پاورپوینت کامل شعر خانه‌ی آهنگین زبان ۵۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شعر خانه‌ی آهنگین زبان ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شعر خانه‌ی آهنگین زبان ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شعر خانه‌ی آهنگین زبان ۵۳ اسلاید در PowerPoint :

زبان همه‌چیز را پدیدار می‌کند و واسطه‌ی میان انسان و جهان است. هنر فرم است و شعر از رهگذر ساحت موسیقیایی زبان امکان تحقق دارد. «زبان شعر» صرفاً بیان‌کننده‌ی «معنا» نیست، بلکه آن‌چنان این دو درهم‌تنیده می‌شوند که بسان تن و جان یک‌پارچه می‌شوند. فرم موسیقیایی و آهنگین زبان در قالب شعر متجلی می‌شود و نبوغ نیما در این بود که دریافت صرفاً وزن و قافیه، ضرب‌آهنگ شعر نیست و می‌توان آهنگ و موسیقی زبان را بدون آن‌ها هم حفظ کرد و در کار آفرینش شعر شد.

زبان همه‌چیز را پدیدار می‌کند و واسطه‌ی میان انسان و جهان است. هنر فرم است و شعر از رهگذر ساحت موسیقیایی زبان امکان تحقق دارد. «زبان شعر» صرفاً بیان‌کننده‌ی «معنا» نیست، بلکه آن‌چنان این دو درهم‌تنیده می‌شوند که بسان تن و جان یک‌پارچه می‌شوند. فرم موسیقیایی و آهنگین زبان در قالب شعر متجلی می‌شود و نبوغ نیما در این بود که دریافت صرفاً وزن و قافیه، ضرب‌آهنگ شعر نیست و می‌توان آهنگ و موسیقی زبان را بدون آن‌ها هم حفظ کرد و در کار آفرینش شعر شد.

همه‌چیز را به زبان می‌شناسیم، اما زبان را جز به زبان نمی‌توان شناخت. زبان را به تنها چیزی که در جهان همانند می‌توان کرد نور است، آن‌چنان روشنگری که همه‌چیز را پدیدار می‌کند، اما خود پنهان می‌ماند. زبان واسطه‌ای است میان انسان و جهان، یعنی «هرآنچه هست، بوده است و تواند بود»، زیرا ذات زبان پدیدارگری است.

بنیاد زبان بر اسم است، یعنی بر نامیدن و نام. انسان با نامیدن آنچه هست دایره‌ی هستی را تمامیت می‌بخشد و با نامیدن هر چیزی، ذاتی را بیان می‌کند که کلمه بردار آن نزد عقل و فهم بشری است. در حقیقت، رابطه‌ی نزدیکی میان زبان و نامستوری موجودات برقرار است و برای نیل به این مقصود ابتدا باید از تصور متعارف از زبان که برحسب آن زبان ذاتاًٌ وسیله‌ای برای ارتباط و بیان حالات و مافی‌الضمیر است رهایی یافت.

برای دریافت این مطلب تنها مفهوم درستی از زبان مورد نیاز است. زبان نه تنها در کلمات و جملات، آنچه را که آشکارا و پنهان باید بیان شود عرضه می‌دارد، بلکه به تنهایی هرآنچه که هست را به‌مثابه چیزی که هست برای اولین بار به فتوح می‌آورد. «جایی که زبان نباشد، مثلاًٌ در وجود یک سنگ، گیاه و حیوان، فتوحی از برای آنچه هست،‌ نیست؛ در نتیجه هیچ گشودگی‌ای نیست و از تهی نمی‌توان چشم داشت.» ۱ زبان با نامیدن موجودات برای نخستین بار موجودات را به ساحت کلمه و نمود می‌آورد.

علم، اخلاق، فرهنگ، هنر و جامعه همه زاده‌ی زبانند. زبان بر همه‌چیز، بر هست و نیست پرتو می‌افکند، ازجمله بر خود و شعر معماری زبان است و موسیقایی شدن تصویر عواطف انسانی در زبان. هنر فرم است و فرم در زبان، جز از رهگذر ساحت موسیقایی کلام امکان تحقق ندارد و موسیقی امری است ریاضی و از شعب علم ریاضی. در واقع «شعر نیز می‌باید سرانجام به زبان خود سخن گوید، زیرا زبان شعر پیرایه‌ای نیست بر آن معنا، بلکه با آن هم‌عنان است، نسبت آن دو مانند تن و جان است.»

«زبان شاعرانه، زبان کنایات و اشارات است. همین جهان ارزشی واژه‌ها، همین زبان اشارات، همین زبان عاطفی و همین هاله‌های معنایی دومین که واژه‌ها را چندپهلو و مه‌آلود می‌کند، دست‌مایه‌ی کار شاعرانه با زبانند.»۲

لازمه‌ی تجربه‌ی شاعرانه آن نوع حساسیت دریافت و حضور در جهان است که سرانجام نمودها، نسبت‌ها و روابطی را در عالم و در میان چیزها می‌یابد و می‌بیند که با نوع تجربه‌ی روزمره و تجربه‌ی علمی و یا هیچ تجربه‌ی دیگری یک‌سان نیست.

زبان در رویکرد ابزاری به انواع زبان پزشکی، حقوقی، زبان ارتباط اداری و زبان علم و فلسفه طبقه‌بندی می‌شود، لیکن در رابطه‌ی استاتیک با زبان است که اشیا نیز همچون چیزهایی برای خود، نه از جهت زیانمندی یا سودمندیشان برای ما، پدیدار می‌شوند و زبان می‌تواند بی‌قصد و غرض فارغ از سود و زیانشان به کار رود و جمال آن جلوه کند؛ پس این دو رویکرد یادشده به زبان درخور دو رویکرد به جهان است.

انسان به‌نحوی عمل می‌کند که گویی شکل‌دهنده و آقای زبان است، درحالی‌که به واقع این زبان است که بر انسان مسلط است. در واقع این زبان است که سخن می‌گوید، پیش از هر چیز فقط آن‌گاه سخن می‌گوید که با گوش دادن به دعوت آن پاسخ می‌دهیم.

اندیشیدن درباره‌ی زبان به معنای ورود به سرزمینی است که زیر فرمان روش نیست و به معنای این است که ما در پیگیری مسیری مشخص در این سرزمین هستیم. ولی ما در اندیشه درباره‌ی ماهیت زبان به مشکلاتی خاص برخواهیم خورد؛ وقتی که درباره‌ی ماهیت زبان سخن است، در همان حال از زبان برای توصیف ماهیتش استفاده می‌کنیم. از این گذشته ما به‌مانند مردمی که از زبان استفاده می‌کنند و با ماهیت زبان آشنایند حتی اگر نتوانیم به گونه‌ای شیوا و روشن درباره‌ی آن سخن گفته و یا آن را تعریف کنیم، از ادامه‌ی کاوش خویش ناتوان آمده‌ایم. ما راه فراری از این مخمصه داریم؛ «اگر بدون سبک انگاشتن گرفتاری خود چشمانمان را به سرزمین اندیشه بگشاییم، خواهیم دید که آنچه که هایدگر کشور اندیشه می‌خواند مرزهایش را از همه سو به همسایگی شعر گشوده است؛ بنابراین امروز که روش علمی در صدد خفه کردن اندیشه است ما می‌توانیم با خواندن و شنیدن شعر به اندیشیدن بازگردیم.» ۳

هایدگر زبان را خانه‌ی وجود می‌داند، او در زبان و تفکر پیوندى رازآمیز میان دازاین (واقعیت خاص انسان) و وجود می‌بیند. وی معتقد است زبان مانند تفکر به‌عنوان امرى که پیوندى درونى میان دازاین و وجود برقرار می‌کند تلقى می‌شود. تنها کسانی که می‌توانند به وجود همچون لوگوس توجه کنند، حاکمان حقیقی واژگان هستند و آنان شاعران و متفکرانند.

«شاعری نوعی پی‌افکنی است با واژه و در واژه.» ۴ در شاعری وجود باید به‌نحوی گشوده شود که موجودات بتوانند به شیوه‌ای اصیل ظهور کنند.

در واپسین مصراع شعر «کلام» سروده‌ی اشتفین گئورگه می‌گوید: «پس با اندوه می‌بینیم / آنجا که واژه‌ها نباشند هیچ نیست»؛ واژه‌ می‌تواند باشد، اما در دسترس ما نباشد، ما چیزی می‌گوییم که دیگری آن را خواهد فهمید. واژه‌ها از گزاره‌ها و عبارت‌ها مهم‌ترند، آنان حتی از قید و بند دستور زبان رهایند وگرنه شعری سروده نمی‌شد. خلاصی واژه‌ها از دستور زبان به ساختار گوهری اصیل‌تر راه می‌یابد و در اندیشه و شعر کار می‌کند.

«باید یک بار برای همیشه، فرض راه‌یابی به هستی از طریق زبان را هماره در نظر داشته باشیم.» در این نکته، سرچشمه‌ی تأویل‌های پسامدرن از اندیشه‌های هایدگر و مبنای اصلی «متافیزیک حضور» چنان‌که دریدا پیش می‌کشد، نهفته است. همچنین می‌توان ریشه‌ی انتقادهای پسامدرن در «منطق مکالمه» را نیز در همین نکته یافت. «پندار اتصال معنا، ساختن معناهای مشترک و رسیدن به تفاهم و همدلی از راه زبان به دلیل همین نگرش بنیادگرایانه به زبان شکل گرفته است، نگرشی که اعلام می‌کند در زبان معناها حاضر می‌شوند.» ۵

ما با زبان زندگی می‌کنیم و با آن به گونه‌ای غیرتعمدی و بدون نیت و مقصود هستن خودمان را شکل می‌دهیم؛ این شکل‌دهی را هایدگر شاعرانه نامیده است.

مسئله‌ی مهم این است که ما به‌عنوان هستندگان زمینی و جهانی در زبان اقامت داریم و هستیم. ما از راه زبان ساخته می‌شویم: این ما نیستیم که با واژه‌ها بازی می‌کنیم، بل گوهر زبان است که با ما بازی می‌کند. انسان باید بکوشد تا به طور واقعی در زبان زندگی کند.

هایدگر معتقد بود که قلمرو شاعری، زبان است، چنانچه از طریق خواندن یا شنیدن اشعار بزرگ می‌توان با زبان «به‌عنوان آنچه که در آن گشودگی و آگاهی کامل از جهان پیش از هر چیز دیگری شروع به شکوفایی می‌کند و هست» ارتباط برقرار کرد.

ازاین‌رو، حقیقت و ذات شاعری را باید از طریق زبان دریافت. زبان خصلت آفرینندگی‌اش را در شعر نشان می‌دهد. هرگاه در زبان با عنصری آفریننده روبه‌رو شویم با هنر شاعری مواجه شده‌ایم. زبان به معنای واقعی کلمه شاعرانه است.

«زبان، درون واژه آمدن خود وجود است و ازاین‌جهت شاعری است. زبان حتی صورت اولیه‌ی شاعری است که در آن هر قومی وجود را می‌سراید.» ۶ با این توضیح می‌توان گفت که اگر ما بخواهیم شعر و شاعر را بفهمیم نه نیاز به د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.