پاورپوینت کامل فلسفه? غرب چه نیازی به فلسفه‌های غیرغربی دارد؟ ۳۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فلسفه? غرب چه نیازی به فلسفه‌های غیرغربی دارد؟ ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فلسفه? غرب چه نیازی به فلسفه‌های غیرغربی دارد؟ ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فلسفه? غرب چه نیازی به فلسفه‌های غیرغربی دارد؟ ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

فلسفه دانشگاهی غربی در سال‌های آینده کاملاً محدود خواهد شد، مگر اینکه راهی برای ارتباط با فلسفه‌های غیرغربی بیابد که از وضعیت صوری فعلی، جدی‌تر و ارجمندتر باشد.

مدت‌هاست که در محافل فلسفی دانشگاهی از نیاز به گشودن درها به روی سنت‌ها و نگرش‌های غیرغربی سخن گفته می‌شود. در این راستا دو روش مطرح شده است: اول تغییر دروس دانشگاهی و دوم تغییر در ترکیب خود گروه‌های فلسفه. این دو جنبه با یکدیگر ارتباط دارند؛ زیرا به نظر می‌رسد که حضور بیشتر فلسفه‌های غیرغربی بتواند به تنوع بیشتر در جامعه فلسفی غرب کمک کند. وقتی فلسفه سنتی هندی تدریس می‌کردم

فلسفه دانشگاهی غربی در سال‌های آینده کاملاً محدود خواهد شد، مگر اینکه راهی برای ارتباط با فلسفه‌های غیرغربی بیابد که از وضعیت صوری فعلی، جدی‌تر و ارجمندتر باشد.

مدت‌هاست که در محافل فلسفی دانشگاهی از نیاز به گشودن درها به روی سنت‌ها و نگرش‌های غیرغربی سخن گفته می‌شود. در این راستا دو روش مطرح شده است: اول تغییر دروس دانشگاهی و دوم تغییر در ترکیب خود گروه‌های فلسفه. این دو جنبه با یکدیگر ارتباط دارند؛ زیرا به نظر می‌رسد که حضور بیشتر فلسفه‌های غیرغربی بتواند به تنوع بیشتر در جامعه فلسفی غرب کمک کند. وقتی فلسفه سنتی هندی تدریس می‌کردم، یا در واقع از تدریس آن دفاع می‌کردم! گفته می‌شد که چنین کاری، مادامی که به تنوع سرفصل‌های دروس فلسفه بیافزاید و سبب شود که دروس، نماینده خواسته‌های گروه‌های متنوع‌تری از دانشجویان باشد، خدمتی به جامعه دانشگاهی و بدنه دانشجویی است. اما آنچه من تدریس می‌کنم عبارت است از موضوعاتی مثل نظریه‌های هندی قرن پنجم درباره استنتاج منطقی یا مفهوم ذره‌گرایی کیفی۱ در مذهب قدیمی بودایی. این موضوعات چنان پیچیده‌اند که نباید از دانشجویی با حداقل زمینه فکری انتظار داشت که در وهله اول به آن علاقه‌مند باشد.

گسترش دروس به شیوه‌ای که سنت‌های غیراروپایی را شامل شود، آن هم با هدف متجلی ساختن تنوعی که در جامعه غربی وجود دارد، تاکنون یک شکست فاجعه‌بار بوده است. حداقل دو دلیل را می‌توان برای این شکست برشمرد:

۱) فلسفه‌های غیرغربی نوعاً در دروس فلسفه به شکلی نمایشی و صوری ارایه می‌شوند. فلسفه غربی همیشه گونه بدون برچسب، اصلی و معیاری است که فلسفه غیرغربی در نسبت با آن، فقط یک تعادل مفید را ایجاد می‌کند. فلسفه غیرغربی فی نفسه مدنظر نیست و لذا فلسفه به طور کامل و بدون تغییر، غربی می‌ماند.

۲) فلسفه غیرغربی وقتی به عنوان یک سرفصل درسی ارایه می‌شود، از حیث روشی و فلسفی چنان با آن رفتار می‌شود که اشتباه است؛ زیرا به طور ناشیانه‌ای تصور می‌شود که فلسفه غیرغربی کاملاً بومی و ذاتی فرهنگی است که در آن پدید آمده و لذا از اساس با فلسفه غربی در زمینه‌هایی نظیر ارزش‌گذاری برعقل یا اتکایش بر دین و اسطوره متفاوت است. به این ترتیب فلسفه غیرغربی باز هم غریبه و «دیگری» باقی می‌ماند.

راهی خوب برای تصحیح این مشکل آن است که از «غیرغربی» نامیدن این فلسفه‌ها دست برداریم و در عوض به روشنی از منطقه جغرافیایی یا سنت مورد بحث نام ببریم؛ مثلاً مکتب شیوایی کشمیر یا منطق موهیستی۲ چینی. درست همان طور که از فلسفه مدرسی ارسطویی آلمانی یا پراگماتیسم امریکایی سخن می‌گوییم؛ بدون اینکه اصرار داشته باشیم غربی بودنشان را اعلام کنیم.

برای مقایسه تصور کنید که ۹۵ درصد تحقیقات در رشته تاریخ کشاورزی به روش‌های آبیاری در جنوب شرق آسیا بپردازد و پنج درصد دیگر آن تحت عنوان «روش‌های آبیاری غیرآسیای شرقی» مطالعه شود. در این صورت مسلماً این نام‌گذاری را نخواهیم پذیرفت؛ زیرا عنوانی مسخره است. اینک در دانشکده‌های فلسفه، اقلیت کوچک اساتید که در زمینه فلسفه چینی یا هندی کار می‌کنند، وادار می‌شوند تحقیق خود را فلسفه غیرغربی بخوانند، چون از شمال غرب اوراسیا نیامده است. درحالی که این امر به اندازه مثال مذکور، بی‌معنی است. در مقابل رویکرد دیگری به تاریخ فلسفه وجود دارد که هدف گشودگی و تنوع بخشی به رشته فلسفه را جدی می‌گیرد. این رویکرد هر دو فلسفه غربی و غیرغربی را صورت‌های مختلف محلی پدیده‌ای جهانی می‌داند.

وقتی از «غرب» سخن می‌گوییم، عموماً اروپا و امتداد نوین آن تا شمال امریکا را در نظر داریم. اروپا در واقع یکی از شبه جزیره‌های اوراسیا است که از جهت مساحت، تنوع فرهنگی و قدمت تمدنی با شبه قاره هند قابل مقایسه نیست. البته برخی رخدادهای مهم مثل صنعتی شدن، نخستین بار در اروپا روی دادند، ولی برخی اتفاقات مهم دیگر مثل اختراع چاپ هم نخستین بار خارج از اروپا رخ دادند.

هرچند تعریف فلسفه، کاری بسیار دشوار است؛ ولی اگر آن را با دیدی گسترده و به معنای تأمل نظام‌مند درباره ذات واقعیت و جایگاه انسان در واقعیت لحاظ کنیم، روشن است که اروپا نمی‌تواند ادعا کند زادگاه فلسفه بوده است. در واقع فلسفه مورد ادعای اروپا، سنت خاصی است که به تمدن یونان بازمی‌گردد. البته همین دعوی هم زیر سؤال است. «معجزه یونانی» در بهترین حالت یک تاریخ‌نگاری تصنعی است، محصول عادت به شروع تاریخ‌ با بیان اینکه ما در آغاز کی و کجا بوده‌ایم. در حالی که همواره تأثیرپذیری از تمدن‌های همسایه وجود داشته و دارد.

به هرحال صرف نظر از پیچیدگی‌های جهان در زمان افلاطون، سنتی که به فلسفه غربی یا اروپایی معروف شد (و البته تغییر مسیری طولانی داشت و از اسپانیای مسلمان، شمال آفریقا، ایران و آسیای مرکزی گذشت و هرچند اگر این مسیر نبود، سنت یونا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.