پاورپوینت کامل مارتین هایدگر؛ پیروز در فلسفه، نگونبخت در ایدئولوژی ۳۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مارتین هایدگر؛ پیروز در فلسفه، نگونبخت در ایدئولوژی ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مارتین هایدگر؛ پیروز در فلسفه، نگونبخت در ایدئولوژی ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مارتین هایدگر؛ پیروز در فلسفه، نگونبخت در ایدئولوژی ۳۹ اسلاید در PowerPoint :
در حوزه فلسفه اگر فیلسوف آلمانی از جهانبینیاز است، به باورم جهان از اندیشمند آلمانی بینیاز نیست. فلسفه و علمخواهی آلمانی باشند یا نباشند هر دو بهدنبال حقیقتاند؛ بااین حال فلسفه همانند علم ابزار آزمایشگاهی و لابراتوار فلسفی ندارد که در آنجا با آزمایش و خطا بتواند عیار حقیقت و درستی آنچه اندیشیده است را بسنجد. آیا به این علت نیست که فلسفه به سوی علم کمانه میکند؟ با وجودی که امروز در غرب فلسفه (به ویژه در حوزه آکادمیک) همچنان در مدار علم میچرخد اما به نظر میرسد از هایدگر تا هنوز در آلمان فلسفه در مدار حکمت «Einsicht» در گردش است.
در حوزه فلسفه اگر فیلسوف آلمانی از جهانبینیاز است، به باورم جهان از اندیشمند آلمانی بینیاز نیست. فلسفه و علمخواهی آلمانی باشند یا نباشند هر دو بهدنبال حقیقتاند؛ بااین حال فلسفه همانند علم ابزار آزمایشگاهی و لابراتوار فلسفی ندارد که در آنجا با آزمایش و خطا بتواند عیار حقیقت و درستی آنچه اندیشیده است را بسنجد. آیا به این علت نیست که فلسفه به سوی علم کمانه میکند؟ با وجودی که امروز در غرب فلسفه (به ویژه در حوزه آکادمیک) همچنان در مدار علم میچرخد اما به نظر میرسد از هایدگر تا هنوز در آلمان فلسفه در مدار حکمت «
Einsicht
» در گردش است. میگویند فیلسوف اوست که مفهومی جدید بر خرمن فلسفه بیفزاید نه آنکه بر مفاهیم اندیشمندان گذشته حاشیهنویسی کند. درباره عظمت هایدگر که من او را به مثابه فیلسوف عارفان (یا عارف فیلسوفان) آلمانی میشناسم، برخی بر این باورند که او میاندیشد به آنچه به آسانی به اندیشه نیاید؛ او میاندیشد به آنچه که نیندیشیدنی باشد. مفاهیم گوناگونی هستند که در هر فرهنگی در گوشه و کنار جهان، هایدگر را به یکی از آن مفاهیم شهرت دادهاند. برخی این کیمیاگر انتولوژی را به نام روشنگر یا طاهر هستی (
Lichtung
) میشناسد و در برخی کشورها او را به حقیقت هستی (
Wahrheit
) میپذیرند و در ایران نیز نابغه آلمانی به خالق مفهوم هستی «در آنجا» یا همان دازاین (
Dasein
) مشهور است. هایدگر به یقین میداند که لاتین زبان مشترک الهیات در دوره اسکولاتیک است اما پنداری او با دازاین میخواهد به جهان نشان دهد که در فلسفه مدرن، زبان رایج کشور او باید زبان فلسفه و تفکر شود. زبان آلمانی – برخلاف زبان فرانسه که بر کرسی لاتین نشست و گام به گام به دنبال آن رفت – هیچ سازگاری با الهیات و زبان لاتین نداشته و ندارد. زبان آلمانی در دوره اسکولاستیک نه تنها قدم به قدم در پی لاتین نرفت بلکه هیچ کمک قابل اعتنایی هم به علم، فلسفه و الهیات مسیحی نداشت. در این ویژگی (ناسازگاری زبان آلمانی با لاتین) نسبت فارسی و زبان عربی در دوره مولانا یا اندکی پیشتر در زمان فردوسی شاید قیاس معالفارق نباشد. بنابراین اگر الهیات کاتولیک جز به لاتین ممکن نشد و چنانچه شاهنامه (حماسه و اسطوره) و مثنوی عرفانی ما نیز جز به فارسی ممکن نشد پس به این سیاق چرا فلسفه جز به آلمانی اندیشیده نشود؟ هایدگر در «هستی و زمان» هرگز هژمونی زبان لاتین در حوزه فلسفه و به ویژه در فرهنگ آلمان را پذیرا نیست؛ او برای کشف مفاهیم سترگ در فلسفه به این زبان لاتینی اعتنایی ندارد. به همین سبب هایدگر همانند کانت و هگل به پیشگاه تاریخی آن صوفی آلمانی میشتابد و دست در کشکول بیریای این عارف برجسته قرن شانزدهم میکند؛ آنگاه دازاین سهم او میشود آنگونه که روح «
Geist
» سهم هگل میشود. اینک هگل شناس در حیرت است که چگونه گوهر این مفهوم آلمانی گایست (
Geist
) را به معنای روح تفسیر کند؛ حال اینکه «گایست» در رساله مشهور هگل – فنومنولوژی روح – هرگز به معنای آن روحی (
Ruach
) نیست که ما در فرهنگ دینی به آن باور داریم. به باورم در حوزه فلسفه آنچه را که بخواهیم به آن بیندیشیم فیلسوفان آلمانی پیشتر به آن اندیشیدهاند؛ اینک بیم آن دارم آنچه بخواهیم در آینده بیندیشیم را نیز آنان اکنون به آن بیندیشند! آیا روزی خواهد آمد که عیار فلسفه در فرهنگ ما به درجه خلوص آلمان رسد یا حتی از آن فراتر رود؟ مگر نه اینکه در آلمان، فلسفه زندگی است و زندگی هم فلسفه است؛ پس بیسبب نیست که در آن سرزمین آنچه هست و آنچه نیست اندیشیدنی و فلسفی میشود. در آلمان هایدگر انتظار از فلسفه تنها آن نیست که عیار دانایی یا نادانی را بسنجد بلکه طراز نیکبختی و شوربختی زیر سایه تکنیک و علم را نیز میسنجد. از فلسفه قارهای آلمان نوشتن آسان نیست چه رسد آنکه در اینجا از سرشت «پدیدارشناسی» در انتولوژی عرفانی آلمان قلمفرسایی کردن. برای نمونه، تنها یکی از فیلسوفان بیشمار آلمان در ۹۰ سال پیش – در نقد متافیزیک غرب – مفهوم عاریتی دازاین (
Dasein
) را به شکل کامل به رساله «هستی و زمان» نیاورده بود که فرانسه با آن همه فیلسوف و متفکر برجستهاش را شیدای مارتین هایدگر ساخت و سالهای فراوان تفکر این سرزمین را بر مدار فلسفی آلمان چرخاند. امروز هم مشکل بتوان پذیرفت که فلسفه در فرانسه (گرچه با متافیزیک هایدگری فاصله دارد) از عصاره فنومنولوژیک آلمانی تقطیر یا تصعید (
Transcendental
) شده باشد. پنداری اگر ژان پل سارتر هوشیارانه مشتقات انتولوژیک دازاین را از هایدگر نمیربود (که باعث شگفتی و تااندازهای رنجش او شود) که سپس در فرانسه جنبش چپ اجتماعی را بر محور اگزیستانسیالیسم تئوریزه کند یا چنانچه یار فلسفی و رمانتیک ژان پل سارتر بانو «سیمون دوبوار» نیز از گلستان هستی هایدگر نمیبرد ورقی تا زن را به زعم خویش در کتاب «جنس دوم» از بودن تا شدن بالا کشد، آنگاه این فیلسوف عارفان آلمانی شاید میتوانست – به یاری مفهوم دازاین – برای رهایی از بحران اضطراب وجود انسان (
Existential Angst
) پاسخی بیابد. هایدگر دازاین را از عارف مشهور آلمانی در قرن شانزدهم به عاریت گرفت تا شاید بتوا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 