پاورپوینت کامل غدیر و سیاست در اندیشهی سیاسی امام خمینی (ره) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل غدیر و سیاست در اندیشهی سیاسی امام خمینی (ره) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غدیر و سیاست در اندیشهی سیاسی امام خمینی (ره) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل غدیر و سیاست در اندیشهی سیاسی امام خمینی (ره) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
عیدغدیر خم انسان کامل، به دلیل مظهریت اسم اعظم الله، جامع همه اسماء الله است. پس او مظهر اسم ولایت است، اما این ولایت تکوینی است. انسان کامل، ولایت تصرف در کائنات را دارد. چنین ولایتی برای انسان کامل با همان جعل یا امر تکوینی ایجاد میشود. چنین نیست که ولایت تکوینی، پس از ایجاد برای انسان کامل حاصل شود. ولایت تکوینی اعطایی نیست تا پس از خلق به او داده شود، بلکه انسان کامل با همان امر ایجادی به مقام ولایت تکوینی نائل میگردد.
عیدغدیر خم انسان کامل، به دلیل مظهریت اسم اعظم الله، جامع همه اسماء الله است. پس او مظهر اسم ولایت است، اما این ولایت تکوینی است. انسان کامل، ولایت تصرف در کائنات را دارد. چنین ولایتی برای انسان کامل با همان جعل یا امر تکوینی ایجاد میشود. چنین نیست که ولایت تکوینی، پس از ایجاد برای انسان کامل حاصل شود. ولایت تکوینی اعطایی نیست تا پس از خلق به او داده شود، بلکه انسان کامل با همان امر ایجادی به مقام ولایت تکوینی نائل میگردد.
نوشتار پیش رو، بازخوانی یکی از سخنرانیهای بسیار ارزشمند و روشنگرانه امام خمینی(ره) در روز عید غدیر (دوم شهریورماه ۱۳۶۵/ هجدهم ذی الحجه ۱۴۰۶) است. ایشان در این سخنرانی به مسأله و باور غلط «جدایی دین از سیاست» توجه کرده است. این مسأله مشترک میان تمام مسلمانان با هر نوع گرایش مذهبی است. پس اگر پاسخی به این مسأله مشترک داده شود، نه فقط ردّیهای بر باور غلط جدایی دین از سیاست است، بلکه عاملی برای ایجاد وحدت اسلامی خواهد بود. امام خمینی(ره) پاسخ مسأله را در واقعه غدیر جستجو کرده است. ایشان بر مبنای دو مقوله «ولایت تکوینی» و «ولایت تشریعی»، نشان داده است که قضیه غدیر، قضی «جعل حکومت» است، این است که قابل نصب است و الّا مقامات معنوی، قابل نصب نیستند. بدین ترتیب، غدیر، هم «اصالتبخش» حکومت اسلامی است و هم بر خلاف عقیده رایج، «وحدتبخش» است.
مقدمه
امام خمینی(ره) در روز عید غدیر سال ۱۳۶۵ درباره این عید، بیاناتی را عرضه داشتند که از جهات مختلف، مهم و روشنگرانه است. ازاینرو، تلاش داریم در این نوشتار، اهمیت و ارزش بیانات امام راحل را بازخوانی و تحلیل محتوایی نماییم.
شیعیان جهان، هجدهم ذی الحجه را روز عید غدیر نامیده، آن را بزرگ میدانند و در آن روز به مدح و ثنای حضرت وصی؛ امیرالمؤمنین علی(ع) مشغولند. از اهتمام شیعیان بر بزرگداشت این روز، عموماً مسألهای اختلافی برداشت شده است؛ اختلاف عقیدتی و مذهبی میان اهل تشیع و اهل تسنن بر سر روز غدیر. بازتاب اینگونه اختلافات مذهبی در حوزه سیاست و سیر دولتمردان، شکلگیری قاعد سیاسی «بزرگداشت تشریفاتی» است. دولتمردان به شدّت از هرگونه عوامل تنشزا در حوزه سیاست پرهیز میکنند.
از جمله عوامل تنشزا در نظر حاکمان، اختلافات مذهبی است. رخنه اختلاف مذهبی در پیکره سیاست و دولت، اسباب چندگانگی و تزلزل در تصمیمات سیاسی خواهد شد. در چنین شرایطی، حاکمان و دولتمردان تلاش میکنند از کنار موضوعات و مسائل اختلافی با سکوت گذر کنند و یا اگر سیاست سکوت پر هزینه است، به سیاست «بزرگداشت تشریفاتی» رو آورند؛ یعنی اگر روز جشن مذهبی باشد، دولتمردان نیز همگام با اقشار جامعه، به چراغانی شهر و دوایر حکومتی مشغول میشوند و مراسم مدح و ثناء به راه میاندازند و اگر هم روز ماتم باشد، بیرق عزا برپا میکنند.
امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۲، نهضت دینیای را به راه انداخت که اوج آن، وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بود. ثمر این انقلاب، تأسیس نظام سیاسی اسلامی در دنیای عرفی شده (غیر دینی و دنیوی شده) بود که در دهه اول، رهبری نظام نوپای اسلامی بر دوش ایشان بود. شرایط رهبری نظام سیاسی در دوره تأسیس، فوقالعاده دشوار و حساس بود. هرگونه تصمیمات و مواضع سیاسی از سوی رهبری و کارگزاران این نظام نوپا میتوانست تنشزا یا آرامشبخش باشد؛ به ویژه که اگر انقلاب، دشمنان داخلی وخارجی زیادی داشته باشد؛ دشمنانی که مترصد فرصتی برای ضربهزدن و براندازی نظام اسلامی هستند. در این میان، اختلافات و مسائل قومی و مذهبی از جمله دستاویزهای مهم ضد انقلاب داخلی و خارجی برای ضربهزدن هستند. بنابراین، طبیعی است که رهبری و کارگزاران نظام انقلابی، دغدغه جلوگیری از برافروختن فتنه اختلافات قومی ـ مذهبی را در سر داشته باشند. این دغدغه، ریشه در یک دلنگرانی عظیم؛ یعنی «عادیسازی انقلاب» دارد. عادیسازی انقلاب، فرآیند گذار جامعه و نظام سیاسی از وضع انقلابی به شرایط عادی و غیر انقلابی است.
اگر مسأله اختلافات قومی ـ مذهبی، مربوط به ساحت عملی نظام سیاسی است، مسأله «اصالت» هم مربوط به ساحت نظری حکومت میشود. نظام نوین سیاسی که پیامد انقلاب مردمی بوده است، به دلیل مسبوق به سابقه نبودنش با پرسش نظری «اصالت» مواجه است. پرسش اصالت از رهبران نظام نوین، مطالبه توجیه عقلانی برای اصالت و حجیت آن نظام را دارد؛ چنانکه امام خمینی(ره) به دنبال تأسیس نظام سیاسی مبتنی بر اصل ولایت مطلقه فقیه با چنین پرسشی درگیر بودند؛ زیرا ایشان در زمانهای حکومت اسلامی را تأسیس کردند که ذهنیتها از اصل جدایی دین از سیاست و اصالت حکومت غیر دینی پر شده است. جهان اندیشهای که امام خمینی در آن به سر میبرد با توجیه عقلانی حکومت اسلامی و عدم جدایی دین از سیاست، بیگانه است. این بیگانگی، حتی در اذهان عالمان مسلمان نیز جا باز کرده است. بنابراین، امام خمینی باید توجیه و حجیت دینی نظام سیاسی نوین را تبیین کند. بدین ترتیب، امام راحل در بعد عملی با مسأله اختلافات مذهبی مواجه است؛ زیرا ایشان مؤسس نظامی سیاسی است که از متن فقه سیاسی تشیع برآمده است و در بعد نظری با مسأله اصالت حکومت دینی درگیر است. طبیعی است که بعد نظری مسأله، عامتر از بعد عملی آن است؛ چرا که در بعد نظری، به تبیینی نیاز است که برای افراد ـ اعم از شیعه و سنّی ـ مقبول باشد. به عبارت دیگر، مسأله نظری، پرسشی ناظر بر کبرای قضیه و مسأله عملی، ناظر بر صغرای قضیه است.
اکنون، باید ملاحظه کرد که چگونه امام خمینی(ره) در تبیین پاسخ به این دو پرسش عام و خاص وارد عمل شده است؟ ایشان چگونه توانسته است پاسخ معقولی از این دو پرسش را در قالب قضیهای منطقی ارائه دهد؟ به عبارت دقیقتر، ایشان به عنوان بنیانگذار نظام سیاسی نوین و حاکم اسلامی، چگونه توانسته است منادی وحدت اسلامی و اصالت حکومت دینی باشد؟ برداشت نگارنده آن است که امام خمینی(ره) از راه توجه عمیق به واقعه غدیر، توانسته پاسخ جامعی برای این دو مسأله اساسی تدارک ببیند. این پاسخ را در سخنرانی دوم شهریور ۱۳۶۵، مصادف با هجدهم ذی الحجه ۱۴۰۶ هجری قمری ـ روز عید غدیر ـ مورد مطالعه و بررسی قرار دادهایم. از مطالعه بیانات ایشان در این سخنرانی معلوم میگردد که چگونه یک واقعه تاریخی به ظاهر اختلافبرانگیز در قامت منادی وحدت اسلامی و اصالتبخش حکومت اسلامی و حجیت اصل عدم جدایی دین از سیاست، ظاهر میشود. اما پیش از ورود در بحث، ذکر چند مفروض اصلی که به کار این پژوهش میآید لازم است.
مفروضات
مفروض اول
هر انحرافی، مسأله است. چنین گمان میرود که انحراف تا وقتی به مسأله تبدیل نشود، ضرورتی برای پرداختن به آن نیست؛ مسأله است که فرد یا جامعه را وادار به طرح پرسشهایی پیرامون موضوع و یافتن پاسخ و راه حل میکند. ممکن است شاهد انحرافات زیادی باشیم، ولی چون انحراف را لزوماً مسأله درگیرکننده نمیدانیم، با بیتفاوتی از کنار آن انحرافات میگذریم؛ حال آن که این برداشت، نادرست است. انحراف، ذاتاً پرسشبرانگیز است؛ زیرا انحراف، خروج از حقیقت و خط مستقیم است. پس طبیعی است که درباره دلایل و علل خروج از حقیقت، پرسشهایی به وجود بیاید.
مفروض دوم
هر موضوعی که پاسخگوی مسأله مشترک باشد، وحدتبخش است. وقتی پرسش، مشترک میان افراد و گروههای مختلف باشد، پاسخی که به آن پرسش داده میشود، خود به خود موجب اتحاد نظری یا عملی میشود.
مفروض سوم
مسأله مشترک، به ذاتی و عرضی تقسیم میشود. مسأله مشترک ذاتی پرسش بیواسطه و مطلق است؛ پرسشی که برای همه افراد، قطع نظر از هرگونه اختلاف و امتیازی پدید میآید. در اینجا میتوان به پرسش اصالت و حجیت مثال زد. پرسش از مشروعیت حکومت، فقط برای فرد یا گروه خاصی طرح نمیشود. هر عاقلی به طور طبیعی درباره مشروعیت حکومت سؤال میکند، اما مسأله مشترک عرضی با واسطه و مقید است؛ پرسش عامی که بهواسطه وجود اختلاف یا شرایط مخصوص، برای فرد یا گروهی از انسانها پدید میآید. در اینجا میتوان به اختلافات قومی ـ مذهبی اشاره کرد. اینگونه اختلافات برای جامعه و حکومت، مسأله مشترک عرضی است.
اگر نزاعی میان اقوام مختلف یا پیروان مذاهب در جامعه در نمیگرفت، مسأله مشترکی با عنوان اختلافات قومی ـ مذهبی هم پدید نمیآمد. وقتی همه اقوام یا پیروان مذاهب به شکل مسالمتآمیز بهسر ببرند و یا اساساً قوم واحد یا مذهب واحدی در جامعه وجود داشته باشد، مسأله مشترکی به نام منازعات قومی و مذهبی هم پدید نمیآید. پرسشهای عرضی، به تبع پاسخ مسأله ذاتی، حل میگردد، ولی عکس آن صادق نیست؛ زیرا پاسخ به مسائل ذاتی، بنیادی و ریشهای است. هر فرعی به اصل باز میگردد، ولی اینطور نیست که اصل به فرع خود بازگشت کند.
مفروض چهارم
وحدت اسلامی جزء اصول استراتژیک و تغییرناپذیر امام خمینی(ره) است. این اصل بنیادی برای ایشان در زمان تشکیل حکومت اسلامی بیش از پیش ضرورت پیدا کرده بود. بطوری که یکی از توصیههای مستمر ایشان به ملت و دولت و عموم مسلمانان جهان، لزوم وحدت اسلامی بود. توصیه به وحدت در وصیتنامه فراموش نشده است. امام راحل در آن وصیتنامه علمای اسلام و دولتهای مسلمین را به بر داشتن گامهایی برای ایجاد وحدت میان مسلمانان سفارش کرده است:
وصیت من به …علمای اعلام و خطبای محترم کشورهای اسلامی، دولتها را دعوت کنند که از وابستگی به قدرتهای بزرگ خارجی، خود را رها کنند و با ملت خود
تفاهم کنند، در این صورت، پیروزی را در آغوش خواهند کشید و نیز ملتها را دعوت به وحدت کنند و از نژادپرستی که مخالف دستور اسلام است بپرهیزند و با برادران ایمانی خود در هر کشوری و با هر نژادی که هستند دست برادری دهند که اسلام بزرگ آنان را برادر خوانده و اگر این برادری ایمانی با همت دولتها و ملتها و با تأیید خداوند متعال روزی تحقق یابد، خواهید دید که بزرگترین قدرت جهان را مسلمین تشکیل میدهند. به امید روزی که با خواست پروردگار عالم، این برادری و برابری حاصل شود ) امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۲۱، ص۴۲۷).
امام خمینی(ره) ضرورت وحدت اسلامی را از قرآن کریم آموخته است و اصل وحدت را بر مبنای آموزه وحیانی تفسیر میکند. به عقیده ایشان هر گونه وحدت مطلوب نیست، بلکه وحدت گردآمده حول الله ملاک است. وحدت اسلامی مبتنی بر اعتصام به الله است:
خدای تبارک و تعالی امر فرموده است «واعتصموا بحبل الله» اجتماع، لکن اجتماع با تشبث به حبل الله. هر اجتماعی مطلوب نیست، واعتصموا بحبل الله مطلوب است، همان است که إقرأ باسم ربک. اسم رب همان ریسمانی است که همه به آن باید اعتصام کنند. مردم را دعوت کنید به وحدت، دعوت کنید به اینکه گروه گروه نشوند (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۸، ص۳۳۴).
کمتر کسی است که همچون امام خمینی(ره) رابطه وثیقی میان وحدت اسلامی و حکومت بر قرار کرده است. به عقیده ایشان یکی از مأموریتهای حکومت، برقراری وحدت مسلمین است.حکومت اسلامی نمیتواند از این مأموریت شانه خالی کند؛ زیرا قوام جامعه در استواری وحدت است و حکومت، پاسدار قوام جامعه است: «تشکیل حکومت براى حفظ نظام و وحدت مسلمین است؛ چنانکه حضرت زهرا(س)، در خطبه خود مىفرماید که امامت براى حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است (امام خمینی، ۱۳۷۷، ص۳۷).
طرح مسأله
اکنون با ملاحظه مفروضات بالا معلوم میشود که چگونه امام خمینی(ره) غدیر را پاسخی بنیادی به مسألهای بنیادی تفسیر کرده است، بهطوری که پاسخ مسأله فرعی نیز روشن میشود. ایشان مسأله بزرگداشت عید غدیر را در آذینبندی و قصیدهخوانی و مداحی نمیداند. همه این امور از باب تکریم موضوع خوب است، ولی مسأله بنیادین در زندهنگهداشتن این عید، چیز دیگری است (امام خمینی، ۱۳۷۸، ج۸، ص۱۱۲). تصریح به این مطلب بیانگر آن است که بنا نیست با عید غدیر همچون حاکمان بیدغدغه، تشریفاتی عمل شود. غدیر برای حاکم اسلامی جدی است و هرگز نباید آن را تا حدّ بزرگداشت تشریفاتی فرو کاست. غدیر، فلسفه حکومت اسلامی است که ارزش آن از طریق توجه به انحراف مشترک اساسی میان مسلمانان، معلوم میگردد. انحراف بزرگی برای ملتهای مسلمان، خصوصاً برای شیعیان اتفاق افتاده است. جهان اسلام، انحرافات زیادی را شاهد بوده است، لکن انحراف بزرگ و اساسی، همان اندیشه جدایی دین از سیاست است. گرچه امروزه چنین باوری به مسلک رسمی دولتها و کارگزاران حکومتی تبدیل شده است، ولی در تاریخ سیاسی جهان اسلام، سابقه دیرینه دارد و به دوره سلطه اموی و عباسی باز میگردد:
اعوجاج زیاد پیدا شده، اما بزرگترینش این است که دستهایی از زمان سابق از زمان خلفای اموی و عباسی از آن زمان دستهایی پیدا شده است که بگویند که دین، علی حده از مسائل است و سیاست، علی حده از حکومت است (همان، ص۱۱۴).
امام خمینی(ره) ریشه بسیاری از انحرافهای جهان اسلام ـ اعم از تشیع و تسنن ـ را به انحراف اصلی جدایی دین از سیاست، بازگردانده است. اعوجاجهای فکری و عملی، از باور به جدایی دین از سیاست ناشی میشوند. وقتی این عقیده انحرافی در میان شیعیان رسوخ کند، آنچه از تکریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) باقی میماند، بزرگداشت تشریفاتی است؛ یعنی چراغانی بشود و قصیدهخوانی و مداحی شود.
باور غلط جدایی دین از سیاست، مانع اقدامی بیش از بزرگداشت تشریفاتی که همان بزرگداشت محتوایی است، میشود. چنین باوری، دین را صرفاً امری تعبدی معرفی میکند و قلمرو آن به رابطه شخصی فرد با خدا محدود میشود: «بازیگرهای دنیا که دیدند باید دین را یک چیز تعبدی قرار داد، این بازیگرها آمدند و اینطور کردند که ماها هم باورمان آمده بود که دین چکار به سیاست، سیاست مال امپراتورها» (همان) است. باور جدایی دین از سیاست، خیالات نادرست دیگری را نیز به همراه آورده است. گروهی چنین خیال کردهاند که عرفان، یعنی گوشهگیری و ذکر و وردخوانی و سماع انجام دهند: «خیال میکردند که کسی که عارف است، باید دیگر بهکلی کناره گیرد از همه چیز و برود کنار بنشیند و یک قدری ذکر بگوید و یک قدری تغنی»، «خیال شده که اهل سلوک نباید کار به مردم داشته باشد»، «در شهر هر چه میخواهد بگذرد، من اهل سلوکم، بروم یک گوشهای بنشینم و وِرد بگویم و سلوک به قول خودش پیدا کند» (همان، ص۱۱۶). به تعبیر امام راحل، افراد با چنین خیالات نادرستی، «دکانداری» میکنند.
به اهل علم ضروری چنین القاء شد که «لباس جندی» را حرام بداند و برای آن دلیل آوردند که لباس جندی، لباس شهرت است، به عدالت مضر است. اهل علم حوزه را چکار به امور سیاسی ـ نظامی مملکت! باید هر کس مشغول درس خود باشد؛ فقیه به فقه، فیلسوف به فلسفه و عارف به عرفان (همان، ص۱۱۷).
فراگیری انحراف جدایی دین از سیاست
ممکن است تصور شود که تأثیر باور انحرافی جدایی دین از سیاست، منحصر در شیعیان است؛ زیرا شیعیان از همان آغاز تا کنون با حکومتها فاصله داشتند. تشیع تنها در پارهای از مقاطع تاریخ به حکومت نزدیک شده است. این امر، زمینه فکری برای باور به درستی جدایی دین از سیاست را پدید آورده است. اما چنین زمینهای برای نهادینهشدن این باور در میان اهل سنت موجود نبوده است؛ چون غالباً حکومتها، سنی بودند. لذا، هیچگاه فاصلهای میان خلفا و اهل سنت پدید نیامده بود تا زمینه فکری برای جزم به جدایی دین از سیاست شکل گیرد. بنابراین، چگونه میتوان گفت که چنین باور غلطی، مسألهای اساسی و مشترک میان شیعه و سنی است؟!
امام خمینی(ره) در توضیح عام البلویبودن باور انحرافی جدایی دین از سیاست، همگان را به نظریه سیاسی رایج میان اهل سنت، توجه داده است. به عقیده ایشان، مهمترین دلیل بر سلطه این انحراف در میان اهل تسنن، سیطر نظریه سیاسی «غلبه» است. آن کس که جدایی دین از سیاست را باور ندارد، هرگز نمیتواند نظریه «الحکم لمن غلب» را بپذیرد. اگر اسلام درباره سیاست و شرایط حاکم، دستوراتی را ابراز کرده است، نمیتوان پذیرفت که شخص غالب با هرگونه ویژگی، حق حاکمیت دارد. ازاینرو، امام خمینی(ره) مسأله جدایی دین از سیاست را مسأله مشترک میان بلاد اسلامی دانسته است:
الآن در سر تا سر کشورهای اسلامی داریم میبینیم، در همهجا این مسائل هست. باور کردند علمای اهل سنت به اینکه اطاعت از هر قلدری باید کرد، این هم به دست اشخاص قلدر پیدا شده است. امکان دارد یک همچو چیزی که پیغمبر اسلام احکام بفرستد و بگوید از آتاتورک که احکام ما را محو میکند اطاعت کنید! این را کدام عقل میپذیرد؟ (همان، ص۱۲۰).
اکنون که روشن شد انحراف جدایی دین از سیاست، مسأله مشترک میان تمام مذاهب جهان اسلام است و هیچیک از پیروان مذاهب اسلامی از این باور غلط مصون نماندهاند، آیا پاسخ قاطعی برای آن وجود دارد؟ امام راحل، در بیاناتشان پاسخی مبتنی بر نصوص اسلامی به آن داده است. غدیر، معتبرترین و محکمترین نص اسلامی در ردّ باور غلط جدایی دین از سیاست است. اما چگونه ممکن است موضوعی که به ظاهر، میان فریقین دربار آن اختلاف و نزاع کلامی برقرار است، بتواند پاسخگوی این مسأله مشترک باشد؟ قطعاً اگر غدیر پاسخگوی مسأله مشترک باشد، از سویی، حقیقت وحدتبخش آن آشکار میشود و از سوی دیگر، باور غلط جدایی دین از سیاست را باطل میکند. تبیین امام خمینی(ره) از غدیر خم بر همین اساس استوار است.
ولایت تکوینی
امام خمینی(ره) در تبیین حقیقت غدیر خم به موضوع منزلت فرد توجه دارد. منزلت و سیادت فرد بر دو گون تکوینی و تشریعی است. فرد ممکن است تکویناً شرافت پیدا کند.
شرافت تکوینی انسان، مظهر اسماء و صفات الهیبودن است و البته این شرافت در عالم وجود مراتبی دارد. بالاترین مرتبه شرافت وجودی انسان، مظهر اسم اعظم «الله» بودن است؛ زیرا اسم اعظم، جامع جمیع اسمای الهیه است. امام خمینی(ره) در این باره فرموده است:
و اما اسم اعظم از حیث مقام الوهیت و واحدیت، اسم جامع هم اسمای الهی است؛ همانگونه که مبدأ و اصل جامع [آنها] است و [یا] هست درخت، جامع شاخ و برگ است. یا به گونه شمول کل بر اجزاء، مثل لشگر که شامل دستهها و افراد است و این اسم، به اعتبار اول [جامعیت] و حتی به اعتبار دوم [شمولیت] نیز حاکم بر تمام اسماء است و آنها همگی مظهر اویند و او بالذات بر [سایر] مراتب الهی مقدم است و حقیقت این اسم، به طور کامل جز برای خود خداوند و بندهای که مورد رضایش باشد، تجلّی نمیکند (امام خمینی، ۱۳۸۱، ص۲۴ به نقل از «شرح دعای سحر»، ص۷۳).
اگر نبود تجلّی اسمای الهی، عالم اعیان خلق نمیگشت، عالم اعیان به فیض تجلّی اسماء الله موجودند. پس هر یک از اعیان، مظهر اسماء الله هستند، لکن هر عینی به دلیل محدودیتی که دارد، نمیتواند مظهر اسم اعظم باشد. تنها عین انسانی، استعداد مظهر اسم اعظمبودن را دارد. انسانی را که مظهر اسم اعظم است، انسان کامل گویند:
عین ثابت انسان کامل در ظهور، به مرتبه جامعیت و اظهار صورتهای اسمایی، در نشئه علمی، خلیف اعظم خداست؛ زیرا اسم اعظم ـ از آن رو که جامع جلال و جمال و ظهور و بطون است ـ امکان ندارد که به مقام جمعی خود، بر هیچ یک از اعیان تجلی نماید؛ چراکه آینه محدود و کدر است؛ در حالی که آنچه مقابل آینه است، دارای وسعت و صفا و عدم کدورت است. پس ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 