پاورپوینت کامل ساغر صدق ریا از نگاه غزّالی، مولانا و حافظ ۹۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ساغر صدق ریا از نگاه غزّالی، مولانا و حافظ ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ساغر صدق ریا از نگاه غزّالی، مولانا و حافظ ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ساغر صدق ریا از نگاه غزّالی، مولانا و حافظ ۹۴ اسلاید در PowerPoint :
یکی از تواناییهای شگفتآور انسان این است که میتواند ظاهر خود را کاملاً برخلاف آنچه هست نشان دهد و ظاهرش آینه باطنش نباشد. به عبارت دیگر انسان میتواند به خاطر دستیابی به منافع خود، بین ظاهر و باطنش، بین بود و نمودش، بین قلب و قالبش و بین کردار و گفتارش فاصله بیندازد؛ یعنی انسان قادر است در حالی که قلبش از کینه و نفرت کسی مالامال است، به او اظهار دوستی و محبت کند و در همان حال که به چیزی ایمان ندارد، خود را مؤمن به آن نشان دهد.
مقدمه
یکی از تواناییهای شگفتآور انسان این است که میتواند ظاهر خود را کاملاً برخلاف آنچه هست نشان دهد و ظاهرش آینه باطنش نباشد. به عبارت دیگر انسان میتواند به خاطر دستیابی به منافع خود، بین ظاهر و باطنش، بین بود و نمودش، بین قلب و قالبش و بین کردار و گفتارش فاصله بیندازد؛ یعنی انسان قادر است در حالی که قلبش از کینه و نفرت کسی مالامال است، به او اظهار دوستی و محبت کند و در همان حال که به چیزی ایمان ندارد، خود را مؤمن به آن نشان دهد. در تذکره الاولیاء(ص۱۵) شعری از زبان امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که مضمونش این است که انسانها در میان خودشان تظاهر به دوستی و وفاداری میکنند، در حالیکه قلبشان مالامال از عقربهاست: یفشون بینهم الموده و الوفا رو قلوبهم محشُوّهٌ بعقارب!
آری، آدمیان میتوانند به هم بخندند و در همان حال در دل نقشه قتل هم را بپرورند و «طناب دار یکدیگر را ببافند». به نظر میرسد که این توانایی ویژه انسان است و سایر موجودات از آن بینصیباند. توانایی برخی از حیوانات مانند روباه و مارمولک که برای فریفتن دیگر حیوانات، خود را به مردن میزنند، یا خود را به رنگ محیط درمیآورند، آنقدر غریزی، ساده و ابتدایی است که نمیتوان نام ریا بر آن نهاد؛ اما این پدیده در انسان بسیار پیچیده است و شکلهای بسیار متنوع و متفاوتی دارد.
برای اشاره به این توانایی شگفتآور انسان، در فرهنگ ما از واژههایی مانند ریا، نفاق، دورویی، دورنگی، بوقلمونصفتی، زرق، تملّق، چاپلوسی، سالوسی، کاسهلیسی، پاچهخواری و مانند آنها استفاده میشود. البته بین این واژهها تفاوتهای ظریف معنایی وجود دارد و برخی از آنها مانند ریا و نفاق بیشتر در بافت دینی و برخی دیگر مانند تملّق و چاپلوسی بیشتر در بافت غیر دینی به کار میروند و مثلاً در مناسبات اداری و سیاسی و روابط میان فرودستان و فرادستان از آنها استفاده میشود. ما در این بحث بیشتر از واژههای ریا و نفاق استفاده میکنیم.
آفتها و آسیبهای ناشی از ریا
ریا آسیبهایی بسیار جدی به زندگی فردی و اجتماعی انسانها وارد میسازد که از آن میان میتوان به چند مورد زیر اشاره کرد:
۱) قطع شدن ارتباط آدمی با «منِ راستین» خود: شخص ریاکار ممکن است آنقدر به نقابزدن و نمایش بازیکردن خو کند که من راستینش را تا حد زیادی از دست بدهد و خود را با نقابهایش یکسان بگیرد؛
۲) از بین رفتن وحدت روانی: ریاکار وحدت روانی ندارد و به خاطر اینکه میخواهد افراد و گروههای مختلف را راضی کند، بین ظاهر و باطنش فاصله میافتد و همین باعث میشود که یکپارچگی شخصیت خود را از دست بدهد. در قرآن کریم (زمر، ۲۹) نکته زیبایی در این باره بیان شده است: «ضرب الله مثلاً رجُلا فیه شُرکاءُ مُتشاکسُون و رجُلاً سلماً لرجُل. هل یستویان مثلا؟ الحمدلله، بل أکثرُهُم لایعلمون: خداوند مثلى زده است: مردى است که چند خواجه ناسازگار در [مالکیت] او شرکت دارند [و هر یک او را به کارى مىگمارند] و مردى است که تنها فرمانبر یک مرد است. آیا این دو در مثَل یکسانند؟ سپاس خداى را. [نه،] بلکه بیشترشان نمىدانند!»
۳) از بین رفتن اعتماد اجتماعی: ریا مانند خورهای ویرانگر اساس حیات اجتماعی را نابود میکند و باعث بیاعتمادی انسانها به هم میشود. خانم غاده السمان میگوید: «دوست میدارم خیانتهایت را که به من روا میداری؛ زیرا تأیید میکند که زندهای و از دروغ [گفتن] و نقاب پوشیدن، ناتوان. مرا نقابها به درد میآورد، بیش از به درد آوردن خیانت! ضربههای دشنههایت را دوست میدارم، زآن روی که حتی یک بار از پشت بر من فرود نیامده است!» (ابدیت لحظه عشق)
آری، صادقانه حقوق دیگران را ضایع کردن بهتر از ریاکارانه به حقوق آنها احترام گذاشتن است و بینقاب خیانت کردن برتر از با نقاب خدمت کردن؛ از این رو حافظ میگوید:
ـ می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند
ـ بادهنوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی رویاست
ریا و نفاق در قرآن کریم
در فرهنگ اسلامی، نخستین متنی که به طور جدی درباره ریا و نفاق سخن گفته است، قرآن کریم است. لحن قرآن و نیز تکرار و تأکید فراوان آن درباره ریا و نفاق، جای هیچ تردیدی را باقی نمیگذارد که از نظر قرآن، ریا و نفاق از بدترین رذائل اخلاقی و انسانی است و مجازاتهای سنگینی را در پی دارد. در قرآن کریم میتوان ریا و نفاق را از هم جدا کرد؛ به این معنی که در قرآن «ریا» نوعاً به عنوان مسألهای فردی و شخصی و «نفاق» به عنوان پدیدهای اجتماعی و سیاسی مطرح شده است و به دلیل اهمیت فراوان ریای سیاسی و اجتماعی، در قرآن توجه بسیار زیاد به مسأله نفاق شده است و بسامد واژگان مربوط به نفاق بسیار بیشتر از واژگان مربوط به ریا است و حتی در قرآن سورهای به نام سوره منافقین وجود دارد. از قرآن کریم چند نکته مهم را درباره ریا و نفاق میتوان دریافت:
۱) ریا باعث حبط اعمال نیکو میشود؛ یعنی کار نیکویی مانند نمازخواندن و انفاق کردن، چنانچه با ریا همراه باشد، به طور کامل از بین میرود و تأثیر خوبی بر جا نمیگذارد.
۲) منافقان در کنار مؤمنان و کافران سه گروه اصلی انسانها را تشکیل میدهند و در عین حال که ویژگیهای مشترکی با کافران دارند، به مراتب از آنها بدترند؛ زیرا خطر آنها بسیار بیشتر از خطر کافران است؛ از این رو منافقان و فاسقان یگانه انگاشته شدهاند و پایینترین جا در دوزخ به آنها اختصاص یافته است.
۳) منافقان چنین ویژگیهایی دارند: به زبان اظهار ایمان میکنند، اما در دل مؤمن نیستند؛ دلشان بیمار است و خداوند به خاطر نفاقشان بر بیماری آنها میافزاید؛ از سوگندهای خود به مثابه سپری استفاده میکنند تا در پناه آن جان خود را حفظ کنند؛ در زمان آسایش و رفاه لاف ایمان میزنند، اما در زمان جهاد و سختی میگریزند و پنهان میشوند؛ بسیار نیکو و شیرین سخن میگویند، اما کردارهای آنها اندک و بیارزش است.
چشماندازهای گوناگون به ریا
ریا را از چشماندازهای گوناگون میتوان مورد بحث و بررسی قرار داد؛ به نظر میرسد که دست کم از چهار منظر مختلف میتوان به پدیده ریا نگاه کرد:
۱) ریا لازمه ساختار وجودی انسان
ساختار وجودی انسان به گونهای است که او را در برزخ میان فرشته و حیوان قرار میدهد. انسان ترکیبی از نور و ظلمت، حقیقت و پندار، دل و گِل، عیب و غیب و مانند اینهاست و همین دوگانگی موجود در سرشت انسان باعث میشود که همواره بین دو سوی وجود او تناقض و تضاد وجود داشته باشد. سرشت و سرنوشت انسان به گونهای است که همیشه بخشی از وجودش با بخشی دیگر از وجودش در کشمکش است. همین سرشت برزخی باعث میشود که پاکترین و منزّهترین انسانها نیز در عمق جان خویش، گاه گرایش به بدیها و رذایل را مییابند و به خاطر آنها شرمسار و اندوهناک میشوند. انسان هیچگاه توانایی آشکار کردن همه اندیشهها و خواستهها و گرایشهای خود را، حتی برای خود، ندارد.
به نظر میرسد که حالت طبیعی و واقعی انسان، به عنوان موجودی برزخی، حالت نوسان در میان دو قطب مُلکی و ملکوتی است. گروه اندکی از انسانها میتوانند یکی از دو سوی فرشتگی، یا حیوانی خود را ترجیح دهند و سوی دیگر را بهطور کلی نادیده بگیرند، یا آن را انکار، یا نابود کنند و البته بدنه اصلی جامعه انسانی در همین برزخ میان حیوان و فرشته زندگی میکنند (برای بحث بیشتر درباره این موضوع مهم. نگاه کنید به گمشده لب دریا، از دکتر تقی پورنامداریان، صص ۸- ۱۷).
همین مسأله سرشت برزخی باعث میشود که انسان «تناقض و تضاد درونی» را تجربه کند و به نظر میرسد که این تجربه بسیار عظیم و مهم، در میان همه موجودات جهان، به انسان اختصاص دارد و فرشتهها و حیوانات و گیاهان از چنین تجربهای بهکلی محرومند. در واقع گویی «تجربه تضاد درونی» یکی از مهمترین ویژگیهای انسان است و بخش عظیمی از انسانیت او نیز در گرو همین تضادهای درونی است. مولانا در مثنوی و دیوان شمس توجه زیادی به مسأله تضادهای درونی انسان دارد و پیوسته نظر مخاطب را به این مسأله مهم جلب میکند:
چه کسم من؟ چه کسم من؟ که بسی وسوسهمندم
گه از آن سوی کشندم، گه از این سوی کشندم
ز کشاکش چو کمانم، به کفِ گوشکشانم
قَدَر از بام درافتد چو در خانه ببندم
مگر استاره چرخم که ز برجی سوی برجی
به نحوسیش بگریم، به سعودیش بخندم
به سما و به بروجش، به هبوط و به عروجش
نفسی همتک بادم، نفسی من هَلَپَندم
نفسی آتش سوزان، نفسی سیل گریزان
ز چه اصلم؟ ز چه فصلم؟ به چه بازار خرندم؟
نفسی فوق طباقم، نفسی شام و عراقم
نفسی غرق فراقم، نفسی راز تو رندم
نفسی همره ماهم، نفسی مست الهم
نفسی یوسف چاهم، نفسی جمله گزندم
نفسی رهزن و غولم، نفسی تند و ملولم
نفسی زین دو برونم، که بر آن بام بلندم
هله ای اول و آخر، بده آن باده فاخر
که شد این بزم منور به تو ای عشق پسندم
بپران ناطق جان را، تو از این منطق رسمی
که نمییابد میدان بگو حرف، سمندم۱
انسان برای آنکه بتواند به زندگی خود ادامه دهد، باید بتواند بر جنبههای شیطانی و حیوانی خویش چیره شود، یا آنها را انکار کند و بر روی آنها سرپوش بگذارد. البته میتوان نام این کار را خودداری یا خویشتنداری نهاد که همین گونه نیز هست؛ اما نمیتوان در این نکته تردید داشت که سرشت دوگانه انسان باعث میشود که او به نوعی ریای وجودی محکوم باشد و هیچ گاه از چنین ریایی رهایی نداشته باشد.
۲) ریا به عنوان پدیدهای فردی و شخصی: میتوان ریاکاری را به عنوان پدیدهای فردی و شخصی در نظر گرفت که برخی انسانها، به دلایل و انگیزههای فردی گرفتارش میشوند. در این رویکرد، ریا به عنوان مسألهای فردی در نظر گرفته میشود و بحثهای مربوط به آن صبغه روانشناسی دینی پیدا میکنند. شاید بهترین و دقیقترین بحث در این زمینه از امام محمد غزالی در احیاء علوم الدین (جلد سوم، از ص۶۱۳ تا ۶۹۹) آمده است. غزالی در این زمینه حقیقتاً با دقتی حیرتانگیز موشکافیها کرده است. مباحثی که وی در این فصل راجع به ریا آورده است، شامل یازده مورد است:
۱) نکوهش ریا، ۲) حقیقت ریا و شیوهها و انگیزهها و ابزارها و اهداف ریاکاری، ۳) درجات ریا، ۴) ریاى خفى، ۵) ریایی که عمل را باطل کند و ریایی که عمل را باطل نکند، ۶) داروى ریا و علاج آن، ۷) رخصت [در] اظهار طاعتها، ۸) رخصت در پوشیدن گناهان، ۹) بیان ترک طاعتها از بیم ریا و آفتهای آن، ۱۰) آنچه درست شود از نشاط بنده براى عبادت به سبب دیدن خلق، ۱۱) آنچه بر مرید واجب است که آن را لازم دل خود گرداند پیش از طاعت و پس از آن. برای نمونه به برخی از مباحث غزالی در احیاء علوم الدین اشاره میکنیم تا بدین ترتیب با شیوه بحث عالمان اخلاق و عرفان درباره ریا آشنا شویم.
حقیقت ریا: غزالی حقیقت ریا را اینگونه تعریف کرده است: ریا یعنی نشان دادن عبادتها و اخلاقهای نیکو به مردم، برای دست یافتن به مقام و منزلت در نزد آنها.
شیوههای ریاکاری: غزالی شیوههای ریاکاری(=آنچه بدان ریا کرده شود) را به پنج نوع تقسیم کرده است: ۱) ریا از راه تن: مانند اظهار نزارى و زردى تا موهم سختى مجاهده و بزرگى اندوه باشد بر کار دین و غلبه ترس آخرت و نیز به «نزارى» دلالت کند بر اندکى خوردن، و به «زردى روى» بر بیدارى شب و بسیارى اندوه در دنیا، ۲) ریا به شکل و هیأت: مانند پریشان و آشفته کردن موى سر، در پیش انداختن سر در رفتن به قدم، و تکبر در حرکت، و باقى گذاشتن اثر سجده بر روى، نماز بر سجاده،
۳) ریا از راه گفتار: مانند وعظ و تذکیر و گفتن حکمت، و حفظ اخبار و آثار تا در محاوره استعمال کنند براى اظهار غزارت علم و دلالت بر شدت عنایت بر احوال سلف صالح، و جنبانیدن لبها به ذکر در حضور مردمان، و امر معروف و نهى منکر در برابر خلق، و اظهار خشم براى منکرات، و اظهار اندوه براى آنچه مردمان از ارتکاب معاصى کنند، و ضعیف کردن آواز در سخن، و باریکى آواز در خواندن قرآن تا دلالت کند بر ترس و اندوه،
۴) ریا از راه کردار: چون ریاى نمازکننده به درازى قیام و رکوع و سجود، و سر فرود انداختن و ترک التفات و اظهار سکوت، و الزام برابر داشتن قدمها و دستها، و همچنین به روزه و غزو و حج و صدقه دادن و اطعام طعام، و فروتنى در رفتن در حال لقاء، چون فروهشتن جفون و سر پیش انداختن، و وقار در کلام، تا به حدى که مرایى در حاجت خود بهشتاب رود و چون کسى از اهل دین بر وى مطلع شود، به وقار و فرود انداختن سر بازگردد، از بیم آنکه او را به شتاب و قلت وقار نسبت کنند، و چون آن مرد از او غایب شود، به شتاب معاودت کند، و چون باز او را بیند، به خشوع بازگردد، و ذکر خداى او را حاضر نشود تا خشوع را تازه گرداند براى آن، بلکه این از براى آگاهى آدمیى باشد که ترسد که در وى اعتقاد نکند که او از عابدان و صالحان است. و بعضى از ایشان چون این بشنوند، شرم دارند که رفتار ایشان در خلوت مخالف رفتار ایشان باشد در حضور مردمان، پس نفس خود را رفتار خوب در خلوت تکلیف کند تا چون مردمان وى را ببینند، به تغییر محتاج نشود و پندارد که بدین از ریا خلاص یابد، و ریاى او بدین متضاعف شد و در خلوت نیز مرایى گشت؛ چه، او رفتار خلوت را براى آن نیکو مىکند تا در ملأ همچنان باشد، نه براى خوف خدا و شرم او! ۵) ریا به پیروان و زیارتکنندگان و مخالطان: چون کسى که تکلف کند تا عالمى را یا عابدى را به زیارت خود آرد، تا گویند که فلانى به زیارت فلان رفت و گویند: اهل دین به زیارت وى تبرک مىکنند و برِ وى مىروند. یا پادشاهى و یا عاملى از عمال پادشاه، تا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 