پاورپوینت کامل موجودیت متفاوت سوژه ۴۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل موجودیت متفاوت سوژه ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل موجودیت متفاوت سوژه ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل موجودیت متفاوت سوژه ۴۸ اسلاید در PowerPoint :
با ورود فرهنگ و خودِ اجتماعی به بحثها، بررسی اذهان دیگر برای یافتن بنیان معرفت شناختی کاری بس ضروری نمود. اذهان وقتی کنار یکدیگر قرار میگیرند رنگ خاصی به شناختِ ابژهها از جمله شناختِ خودِ انسان میدهند. مثل عناصری که در کنار هم، ساختار و تأثیراتی جدای از تأثیرات عناصر منفرد، تولید میکنند. این رویکرد ملازم با قرار گرفتن ابزارِ ارتباط و حاملهای فرهنگ یعنی زبان و بدن در کانون تحلیلها شد. هر چه بار فرهنگی که زبان و بدن حمل میکنند بیشتر باشد، تأثیرش روی افراد زیادتر خواهد بود.
نگاهی به مفهوم سوژه در ادبیات فلسفی فوکو
با ورود فرهنگ و خودِ اجتماعی به بحثها، بررسی اذهان دیگر برای یافتن بنیان معرفت شناختی کاری بس ضروری نمود. اذهان وقتی کنار یکدیگر قرار میگیرند رنگ خاصی به شناختِ ابژهها از جمله شناختِ خودِ انسان میدهند. مثل عناصری که در کنار هم، ساختار و تأثیراتی جدای از تأثیرات عناصر منفرد، تولید میکنند. این رویکرد ملازم با قرار گرفتن ابزارِ ارتباط و حاملهای فرهنگ یعنی زبان و بدن در کانون تحلیلها شد. هر چه بار فرهنگی که زبان و بدن حمل میکنند بیشتر باشد، تأثیرش روی افراد زیادتر خواهد بود.
بستر اندیشه فرد، فرهنگِ ساختهی اذهان گوناگون به طور مثال مردان، زنان، کودکان، افراد مسن، دانشمندان، عوام،… میباشد (پیش فرض دکارت که اذهان همه یک شکل کار میکنند، امروزه دیگر قائل ندارد). با ادامه این سیر اندیشه، برخی متفکران نقش فرهنگ در معرفت را چنان شدید کردند که خودِ فاعلی رنگ میبازد و مسئله جبر پیش میآید. روانشناسانی ندا برآوردند که آگاهی افراد کاملاً در چنبره سائقهای درونی و ناخودآگاه است. معرفت شناسان میپرسیدند اگر ابزار تفکر یعنی مفاهیم و حتی نوع تفکر را جامعه مشخص میکند پس تفکر آزاد چه معنایی میتواند داشته باشد؟ دغدغه جدیدی ایجاد شد. آیا فرد آزاد و مختار وجود خارجی دارد یا انسان محصول جامعه میباشد؟ اساساً آیا انسان به معنای خودِ فاعلی واقعاً وجود دارد؟
فوکو از جمله این اندیشمندان است.او بر این باور است که هر چقدر جامعه منظمتر میشود، فرد در ابعاد بیشتری ساختار مییابد و لذا آزادیاش محدودتر میشود و گسست این بندها سختتر مینماید. شاید تنها عشق و در نظر فوکو جنون قادر باشد بر این ساختارهای سفت و سخت حاکم بر جامعه بشورد و انسان آزاد و واقعی را برای مدتی کوتاه به نمایش گذارد. در جوامع ساختارمند، خودِ نظام و ساختار، کنترل جامعه و افرادش را به عهده میگیرد و رویکردهای جامعه را تعیین میکند. انسانها «عامل کلیِ دگرگونیها نیستند» (فوکو،
a
۱۹۹۱
:
۶۵). وی در پی حذفِ انسان در تحلیلها بر میآید و تنها فرایندهای کلیتر یعنی گفتمان در دیرینه شناسی و روابط قدرت و دانش در تبارشناسی را مورد کنکاش و جستجو قرار میدهد. وی سوژه را ساخته گفتمان یا روابط قدرت حاکم بر زمانه میداند نه سازنده آنها. افراد صرفاً کارگزاران و بازیگرانی هستند که افکار جامعه در زبانشان جاری است. «از دیدگاه تبارشناس هیچ ذهن شناساگر فردی یا جمعی وجود ندارد که تاریخ را به حرکت در آورد»(دریفوس و رابینو، ۱۳۸۹: ۲۱۰). فوکو میگوید مطالعه تاریخ نشان میدهد که روابط قدرت حاکم و ساختارهای گفتمانی سوژه را ایجاد کرده و تاکنون ادامه داده طوری که اکنون “فرد” امری بدیهی به نظر برسد. در مصاحبهای از او میپرسند در پشت چنین سیستمی چه چیزی یا کسی نهفته است. او پاسخ میدهد:
«این سیستم ناشناسِ بی سوژه چیست؟ آن چیست که میاندیشد؟ “من” دیگر اعتباری ندارد…از برخی جهات ما به دیدگاه قرن هفدهم باز میگردیم با این تفاوت که انسان را به جای خدا بر تخت نمی نشانیم. بلکه اندیشهی ناشناس، دانش بی سوژه و نظریه بی وحدت را به جای خدا حاکم می کنیم.» (فوکو به نقل از اریبون ۱۹۹۱: ۱۶۱)
لذا فوکو مدعی است «به جهت دست یافتن به تحلیلی که قادر باشد در بستری تاریخی فرایند ساخته شدن سوژه را تبیین کند… باید از سوژهی سازنده چشم پوشی کنیم» (فوکو، ۱۹۷۸: ۳۵) و در یک جمله قصار در قیاس با نیچه که “مرگ خدا” را مطرح کرده بود “مرگ انسان” را اعلام میکند.
«در هر صورت در یک نکته شکی نیست و آن اینکه انسان نه کهنترین و نه دائمیترین مسئلهای است که در علم طرح شده است. برای یک بازه زمانیِ نسبتاً کوتاه در یک حوزهی جفرافیایی محدود، فرهنگ اروپایی را از قرن هجدهم به بعد در نظر بگیرید؛ به یقین می توان گفت که انسان اختراع تازهای است در این محدودهی زمانی و جفرافیایی. دانش بشری زمان زیادی در مجهولات و رازهای پیرامون انسان کنکاش نکرد… دیرینه شناسی اندیشهی ما به راحتی نشان میدهد که انسان اختراع زمانهی اخیر است وگویا به انتهای خود نزدیک میشود.» (فوکو به نقل از اریبون ۱۹۹۱: ۱۵۹)
گرچه در این مصاحبه منظور فوکو از انسان، سوژه خودبنیان است که کانت مطرح کرد، لکن فوکو با همه انواع سوژه بلکه با فرد مشکل دارد. اومانیسم یعنی اعتقاد به اینکه هر فرد ذاتاً متمایز از دیگران است و فرد کلید راه یابی به شیوههای معنادهیِ پدیدهها است، اندیشهای است که فوکو به شدت با آن مخالف بود. وی در حالیکه متأثر از مارکس روی ساختارها و فرایندهای فرافردی متمرکز است اما از مارکس گذر کرده و حتی به سوژه جمعی نیز نقشی انتخابگر نمیدهد. این ایده محور اندیشه خیلی از متفکران را تشکیل میدهد. مثلا گروهی از اندیشمندان بر این باورند که در دنیای امروز خودِ سیستم سرمایه داری، نه سرمایه داران، مسیر جامعه را تعیین میکند. فوکو برای پیاده کردن ایده خود در دو دوره فکری، دو مسیر متفاوت ولی مکمل هم را طی میکند. وی همچون کانت، دست به انقلابی کپرنیکی زده و دوبار محور معرفت را جابه جا میکند.
در طول تاریخ در تمام مدلهای فکری ارائه شده، پدیدارها صرفاً محصول سوژه یا ماوراء و یا جهان مادی هستند. فوکو برای اولین بار به خودِ پدیدارها نقش، نیرو و قدرت بخشید. وی در دوره اول فکری خود که به دیرینه شناسی معروف است قائل بر این شد که پدیدارها با ساختاری که پیدا میکنند به خود معنا میبخشند و دادههای خام جهانِ خارج را تفسیر میکنند. در این طرح، سوژه نقش رهبری ندارد. «میخواهم از نوع ناآگاهانه و مثبتی از شناخت پرده بردارم: ساحتی که از آگاهی دانشمندان میگریزد» (فوکو، ۱۹۷۰:
xi
). جهان خارج در اندیشه فوکو به مانند جهان در اندیشه کانت صرفاً ماده خام اولیه اندیشه است و بس. در واقع استعلای کانتی از سوژه به پدیدارها منتقل شده و همان دوگانگی استعلا/تجربه کانتی که بین سوژه و جهان خارج بود، این بار در سطح پدیدارها و جهان خارج اتفاق می افتد. ابزار این شیوه زبان است که واسطه بین پدیدارهای سوژههای مختلف (سوژه ساخته شده نه سازنده) و بستر و زمینه برای جولان و تعامل و تقابلشان را بازی میکند. «فوکو بر خصلت صرفاً زبانی موضوع بررسی خود و از همین رو بر استقلال حوزه ثبات و حوزه کاربرد تأکید میگذارد»(دریفوس و رابینو، ۱۳۸۹: ۱۳۷). در این دوره فکری، وی عوامل غیر گفتمانی را نادیده میگیرد. «فوکو حاضر نیست کردارهای اجتماعی را به عنوان سطحی از تبیین بپذیرد»(همان: ۱۷۱). عوامل غیرگفتمانی شاملِ «حوزه نهادی، مجموعهای از وقایع، کردارها و تصمیمهای سیاسی، رشته فراگردهای اقتصادی که متضمن نوسانات جمعیتی نیز هستند، روشهای همیاری عمومی، نیازهای نیروی کار، سطوح مختلف بیکاری و غیره» هستند (فوکو،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 