پاورپوینت کامل سیاستورزی فروغی در گفتاری از سیدعلی محمودی ۵۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیاستورزی فروغی در گفتاری از سیدعلی محمودی ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیاستورزی فروغی در گفتاری از سیدعلی محمودی ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیاستورزی فروغی در گفتاری از سیدعلی محمودی ۵۲ اسلاید در PowerPoint :
محمدعلی فروغی ملقب به «ذکاءالملک» (۱۳۲۱-۱۲۵۴ ه. ش. ) شخصیتی چندبعدی در تاریخ معاصر ایران است که بر پایه تاثیرات مهمی که در سرزمین ما از خود به جای نهاده، کارنامه کوششهای نظری و عملی او درخور تامل جدی و پژوهشهای گوناگون است. فروغی، ادیب، نویسنده، مترجم، مدرس، مورخ و پژوهشگر فلسفه بود. در کنار این تواناییها، او در تاریخ ایران از سیاستمداران بزرگی است که در دوران بحرانهای سیاسی در عرصه سیاست سر برآورد تا خرد، دانش و تدبیر خویش را برای حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی و نوسازی ایران به کار گیرد.
محمدعلی فروغی ملقب به «ذکاءالملک» (۱۳۲۱-۱۲۵۴ ه. ش. ) شخصیتی چندبعدی در تاریخ معاصر ایران است که بر پایه تاثیرات مهمی که در سرزمین ما از خود به جای نهاده، کارنامه کوششهای نظری و عملی او درخور تامل جدی و پژوهشهای گوناگون است. فروغی، ادیب، نویسنده، مترجم، مدرس، مورخ و پژوهشگر فلسفه بود. در کنار این تواناییها، او در تاریخ ایران از سیاستمداران بزرگی است که در دوران بحرانهای سیاسی در عرصه سیاست سر برآورد تا خرد، دانش و تدبیر خویش را برای حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی و نوسازی ایران به کار گیرد.
از درگذشت فروغی بیش از ۷۰ سال میگذرد، اما به دلایل گوناگون، شخصیتی است که به درستی در ایران شناخته نشده. او به راستی که بود؟ در ایران معاصر چه کرد؟ چرا از سویی دل مشغول فرهنگ و ادب ایرانزمین بود، اما از سوی دیگر در راه انتقال میراث فلسفی مغربزمین به ایران میکوشید و سرانجام در میدان سیاست، کنشگری فعال و گریزپا، اما از سوی دیگر در راه کنشگری فعال و گریزپا، اما ژرفاندیش و پیچیده بود؟ به راستی چه فرد یا افرادی را میتوان با فروغی همانند دانست؟ این نوشته درصدد پاسخگویی به پرسشهای بالا نیست. هر پرسش درخور پژوهشی مستقل و جداگانه است. در نوشتار حاضر تنها به سیاستورزی فروغی اشاره میشود. اگر آغاز فعالیتهای حکومتی فروغی را هنگام صدور فرمان مشروطیت حدود ۳۰ سالگی بدانیم که به ریاست دبیرخانه مجلس منصوب شد، با در نظر گرفتن ایام خانهنشینی، او کم و بیش مدت ۳۰ سال در سمتهای نمایندگی مجلس، وزارت، دادگستری و نخستوزیری، سکاندار سیاست داخلی و خارجی ایران بوده است. اکنون به نمونههایی اندک از نوع سیاستورزی فروغی میپردازم تا معلوم شود که او با هدف خدمت به میهن و کمک به توسعه و پیشرفت کشور به خدمات دولتی وارد شد یا از رهگذر خدمت به خاندان پهلوی، در پی ارضای حس جاهطلبی و ثروتاندوزی و قدرتطلبی خویش بود.
سیاستمدار موسس
فروغی را میتوان در پی فروپاشی سلسله قاجاریه و برآمدن جنبش مشروطهخواهی مردم ایران، سیاستمدار موسس نامید. اگرچه نهادهای سیاسی، فرهنگی، علمی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، قضایی و نظامی ایران در دوران رضاشاه شکل گرفت، اما سررشتهدار اصلی نوسازی ایران فروغی بود. در واقع، دانش، تجربه، تدبیر و دوراندیشی و شناخت دقیق او از اوضاع ایران و دگرگونیهای جهانی، ایران را وارد مرحله نوسازی کرد. نمونههای این نهادسازیها عبارتند از: مقدمات کشیدن راهآهن سراسری، نظام وظیفه اجباری، تغییر نام ماهها، الغای القاب، تشکیل ثبت احوال و صدور شناسنامه، انحصار قند و شکر، تغییر و منظم کردن مقیاسها، موسسه دفع آفات حیوانی، خرید هواپیمای یونکرس، تاسیس دانشگاه تهران، تاسیس فرهنگستان، ساختن آرامگاه فردوسی و برگزاری کنگره هزاره فردوسی.
سیاستمدار دیپلمات
چنان که گذشت، فروغی به همراه مشاورالممالک انصاری، وزیر امور خارجه در دولت وثوقالدوله، برای شرکت در کنفرانس صلح ورسای در سال ۱۲۹۸ شمسی (۱۹۱۹ میلادی) به پاریس رفت. این سفر مصادف بود با امضای قرارداد ۱۹۱۹ میان ایران و انگلیس که در عمل ایران را تحت الحمایه انگلیس قرار میداد. هیات ایرانی در پاریس با کارشکنیهای انگلیسیها روبهرو شد. انگلستان در پس پرده بر اساس قرارداد ۱۹۱۹- که به قرارداد وثوقالدوله معروف شده بود- در کار دسیسهچینی برای تقسیم ایران بود. دولت وثوقالدوله نیز، شوربختانه، هیات را به حال خود رها کرده بود و حتی در میانه ماموریت خطیر این هیات، وزیر امور خارجه را از کار بر کنار کرد.
فروغی در آن هنگام نامهای به تهران میفرستد که حاوی نکات بسیار مهم و عبرتآموزی است. او مینویسد که نزدیک پنج ماه است در پاریس هستیم، اما به کلی از اوضاع کشور و سیاست دولت و مذاکراتی که با مقامات انگلیسی کردهاند و سیاستی که میخواهند در پیش بگیرند بیخبریم. فروغی بهشدت رنجیدهخاطر و گلهمند است که: «یک کلمه دستورالعمل و ارایه طریق به ما نرسیده، حتی جواب تلگرافهای ما را به سکوت میگذرانند. سه ماه است از رییسالوزراء (وثوقالدوله) دو تلگراف نرسیده…» سخن مهمتر فروغی آن است که دولت انگلستان با فرصتطلبی میخواهد امور ایران را از نظر سیاسی و اقتصادی به دست خویش بگیرد. فروغی پس از ناکامی و شکست انگلستان، در این باره پرده برمیدارد و مینویسد: «چون اوضاع دنیا و هیاهوی ما در پاریس (منظور او فعالیتهای سیاسی، حقوقی و دیپلماتیک و رسانهای هیات ایرانی است) طوری پیش آورده که صریحا و برحسب ظاهر نمیتوانند بگویند ایران را به ما واگذار کنید، میخواهند ایرانیها را وادار کنند که خودشان امور خود را به آنها واگذار کنند و امیدوار هستند که این مقصود در تهران انجام بگیرد و وجود ما در پاریس مخل این مقصود است…»فروغی در ادامه این نامه از قدرتمندان جاخوش کرده درتهران انتقاد میکند که به فکر خود و مصالح شخصی خود هستند. «ایران نه دولت دارد، نه ملت.» انگلستان مجبور شده هر روز ایران را «تمام و مستقل» بخواهد. «فقط کاری که انگلیس میتواند بکند همین است که خود ما ایرانیها را به جان هم انداخته، پوست یکدیگر را بکنیم و هیچ کاری نکنیم و متصل به او التماس کنیم که بیا و فکری برای ما بکن!…» فروغی در ادامه این نامه تاریخی- که در آن زمان تکثیر شده بود و در تهران دست به دست میشد- رای سیاسی خود را درباره چگونگی رابطه و تعامل با دولت انگلستان چنین ابراز میدارد: «البته من میگویم ایرانیها با انگلیس نباید عداوت بورزند. بر عکس، عقیده من این است که نهایت جد را باید داشته باشیم که با انگلیس دوست باشیم و در عالم دوستی از او استفاده هم بکنیم. اما این همه مستلزم آن نیست که در مقابل انگلیس کالمیت بین یدی الغسال (مانند مردهای در دست مرده شوی) باشد. من خودم این فقره را کتبا و شفاها به انگلیسیها گفتهام و میگویم، تصدیق میکنند. اما چه فایده، یک دست بیصداست…» فروغی هنگامی که در دوره نخستوزیری مخبرالسلطنه هدایت به عنوان سفیرکبیر ایران به ترکیه رفته بود، طی همین ماموریت به ریاست هیات نمایندگی ایران در جامعه ملل برگزیده شد. او یک دوره نیز به ریاست جامعه ملل انتخاب شد.
سیاستمدار مصلح
رخداد مسجد گوهرشاد در سال ۱۳۱۴ که در پی تغییر کلاه و اجباری شدن لباس متحدالشکل به وقوع پیوست، آزمون دیگری برای فروغی در جهت سیاستورزی خاص او بود. به دنبال سخنرانی تحریکآمیز بهلول واعظ، شماری از مردم مشهد به هیجان آمدند و به خانه مراجع بزرگ مذهبی رفتند. اما مراجع با مذاکرات محمدولی اسدی، استاندار خراسان و نایبالتولیه آستان قدس- که رابطهای نزدیک با آنان داشت- خود را در ماجرا داخل نکردند.
با حمله نظامیان همراه با توپ و مسلسل به جماعت معترض، صدها نفر به قتل رسیدند و بهلول از صحنه گریخت. وقتی رضاشاه از مصلحتجویی اسدی در دورکردن مراجع از واقعه و مخالفت قبلی او با کلاهشاپو و لباس متحدالشکل آگاه شد، با عصبانیت خواستار محاکمه او در دادگاه نظامی شد. واکنش فروغی به این رخداد، رضاشاه را غضبناک کرد، زیرا فروغی کار نظامیان در سرکوب مردم را تایید نکرد و بدون اینکه به شاه شادباش بگوید، به شفاعت محمدولی اسدی برخاست که پدر داماد او بود. در همین هنگام، محمد حسین آیرم، چهارمین رییس نظمیه رضاشاه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 