماد قدرت تلقی کنیم، در واقع بیشترین درگیری‌های نظامی در اینجاست. بیشترین منازعات در این منطقه رخ می‌دهد و این نشان‌دهنده‌ی این است که رویکرد قدرت جایگاه والایی دارد. ولی به نظر من این گویای تمام واقعیت‌های منطقه نیست، منطقه متأثر از هویت‌هایی است که به این قدرت و به این نوع رفتارها شکل می‌دهد، باید به این هویت‌ها نیز توجه داشت. من سعی می‌کنم که در اینجا به برخی از این موارد اشاره کنم.

مباحث هویتی منطقه شکل‌دهنده‌ی رفتارها

به نظر من آن چیزی که در مباحث هویتی باید در منطقه به آن توجه کرد مسئله‌ی «عقب‌ماندگی» در منطقه است. مذاهب، اقوام و ادیان متعددی در این منطقه زندگی می‌کنند، آن‌ها دارای هویت‌های متفاوتی هستند که منجر به بلوک‌بندی‌های متعدد در منطقه و در مواردی دگرسازی‌های خیلی خشونت‌آمیز می‌شوند. اما قبل از پرداختن به هویت‌ها و گفتمان‌های سیاسی در منطقه سؤالی که می‌خواهم طرح کنم و به آن پاسخ دهم این است که برای شناخت این منطقه باید به چه مؤلفه‌هایی به‌عنوان مؤلفه‌های تأثیرگذار بر تحولات منطقه توجه کرد؟ منطقه‌ی مورد نظر هم بیشتر منطق‌یه شامات (عراق، سوریه و به نوعی لبنان و اردن و عربستان) است.

مؤلفه‌ی قومی و مذهبی

یکی از مؤلفه‌های مؤثر در شکل‌گیری سیاست و قدرت در منطقه ترکیب «قومی و مذهبی» منطقه است. در این منطقه ۳ دین بزرگ جهان شکل گرفته و پیروان آن‌ها در این منطقه حضور دارند یا اماکن مقدس دینی آن‌ها در این منطقه هستند. اسلام در اینجا مرکزیت دارد و دین اغلب جمعیت ساکن در این منطقه اسلام هست. در درون مسلمانان دو گرایش شیعه و سنی وجود دارد، در دل هریک از این‌ها گرایش‌ها فِرَق مختلفی وجود دارد. در بحث سعی می‌کنم به سلفی‌ها در درون اهل‌سنت اشاره کنم. به‌طورکلی اعراب، فارس‌ها، ترک‌ها و اسرائیلی‌ها در این منطقه سکونت دارند و عملاً جزء هویت‌هایی هستند که در این منطقه شکل گرفته‌اند، البته در درون هریک از آن‌ها دوباره شما قومیت‌های متعددی را می‌توانید ببینید.

مؤلفه‌ی ایدئولوژی

مؤلفه‌ی دومی که در این منطقه تأثیرگذار است «ایدئولوژی» است. حداقل اگر بخواهم به شکل تاریخی بگویم، در منطقه نظام‌های سیاسی سنتی به شکل خلافت، امپراتوری و امروز پادشاهی ظهور کرده‌اند و همچنان تلاش می‌کنند بر جا مانده و حکومت کنند. در قرن بیستم ایدئولوژی‌های متعددی وارد منطقه شده یا در آن شکل گرفته و به پویش‌های سیاسی گوناگونی دامن زده‌اند. یکی از این جریان‌های فکری سیاسی «ملی‌گرایی عربی» است که بیشتر در مقابل ترک‌های عثمانی ظاهر شدند. ملی‌گرایی از اروپا آمد اما در جهان عرب یک شکل خاصی به خود گرفت و توانست به دولت‌های ملی عربی شکل دهد، اما درعین‌حال در درون خودش پارادوکسیکال است. از یک طرف می‌گوییم دولت ملی، از طرف دیگر می‌گوییم جهان عرب؛ این پارادوکس در دل جهان عرب وجود دارد که باید به آن توجه کرد، به خاطر همین است که معمولاً رهبری جهان عرب یکی از مباحثی است که اینجا مطرح می‌شود.

«سوسیالیسم» دومین ایدئولوژی بود که وارد منطقه شد. بعد از جنگ جهانی دوم منطقه شاهد شکل‌گیری گرایش‌هایی هست که تمایل زیادی به سوسیالیسم دارند. معمر قذافی در لیبی و دو حزب بعث در سوریه و عراق و یمن جنوبی نمونه‌هایی از این نوع گرایش سیاسی بودند که در خاورمیانه به قدرت رسیدند، اما آن‌ها نیز تحت تأثیر پویش‌های داخلی جوامع دچار تحول شدند؛ به طور مثال معمر قذافی به سمت اسلام گرایش پیدا کرد، یا صدام در دوره‌ی جنگ ایران و عراق الله‌اکبر را به پرچم عراق اضافه کرد و شعائر مذهبی را وارد فضای سیاسی عراق نمود و سعی کرد به نوعی از سوسیالیسم فاصله بگیرد. در این دوره می‌توان ملغمه‌ای از ملی‌گرایی عربی، سوسیالیسم و اسلام‌گرایی را در حکومت بعث عراق مشاهده کرد.

ایدئولوژی سوم، اسلام‌گرایی یا اسلام سیاسی است. من معتقدم اسلام سیاسی در جهان اسلام با انقلاب ایران اوج گرفت و توانست در عصر مدرن حکومت را در اختیار گیرد، این گرایش ریشه‌های تاریخی طولانی‌ای دارد که باید به آن توجه کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی، اسلام سیاسی به کشورهای عربی نیز گسترش یافت و این جوامع تلاش کردند خوانش خاص خود را از اسلام سیاسی ارائه دهند که البته ریشه‌های خاص خودشان را هم داشتند.

ایدئولوژی دیگر «لیبرالیسم» است که بیشتر در قالب جمهوری‌خواهی و دموکراسی‌خواهی بروز یافته و دارای ویژگی‌هایی مثل برابری زن و مرد یا حقوق بشر است که در دل لیبرالیسم بیشتر برجسته است؛ این گرایش فکری امروز به‌عنوان یک گفتمان در خاورمیانه حضور دارد و تأثیر خود را بر جریانات سیاسی این منطقه می‌گذارد. برای اینکه بتوانیم درک درستی از تحولات منطقه داشته باشیم باید به این گفتمان‌ها یا ایدئولوژی‌های سیاسی توجه کنیم. در درون منطقه و در برابر آن‌ها حکومت‌های سنتی قرار دارند که سعی می‌کنند با این مؤلفه‌ها مقابله کنند؛ یعنی اگر شما نماد عربستان را در نظر بگیرید از یک طرف می‌خواهد هم با سوسیالیسم مقابله کند و هم به دنبال طرد اسلام سیاسی است. عربستان هم با ملی‌گرایی عربی مشکل دارد و هم با لیبرالیسم. دولت عربستان در صدد طرد همه‌ی آن‌هاست و می‌خواهد نظام سنتی خود را داشته باشد.

به خاطر همین گفتمان‌های متفاوت، ما دارای نظام‌های سیاسی متعدد و ناهمگون در منطقه هستیم که خود آن‌ها یکی از مؤلفه‌های مؤثر در بروز تنش‌ها و درگیری‌های خاص خاورمیانه به شمار می‌آیند.

مؤلفه‌ی‌ مناقشات سرزمینی

مؤلفه‌ بعدی «مناقشات سرزمینی» است. سابقه‌ی استعماری در منطقه و عدم شکل‌گیری دولت‌های ملی بر پایه‌ی ملیت‌ها و قومیت‌ها موجب تنش دائمی در منطقه شده است. این تنش دائمی در رفتار دولت‌ها قابل مشاهده است که نیازی به توضیح نیست، اما این مداخله‌گران فرامنطقه‌ای هستند که برای درک تحولات منطقه باید به آن توجه کنیم.

دولت‌های استعماری و دولت‌های بزرگ امروز مثل امریکا، روسیه و اروپاییان هریک در پی این هستند که در منطقه نفوذ کرده و منافع خاص خود را تأمین کنند. در این زمینه انرژی (گاز و نفت) مهم‌ترین مؤلفه به شمار می‌آید. در یک‌صد سال گذشته نفت و گاز خاورمیانه همواره موجب جلب نظر کشورهای فرامنطقه‌ای قدرت‌های بزرگ جهانی به این منطقه شده است.

منشأ اختلاف دیگر در منطقه بحث آب و کمبود آب است. کمبود آب می‌تواند منازعات آینده در منطقه را شکل دهد که به نظرم باید به آن نیز توجه شود. شکاف فقر و غنا و دارا و ندار است که در جهان عرب گسترده است. اگر شما نگاهی به کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس بیندازید، می‌بینید که کشورهای ثروتمند منطقه هستند و کشورهایی مثل سوریه، اردن و مصر همواره از این کشورها می‌خواستند که به آن‌ها کمک کنند. آن‌ها می‌گفتند اگر شما ما را برادران عرب خود می‌دانید چرا ما باید در فقر و فلاکت زندگی کنیم و شما در ناز و نعمت. حتی به نظر من موقعی که شورای همکاری خلیج فارس در سال ۱۹۸۲ شکل گرفت، عملاً شورای همکاری خلیج فارس یک جامعه‌ی برون‌گذار بود. هدف این شورا گرد هم آوردن کشورهای ثروتمند خلیج فارس و کنار گذاشتن کشورهای عرب فقیر بود؛ این عملاً هم ابزاری برای نفوذ و هم عاملی برای اختلاف و درعین‌حال عاملی برای حضور دولت‌های فرامنطقه‌ای بود.

همچنین بدون اشاره به منازعه‌ی اعراب و اسرائیل نمی‌توان مسائل خاورمیانه را توضیح داد و درک کرد. به نظر می‌رسد این مسئله از سال ۱۹۴۸ که شکل گرفته همچنان به‌عنوان یک مؤلفه‌ی پویا و تأثیرگذار در تحولات خاورمیانه عمل کرده است. اگر این مؤلفه‌ها و چارچوب را در نظر بگیریم، می‌توانیم وضعیتی را در منطقه ترسیم کنیم که من آن را در قالب ۴ بلوک طرح کرده‌ام.

بلوک‌های هویتی و قدرتی منطقه

دست‌کم در منطقه ۴ بلوک قدرت و هویت قابل شناسایی است. اولین بلوک هویتی-قدرتی متعلق به ایران است، این بلوک قدرت عمدتاً شیعی، انقلابی، مخالف حضور غرب در منطقه است و درعین‌حال در میان قدرت‌های فرامنطقه‌ای گرایش به روسیه دارد. در رأس این بلوک ایران قرار دارد و دولت شیعی در عراق و بشار اسد در سوریه و به نوعی حزب‌الله در لبنان و نیز در مواردی به تناسب و نیاز حماس در نوار غزه اعضای آن را تشکیل می‌دهند. در ایران از آن تحت عنوان محور مقاومت یاد می‌شود.

دومین بلوک قدرت و هویت در منطقه بلوک «شورای همکاری خلیج فارس» است. این بلوک هویتی و قدرتی را عربستان رهبری می‌کند، اگر نگاه کنید حتی در ویژگی‌ها و رفتار فردی آن‌ها با دیگر عرب‌ها تفاوت‌های قابل توجهی وجود دارد، آن‌ها همیشه لباس عربی می‌پوشند، به‌اصطلاح عرب‌تر از عرب‌ها هستند، درحالی‌که رهبران مصر یا دیگران عموماً کت و شلوار می‌پوشند و کراوات می‌زنند. اعراب در درون خودشان اختلافاتی با هم دارند اعم از اختلافات مرزی و سرزمینی تا اختلافات سیاسی مثل قطر و عربستان. به‌هرحال، گرایش به وهابیت در دل این بلوک قدرت نمود بیشتری دارد.

سومین بلوک قدرت و هویت در منطقه بلوک «ترکیه» است که البته این عنوان را در مورد این گروه باید با مقداری تساهل به کار برد، شاید بشود به آن بلوک اخوانی نیز گفت، به نوعی حزب عدالت و توسعه رهبری ترکیه را بر عهده دارد. زمانی که اخوان در مصر روی کار آمدند متحدان فکری آن‌ها بودند و در سوریه ارتش آزاد به نوعی در ارتباط با این بلوک عمل می‌کند و از حمایت غرب برخوردار است.

بلوک ق

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.