پاورپوینت کامل مهدویت از منظر اسماعیلیان و قرمطیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مهدویت از منظر اسماعیلیان و قرمطیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مهدویت از منظر اسماعیلیان و قرمطیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مهدویت از منظر اسماعیلیان و قرمطیان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
فرقه اسماعیلیه در نیمه دوم قرن دوم هجری، براساس اعتقاد به امامت اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق(ع)، شکل گرفت. اسماعیلیان در خصوص مهدویت عقاید خاصی مطرح کردند؛ اسماعیل، نخستین کسی بود که آنان به عنوان مهدی موعود و امام هفتم معرفی کردند؛ هر چند اکثریت اسماعیلیان به مهدویت محمد بن اسماعیل معتقد شدند و او را امام هفتم و پایان دهنده دور ششم دانستند. به طرفداران این اعتقاد «قرمطی» اطلاق شد. قرمطیان در ابتدا و برای مدت کوتاهی به مهدویت احمد بن محمد بن حنفیه گرویدند و سپس به مهدویت محمد بن اسماعیل بازگشتند.
فرقه اسماعیلیه در نیمه دوم قرن دوم هجری، براساس اعتقاد به امامت اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق(ع)، شکل گرفت. اسماعیلیان در خصوص مهدویت عقاید خاصی مطرح کردند؛ اسماعیل، نخستین کسی بود که آنان به عنوان مهدی موعود و امام هفتم معرفی کردند؛ هر چند اکثریت اسماعیلیان به مهدویت محمد بن اسماعیل معتقد شدند و او را امام هفتم و پایان دهنده دور ششم دانستند. به طرفداران این اعتقاد «قرمطی» اطلاق شد. قرمطیان در ابتدا و برای مدت کوتاهی به مهدویت احمد بن محمد بن حنفیه گرویدند و سپس به مهدویت محمد بن اسماعیل بازگشتند.
عبیدالله مهدی، نخستین خلیفه فاطمی، با اجرای اصلاحاتی، مهدویت خویش را مطرح کرد. در دوره المعز، خلیفه چهارم فاطمی، بازگشت محدود به مهدویت محمد بن اسماعیل با تغییراتی مطرح شد. در زمان الحاکم، دروزیان معتقد به الوهیت الحاکم شدند و با ناپدید شدن وی در ۴۱۱ه، غیبت و رجعت وی را باور کردند. در مقاله حاضر روند اعتقاد به مهدویت در فرقه اسماعیلیه و شعب آن بررسی میشود.
فرقه اسماعیلیه در نیمه دوم قرن دوم هجری، براساس اعتقاد به امامت اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق(ع)، شکل گرفت. اسماعیلیان در خصوص مهدویت عقاید خاصی مطرح کردند؛ اسماعیل، نخستین کسی بود که آنان به عنوان مهدی موعود و امام هفتم معرفی کردند.
فرقه اسماعیلیه در نیمه دوم قرن دوم هجری، براساس اعتقاد به امامت اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق(ع)، شکل گرفت. اسماعیلیان در خصوص مهدویت عقاید خاصی مطرح کردند؛ اسماعیل، نخستین کسی بود که آنان به عنوان مهدی موعود و امام هفتم معرفی کردند؛ هر چند اکثریت اسماعیلیان به مهدویت محمد بن اسماعیل معتقد شدند و او را امام هفتم و پایان دهنده دور ششم دانستند. به طرفداران این اعتقاد «قرمطی» اطلاق شد. قرمطیان در ابتدا و برای مدت کوتاهی به مهدویت احمد بن محمد بن حنفیه گرویدند و سپس به مهدویت محمد بن اسماعیل بازگشتند.
عبیدالله مهدی، نخستین خلیفه فاطمی، با اجرای اصلاحاتی، مهدویت خویش را مطرح کرد. در دوره المعز، خلیفه چهارم فاطمی، بازگشت محدود به مهدویت محمد بن اسماعیل با تغییراتی مطرح شد. در زمان الحاکم، دروزیان معتقد به الوهیت الحاکم شدند و با ناپدید شدن وی در ۴۱۱ه، غیبت و رجعت وی را باور کردند. در مقاله حاضر روند اعتقاد به مهدویت در فرقه اسماعیلیه و شعب آن بررسی میشود.
واژههای کلیدی: اسماعیلیان، مهدویت، اسماعیل بن جعفر، محمد بن اسماعیل، قرمطیان، فاطمیان، عبیدالله مهدی.
مقدمه
مهدویت از جمله موضوعاتی است که از همان سده نخست هجری مورد توجه مسلمانان به ویژه شیعیان قرار داشته است. فرقههای اسلامی درباره مهدی موعود به اختلاف سخن راندهاند. محمد بن حنفیه نخستین فردی بود که کیسانیه او را مهدی موعود خواندند..[۱] ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه،[۲] عبدالله بن معاویه،[۳] امام محمد باقر(ع)،[۴] محمد نفس زکیه[۵] و امام جعفر صادق(ع)[۶] از افراد مهمی هستند که پیش از شکلگیری فرقه اسماعیلیه به عنوان مهدی معرفی شدند.
در نیمه دوم قرن دوم هجری فرقه اسماعیلیه با اعتقاد به امامت اسماعیل، پسر امام جعفر صادق(ع)، شکل گرفت. با توجه به سابقه مهدویت، اسماعیلیان از ابتدای تأسیس تا کنون، عقاید ویژهای درباب مهدویت مطرح نموده، افرادی را به عنوان مهدی معرفی کرده و اصلاحهایی در خصوص آنان انجام دادهاند. مهدویت در دیدگاه آنان پیوند محکمی با اصل امامت دارد و در منابع کلامی، فلسفی و تاریخی اسماعیلیان، به تفصیل درباره آن بحث شده است. در این خصوص باید به چند پرسش اساسی پاسخ داده شود: مهدی منتظر از نظر اسماعیلیان کیست و چه مشخصاتی دارد؟ شرایط و علایم ظهور اوچیست؟ آیا مهدی معرفی شده توانسته است که قسط و عدل وعده داده شده الهی را اجرا کند؟ آیا قائم منتظر منحصر در فرد خاصی است یا قابل انطباق بر تمامی امامان اسماعیلی میباشد؟ اهمیت قائم منتظر از نظر اسماعیلیان در چه سطحی است؟ آیا او از خطا معصوم میباشد؟ قائم منتظر فوت کرده یا در غیبت است؟ و آیا بین مهدی و قائم تفاوتی وجود دارد؟
مهدویت اسماعیل بن جعفر
نخستین فردی که برخی از اسماعیلیان به عنوان مهدی معرفی کردند، اسماعیل بوده است. منابع اسماعیلی او را متولد سال ۱۱۰ه در شهر مدینه و پسر بزرگ امام صادق علیهالسلام دانستهاند.[۷] اسماعیل از ترس عباسیان به شام، بصره، کوفه و بلاد فارس سفر میکرد.[۸] روایتهای بسیاری تاکید میکنند که اسماعیل در زمان حیات پدرش درگذشت و امام جعفر صادق(ع) در مسیر انتقال جسد اسماعیل از عریض تا مدینه ، سه بار دستور دادند تا تابوت را بر زمین گذارند، روی آن را باز نمایند و گریه و زاری کنند.[۹] در حقیقت امام(ع) میخواستند مرگ اسماعیل را بر همگان ثابت کنند تا غیبت و مهدویت او در آینده مطرح نشود، با این همه، اسماعیلیان به امامت او معتقد و برای تایید سخن خود به ذکر احادیثی متوسل گردیدند.
شهرستانی، معتقدان به امامت اسماعیل را «واقفه» خوانده است؛ زیرا آنان سلسله امامت را در اسماعیل متوقف ساختند.[۱۰] نوبختی و قمی این فرقه را «اسماعیلیه خالص» نامیدهاند.[۱۱] مجلسی در این خصوص مینویسد: اسماعیلیان به سه گروه تقسیم شدند:
۱. گروهی معتقدند که اسماعیل نمرده است و او قائم منتظر است و در جایی مخفی شده به زودی ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود.[۱۲] بر طبق عقیده این گروه، چون مدار دور امام هفت تاست، شش امام ظاهر و هفتمی مستور از نااهل و قائم است و او زنده خواهد بود تا [وقتی که در] آخرالزمان باز آید و مهدی او باشد.[۱۳] اینان برای اثبات زنده بودن اسماعیل دلایلی ذکر میکنند از جمله این روایت که محمد، پسر دیگر امام صادق(ع)، برادر خود اسماعیل را در حال خواب دیده است و امام به او دستور دادند تا این خبر را پنهان سازد. دلیل دیگری که نقل میکنند این است که چه سبب داشت که امام ششم شیعیان محضر نامهای برای فوت پسرش منعقد سازد.[۱۴] بر طبق نقل برخی از منابع اسماعیلی، سالها پس از شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام، اسماعیل را در بصره دیدهاند که در بازار فردی فلج را شفا داده و نابینایی با دعای او بینا شده است.[۱۵] این منابع، مراسم دفن اسماعیل را دلیل بر این میدانند که امام میخواست مرگ اسماعیل را به صورت ظاهر ثابت کند، ولی در واقع اسماعیل نزد ایشان مخفی بود.[۱۶] شیخ صدوق در بحثی مفصل، مرگ اسماعیل را با روایتهای محکم و دلایل منطقی ثابت میکند.[۱۷]
۲. گروه دیگری که مجلسی از آن یاد میکند، معتقدند که اسماعیل در زمان امام جعفر صادق(ع) فوت کرده و محمدبن اسماعیل پس از او به امامت رسیده است.
۳. گروه سوم اعتقاد داشتند محمد بن اسماعیل توسط خود امام جعفر صادق(ع) به امامت منصوب شده است.[۱۸]
با مراجعه به منابع رجالی امامیه، مطلب خاصی درباره اسماعیل نمییابیم. کشی در شرح حال بسام، با نقل روایتی از امام صادق(ع)، اسماعیل را به قتل بسام متهم میکند و او را به آتش بشارت میدهد.[۱۹] روایتهای بسیاری حاکی از آن است که اسماعیل فردی شراب خوار بوده است و امام صادق(ع) فعل او را انکار کردهاند.[۲۰]
شیخ صدوق سه روایت مشابه نقل میکند که امام جعفر بن محمد(ع) در پاسخ به سؤال فردی درباره اسماعیل، فرمود: عاصٍ عاصٍ لایشبهنی و لا یشبه احد من آبائی.[۲۱]
با توجه به این توصیفها، اسماعیل در منابع شیعه امامیه شخصیت مثبتی شمرده نمیشود و همواره مورد انکار و طرد پدرش بوده است. به هر حال، اسماعیل به مثابه نخستین امام قائم در نظر عدهای از اسماعیلیان متجلی شده است که معتقد بودند که او زنده و از نظرها غایب است و سرانجام با ظهور خویش، وعده الهی را تحقق خواهد بخشید.
مهدویت محمد بن اسماعیل
پس از شهادت امام جعفر صادق(ع)، عده بسیاری از اسماعیلیان به امامت و مهدویت محمد بن اسماعیل معتقد شدند؛ با این توجیه که امام صادق(ع) پسرش اسماعیل را نامزد امامت نمود و چون وی فوت کرد، امامت به پسرش محمد میرسد؛ بنابراین امام جعفر صادق(ع) محمد بن اسماعیل را جانشین خود ساخت و امامت حق محمد است و به دیگری نمیرسد.[۲۲] نوبختی و قمی، هواداران این فرقه را مبارکیه خواندهاند.[۲۳] و در این خصوص، روایتهایی از قول امام ششم شیعیان(ع) نقل میکنند.[۲۴]
محمد بن اسماعیل در هنگام شهادت جدش ۲۶ ساله بود. امام جعفر صادق (ع) او و برادرش علی را مخفی کرد و محمد بن اسماعیل از ترس هارون که دستور دستگیری او را صادر کرده بود از مدینه گریخت و به شهرهای مختلفی مهاجرت کرد و سرانجام در فرغانه فوت کرد و همان جا دفن شد.[۲۵]
در منابع رجالی شیعه، مطلب خاصی درباره محمد بن اسماعیل نیامده است. بنا به نقل کلینی، محمد بن اسماعیل پیش از سفر به بغداد نزد عمویش، امام موسی کاظم(ع)، آمد و ایشان سه بار او را سفارش به ترس از خونشان نمودند؛ اما محمد به نزد هارون در بغداد رفت و از امام سعایت کرد و از خلیفه صله گرفت.[۲۶]
عدم دسترسی اسماعیلیان به محمد بن اسماعیل باعث شد تا به او لقب «المکتوم» داده شود و وی را شخصیتی با خصایص ویژه معرفی کرده، برای او ارزش و اهمیت والایی در نظر بگیرند. تبلیغات اسماعیلیان از زمان او در حجاز آغاز شد. داعیان محمد به جزایر زمین فرستاده شدند و دار الهجرهای برای آنان بنا گردید و سیستم تبلیغاتی گستردهای پایهگذاری شد که مراتب آن به تثلیث مسیحیت شباهت داشت. [۲۷] اعتقاد به مهدویت محمد بن اسماعیل در میان اکثریت اسماعیلیان نخستین رسوخ پیدا کرد و تبلیغات گستردهای در این خصوص برپا شد.
بر طبق نظر اسماعیلیان، تاریخ مقدس بشریت در هفت دوره و هر یک با طول زمانی مختلف به پایان میرسد. هر دوره با پیامبر ناطقی که آورنده وحی منزل است، آغاز میشود و هر یک از این ناطقان یک وصی روحانی دارد و در پی هر وصی، هفت امام میآیند که اتماء نامیده میشوند. در دور هر امامی، هفتمین امام به مرتبه ناطقی اعتلا مییابد و پیامبر و ناطق دور بعدی میشود. وی با نسخ شریعت ناطق پیشین، دور جدیدی آغاز میکند.[۲۸] بر این اساس، امام هفتم و پایان دهنده دور ششم (دور پیامبر اسلام(ص))، محمد بن اسماعیل بود که دور امامت با او پایان مییافت.[۲۹] او که استتار اخیتار کرده است، چون ظهور کند ناطق هفتم و مهدی موعود میشود و تنها در مرتبه او ناطق و اساس یکی خواهد بود. وی دین جدیدی میآورد که شریعت قبلی را نسخ میکند؛ تکالیف ظاهری بشریت را با منادی تاویل برمیدارد؛ به باطن توجه مینماید[۳۰] و دور پایانی جهان را آغاز مینهد. به این ترتیب، در دور واپسین و پیش از پایان دنیا، حقایق آزاد از هر رمز و رازی به تمامی جهان معلوم میشود و دور معرفت شروع میگردد. در این عصر مسیحایی و مهدوی، دیگر نیازی به شرایع نیست؛ محمد بن اسماعیل به عدالت بر جهان فرمان خواهد راند و سپس عالم جسمانی را به پایان میرساند و به داوری روز رستاخیز آدمیان مینشیند. در این حال، وی قائم القیامه و امام روز رستاخیر خواهد بود و دور او پایان تاریخ بشر است.[۳۱] در تایید این موضوع، روایتهایی در شأن و مقام محمد بن اسماعیل نقل شده است، از جمله این روایت: «لوقام قائمنا علمتم القرآن جدیداً».[۳۲]
ابن هیثم، متفکر بزرگ اسماعیلی، درباره مهدویت محمد بن اسماعیل مینویسد: «در روایات از قول پیامبر (ص) آمده که مهدی نامش نام من است و اسم پدرش اسم پدر من است. گویند محمد بن اسماعیل مهدی موعود است، زیرا اسماعیل بن ابراهیم جد پیامبر است و خود او هم نام پیامبر است».[۳۳]
معتقدان به مهدویت محمد بن اسماعیل او را آخرین فردی میدانند که هم امام بود و هم پیامبر،[۳۴] و معتقد شدند که وی زنده است و عبدالله بن میمون بن مسلم بن عقیل، باب اوست.[۳۵] به این ترتیب، غیبت محمد بن اسماعیل مورد توجه بسیاری از اسماعیلیان قرار گرفت و به صورت گستردهای تبلیغ شد و پایههای اعتقادی قرمطیان بر این عقیده استوار گردید. در کنار این گروه که محمد بن اسماعیل را مهدی و آخرین امام می¬دانستند. گروه دیگری از اسماعیلیان معتقد بودند که امامت در فرزندان او تداوم دارد و خلفای فاطمی از نسل محمد بن اسماعیلاند. اشعری از این فرقه با نام «مبارکیه» یاد میکند.[۳۶]
دعوت اسماعیلیان پس از محمد بن اسماعیل تا به قدرت رسیدن عبیدالله المهدی به ائمه مستور بود که نامشان در منابع به اختلاف آمده است. اسماعیلیانی که به ائمه مستور دعوت میکردند، امام حاضر را برگزیده خداوند معرفی کرده، وعده ظهور مهدی موعود را به یارانشان میدادند.
قرمطیان و مهدویت
قرمطیان از شاخههای مهم اسماعیلیاند، دعوت آنان تا زمان عبیدالله مهدی هدف واحدی را دنبال میکرد. رئیس این فرقه حمدان بن اشعث، ملقب به قرمط ،[۳۷] جایگاه خاصی در بین پیروانش داشت. وی که در سال ۲۸۷ ه در کوفه مشهور شد، به زهد و پارسایی تظاهر کرد و گروهی گرد او فراهم آمدند. او در ابتدا کاملا به سلمیه و اسماعیلیان وفادار بود و داعیان مشهور و با نفوذی با وی همراه شدند، سلمیه با این اقدامات او موافق نبود، اما از ترس دوگانگی سکوت کرد. [۳۸] کارگزار اصلی او عبدان، شوهر خواهرش، ابوسعید جنابی (گناوهای) را داعی جنوب ایران و زکرویه را داعی غرب ایران کرد و خود رهبری را از کلواذی به دست گرفت. [۳۹] به این ترتیب، قرمطیان به سه گروه عمده تقسیم شدند: ۱ـ قرمطیهای سواد یا شمال که داعیان برجسته آنها عبدان، حمدان و آل مهرویه بودند؛ ۲ـ قرمطیهای بحرین که داعیان عمدهشان آل جنابی بودند؛ ۳ـ قرمطیهای قطیف و جنوب بصره که داعیانشان ابوحاتم بورانی و ابوالفوارس بودند.[۴۰] حمدان و شوهر خواهرش، عبدان، از ابتدای تبلیغات، به «الامام من آل رسول الله» دعوت میکردند.[۴۱] در حقیقت، نام این امام در ابتدا مشخص نبود. قرمطیان ظهور رهبری را به یکدیگر نوید میدادند و برای ترویج این اعتقاد خود از هیچ عملی فروگذار نبودند. [۴۲]
مهدویت احمد بن محمد بن حنفیه
در منابع، مطالب بسیاری درباره اعتقاد به مهدی غایب، از دیدگاه فرقه قرمطیان آمده است. ثابت بن سنان در شرح ابتدای کار قرمطیان و حمدان بن قرمط مینویسد: در سال ۲۶۷ه در ابتدا اعتقاد به مهدویت «احمد بن محمد بن حنفیه» داشتند، چنان که از نامهای از قول فرج بن عثمان نقل شده که او خود را داعی مسیح دانسته و او عیسی و کلمه و مهدی و او احمد بن محمد بن حنفیه و جبرئیل است. در ادامه نامه از شیوه اذان گفتن آنان سخن رانده است که در هر نماز، مؤذن پس از ذکر نام خداوند و شهادت بر این که نوح، ابراهیم، موسی، عیسی(ع) و محمد (ص) پیامبر خدایند، میگویند: «اشهد ان احمد بن محمد بن حنفیه رسول الله» و در واقع این فرد را هم طراز با پیامبر میشمردند. در ادامه این نامه، به سایر مسایل اعتقادی آنان اشاره شده است[۴۳] که از نظر بقیه مسلمانان کفر و الحاد شمرده میشود. نویسندگان دیگری، چون مقریزی، همین مطالب را ذکر کردهاند. به احتمال زیاد، فرج بن عثمان نام سری یکی از داعیانی بوده که این نامه را نوشته است. این اعتقاد در مقطع زمانی خاص و برای مدت کوتاهی به وجود آمد و هدف اصلی آن دعوت برای مهدی از فرزندان محمد بن حنفیه بود. این امر در استقلال سیاسی و اجتماعی قرمطیان بحرین بسیار موثر بود که پس از مدت کوتاهی تغییر کرده، به اعتقاد جدیدی روی آوردند.
محمد بن اسماعیل، قائم منتظر قرمطیان
قرمطیان به مهدویت محمد بن اسماعیل، اعتقاد اساسی داشتند. با توجه به این که اسماعیلیان و قرمطیان در آغاز به یک هدف میاندیشیدند، زمینه پذیرش مهدویت محمد بن اسماعیل برای آنان کاملا مهیا بود. از سوی دیگر، مهدویت احمد بن محمد بن حنفیه با تردیدهای بسیار مواجه گردید و وعده ظهور او محقق نشد؛[۴۴] لذا این اعتقاد جدید مورد پذیرش و حمایت جدی قرمطیان قرار گرفت وچون از لحاظ مالی قوی شدند و افراد موثقی از آنها اطاعت کردند، تبلیغ برای محمد بن اسماعیل را وسعت دادند و او را به عنوان امام مهدی که در آخر الزمان آشکار میشود و حق را به پا میدارد، معرفی نمودند و داعیان برای او بیعت میگرفتند و اموال را برای او گردآوری مینمودند تا آشکار گردد.[۴۵] آنان معتقد بودند محمد بن اسماعیل زنده و در بلاد روم غایب است و او قائم مهدی میباشد.[۴۶] این اعتقاد با تالیف و انتشار کتاب داعی نسفی به نام المحصول تقویت شد. این اثر به دست نیامده است، اما از قراین موجود در آثار دیگر به نظر میآید که نیمه اول این کتاب به نوعی از نظام ما بعد الطبیعی نو افلاطونی پرداخته و بخش دوم با هفت دور نبوت در تاریخ بشریت مرتبط است.[۴۷]
ابوحاتم رازی، از داعیان مشهور قرمطی، مبلغ این نظریه در طبرستان، اصفهان، آذربایجان و گرگان شد. او با ابوطاهر روابط گرمی پیدا کرد و اشتباه بودن این عقیده را به او تذکر داد که دور ششم با ظهور امام هفتم، محمد بن اسماعیل، به پایان میرسد و دور هفتم بعداز او آغاز میشود؛ وی تاکید کرد که دور ششم به طور حقیقی به پایان نمیرسد، مگر بعد از بازگشت امام هفتم و او بعد از بازگشتش زمین را از قسط و عدل پر میکند. حتی ابوحاتم رازی یکبار نزد مرداویچ، تاریخی برای ظهور مهدی پیشبینی کرد، ولی چون این پیشبینی محقق نشد به ناچار به ری و سپس به آذربایجان گریخت. [۴۸]
پس از نسفی شاگردش، ابویعقوب سجستانی، به دفاع از استادش پرداخت و در این خصوص،کتاب النصره را تالیف نمود. تغییر اعتقادی قرمطیان باعث تکان شدیدی در اواخر عهد ابوسعید و ابتدای حکومت ابوطاهر گردید. ابوطاهر رهبری جوان، شجاع و متعصب برای حرکت قرامطه بود. او این حرکت را با قدرت و اعتماد به آن از نو تجدید کرد و پایههای اعتقادی آن را در بین پیروانش محکم ساخت.[۴۹] در چارچوب این اعتقاد جدید، قرامطه به ابوطاهر، هم چون داعی مهدی مینگریستند و حتی عقاید غلوآمیزی درباره او پیدا کرده بودند.[۵۰]
مشخص نیست که آیا آل زکرویه در شام نیز این مرحله را سپری کردهاند و یا آنها از ابتدا به مهدویت محمد بن اسماعیل معتقد بودند ابتدا یحیی وسپس حسین، پسران زکرویه، خود را امام منتظر، یعنی نواده محمد بن اسماعیل خواندند، ولی قرمطیان بحرین و عراق این ادعا را نپذیرفتند و آنها نیز از ادعای خویش سرخورده شدند.[۵۱] به هر حال تعالیم اعتقادی قرمطیان تاثیر بسیار زیادی بر پیروانشان گذاشت؛ به گونهای که آنان بارها در راه اعتقاد خود، در نبردهایی بسیار سخت، دشمنانشان را شکست دادند و باعث رعب و وحشت عجیبی در بین مخالفانشان شدند.
در ابتدا قرمطیان در کنار اسماعیلیان و پیرو عقاید آنان بودند، اما با مرگ رهبر دعوت در سلمیه متوجه تغییر لحن جانشین او شدند و عبدان پس از گفتگو با پیشوای بزرگ فهمید که دعوت به نام محمد بن اسماعیل حیلهای برای گردآوردن پیروان بوده است، لذا آنان از فرقه جدا شدند و داعیان خود را از این تصمیم آگاه ساختند.[۵۲] عبدان با داعی یمن نیز مذاکره کرد و از او نیز همین موضوع را شنید.[۵۳]
برخی از بزرگان اسماعیلی که اکنون قرمطی شناخته میشدند با رساندن نسب خود به محمد بن اسماعیل، برای جلب توجه یاران خود از این طریق تلاش میکردند، از جمله آنها فردی به نام قاسم بن احمد قرمطی است که قرمطیان برای او نام عبدالله و لقب مدثر قرار داده بودند و او را به عبدالله بن احمد بن محمد بن اسماعیل میشناختند.[۵۴] اختلاف قرامطه و اسماعیلیان پس از این نیز تشدید شد. گروهی از قرامطه تا زمان ظهور مهدی از فرزندان اسماعیل خواستار ایجاد مجلس شوری به طریق انتخابات برای اداره دعوت بودند که عبیدالله با آنان مخالفت و آنان را از مرکز دعوت دور کرد.[۵۵] پیروان قرامطه که به مهدی موعود دعوت میکردند، لازم بود خمس درآمدهای خود را به نام صاحب عصر، یعنی امام غایب بپردازند. این رسم بعدها نیز باقی ماند. این پول در لحساء در خزانه مخصوصی به نام خزانه مهدی که تولیت خاصی داشت، واریز میشد.[۵۶]
مهمترین ویژگی مهدی در اعتقاد قرمطیان این بود که شرع را منسوخ سازد، ولی این کار تنها برای آشکار ساختن کامل حقیقتهایی بود که قبلاً در شرع اسلام و در کتابهای مقدس پیامبران پیشین مکتوم شده بود. قرمطیان، محمد بن اسماعیل را از پیامبران اولی العزم میشمردند و معتقد بودند قائم المهدی کسی است که به پیغمبری برخیزد، آیینی نو آورد و دین محمدی را از میان بر دارد و نسخ کند. [۵۷] آنان برای تأیید نظر خود به اخباری استناد جستهاند که از قول امام جعفر صادق (ع) روایت شده است؛ مانند این حدیث، «انّ الله تبارک و تعالی جعل لمحمد بن اسماعیل جنه آدم صلی الله علیه»، قمی در این خصوص مینویسد: هدفشان از نقل این احادیث این است که خداوند محرمات و آن چه را که در گیتی آفریده بر یاران محمد بن اسماعیل حلال کرده است. [۵۸]
دعوت قرمطیان در بین توده مردم، به ویژه مردم بحرین، توسط آل جنابی و نیز در شام توسط آل زکرویه به طور وسیعی تبلیغ میشد. ابوسعید جنابی و پس از او پسرش، ابوطاهر، رعب و وحشت عجیبی در دل مسلمانان به وجود آوردند. ابوطاهر در سال ۳۱۶ه ، دارالهجرهای بنا کرد و از مهدی دعوت کرد. او در کار خود بسیار پیشرفت کرد و توانست با کمک پیروانش مناطق وسیعی را تحت سیطره خود در آورد؛ به گونهای که خلیفه ناچار شد هارون بن غریب را به نبرد او بفرستد. هارون در این نبرد پیروزیهایی به دست آورد.[۵۹] این دعوت که در منابع زیادی به صورت یک سان ذکر شده است نشان میدهد که ابوطاهر در آن سال تبلیغاتش را افزایش داده و به مرحله جدیدی گام نهاده است. از او قصایدی باقی مانده است که اعتقاد و اهتمام وی را به مهدی و گسترش دعوتش نشان میدهد.[۶۰] او حتی حمله به مکه و قتل عام حاجیان و بردن حجرالاسود را وظیفهای دینی و مذهبی میدانست که برای ظهور مهدی لازم بود و برای این قتل عامها تفسیرهای باطنی از آیات قرآن ارائه میکرد.[۶۱]
مهدی اصفهانی، قائم کاذب
قرمطیان بحرین در نیمه اول قرن چهارم تغییر اعتقادی مهمی را تجربه کردند. ابوطاهر در این تغییر اعتقادی، به طور موقت حکومت بحرین را به جوانی اصفهانی سپرد و او را مهدی منتظر خواند. تاریخ این انتساب و نام مهدی اصفهانی گوناگون نقل شده است؛ مسکویه این حادثه را در سال ۳۳۲ه ،[۶۲] ثابت بن سنان در سال ۳۲۶ه ،[۶۳] مسعودی و عریب بن سعدی سال ۳۱۹ [۶۴] و نویری با اختلافی چهل ساله ـ که قطعاً اشتباه است ـ ظهور مهدی اصفهانی را به آغاز دوران ابوسعید نسبت میدهد.[۶۵] به احتمال زیاد، تاریخ صحیح، سال ۳۱۹ه است؛ چرا که این تاریخ با گذشتن ۱۵۰۰ سال از مرگ زرتشت در پایان سال ۱۲۴۲ از دوران اسکندر مصادف میشد و برای این تاریخ پیشگوییهایی به زرتشت و جاماسب داده میشد مبنی بر این که این سال شاهد برقراری دوباره حکومت مجوسان خواهد بود. [۶۶] منابع اسلامی نیز ظهور دعوت باطنیان را که قرمطیان شاخه مهمی از آنان بودند، بنابر پیشبینی فردی زرتشتی میدانند که در کتابش ظهور مردی را نوید میدهد که پادشاهی زرتشت را تازه میکند و بر سراسر زمین دست خواهد یافت و زمان موعود با روزگار مکتفی و مقتدر برابر است.[۶۷]
این غلام که به نام ذکری، زکریا و ابن سنبر خوانده شده در ابتدا از اسیرانی بود که ابوطاهر بین یارانش تقسیم کرده بود. او از همان ابتدا با گردن فرازی و سخنان درشت، قدرت خود را در برابر اربابش نشان داد. اصفهانی از طریق فردی به نام الصفوی، از اسرار ابوطاهر و پیچیدگیهای احوال قرمطیان اطلاع پیدا کرد. او برای قتل دشمنش شریک، شوهر خواهر ابوطاهر، این اسرار را به اصفهانی اطلاع داد.[۶۸]
چون ابوطاهر فهمید که او از اسرار قرمطیان مطلع است، با وی خلوت کرد؛ سخنش را شنید؛ مطیع وی گردید؛ به یارانش امر کرد تا از دستور وی پیروی کنند و او را مهدی موعود معرفی کرد. یاران ابوطاهر به او ایمان آوردند و معتقد شدند که او آگاه به غیب است و از آن چه در دلها و خاطرهایشان هست خبر دارد.[۶۹] ابوطاهر که به قدرت وی معترف شده بود، آموزشهای داعیان اسماعیلی را طرد کرد و به پیروان خود گفت: دین راستین که اینک ابلاغ شده، دین پدرمان آدم است. پیامبران بعدی: موسی، عیسی و محمد، همگی شیاد بودهاند.[۷۰] نفوذ اصفهانی با حمایتهای ابوطاهر بسیار افزایش یافت؛ به گونهای که شریک، شوهر خواهر ابوطاهر را به همراه جمعی از یاران بانفوذ ابوطاهر و هفتصد نفر که اغلب آنها از سران سپاه بودند، به قتل رساند و اقدامات زشت و روشهای ناشایستی در سپاه پدید آورد که از زمان تسلط ابوسعید و فرزندانش بر آن ولایات سابقه نداشت.[۷۱]
به اعتقاد قرمطیان، قائم منتظر باید در موقع ظهور شریعت را منسوخ کند. مهدی اصفهانی با دست زدن به این کار، رسوم عجیب و غریب و بیسابقهای به وجود آورد؛ او عبادت و شریعت اسلامی را منسوخ دانست؛ مبادرت به سب و لعن پیامبر اسلام و دیگر پیامبران و هم چنین امامان در ملأ عام نمود و نیز سوزاندن کتابهای دینی و پرستش آتش را شایع کرد.[۷۲] فرمانروایی مهدی اصفهانی تنها هشتاد روز به طول انجامید. ابوطاهر چون از اقدامات وی بیمناک شده بود و از طرفی، به بسیاری از آن کارها بدگمان گردید، بر آن شد تا او را بیازماید و چون وی را دروغگو یافت، دستور قتلش را صادر نمود و اعلام کرد که او زندیقی بود که قتلش واجب شده بود.[۷۳] مهدی اصفهانی بیش از آن که خلف علی و فاطمه باشد که اسماعیلیان انتظار داشتند تا بیاید و حقیقتهای پنهان شده در نگاشتههای مقدس پیامبران یهود و مسیحیت را آشکار کند، به صورت بازگرداننده کیش ایرانی در آمده بود. ادعا شده بود که مهدی اصفهانی از تبار پادشاهان ایرانی و فردی مجوسی است که مردم را به پرستش آتش فرا میخواند.
ماجرای مهدی اصفهانی باعث شد تا اتهامهای پیوسته جدلیان رونق پیدا کند و آنها بگویند که در عقیده باطنی اسماعیلیان شرک، دوگانه پرستی یا ثنویت نهفته است و بنیانگذاران آن گروهی از شعوبیان متعصب ضد عرب بودهاند که برای نابودی اسلام، دست به توطئه زدهاند. به احتمال زیاد، علت این که ابوطاهر، مهدی دروغین را زود سرنگون ساخت، همین واکنش گسترده و خصمانه بود.[۷۴]
با ظهور مهدی دروغین، نفوذ قرمطیان بر اسماعیلیان شرق کاسته شد. بسیاری از قرمطیان، به ویژه رجال قبایل، بحرین را ترک کردند و در دهههای بعد به سپاهیان قرمطی پیوستند.
از شخصیتهای مهمی که دچار تنگنا شد، ابوحاتم رازی بود، او ناچار شد تا از پیروان خود پنهان شود و برای التیام این زخم تلاش کرد، ولی به نتیجه نرسید. وی کتاب الاصلاح را بعد از ماجرای مهدی اصفهانی در وارسی آن حادثه نوشت. در این میان، قرمطیان عراق به عقیده مهدویت محمد بن اسماعیل باقی مانده بودند. قرمطیان بحرین نیز پس از قتل مهدی اصفهانی به رد و انکار وی برخواسته، به معتقدات قبلی خود بازگشتند و ادعا کردند که به فرمان مهدی غایب عمل میکنند. آنها این اعتقاد را تا پایان حیاتشان حفظ کردند و به شدت در خصوص آن حمیت به خرج میدادند. آنان سرانجام بر اثر منازعات داخلی، دچار ضعف و اضمحلال گردیدند و هرگز بین آنان و اسماعیلیان، درباره مهدی، آشتی به وجود نیامد. تنها در دوره المعز و با اصلاحات او تا حدودی قرمطیان به اسماعیلیان نزدیک شدند. [۷۵]
امامت از دیدگاه خلفای فاطمی
به اعتقاد اسماعیلیان، پس از فوت محمد بن اسماعیل، سه نفر از فرزندانش جانشین او شدند که به آنها ائمه مستور اطلاق شده است. در منابع، نام ائمه مستور به اختلاف آمده است، اما در آثار اسماعیلی این گونه ذکر شده است: عبدالله بن محمد بن اسماعیل، ملقب به الرضی؛ احمد بن عبدالله، حسین بن احمد؛ [۷۶] و پس از او سعید که ملقب به عبیدالله شد. در دوره ستر، امامت دارای مقامات و درجاتی بوده است.[۷۷] و داعیان اسماعیلی فعالیت گستردهای برای اثبات امامت آنان داشتند.
به
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 