پاورپوینت کامل «مردم شناسی»، میراث استعمار فرانسوی و بریتانیایی در ایران ۴۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل «مردم شناسی»، میراث استعمار فرانسوی و بریتانیایی در ایران ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «مردم شناسی»، میراث استعمار فرانسوی و بریتانیایی در ایران ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل «مردم شناسی»، میراث استعمار فرانسوی و بریتانیایی در ایران ۴۲ اسلاید در PowerPoint :
۲۲ وقتی سخن از میراث مردم شناسانه فرانسوی ( و تقریباً همیشه باید اضافه کرد بریتانیایی) برای کشور خود میزنیم و بر نیاز به چرخشی اساسی به سوی مدرن کردن این رشته و سوق یافتن به سمت انسان شناسی میبریم، ابداً با بحثی در مورد دو کلمه روبرو نیستیم. بلکه جهانی از اندیشه این دو واژه را از هم جدا می کند
۲۲ وقتی سخن از میراث مردم شناسانه فرانسوی ( و تقریباً همیشه باید اضافه کرد بریتانیایی) برای کشور خود میزنیم و بر نیاز به چرخشی اساسی به سوی مدرن کردن این رشته و سوق یافتن به سمت انسان شناسی میبریم، ابداً با بحثی در مورد دو کلمه روبرو نیستیم. بلکه جهانی از اندیشه این دو واژه را از هم جدا می کند
زمانی که در اواخر دهه ۱۹۴۰، کلود لوی استروس، پدر انسان شناسی فرهنگی – اجتماعی مدرن فرانسه، پس از اقامتی طولانی در آمریکا و کار میدانی در آمازون، به کشور خود بازگشت و «آزمایشگاه انسان شناسی فرهنگی» را در کلژ دو فرانس را بنیان گذاشت تا در این علم نوسازی کند، در فرانسه هنوز آن را با عنوان عمومی
ethnologie
(با ترجمه دقیق قوم شناسی یا مردم شناسی در مقابل انسان شناسی یا آنتروپولوژی) شناخته می شد. در فرانسه و بریتانیا، بیش از دو قرن استعمار سیاسی ِ پهنه های بزرگی چون آفریقا، آسیا و آمریکای بومی، نیاز به چنین علمی وجود داشت که مردمان سرزمین های دوردست را به مثابه یک «دیگری عقب افتاده»، در خدمت به منافع خودشان، مطالعه کنند و اهداف خود را «پیشرفت دادن» به این مردمان برای رساندن آنها به مرحله «تمدن» اعلام نمایند. جالب آنکه برای پهنه هایی که بیشک دارای تاریخ تمدن طولانی مدت بودند، نظیر چین و ایران و مصر و هند، اروپای دوران استعمار، واژه «شرق شناسی» و از همان ریشه، بعدها، رشتههای دانشگاهی «ایران شناسی»، «چین شناسی»، «هند شناسی» و غیره را ابداع کردند و اینجا استدلال آن بود که : هر چند این پهنه ها تمدن داشتهاند، اما در «رکود تاریخی» باقیمانده و در نتیجه باید همچون سایر مردمان «عقب افتاده» ولو با زور و خشونت، وارد تمدن مدرن شوند.استدلالی که گروهی از روشنفکران جهان سومی نیز از آن روز تا امروز تقویتش می کنند.
مدرنیه استعماری فرانسوی و بریتانیایی، از این لحاظ از ابتدا با باور به مشروعیت خشونت ِ دخالت هایشان در نظام های سیاسی و اجتماعی ِ مردمان زیرسلطه خود این باور را به مشروعیتی ظاهراً «بدیهی» تبدیل کردند که به حوزه علم یعنی شناخت فرهنگ مردمان این پهنه ها نیز تعمیم یافت. بدین گونه بود که رشته «مردم شناسی» (به همان معنای اتنولوژی) از یک سو و رشتههای «شرق شناسی» از سوی دیگر پا به عرصه وجود گذاشتند و تا امروز ادامه یافتند و شاید تنها اتفاقی که از دهه ۱۹۷۰ به بعد رخ داد، این بود که اکثر این رشتهها دیگر صرفاً به وسیله افرادی از فرهنگهای غربی نمایندگی نشده و بسیاری از «بومیان» پیشین جهان سومی که در دانشگاههای کشورهای اروپایی و آمریکایی جذب شدند، توانستند تا امروز دپارتمان های «ایران شناسی» تاسیس و از دور بر ایران تحقیق کنند. برخی از این گروه ها نیز دانشگاهیان داخلی را به رسمیت نشاخته و یا تنها گروه معدودی از آنها را به رسمیت میشناختند و میشناسد که برتری مهاجران جذب شده به نظام های دانشگاهی اروپایی و آمریکایی را امری «بدیهی» تلقی کرده و بر این اساس آمادگی داشته باشد به آنها خدمت کنند و خود را به مثابه دستیاران بومی روی مدل استعماری پیشین به خدمت آکادمی های بیرونی در بیاورند و نه آنکه انتظار تعامل و همکاری برابر با آنها را داشته باشند.
اما اگر باز به تاریخ بازگردیم؛ در زمان پهلوی اول و در دورانی که به شدت باستان گرایی و «عربی زدایی» از زبان فارسی رایج و مد روز بود، واژه مردم شناسی نیز ابداع شد و اتفاقاً این واژه را برای واژه مدرن تری از
ethnologie
اروپایی، یعنی برای واژه
anthropology
آمریکایی که در قالب
Social anthropology
در بریتانیا هم رایج بود، به «مردم شناسی» ترجمه کرند و واژه مردم را از فارسی ِ کلاسیک به جای «انسان» جایگزین آن کردند. بدین ترتیب بود که نخستین نسل از مردم شناسان ایرانی به مثابه دانشجویان یا دستیاران مردم شناسان فرانسوی و بریتانیایی وارد وزارت فرهنگ (در بخش اداره فرهنگ عامه که بعدها پس از انقلاب هسته رشته مردم شناسی در آنجا شد) و در دانشگاه (ابتدا در قالب مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی) شدند همان دانشگاهی که از اواخر دهه ۱۳۴۰ به دانشکده علوم اجتماعی رسید. و این همان دانشکده ای است که درون آن رشته جامعه شناسی با یکی از گرایش هایش که نام آن همیشه بین مردم شناسی و انسان شناسی معلق و نامعلوم است، هنوز وجود دارد. ایران شناسان، شرق شناسان، به خصوص فرانسوی و بریتانیایی در این میان منشاء بسیاری از نهادهای مهم دانشگاهی و پژوهشی کشور، موزه ها و راه اندازی پروژه هایی بودند که از این لحاظ باید همواره قدردان آنها بود، اما در اینجا بحث ما بر سر بخش انتقادی قضیه است. و این بخش از جایی آغاز میشود که در کشوری چون آمریکا که رشته انسان شناسی خارج از استعمار شکل گرفت و از ابتدا بر فرهنگهای شهری و خرده فرهنگهای قومی، جنسیتی، زبانی و غیره کار میکرد وقتی کار به حوزه ایران شناسی و حتی به کار عظیم و قابل تقدیری چون دائرالمعارف ایرانیکا، می رسد و قلم به دست دانشمندی چون برایان اسپونر داده میشود که تاریخ انسان شناسی ایران را بنویسد (البته مشخص نیست با چه معیاری او را بر پیشکسوتان این رشته برتر می دانند)، مدخل «آنتروپولوژی» را «مردم شناسی» ترجمه میکند و هنوز هم نمونهای که او در سال ۱۹۸۵ نوشته است بعد از بیش از بیست سال در دائره المعارف باقیمانده است (به عبارتی گویی هیچ اتفاقی در این بیست ساله نیافتاده است). اسپونر در این مدخل فاصلهای مشخص از روحیه انسان شناسی آمریکایی میگیرد که به شدت ضد استعمار و به شدت ضد سیاستهای دولت این کشور از ابتدا تا امروز باقیمانده است. در این مدخل تنها از چند مورد مردم شناسانی که دستیار همین ایران شناسان بودند نام میبرد و صدها محقق و متخصص و جوانانی را که در این سالها کار بر سرزمین خود را با جدیت پیش میبرند، حتی شایسته نام بردن نمی داند. و از این هم بدتر، حتی زمانی که به نسل جدید اشاره ای دورادور میکند، باز هم معتقد است که «مردم شناسی» را باید بخشی از «ایران شناسی» دانست و اگر کسی خواسته باشد جز بر عشایر و روستاها کا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 