پاورپوینت کامل ویژگی های استاد اخلاق ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ویژگی های استاد اخلاق ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ویژگی های استاد اخلاق ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ویژگی های استاد اخلاق ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

استاد اخلاق (ویژگی‌ها)

مراد از استاد و راهنمای اخلاقی انسان وارسته‌ای است که در عمل به شریعت و دریافت‌های دینی و معنوی توانا باشد. صلاحیت تقوایی، مهارت و تخصص در اخلاق اسلامی و تدبیر استادی داشته باشد. تا جوینده کمال را در تهذیب نفس، عمل به تمامی شریعت، شناخت صواب از خطا و حرکت به سوی رضای الهی یاری دهد و راهنما گردد. و دستورات اخلاقی اسلام را به شایستگی تبیین کند و هرگونه ابهام و پرسشی را روشن سازد. از این‌روی صلاحیت تقوایی، مهارت و تخصص، پرهیز از القاء روحیه یاس، بلاغت و سخنرانی و واقعیت‌گرایی و زمان‌شناسی از ویژگی‌ها و اوصاف راهنمای اخلاق است.

فهرست مندرجات

۱ – مفهوم‌شناسی راهنمای اخلاق
۲ – اوصاف راهنمای اخلاق
۲.۱ – صلاحیت تقوایی
۲.۲ – مهارت و تخصص
۲.۳ – بلاغت و سخنرانی
۲.۴ – واقعیت‌گرایی و زمان‌شناسی
۲.۵ – پرهیز از القاء روحیه یاس
۲.۶ – ویژه‌گی‌های دیگر
۳ – پانویس
۴ – منبع

مفهوم‌شناسی راهنمای اخلاق

مقصود از راهنما و استاد اخلاق صورت مادی و کالبد طبیعی که در معرض فنا و دستخوش تغییر و تبدل است نمی‌باشد بلکه مراد مجسمه معانی و اوصاف حقیقی است. در حقیقت استاد و مربی ادامه وجودی سیره حسنه سفرای الهی است که برای ارتقای جان‌ها و عقول آدمیان به معارج قدس و ربوبی پا پیش نهاده است. راهنما مظهر اسم (محیی) خداوند است؛ محیی که جان‌های آماده را به آب حیات معرفت و نور تربیت زنده می‌سازد. راهبر وارسته اخلاق کسی است که در زبان وسایط فیض الهی ارجمند و بزرگوار نامیده می‌شود.

قال ابوعبدالله (علیه‌السّلام): «من تعلم العلم و عمل به و علم لله دعی فی السماوات عظیما فقیل: تعلم لله و عمل لله و علم لله؛

[۱] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۳۵.

هر کس که دانش را بیاموزد و بدان عمل کند و به خاطر خدا بیاموزاند در ملکوت آسمان‌ها بزرگ و گران‌قدر نامیده و خوانده می‌شود که: آموخت برای خدا انجام داد برای خدا و آموزش داد برای خدا.» لازم به یادآوری است که اگرچه کار تهذیب نفس و تربیت روح بدون مربی کامل نمی‌شود لیکن به علت اهمیت و دقیق بودن آن نمی‌توان در این‌باره به هر کسی رجوع کرد.

اوصاف راهنمای اخلاق

این جوهر آدمی است که نباید آن را به هرجا سپرد، لوح وجود انسان است و سزاوار نیست به نوک هر قلمی داد که هر نقش را می‌خواهد بنگارد. بلکه باید در این راه که راه ساختن انسان و شکل دادن ساختار درونی و سیرت است دقت کرد، جستجو نمود و معیارها و ملاک‌ها را شناخت. از این‌روی به شمارش برخی از ویژگی‌ها و اوصاف راهنمای اخلاق می‌پردازیم تا معیارهای لازم را در این راستا به چنگ آوریم:

صلاحیت تقوایی

استاد اخلاق باید خود آیینه‌ای شفاف از اوصاف گرانقدر اخلاق باشد؛ نمونه‌ای در تقوا و معنویت که هرگاه درس می‌گوید گویا تفسیر درون می‌کند و گنجینه روحش را بر الفاظ روان می‌سازد. مرحوم میرزا علی آقای قاضی می‌گوید: اهم آنچه در این راه لازم است استاد خبیر و بصیر و از هوا بیرون آمده و به معرفت الهیه رسیده و انسان کامل است که علاوه بر سیر الی‌الله سه سفر دیگر را طی کرده و گردش و تماشای او در عالم خلق یا الحق بوده باشد.

[۲] طباطبایی، سیدمحمدمهدی، رساله سیر و سلوک، ص۱۷۶.

مرحوم شهید مطهری درباره استاد اخلاقش که دگرگون کننده روحش بوده چنین می‌نویسد: استاد خودم عالم جلیل‌القدر مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای شیرازی اعلی‌الله مقامه که از بزرگ‌ترین مردانی بود که من در عمر خود دیده‌ام و به راستی نمونه‌ای از زهاد و عباد و اهل یقین و یادگاری از سلف صالح بود که در تاریخ خوانده ایم… دیدم با مردی ازاهل تقوا و معنویت روبرو هستم که بقول ما طلاب: (ینبغی ان یشدالیه الرحال) از کسانی است که شایسته است از راه‌های دور بار سفر ببندیم و فیض محضرش را دریابیم.
او خودش که درس نهج‌البلاغه می‌گفت یک نهج البلاغه (مجسم) بود. مواعظ در اعماق جانش فرو رفته بود. برای من محسوس بود که روح این مرد با روح امیرالمومنین (علیه‌السّلام) پیوند خورده و متصل شده است. منبر می‌رفت و موعظه می‌کرد و ذکر مصیبت می‌فرمود کمتر کسی بود که در پای منبر این مرد عالم مخلص متقی بنشینند و منقلب نشود خودش هنگام وعظ و ارشاد که از خدا و آخرت یاد می‌کرد در حال یک انقلاب روحی و معنوی بود و محبت خدا و پیامبرش و خاندان پیامبر در حد اشباع او را بسوی خود می‌کشید با ذکر خدا دگرگون می‌شد.

[۳] مطهری، مرتصی، عدل الهی، ج۱، ص۲۱۱.

استاد اخلاق کردارش باید بیش از گفتار، پند‌دهنده و آموزنده باشد. دیدن رفتار و حالاتش بیش از تدریس راهنما گردد. پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «قالت الحواریون لعیسی: یا روح الله من نجالس؟ قال: من یذکرکم رویته و یزید فی عملکم منطقه و یرغبکم فی الاخره عمله؛

[۴] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی ج۱، ص۳۹، باب مجالسه العلماء.

حواریون از عیسی (علیه‌السّلام) پرسیدند: با که نشست و برخاست کنیم؟ فرمود: با کسی که دیدنش شما را به یاد خدا‌ اندازد گفتارش بر کردارتان افزاید و رفتار و عملش به آخرت ترغیب‌تان سازد.

امام علی (علیه‌السّلام) در وصف انسان‌های خود ساخته و مردان الهی که مشعل نورافشان ظلمات هستند می‌فرماید: «از تباه شدن برحذرش می‌دارند. اینان چراغ‌های آن تاریکی‌ها هستند. و ما برح اللَّه عزّت آلائه فی البرهه بعد البرهه و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم و کلّمهم فی ذات عقولهم فاستصبحوا بنور یقظه فی الابصار و الاسماع و الافئده یذکّرون بایّام اللَّه و یخوّفون مقامه بمنزله الادلّه فی الفلوات من اخذ القصد حمدوا الیه طریقه و بشّروه بالنّجاه و من اخذ یمینا و شمالا ذمّوا الیه الطریق و حذّروه من الهلکه و کانوا کذلک مصابیح تلک الظّلمات و ادلّه تلک الشّبهات؛

[۵] امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه فیض، خ۲۱۳، ج۱، ص۲۳۰.

همواره برای خدا که نعمت‌ها و بخشش‌هایش ارجمنداست، در پاره‌ای از زمان بعد از پاره دیگر و در روزگارهائی که آثار شرایع در آنها گمگشته بندگانی است که در اندیشه‌هاشان با آنان راز می‌گوید و در حقیقت عقل‌هایشان با آنان سخن می‌گوید و آنان چراغ هدایت و رستگاری را به روشنائی بیداری و هوشیاری در دیده‌ها و گوش‌ها و دلها افروختند. روزهای خدا را یادآوری می‌نمایند. از عظمت و بزرگواری او می‌ترسانند. آنان مانند راهنمایان در بیابان‌ها هستند که هر که از وسط راه برود راه او را می‌ستایند و به رهائی مژده‌اش می‌دهند و هر که به طرف راست و چپ برود هرگاه سخن استاد با نیت درونی وی برابری کند شاگرد آنان کلام را می‌پذیرد و به دل می‌گیرد. و اگر با درون وی هماهنگی پیدا نکرد شاگرد نیز جایگاه متزلزل و رفتنی را در قلب خود بدان می‌دهد.»

امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «من نصب نفسه للناس اماما فعلیه ان یبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ولیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه و معلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم الناس و مودبهم؛

[۶] امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه فیض، حکمت ۷۳، ج۱، ص۳۲۷.

آن‌که خود را استاد و راهنمای اخلاقی مردم قرار دهد پیش از پرداختن به آموزش دیگران به تعلیم خود بپردازد و پیش از تادیب دیگران با زبان با درون و کردار خود آنان را مودب سازد بزرگداشت آن کسی‌که به خویشتن تعلیم داده و در اصلاح خود کوشیده است سزاوارتر از بزرگداشت آن کسی است که به آموزش و پرورش مردم اشتغال دارد.»

سخن گر خیزد ازاعماق جانی •••• به فریاد آورد جان جهانی؛
چو شرح عشق گوید بیقراری •••• برد آرامش از هر بردباری؛
سخن کز دل بر آید آتش است آن •••• که می‌سوزد تو را تا پرده جان؛
چو آید نغمه دل، دل بجوید •••• نشیند بر دل واز دل بگوید؛
برو بشنو کلام پاک جانی •••• که سازی جان خود زان دم جهانی.

[۷] حسینیان، روح‌الله، تفسیر آفتاب، ص۱۶۲.

مهارت و تخصص

تربیت و رشد معنوی آدمی از دشوارترین و پیچیده‌ترین کارهاست. از این‌رو کسی‌که رسالت استادی و آموزگاری انسان را بدوش می‌گیرد باید از مهارت و توانایی شایسته علمی برخوردار باشد تا بتواند به آسانی و شایستگی از عهده حل هرگونه مشکل اخلاقی و خودسازی برآید. همان‌گونه که در فقه جوارحی تواناترین و داناترین دانش‌وران این فن عهده‌دار رسالت فتوا می‌شوند در احکام نفسی و اخلاق نیز که بسا دشوارتر از فقه جوارحی است، باید استادی زبر دست و دانای به هر آنچه در تربیت انسان ضروری می‌نماید این رسالت را بر دوش کشد. اینجاست که باید اقرار کرد: ناکامی بسیاری از درس‌های اخلاقی حوزه بخاطر کم‌مایگی و کم‌عمقی برخی استادان بوده است که عطش جوینده تشنه را برطرف نمی‌کرده است.

خاتم انبیاء (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در توصیه به این که جانتان را به دست مدعی ناشی و فاقد ویژگی‌های بایسته استادی نسپارید می‌فرماید: «لاتجلسوا کل داع مدع یدعوکم من الیقین الی الشک و من الاخلاص الی الریا و من التواضع الی الکبر و من النصیحه الی العداوه و من الزهد الی الرغبه و تقربوا الی عالم یدعوکم من الکبر الی التواضع و من الریاءالی الاخلاص و من الشک الی الیقین و من الرغبه الی الزهد و من العداوه الی النصیحه ولایصلح لموعظه الخلق الا من خاف هذه الافات بصدقه واشرف علی عیوب الکلام و عرف الصحیح من السقیم و علل الخواطر و فتن النفس والهوی؛

[۸] حکیمی، محمدرضا و دیگران، الحیاه، ج۲، ص۲۸۹.

نزد هرگونه مدعی که شما را از یقین به شک و از اخلاص به ریا و از فروتنی به گردن‌افرازی و از نیک‌خواهی به دشمنی و از پارسایی به دنیاجویی می‌خواند ننشینید. به عالمی نزدیک شوید که شما را از گردن‌فرازی به فروتنی و از ریا به اخلاص و از شک به یقین و از دنیاجویی به پارسایی و از دشمنی به نیک‌خواهی دعوت کند کسی شایسته راه نمودن و موعظه‌کردن نیست مگر آن که از سر صدق از این آفت‌ها در هراس باشد و عیب‌های سخن را بازشناسد و درست را از نادرست تمیز دهد و از موجبات وسوسه‌ها و گرفتاری‌های نفس و هوای آن (و راه معالجه آنها) آگاه باشد.»

بلاغت و سخنرانی

برخی را باور بر این است که ضرورت ندارد دست‌اندرکار تربیت و پنددهی از زیبایی‌های ظاهری و مهارت‌های هنری برخوردار باشد بله هر چه ظاهری ژولیده، سری افکنده، زبانی گران گفتار و قلمی دشوار داشته باشد به اخلاقی بودن بهتر می‌ماند. شایسته است که چراغ کم‌فروغ فکر این گونه باورها را با حکایت شیخ سعدی فروزان سازیم که می‌گوید: موذنی بدصدا و گوش خراش اذان می‌گفت. روزی یهودی برای وی هدیه‌ای آورد. موذن انگیزه را جویا شد یهودی گفت: به پاس خدمتی است که به من کرده‌ای. موذن گفت: چه خدمتی؟ یهودی گفت: دختری داشتم که تمایل به اسلام پیدا کرده بود و همواره خاطر مرا نگران می‌داشت. وقتی که صدای اذان تو را شنید میلش به اسلام کم شد واکنون اصراری بر آن ن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.