پاورپوینت کامل معمار جمله‌ها ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل معمار جمله‌ها ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معمار جمله‌ها ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل معمار جمله‌ها ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

در بخش اول و در بخش بازخوانی، درباره طنزپرداز برجسته و صاحب نبوغ ایران زنده یاد پرویز شاپور، نکاتی گفته آمد و اجمالی درباره زندگی و شیوه خاص گزین‌گویه‌های او به نام کاریکلماتور بیان شد. در این قسمت با سبک و امکانات این نوع لطیفه‌های کوتاه و ماهیت ادبی و کیفیت پرورش و شکل‌گیری آنها آشنا خواهیم شد.

در باره پرویز شاپور و ابداع کاریکلماتور

در بخش اول و در بخش بازخوانی، درباره طنزپرداز برجسته و صاحب نبوغ ایران زنده یاد پرویز شاپور، نکاتی گفته آمد و اجمالی درباره زندگی و شیوه خاص گزین‌گویه‌های او به نام کاریکلماتور بیان شد. در این قسمت با سبک و امکانات این نوع لطیفه‌های کوتاه و ماهیت ادبی و کیفیت پرورش و شکل‌گیری آنها آشنا خواهیم شد.

از چشم دوستان

برای آشنایی افزون‌تر با شاپور، بهترین کار آن است که او را از زبان یاران همدل و همکارش بشناسیم. خاصه آن که این همرهان، خود در زمره هنرمندان و هنرشناسان معتبر میهن ما هستند. کاریکاتوریست برجسته ایران، کامبیز درم‌بخش، درباره دوست حرفه‌ای و رفیق قدیمی خود پرویز شاپور می‌گوید: «…آن موقع کارهای او تازه و جدید بود. می‌گفتند که این کارها دیوانگی است. حتی در توفیق به همین خاطر ستونی به نام «دیوانگان» راه‌اندازی شد. کارهایی که پرویز شاپور می‌کرد، چون غیرعادی بود، در آن ستون دیوانگان چاپ می‌شد. آن زمان برای اینکه سوژه تصویب شود، طرحی نیز می‌کشیدند. من آنجا بودم که متوجه کارهای شاپور شدم. تا آن زمان خبر نداشتم که طراحی می‌کند. آن طرح‌ها خیلی جذاب بود. منتها او بعد از تصویب آن طرح‌ها، آن‌ها را به سطل زباله می‌انداخت. من آن طرح‌ها را درمی‌آوردم، مچاله‌ها را صاف کرده و می‌گفتم حیف است.»۱

منوچهر احترامی که سال‌ها هم قطار و همکار پرویز شاپور در توفیق بود، برخی خاطره‌ها، ویژگی‌ها و لطیفه‌های شاپور را نقل کرده است. در یک عبارت به یادماندنی که بعدها میان طنزنویسان تداول یافت و به قول عمران صلاحی که اولین بار از او شنیدم؛ توصیف خوش‌فرم و دل نشینی است و احترامی این جمله را درست به قواره و سایز شاپور بریده و دوخته است. احترامی نوشته بود:

«اگر دو نفر را در خیابان دیدید که یکی از آن یکی شریف‌تر است، آن یکی حتماً پرویز شاپور است.»

به جز این عبارت درخشان، احترامی نکات دقیقی درباره شاپور و اثر و تأثیرش بر طنز و آثارش در فرهنگ فکاهی معاصر بیان کرده است. از جمله این که: «مصوّر بود و بر اساس اخبار و اتفاقات طرح نمی‌کشید. مثلاً اگر در اخبار اعلام می‌شد سنجاق قفلی‌ گران شده، بیاید و برای آن طرحی بکشد، هزار گونه سنجاق قفلی می‌کشید، با مفاهیم خاص خودش، اسکلت ماهی را هزار شکل می‌دید و دو هزار شکل گربه‌ می‌کشید. یک روز گفتم: آقای شاپور، شمع و گل و پروانه، سوژه‌ای ایرانی است، برای آن تصویر بکشید. یک نعلبکی کشید، یک شمع هم داخل آن، یک پروانه هم کشید دَمَر افتاده و بالش سوخته، باندی مشکی هم دور بازی شمع بسته بود. ندیدم این طرح را در جایی چاپ بکند. اگر این ایده را من داشتم، هزار بار می‌گفتم ببینید عجب شاهکاری کرده‌ام و واقعاً شاهکار بود …

دو سه نفر بودند که در این روزگار لطیفه‌ای می‌ساختند. یکی پرویز عظیمی بود. یکی هم پرویز شاپور که در کارهایش شگفتی‌ساز بود. لطیفه‌های بسیاری داشت که شفاهی می‌گفت و خیلی از آن‌ها چاپ نشده است. معمولاً موضوع لطیفه خودش بود. سعی می‌کرد به دیگران بی‌احترامی نکند. در مورد همه چیز شوخی می‌کرد، ولی سر به سر هیچ‌کس نمی‌گذاشت و هیچ کس را مورد استهزاء قرار نمی‌داد. همواره خودش در مرکز واقعه بود و اگر وَهنی و تمسخری وارد می‌شد، مستقیماً به خودش وارد می‌شد. هنگامی که لطیفه‌هایش را در جمع تعریف می‌کرد، مراقب شنونده بود. اگر شنونده می‌خندید، خودش نمی‌خندید. تنها به نقطه نامشخصی خیره می‌شد و بی‌تفاوت باقی می‌ماند. اما اگر شنونده نمی‌خندید، خودش قاه‌قاه می‌خندید و روده‌بر می‌شد… لطیفه‌های مگویش که خیلی جالب است.

می‌گفت: «دو روز است در اداره مشغول تهیه یک پیش‌نویس نامه هستم و هنوز تمامش نکرده‌ام. می‌گفتیم: چرا؟ می‌گفت: در به در دنبال یک واو عطف هستم و گیر نمی‌آورم. می‌گفتیم: چرا؟ می‌گفت: برای این که هر چه واو عطف در زبان فارسی بوده است، همه را شعرای نوپرداز مصرف کرده‌اند.»

می‌گفت: «کامیار یک آچارپیچ‌گوشتی توی دستش گرفته بود و به دنبال مداد می‌گشت. می‌گفتم مداد برای چی؟ می‌گفت: برای آن که روی خال روی صورتش خط بکشد و با آچارپیچ‌گوشتی بازش کند.»

در لطیفه‌ای دیگر می‌گوید: «مرغ: عزیزم، چرا هر وقت می‌خواهی آواز بخونی، چشم‌هایت را می‌بندی؟ خروس: برای اینکه نُت آوازم رو از حفظم.»۲

خاطرات عمران صلاحی از پرویز شاپور بسیار شیرین و پر تعداد است. از جمله این یادنوشته‌ها:

«در روزنامه توفیق با پرویز شاپور آشنا شدم. از طریق شاپور با اردشیر محصص آشنا شدم. دوستی من با شاپور تا آخر عمر او ادامه داشت…».

حسین توفیق، وقتی ریش و پشم پرویز شاپور را دید، گفت: شاپور را باید با «نی» بوسید!

«یک شب که باران شدیدی می‌بارید «بچه جوادیه»۳ می‌خواست جلسه هیأت تحریریه روزنامه توفیق را زودتر ترک کند.

پرویز شاپور از او پرسید: «چرا این همه عجله داری؟«

بچه جوادیه گفت: «می‌ترسم به اتوبوس‌های جوادیه نرسم.»

شاپور گفت: «من می‌رسانمت.»

بچه جوادیه گفت: «ماشین دارید؟»

شاپور گفت: «نه، چتر دارم!»

مجلس ختم آب

کاریکاتورها و کاریکلماتورهای شاپور، امروزه در زمره آثار شناخته شده و مقبول در فضای ادبی ایرانیان و پارسی‌زبانان است. اما باید توجه داشت که سرشت و ماهیت پیچیده‌ای در این عبارات کوتاه و تعجب‌انگیز وجود دارد و طی فرآیند پیچیده‌ای از وصف‌های ساده و معمول، به طنزهای موجز و پارادوکسیکال مدرن اعتلا مِی‌یابد.

پرویز شاپور هم مؤسس این نوع طنز ادبی بود و هم نماینده شاخص و صاحب سبک آن، و هم صاحب پیام‌ها و دیدگاه‌هایی که این لباس را بدان پوشاند و در قالب سیل بزرگی از عبارات موجز، مثل یک گله ماهی در دریای ادب پارسی، به جوش و تحرک وا داشت.

این جامه دوخته شده از کلمات، که بسیار کوتاه و به صرفه پرداخته و دوخته می‌شد، طبعاً بسیاری را به خود جذب و توجه‌شان را جلب می‌کرد. در اینجا به اختصار می‌کوشم برخی ویژگی‌های سبکی و خصوصیات فنی کاریکلماتورهای شاپور را، هم به لحاظ پوسته و شکل، و هم از جهت مضمون و محتوا، بیان کنم.

هدف از کاریکلماتور چه بود؟ این گونه‌ ادبی که به گفته دکتر شمیسا از انواع جدید ادبی در زبان پارسی محسوب می‌شود،۴ چگونه متولد شد و به راه خود ادامه داد؟ این‌گونه، چه ویژگی‌هایی دارد و چه ممیزات و امتیازاتی می‌توان برای آن، نسبت به دیگر انواع ادبی قائل شد؟

کاریکلماتور را پرویز شاپور ابداع کرد و چون مسبوق به سابقه‌ای در تاریخ ادبیات فارسی نبود، احمد شاملو سردبیر نشریه ادبی خوشه، هنگام چاپ کارهای شاپور، این نام را برای آن برگزید، هرچند کسانی، از جمله ابوالفضل زرویی‌نصرآبادی، طنزنویس معاصر، معتقد است عنوان‌گذاری خوبی نبوده و بدترکیب و ناخوش‌آهنگ است. با این همه، اعتبار شاملو و ماندگاری این عنوان، شاید حُکمی برخلاف نظر زرویی باشد. امروزه تعداد قابل‌توجهی از طنزنویسان و بدیهه‌نگاران و بدیعه‌نویسان، به این شیوه قلم می‌زنند و آثاری متمایز، و گاهی متناقض؛ شیرین و تلخ، لطیف و گزنده، و خوب یا ضعیف ارائه می‌کنند. چند دهه است که کاریکلماتور رواج یافته و دیگر عنوانی تازه یا عجیب در حیطه ادبیات و طنز محسوب نمی‌شود.

فرم و شکل کاریکلماتور، در پیوند با ایجازی ناگزیر قابل درک است و اساساً نخستین ویژگی آن را باید کوتاهی عبارات دانست. شاپور گویا می‌خواست از اسراف در کلمات جلوگیری کند. کلمات را از بند اطناب و تفصیل برهاند و عباراتی کوتاه و گویا خلق کند که لطیف‌اند اما «لطیفه» نیستند. به واسطه شخصیت خاصی که پرویز شاپور داشت، کاریکلماتورهایش نیز شکل و محتوای خاصی را منعکس می‌کرد. انسان و طبیعت، یا بهتر است گفته شود خودِ پرویز شاپور و آنچه دوست می‌داشت و در محیط پیرامون نظرش را جلب می‌کرد، موضوع اصلی کارهایش بود. طبعاً آنچه به نوشته‌هایش تشخّص می‌بخشید، همانا دگرگونی واقعیت بود به نحوی که تعلیق و تفکر و طنز ایجاب می‌کرد. طبیعت را به رنگ نگاه خود درمی‌آورد و نگاهش دائماً از واقعیات مستقیم و روزمره می‌لغزید و زیر و رو می‌شد تا هر چیزی واژگون شود و به مانند یک آینه محدّب، شکل‌های غریب را نمایش دهد. مثل «پایین آمدن درخت از گربه»۵یا «غرق شدن آب تشنه در سراب»، یا توصیف ماه به عنوان خورشید شب و امثالهم.

از موضوعات عینی و طبیعی، بیشترین بسامد را باران و آفتاب و ماه و آسمان و پشه و سنگ و ماهی و گربه و سگ و موش و درخت و گل و البته خود شاپور دارند، و نیز امکانات جهان برساخته انسانی، مثل چراغ قرمز و آسانسور و سنگ قبر و میز و صندلی و هفت‌تیر و امثالهم در عباراتش خودنمایی می‌کند. بر اساس قواعد و مصطلحات بلاغت سنتی، این جانب را می‌توان امور یا عناصر محسوس دانست در مقابل عناصر معقول یا تجریدی و درونی، همچون مرگ که بسیار بسامد بالایی در‌ آثار شاپور دارد.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.