پاورپوینت کامل از تصورات تا تصدیقات ۳۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از تصورات تا تصدیقات ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از تصورات تا تصدیقات ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از تصورات تا تصدیقات ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

در لابه‌لای اوراق کانت به دوجمله‌ی کلیدی برمی‌خوریم: یکی اینکه «در حصول شناخت ما، سراسر با تجربه آغاز می‌شود هیچ تردیدی نیست» (۱) و یا «شناخت ما، سراسر از حس ماست و از آنجا به فهم می‌رود به خرد می‌انجامد». (۲)

در ابتدای امر، اتهام «پوزیتیویست» بودن به کانت اندکی منتقدان را از صراط عدالت خارج کرده است. کانت گرچه به حس و «قدرت حسیّه» (حس پنجگانه) اعتماد دارد ولی در برخی متون خود سعی کرده به ورطه‌ی اغراق و اعتماد بی‌حد به حس دچار نگردد.

چون‌وچرایی‌هایی در محضر «ایمانوئل کانت»

در لابه‌لای اوراق کانت به دوجمله‌ی کلیدی برمی‌خوریم: یکی اینکه «در حصول شناخت ما، سراسر با تجربه آغاز می‌شود هیچ تردیدی نیست» (۱) و یا «شناخت ما، سراسر از حس ماست و از آنجا به فهم می‌رود به خرد می‌انجامد». (۲)

در ابتدای امر، اتهام «پوزیتیویست» بودن به کانت اندکی منتقدان را از صراط عدالت خارج کرده است. کانت گرچه به حس و «قدرت حسیّه» (حس پنجگانه) اعتماد دارد ولی در برخی متون خود سعی کرده به ورطه‌ی اغراق و اعتماد بی‌حد به حس دچار نگردد. با این مقدمه به سراغ عدیده‌ترین اعتقادات و آموزه‌های کانت با نام «عناصر شناخت تعالی‌بخش» می‌توان با انصاف بیشتری برگشت، مع‌هذا نقد منصفانه به مزاج عدالت علمی نزدیک‌تر است. در اینکه کانتِ بازگشته از کلیسا و مکاتب تقلیدی مسیحی به دامن الهیات مدرن و فلسفه‌ی چون‌وچرایی خود در ذات قابل احترام است و آنکه شخصیت تأثیرگذاری چون کانت توانسته است «هگل‌سازی» کند و پلی شود میان فلاسفه ارسطویی و افلاطونی با مکاتب مدرن، نکاتی نیست که بتوان به راحتی از آن چشم‌پوشی کرد؛ کانت آگاهانه دست به ابطال «دگماتیسم» وجود خویش زد و سپس متفکرانه و در کمال «تواضع فلسفی» ابتدا خود را به شکل نزول‌گونه‌ای تا پایین‌ترین پله‌های فهم از وجود اشیا سوق داد و پس از نزول به صعود در پناه عقل‌گرایی رسید؛ حال اگر تناقض کلامی در آثار چنین فیلسوفی دیده شود، جز از چند وجه خارج نیست: ۱ یا مؤلف مقاله خود دچار سردرگمی در افکار کانت بوده و نتوانسته هنرمندانه مجسمه‌ای از کانتِ قابل فهمش را بسازد و خود فهم کهین‌تری داشته و مجسمه‌ی خلق‌شده از کانت درون قلمش حقیرانه شده است؛ ۲ یا فیلسوفی چون کانت دچار توهم و فهم غلطی از آموزه‌های پیرامونش گشته و باب «نقد شدن» را برای محققین باز گذاشته است.

اما آن چیز که از هر دو اصل فوق‌الذکر اکمل‌تر و اهم‌تر است این گزاره است: «فیلسوف درب‌هایی از نور را در بطن تاریک جهالت باز می‌کند، روشنایی نور حقیقت در کلام فیلسوف به جامعه‌ی خود مفهوم هدایت را تزریق می‌کند»؛ علی‌ای‌حال، فیلسوف پاسخ‌گو و هدایتگر است و فیلسوف هدایتگر گذار از ابطال به احقاق را آموزگاری می‌کند. حال با این تفاسیر، رسم کانت‌پژوهی و نقادی اندکی دلچسب‌تر به پیش می‌رود گرچه نقد بر نقد هم رواست…

مغلطه یا استدلال؟

آنچه که از کانت در کتاب «نقد عقل محض» به گونه‌ای خلاصه‌وار می‌توان ادراک کرد به نکات عمده‌ی زیر تقسیم می‌شود.

تصورات، مبدأ نخستینی جز حواس ندارند،

حواس هم کاری جز تولید «تصورات حسی» ندارند،

ادراک «زمان» و «مکان» از ادراکات «ماقبل تجربی» است،

مکان فقط صورت حس بیرونی است نه حس درونی،

زمان تنها «صورت حس دورنی» است.

شناخت انواع تصورات و تصدیقات

سؤال بزرگی که ارکان فلسفی کانت را می‌لرزاند این است که تصورات خودمان به‌عنوان فاعل اندیشه چه جایگاهی در تصدیقات ما دارد؟ این سؤال بدون شک سؤالات مختلفی را دربردارد. کانت تصورات ما را تنها با مبدأ حسی ما می‌پندارد، اما این پندار اساساً باطل است، زیرا تصورات نخستین منحصر به «تصورات حسی» نیست، تصور حسی ما تنها از اعیان «موجود خارجی» است؛ اما شناخت ما از تصور خودمان به

عنوان «فاعل اندیشه»، معلوم بی‌واسطه‌ی درونی هستند و شناخت به‌واسطه‌ی «حس» نمی‌باشد. حال آنکه کانت بارها و بارها تنها وظیفه‌ی حس را تصور کردن می‌داند، بااینکه حس هم در تصورات دخول دارد و هم در تصدیقات؛ به طور مثال «خویشتن من» چه زمانی متوجه «من» شده است حال آنکه فاعل اندیشه خود «من» است نه «قوه‌ی حسیّه‌ی من»؟ کانت در این خصوص بسیار مبهم و گنگ سخن گفته است، برخلاف وی، سلف کانت، «جان لاک» کمی واضح‌تر در این خصوص سخن گفته است؛ شاید دخول به بحث نگرش جان لاک اندکی کلام کانت را روشن‌تر نماید.

جان لاک در مورد روش‌های کسب تصدیقات در بشر ۳ طریق را ارائه کرده است: (۳)

اندیشه‌ی فطری (نوعی از علم ما که نسبت به وجود خودمان به وجود آمده است، این ادراک نوعی شناخت بی واسطه است)؛

حس (شناخت ما از چیزها و یا اجسام پیرامونمان که توسط قوه‌ی حسیّه -حواس پنج‌گانه- به ما منتقل می‌شود)؛

عقل چالشگر (برهان، چون‌وچرایی‌ها).

با این تفاسیر، کانت قائل به یک قوه‌ی کلی به نام «فهمیه = فاهمه» است که خود از دو بخش مابعد تجربی (حس) و اندیشه‌ی درونی (عقل) به وجود آمده است. اما نکته آنجاست که انسان به‌جز «شناخت بی‌واسطه‌ی خودش از خودش» ابزار شناختی غیر از حس و عقل ندارد که بتوان آن را قوه‌ی فهمیه گذارد؛ به همین منوال داشته‌های ذهن بشری یا از طریق مابعد تجربه یعنی حس گرفته شده است (مانند مفاهیم جزئی محسوس) و یا از عقل گرفته شده (مثل مفاهیم کلی انتزاعی از جزئیات). از منظر کانت برخی مقولات هم جزء «مفاهیم فطری ماقبل تجربی قوه‌ی حسیّه» است، مثل شناخت مکان و زما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.