پاورپوینت کامل زبان و خط در تمدن یونانی ـ بلخی ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زبان و خط در تمدن یونانی ـ بلخی ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زبان و خط در تمدن یونانی ـ بلخی ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زبان و خط در تمدن یونانی ـ بلخی ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

بلخ در شمال شرق ایران (افغانستان امروزی) سال‌های سال پایتخت و مرکز مذهبی ایران بود. اسکان جماعت‌های یونانی در دوره هخامنشی و سپس تشکیل کلنی‌های یونانی‌نشین در عصر سلوکیان به‌ تدریج بلخ را به صورت ناحیه‌ای با فرهنگ یونانی در آورد. فرمانروایی یونانی این دیار که متناوباً حدود سه سده بر این منطقه سلطه داشت،‌تأثیرات گوناگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر جا نهادند که شایان توجه و بررسی است. آنچه در پی می‌آید، تلخیص بسیار فشرده‌ای از یک مقاله در کتاب «تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی» (بخش دوم از جلد دوم) است که به گوشه‌ای از این مقوله می‌پردازد.

اشاره: بلخ در شمال شرق ایران (افغانستان امروزی) سال‌های سال پایتخت و مرکز مذهبی ایران بود. اسکان جماعت‌های یونانی در دوره هخامنشی و سپس تشکیل کلنی‌های یونانی‌نشین در عصر سلوکیان به‌ تدریج بلخ را به صورت ناحیه‌ای با فرهنگ یونانی در آورد. فرمانروایی یونانی این دیار که متناوباً حدود سه سده بر این منطقه سلطه داشت،‌تأثیرات گوناگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر جا نهادند که شایان توجه و بررسی است. آنچه در پی می‌آید، تلخیص بسیار فشرده‌ای از یک مقاله در کتاب «تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی» (بخش دوم از جلد دوم) است که به گوشه‌ای از این مقوله می‌پردازد.

پارسی، آرامی، بلخی

احتمالاً در زمان حکومت داریوش اول نگارش اداری و مشورتی به فارسی باستان در ایالات شرقی هخامنشی متداول شده بود. برای این منظور از زبان و خط میخی فارسی باستان استفاده می‌کردند و از زبان و خط آرامی به عنوان وسیله‌ای واسطه‌ای برای برقرار کردن ارتباط بین مراکز اداری سود می‌بردند. استفاده از آرامی به عنوان یک زبان واسطه، هنگامی که امپراتوری ایران باستان منقرض شد، به پایان نرسید. مانند بقیه ایالات، در ادارات و شورای مشورتی آرامی، که هنگام حکومت هلنی که جانشین هخامنشی شده بود، همچنان به کار خود ادامه می‌دادند، زبان آرامی متداول بود و زبان یونانی نتوانست‌ جای آن را به عنوان زبان اداری بلخ و قندهار بگیرد. مدارک فراوانی در دست است که آرامی در این مناطق باقی ماند و از آن برای نوشتن کتیبه‌های سنگی و ستون‌هایی که به دست آسوکا (

Asoka

) برپا داشته شده بود، استفاده شده است. در فرمانهای آسوکا که به خط آرامی بر روی کتیبه و ستون‌ها نوشته شده‌اند، با تداخل سه زبان مواجه هستیم. فارسی باستان، بلخی باستان و پراکریت استفاده از خط و زبان آرامی در کارهای اداری و امور اقتصادی تا اواسط قرن دوم پ.م. همچنان ادامه داشت.

زبان بلخ باستان

ویژگی دقیق زبان ایرانی که مردم عادی بلخ باستان تکلم می‌کردند، از مدتها پیش مسأله آزاردهنده‌ای در تحقیقات زبان‌شناسی بود. در پنجمین و سیزدهمین فرمان سنگی آسوکا از یونا کامبوجا (

Yona Kamboja

) به عنوان همسایگان قندهار که در مرزهای امپراتوری مائوری زندگی می‌کردند، نام برده شده است. از آنجایی که اسم یونا را یونانیان بلخ تصور کرده‌اند، تحقیقات زبان‌شناسی به این نتیجه دست یافته است که اجزای ایرانی داخل کتیبه‌های آرامی به دست آمده از تاکسیلا، مانند لاقمان و قندهار باید نام زبان کامبوجاها باشد؛ ولی به هر حال این نتیجه منطقی تنها حل مساله را منحرف می‌کند؛ زیرا زبان کامبوجاها نیز هنوز شناخته نشده است.

بی‌فایده خواهد بود اگر چنان حدس زده شود که زبان کامبوجاها (یعنی زبانی که مردم ایرانی بلخ باستان با آن صحبت می‌کردند)، باید یکی از زبانهای کوچک ایرانی شرقی مانند ارموری (

Ormuri

) یا پاراچی (

Paraci

) باشد؛ زیرا زبانی که اساس ایرانی زبان سلطنتی آرامی در شورای ایالات بود، تنها می‌توانست زبان مهم و متداول بلخ بوده باشد.

اکثریت اصطلاحات و اسامی ایرانی که وارد اسناد آرامی و یونانی ـ بلخی باستان شده‌اند و یا به عنوان بلخی در ادبیات یونانی کهن معرفی شده‌اند، معرف زبانی هستند که اساساً همان اوستایی است. حتی یک مورد اختلاف لهجه‌ای هم در میان این شواهد زبان‌شناسی با زبان اوستایی مشاهده نمی‌شود و انعکاس هر دو لهجه اصلی اوستایی در این داده‌ها وجود دارد.

بنابراین براساس شواهد موجود زبان‌شناسی، به نظر می‌رسد که زبان اوستایی زبان کلامی بود (شاید به صورت چندین نوع و لهجه) و در ادارات یونانی ـ بلخی و سایر کشورهای ایرانی شرقی استفاده می‌شد (مانند سیستان) و هنگام آغاز هجوم سکاها و یوئه‌چی‌ها [تُخاری‌ها] زبان فارسی میانه که از زبان اوستایی تحول پیدا کرده بود، می‌بایست مهمترین زبان در مناطق شرقی ایران بوده باشد.

زبان و خط یونانی در آسیای مرکزی

زبان و خط یونانی خیلی پیش از فتوحات اسکندر بزرگ وارد آسیای مرکزی شده بود. طبق نوشته هرودت، داریوش اول پس از پیروزی بر ملتی‌ها (

Milesian

)،عده‌ای از آنها را به شوش برد و بعداً آنها را در دهانه دجله اسکان داد و این در حالی بود که ساکنان بارک (

Barke

) را به بلخ انتقال داد. تحقیقات تاریخی قبلی به این نتیجه رسیده بود که هلنیسم توسط این تازه اسکان یافته‌ها به آسیای مرکزی وارد شده بود. حضور یونانی‌ها را در آسیای مرکزی در دوران هخامنشی نمی‌توان انکار کرد؛ ولی انتشار خط و زبان یونانی و طلوع فرهنگ یونانی در این منطقه، تنها نتیجه ایجاد استقرارهای هلنی است. پس از لشکرکشی نظامی، دستور داد اسکندر که هفااستیون (

Hephaestion

) یونانی و سربازان مقدونی در روستاها و شهرهای شمالی بلخ و سند مستقر شوند (آریان، کتاب چهارم، باب ۱۶ و ۱۷) در نتیجه بخش وسیعی از آسیای مرکزی هلنی شد و به وسیله ترکیب یونانی ـ ایرانی، استفاده از خط و زبان یونانی در میان اشراف بلخی رواج پیدا کرد.

کلیه شواهد زبان یونانی که از آسیای مرکزی به دست آمده‌اند، متعلق به دوره هلنی و معرف کوینه (

Koine

) هستندکه زبان استاندارد هلنی بود. بنابراین یونانیان ساکن آسیای مرکزی روابط نزدیک خودشان را با دولت‌های هلنی شرق نزدیک تا طلوع پارت‌ها و فتوحات رومی‌ها همچنان حفظ کرده بودند. متون یونانی به دست آمده از آسیای مرکزی مطمئناً منعکس‌کننده همان سطح فرهنگی هستند که تمدن یونانی به آن دست یافته بود. هترین شاهد مدعای فرهنگ یونانی در بلخ را در ترجمه یونانی فرمان سنگی شماره ۱۲ و ۱۳ آسوکا می‌توان مورد مطالعه قرار داد.

و… تقوای وکفّ نفس در تمام مکاتب فلسفی؛ ولی پیش از همه اختیار خود را داشتن، یعنی انسان بتواند حاکم برگفتار خود باشد.و آنها کسانی هستند که نه لاف می‌زنند و نه دیگران را به هیچ عنوان تحقیر می‌کنند، زیرا این اعمال از خودبینی ناشی می‌شود. بهتر آن است که پیروان خود را تشویق کنند و آنها را کوچک نشمارند.

با این عمل خود را بزرگ می‌کنند و پیروان خود را اسیر خویش می‌سازند، عمل به خلاف این به هر حال آبروی خود بردن است و درنظر پیروان خود نفرت‌انگیز بودن. کسی که به‌خود ببالد و پیروانش را دست کم بگیرد، جا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.