پاورپوینت کامل حوزویانِ دانشگاهی ۳۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حوزویانِ دانشگاهی ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حوزویانِ دانشگاهی ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حوزویانِ دانشگاهی ۳۲ اسلاید در PowerPoint :
من تحصیلات حوزوی خود را در سال ۱۳۲۳، در مدرسه خان مروی نزد مرحوم آقاسیدهادی ورامینی، که اصلاً اهل اورازان طالقان بود، آغاز کردم و پس از رحلت او به مدرسه سپهسالار قدیم منتقل شدم و تحت نظارت مرحوم آقامیرزا مهدی آشتیانی، معروف به «فیلسوف شرق»، قرار گرفتم. با آنکه سنم حدود شانزده سال بود، ایشان برایم در آن مدرسه حجرهای اختصاص دادند و شهریهای معیّن فرمودند؛ چنانکه من و مرحوم سیدجلالالدین آشتیانی کوچکترین و مرحوم شیخ ابراهیم صاحب الزمانی بزرگترین شاگرد او به شمار میآمدیم. در این مدرسه با مرحوم سید محمدرضا علوی تهرانی آشنا شدم که حجرهاش جنب حجره من بود.
من تحصیلات حوزوی خود را در سال ۱۳۲۳، در مدرسه خان مروی نزد مرحوم آقاسیدهادی ورامینی، که اصلاً اهل اورازان طالقان بود، آغاز کردم و پس از رحلت او به مدرسه سپهسالار قدیم منتقل شدم و تحت نظارت مرحوم آقامیرزا مهدی آشتیانی، معروف به «فیلسوف شرق»، قرار گرفتم. با آنکه سنم حدود شانزده سال بود، ایشان برایم در آن مدرسه حجرهای اختصاص دادند و شهریهای معیّن فرمودند؛ چنانکه من و مرحوم سیدجلالالدین آشتیانی کوچکترین و مرحوم شیخ ابراهیم صاحب الزمانی بزرگترین شاگرد او به شمار میآمدیم. در این مدرسه با مرحوم سید محمدرضا علوی تهرانی آشنا شدم که حجرهاش جنب حجره من بود. پس از مدت کوتاهی، همدرس و هممباحثه و رفیق مسجد و گرمابه و گلستان گردیدیم.
ایشان در همان سالها دیپلم پنج دبیرستان را گرفته بودند و آماده برای گذراندن ششم ادبی میشدند و در همین اوقات با امامموسی صدر آشنا شدم که ایشان هم در همین وضع بودند و هر دو (امام صدر و علوی تهرانی) وارد دانشکده حقوق شدند؛ ولی من و مرحوم شهید بهشتی از نوعی دیگر بودیم؛ و آن این بود که اگر کسانی که دروس سطح را در حوزه خوانده بودند و تحصیلاتشان مورد تصدیق سه استاد قرار میگرفت، در امتحان ورودی دانشکده معقول و منقول (الهیّات) میتوانستند شرکت کنند. من بالطبع نخست از مرحوم آقامیرزا مهدی آشتیانی گواهی صلاحیت شرکت در آزمون ورودی دانشکده الهیات گرفتم و سپس آن را مرحوم استادمحمود شهابی و سیدحسن امامی (امامجمعه تهران) تصدیق کردند، و استاد شهابی به من گفتند: «این راهْ وضع شده برای طلاب سی یا چهلساله؛ تو که هفدهساله هستی، میتوانی در دبیرستان به تحصیلات خود ادامه دهی.» البته در دانشکده هم به من گفتند: برو سال دیگر بیا که سنّات به هجدهسال رسیده باشد!
سال دیگر هرچند در امتحان ورودی حوزه علمیه قم شرکت کردم و قبول شدم، ولی با ارشادات مرحوم شیخ محمدرضا ترابی که فرمود بهتر این است که دروس عربیت (یعنی سیوطی و مغنی و مطوّل) را نزد ادیبنیشابوری در مشهد دوباره بخوانی، راهی مشهد شدم. ناگفته نماند که در آن ایام دکتر احمد مهدوی دامغانی از مشهد به تهران آمدند و در حجره من سکنی گزیدند و آقای ترابی هم که برای معالجه از مشهد به تهران آمده بودند، در حجره آقای علوی مقیم شدند و از اینروی مدرسه سپهسالار قدیم محل تردد فضلای اهل علم گردید؛ از جمله: حضرت آیتالله وحید خراسانی که در مشهد با آقای ترابی همدرس بودند.
من پس از یک سال اقامت در مشهد، به تهران آمدم که در دانشکده معقول و منقول شرکت کنم؛ بهویژه آنکه در نوزدهسالگی اشکالی برای شرکت در آزمون ورودی نداشتم. در همین جریان، دو سید جوان در مدرسه عالی سپهسالار (شهید مطهری فعلی) خود را به من معرفی کردند که آنان هم در جریان آماده شدن برای آزمون ورودی بودند. آن دو طلبه جوان یکی سیدمحمد حسینی بهشتی و دیگری سیدکمال موسوی هر دو اهل اصفهان بودند. بنابراین من و مرحومان بهشتی، علوی و صدر دمساز یکدیگر شدیم که کتاب و جزوههایی را رد و بدل میکردیم. من و بهشتی برای دانشکده الهیات و آقایان صدر و علوی برای دانشکده حقوق. در امتحان ورودی، در میان متجاوز از یکصد نفر، بهشتی شاگرد دوم و من شاگرد سوم شدم که از مزایای مادی آن هم برخوردار شدیم. در آن زمان ترک حوزه و پیوستن به دانشگاه، خوشایند استادان حوزه نبود؛ هرچند که ما چهار تن جمع بین حوزه و دانشگاه کرده بودیم.
چنانکه در مقدمه زندگینامه امامموسی صدر یاد کردم، بریدن ما چهار یار دبستانی و پیوستن به دانشگاه، جدا شدن از علم و دانش نبود؛ چنانکه وقتی استاد، مرحوم شیخمحمدتقی آملی مرا دید که از لباس روحانیت بیرون آمدم، چشمانش پر اشک شد و فرمود: «خاک بر سر ما که نمیتوانیم شماها را نگه بداریم!» من در پاسخ گفتم: «شما یقین بدانید که با علم سرشار و اخلاق نیکوتان مرا تا آخر عمر در روحانیت نگه داشتهاید» و شعر متنبی را بر ایشان قرائت کردم که میگوید:
انّما الجلدُ ملبس و ابیضاض الـ ـقلب خیر من ابیضاض القباء
و آن بزرگوار وقتی به صدق گفتار من پی برد که برخی از حواشی و تعلیقات ایشان را به شرح منظومه حکمت حاجملا هادی سبزواری که به زبان انگلیسی ترجمه شده و در نیویورک امریکا چاپ شده بود، به محضر آن عالم ربّانی ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 