پاورپوینت کامل فردوسی و معاصرانش ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فردوسی و معاصرانش ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فردوسی و معاصرانش ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فردوسی و معاصرانش ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
بیش از یک هزاره از آفرینش شاهنامه به وسیله شاعر جاودانه ایران، فردوسی می گذرد.
مردی که از یک سو گنجینه ای از رهاورد های ارزنده، ولی ازیادرفته نیاکان ما را از لابلای قرون و اعصار برآورد و به مردم خویش هدیه داد و از سویی دیگر فرهنگ گذشته پرفراز و نشیب ملت خویش را به عنوان وسیل های تردیدناپذیر، در بقا و دوام آب و خاک پاک وطن به کار گرفت و با صرف جان و جوانی خود، داستان راستیها و منشهای نیک نسلهای برآمده از طوفان را آنچنان سرود که در هر گوشی نغمهای و در هر دلی تأثیری از زمزمه و احساس عمیق خود بر جای نهاد.
بیش از یک هزاره از آفرینش شاهنامه به وسیله شاعر جاودانه ایران، فردوسی می گذرد.
مردی که از یک سو گنجینه ای از رهاورد های ارزنده، ولی ازیادرفته نیاکان ما را از لابلای قرون و اعصار برآورد و به مردم خویش هدیه داد و از سویی دیگر فرهنگ گذشته پرفراز و نشیب ملت خویش را به عنوان وسیل های تردیدناپذیر، در بقا و دوام آب و خاک پاک وطن به کار گرفت و با صرف جان و جوانی خود، داستان راستیها و منشهای نیک نسلهای برآمده از طوفان را آنچنان سرود که در هر گوشی نغمهای و در هر دلی تأثیری از زمزمه و احساس عمیق خود بر جای نهاد. او در دهها سده پرتشویش، نیاکان ما را در مکتبخانه افتخارآفرین خویش نشاند و درسهای زندگی شخصی و اجتماعی را به آنان آموخت. آنچنانکه نام فرزندان این سرزمین، از قهرمانان کتاب او بود و موسیقی رزمشان از آهنگ کلام وی نشأت می گرفت و شادی بزمشان در کمال وقار انسانیت از رفتار و کردار نجیبانه قهرمانان اثر وی ملهم می گشت، شبهای پدران ما، با شاهنامهخوانی به سر می رسید و روز های آنان، تحرک و تلاش خود را از توفندگی قهرمانان و روح موّاج و ستیهنده حاکم براثر او به وام می گرفت و درواقع آنرا تکرار می کرد. نوخاستگان نژاده به وسیله او هویت خویش را می شناختند و خاندان خویش را از یاد نمی بردند و طبعا از اعتبار خود آگاهی و شناخت ارزشهای والای فکری و اجتماعی و اخلاقی جامعه خود خبردار می گشتند و فردوسی را یگانه روشنگر و مربی نسلها در پیچ و خم زمانه های دور و دراز می یافتند.
هیچ شاعری در ادب ما، فردوسی نیست و فردوسی به لحاظ جامعیت کلامش به هیچیک از خیل سخنسرایان معاصر یا قبل و بعد از خود نمی ماند و تفاوتهای ریشهای در شخصیت، هدف، پیام و نوع زندگی فردی و آرمانهای اجتماعی او با دیگران به حدی است که او را به یک «استثنا» بدل می سازد. فردوسی به حافظ نمی ماند، اما حافظه حافظ از اوست. پیر سرمدی خراسان، سعدی شیراز نیست، اما استادی است که همیشه همسفر سعدی است. با آنکه نه کلام فردوسی به مولوی می ماند، و نه پیامش، ولی در ژرفای اندیشهاش فصول مشترک عقلانی و منطقی فراوانی با مولانا وجود دارد، آنچنانکه سیمرغ هردو از قاف برمی خیزد ولی «سی» نیست و چهره ناجی یگانهای را به خود می گیرد که پرورنده و رهاسازنده است و اوجگیر و پرفراز ماننده…. اما شگفتا که امروزه، ما در گرماگرم حادثه های زمانه که مستقیم و غیرمستقیم با پیام فردوسی وجوه مشترک دارند، بیشتر، از حافظ و سعدی و مولوی سخن می رانیم تا از فردوسی.
راستی چرا برای ما فردوسی و اثر گرانقدرش از اعتباری جامع و خاص برخوردار است؟ اعتبار و جامعیتی که در هیچ شاعر یا اثر ادبی دیگری در زبان فارسی وجود ندارد؟
شاید دلیل این امر آن باشد که فردوسی، در جامعه ما و در ادب فارسی، پدیده منحصر به فرد و جامع و مانعی است که با شفافترین و قابل فهمترین زبانها با مردم خویش سخن می گوید، پیامش قصه کامها و نامرادیهای جمع است و شاعر، هدفی کاملا متعالی دارد که خیر و صلاح جامعه خود را در درازنای پرپیچ و خم تاریخ، بر هر مصلحت فردی و پدیده غیرجمعی ترجیح می دهد و همیشه پیامی دارد قابل درک و صمیمیتی آشنا و مأنوس که سفره دلهای خوانندگان اثرش را از مائده های مطلوب آگاهانه و ناخودآگاهانه، سرشار می سازد و رغبت و عطش همیشگی آنها را به محتویات اثر خویش برمی انگیزد؛ حال آنکه دیگران بویژه شاعران معاصر وی، ابعاد جامع شخصیت و تفکرات و رفتار و کردار پرمنشانه او را فاقدند و به همین جهت اگرچه هریک از آنان بعدی خاص از فکر و زیبایی و پیامهای انسانی و اخلاقی و حتی اجتماعی را نمایندگی می کنند، اما همیشه در محدودهای حقیر از ساختار های شخصیت و اندیشه خویش گرفتار می مانند و با آنکه گاهی جرقهای می زنند، اما آتش گرمابخش شبهای زمستان نیستند. ما در این گفتار برآنیم که محیط ادبی و اندیشه های حاکم بر روزگار فردوسی را با تکیه بر تفاوتهای فردوسی با شاعران همزمانش بشناسیم تا از آن میان شاید با این قلم ناتوان بتوانیم «استثنایی» و «منحصر به فرد» بودن فردوسی را باز نماییم. به صف شاعران و متشاعران بی شمار قصیدهسرای معاصر فردوسی، که تنها حدود ۴۰۰ تن از آنها در دربار غزنه می زیستند، بنگریم و قصیدهسرایانی چون عنصری را ببینیم که از رفاهی بی مانند برخوردارند، آنچنانکه از نقره دیگدان و از زر اسباب خوان می سازند و رفاه و آسایش و ثروتمندی آنها موجب غبطه بزرگ شاعری دیگر چون خاقانی می گردد:
به تعریض گفتی که خاقانیا
چه خوش داشت نظم روان عنصری
بلی شاعری بود صاحب قبول
ز ممدوح صاحبقران عنصری
به معشوق نیکو و ممدوح نیک
غزل گو شد و مدحخوان عنصری…
به دور کرم بخششی نیک دید
ز محمود کشورستان عنصری
به ده بیت، صد بدره و برده یافت
ز یک فتح هندوستان عنصری
شنیدم که از نقره زد دیگدان
ز زر ساخت آلات خوان عنصری
دهم مال و بس شاد باشم کنون
ستد زرّ و شد شادمان عنصری
به دانش توان عنصری شد و لیک
به دولت شدن چون توان عنصری
می بینیم که خاقانی از آن می نالد که عنصری با سرودن ده بیت شعر بدره های زر و برده های نیک می یابد، در حالی که خود او با فضل بیشتر و کمالات افزونتر از این نعمت برخوردار نشده است.
حقیقت این است که عنصری و اکثر شاعران معاصر فردوسی در دربار غزنویان کارگزاران حاکمیت زورند و شیفتگان زر، مصلحتبینانی عافیت نگرند که بر گرد هرم قدرت می چرخند و برای تحکیم بنیانهای توانمندی حاکمیت از هیچ کوششی دریغ نمی کنند، با دروغگویی و فرومایگی، سفلگان را برمی کشند، حقیران را بزرگ می نمایند و شجاع و دلاور می خوانند و به فریب افکار جامعه می پردازند و مزد خویش را به اندازه وقاحت خود و سفاهت دیگران دریافت می دارند.
حال آنکه فردوسی از لونی دیگر است، او در بحران اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی حاکم بر ایران قرن چهارم و پنجم هجری که معلول تغییر و تبدیل حکومتها و نفوذ های سیاسی و فکری تازیان و ترکان و اصطکاک با ریشه های فرهنگی و علاقه های ملی ایرانی بود، از پیوستن به قدرتهای حاکم سرباز زد و بدون اینکه جذب و جلب دربار های پرزرق و برق گردد، در انزوای طوس که درواقع قلب تپنده و مبارز جامعه مطلوب او بود، به شاعری پرداخت. اما این شاعری دارای ویژگیهای خاص خویش است:
۱ – فردوسی در اوج رواج قصیدهسرایی و منظومه های درباری، خریدار بازار بی رونق مثنوی می گردد. توضیح آنکه تا روزگار فردوسی اگرچه مثنویهای متعددی در زمینه های گوناگون حتی در زمینه های حماسی سروده شده بود، اما شاعران درکی صحیح و منطقی از داستان بلند نداشتند و هنوز یک مثنوی بلند که به لحاظ لفظ و محتوا اعتباری درجه اول داشته باشد آفریده نشده و در جامعه و در میان مردم راهی و جایی نیافته بود و مثنویهایی چون آفریننامهبوشکور و کلیله و دمنهرودکی و خنگبت و سرخبت عنصری و ورقه و گلشاه عیوقی و حتی گشتاسبنامه دقیقی جایی برای خود در اندیشه ایرانیان نگشوده بود. فردوسی، با درک دلزدگی جامعه از قصیده های مدحیه و محتوای جدا از زندگی آنها و برای تحقق هدفهای تاریخی و پیام خویش، قالب مثنوی را برای بیان خود برمی گزیند، زیرا این قالب دارای استعدادی بالقوه است که شاعر می تواند با استفاده از امکانات وزنی و سهولت قافیه، در کلام، انعطافپذیری فراوان و قابلیتهای گوناگون را در اختیار داشته باشد و بدون اینکه مضامین و اندیشهها را قربانی کند، پیام تأثیربخش خویش را به بهترین نحو و به سادگی تمام به گوش جامعه برساند.
۲ – مثنویسرایی فردوسی نه در ستایش معشوق و زندگان صاحب قدرت بود و نه به تنهایی و به طور انتزاعی در وصف طبیعت بی جان و زیباییهای صوری آن، بلکه نخستین کوشش موفقی بود که برای گرد آوردن مفاخر و مآثر یک فرهنگ ریشهدار و معرفی هویت مردم یک جامعه کهنسال صورت می گرفت و شاعر ناچار بود مواد شعر خود را از
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 