پاورپوینت کامل نگاهی دیگر بر هشتاد و هفت بیت نخست شاهنامه ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی دیگر بر هشتاد و هفت بیت نخست شاهنامه ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی دیگر بر هشتاد و هفت بیت نخست شاهنامه ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی دیگر بر هشتاد و هفت بیت نخست شاهنامه ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

حکیم ابوالقاسم فرودسی توسی در این پیش‌درآمد از فشرده فشرده‌ها سخن می‌گوید. سخن از خداوند، یزدان، کدخدا، آفرینش و نهادهای اساسی آن چون پیدایش گیتی و آتش و خاک و آب و باد و رستنی و جنبنده و مردم است. با این‌همه با داده‌های کلان و بنیانی سروکار دارد و نمودار کارکرد آنها را به پهنه می‌کشاند. مردم را از یک سو ساخته از جان و خرد می‌داند و از سوی دیگر از دل و روان. سخن را شاخ و برگ درختِ شناخت می‌نامد و ریشه این درخت را نایافتنی می‌شمارد.به‌ نام خداوند جان و خرد سخن آغاز می‌کند و مرز اندیشه را نیز تا همین‌جا می‌داند. چه اندیشه فراتر از خود را نمی‌تواند ببیند وگرنه رنج به دیدگان دادن است.

پاورپوینت کامل نگاهی دیگر بر هشتاد و هفت بیت نخست شاهنامه ۶۷ اسلاید در PowerPoint و کشف دوباره دورنگری و ژرف نگری او

حکیم ابوالقاسم فرودسی توسی در این پیش‌درآمد از فشرده فشرده‌ها سخن می‌گوید. سخن از خداوند، یزدان، کدخدا، آفرینش و نهادهای اساسی آن چون پیدایش گیتی و آتش و خاک و آب و باد و رستنی و جنبنده و مردم است. با این‌همه با داده‌های کلان و بنیانی سروکار دارد و نمودار کارکرد آنها را به پهنه می‌کشاند. مردم را از یک سو ساخته از جان و خرد می‌داند و از سوی دیگر از دل و روان. سخن را شاخ و برگ درختِ شناخت می‌نامد و ریشه این درخت را نایافتنی می‌شمارد.به‌ نام خداوند جان و خرد سخن آغاز می‌کند و مرز اندیشه را نیز تا همین‌جا می‌داند. چه اندیشه فراتر از خود را نمی‌تواند ببیند وگرنه رنج به دیدگان دادن است.

نگاهی دیگر بر هشتاد و هفت بیت نخست شاهنامه، اثر والای حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی و کشف دوباره دورنگری و ژرف نگری او.

حکیم ابوالقاسم فرودسی توسی در این پیش‌درآمد از فشرده فشرده‌ها سخن می‌گوید. سخن از خداوند، یزدان، کدخدا، آفرینش و نهادهای اساسی آن چون پیدایش گیتی و آتش و خاک و آب و باد و رستنی و جنبنده و مردم است. با این‌همه با داده‌های کلان و بنیانی سروکار دارد و نمودار کارکرد آنها را به پهنه می‌کشاند. مردم را از یک سو ساخته از جان و خرد می‌داند و از سوی دیگر از دل و روان. سخن را شاخ و برگ درختِ شناخت می‌نامد و ریشه این درخت را نایافتنی می‌شمارد.به‌ نام خداوند جان و خرد سخن آغاز می‌کند و مرز اندیشه را نیز تا همین‌جا می‌داند. چه اندیشه فراتر از خود را نمی‌تواند ببیند وگرنه رنج به دیدگان دادن است.

به بینندگان آفریننده را نه بینی مرنجان دو بیننده را

خداوند به خداوندی چند پدیده درخشان است، جان، خرد، نام، جای، کیهان و گردون سپهر. در اوج این بخش از سروده حکیم که می‌تواند چون شاه‌نوشته او شمرده شود، چنین آمده است:

ز نام و نشان و گمان برتر است

نگارنده برشده گوهر است

خواسته مادر این گفتگو، بررسی این سروده در پهنه هشتاد و هفت سروده نخستین است. نگاه ما بر «پایه‌نگاری» جان و خرد است. در این‌جا دو پدیده هم سوی می‌گردند، نگارش برشده گوهر یا آفرینش مردم و برتری چنین نگارنده‌ای، خداوند، از نام و نشان و گمان. فردوسی، هفت سده قبل از دکارت به زنجیر اندیشه و بودن رسیده است.

نمیرم از این پس که من زنده‌ام

که تخم سخن را پراکنده‌ام

پیش از آغاز سخن در مورد فردوسی ، چند نکته را روشن کنیم. برای شناخت افرادی به بزرگی فردوسی می بایست حوزه شناخت را بزرگ کرد،: سعدی می فرماید:

پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند

تو بزرگی و در آیینه کوچک نَنُمایی.

می بایست از حوزه اندیشه­ها ، سلیقه­ها ، ایدولوژی ­ها و مذاهب فراتر رفت و از میلیاردها سخن گفت: ۱۴ میلیارد سال پس از انفجار نخستین، از ۱۳ میلیارد هموسپین که بیش از هفت میلیارد آنها زنده اند، از میلیاردها کهکشان با میلیون­ها ستاره و سیاره؛ از میلیاردها سلول در بدن زنده…

افرادی هستند که در زمان خود حوزه فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی خود را شکسته­اند و چشم و گوش دیگران را نیز با خود به چنین حجم تازه ای برده اند … نمونه­ها را می توان در حافظ، فردوسی، دانته و شکسپیر یافت. چنین افرادی از فرهنگ و دنیای بسته زمان خود فراتر می روند.

نمی توان، دانته را با مسیحیت دوران انگیزیسیون، حافظ، عطار و فردوسی را تنها با فرهنگ مسلط در زمان خویش و عرفان سنجید، بحر در کوزه کردن است. قله را نمی توان از ارتفاع یک تپه دید . در تاریخ ایران و به گونه­ای طبیعی به بزرگان , به قله­ها, القابی مردمی داده اند، آنانی که هر هزار سالی می آیند و بلندایی هزارگونه دارند، آن طور که بابا طاهر می­فرماید:

به‌ هر اَلفى‌ اَلِف‌ قَدّی‌ برآیـــــــــه‌

اَلِف‌ قَدّم‌ که‌ در اَلف‌ آمدستــــــم‌

به عنوان نمونه می توان از لقب لسان الغیب برای حافظ ، شیخ اجل برای سعدی، مولانا برای جلال الدین رومی ، و حکیم برای فردوسی، خیام و نظامی نام برد.

امروزه حکیم فردوسی را به چه عنوان ارزش می نهیم و به چه دلیل او را می ستاییم ؟ فردوسی بزرگ ترین حماسه سرای ایران، بزرگ ترین اسطوره پرداز و ثبت کننده اسطوره های ایرانی , زنده کننده واژه های پارسی و ساختار دست نخورده آن است.

فردوسی کاوشگر روان آدمی، جستجوگر کارکرد روان، بیانگر حسادت ها، مهر ها ، کینه ها و دشمنی های اوست.

فردوسی بسیاری از متون و دانش پیش از خود را به یاد ما می آورد. در همین حال فردوسی از نادره آدمیانی است که حوزه فرهنگی زمان خود را می شکند، فردوسی انسانی است جهانی که انسان را در مجموعه حیات و حیات را در مجموعه هستی قرار می­دهد و با قدرت مشاهده و تفسیر و تعبیر خود، با صبر و حوصله، یک تنه نماینده دانش زمان خود می­شود: چون دانشگاهی در یک سینه .

به نخستین سروده های او به پردازیم. به ‌نام خداوند جان و خرد سخن آغاز می‌کند و مرز اندیشه را نیز تا همین‌جا می‌داند. چه اندیشه فراتر از خود را نمی‌تواند ببیند وگرنه رنج به دیدگان دادن است.

به بینندگان آفریننده را نه بینی مرنجان دو بیننده را

خداوند به خداوندی چند پدیده درخشان است، جان، خرد، نام، جای، کیهان و گردون سپهر. در اوج این بخش از سروده حکیم که می‌تواند چون شاه‌نوشته او شمرده شود، چنین آمده است:

ز نام و نشان و گمان برتر است

نگارنده برشده گوهر است

نگاه ما بر «پایه‌نگاری» جان و خرد است. در این‌جا دو پدیده هم سوی می‌گردند، نگارش برشده گوهر یا آفرینش مردم و برتری چنین نگارنده‌ای خداوند، از نام و نشان و گمان. و چون مایه برشدگی این گوهر، مردم، سخن است، می‌توان به دنبال همداستانی سخن و سه پدیده: نام و نشان و گمان گردید.به تازه‌یافته‌های روان‌شناختی باز گردیم و کارکرد سخن را در ساختار ناخودآگاه بجوییم. مردمان سخن را در درازای زمان پرورانده‌اند تا از چند آوای نخستین به سخن‌پردازی امروزین رسیده‌ایم. بر چیزها نام می‌گذاریم چه هستی آن‌ها به نام است. جای و گاه را آفریده‌ایم، چه در نخست در شناخت افسانه‌ای ما پدیده جایگاه؛ زمان و مکان؛ یکی بوده‌اند و این دو به آرامی و در درازای هزاره‌ها از یکدیگر جدا شده‌اند.

اندیشه با نام‌گذاری آغاز می‌شود و با دو پدیده بنیانی دیگر، نشان و گمان به بالندگی می‌رسد. امروزه در یافته‌های نوین روانکاوی بالینی پس از دست‌گزاری بر پایه‌ای بودن پدیده سخن در پیدایش ناخودآگاه به چگونگی کارکرد سخن پرداخته و براین باورند که سه پدیده نام و نشان و گمان، چون سه حلقه درهم تنیده بنیان کارکرد ناخودآگاه را می‌بافند.

در این سروده ها، با پیش کشیدن این‌که «به هستیش اندیشه را راه نیست» ستودن آفریننده را ناممکن می‌شناسد، سپس به گفتار اندر ستایش خرد پرداخته با گفتار در آفرینش جهان و مردم، سروده‌های نخستین به پایان می‌رسند.

فردوسی در این پیش گفتار بیش‌ از همه چیز، از ساختار اندیشه خود می‌گوید. در نودمین سروده دین را در کنار دانش و همراه دانش و در یک ردیف می‌خواند:

تو را دین و دانش رهاند درست

ره رستگاری ببایدت جست

ناگزیر، گریزی نیز به روش پژوهشی خود در روانکاوی بالینی بزنیم. این روش همسان شنیدن سخنان، سروده‌ها و گفته‌های فردوسی است. خروج آزاد سخن از زبان او، پیوستگی و چگونگی بستگی سخن‌های او، جای هر سخن ویژه در زنجیره سخن‌ها، به‌همان روش که یک روانکاو بالینی به فرد گوش می‌دهد، چه ناخودآگاه همان چگونگی بستگی زنجیره‌ای واژه‌ها در روان ما است.

چه چیز بهتر و روان‌تر از این سخنان آزاد آن هم در ساخته سروده می‌تواند ژرفای روان فردوسی را بشناساند.

از تمامی گفتار، جابه‌جایی واژه‌ها، خطاهای لپی، نوع توصیف، جابه‌جایی ظرف و مظروف، بازی با واژه‌ها، می‌توان درون را پیدا کرد. گوش دادن روانکاوانه تمامی هنر خود را در تعبیر داده‌های خفته در میانه ناگفته‌ها می جوید.خداوند جان و خرد، تنها مردم ،خداوند این دو پدیده است. این خردگرایی همان انسان‌گرایی است. چه انسان یا دگربودی او با حیوان همان خرد است. اندیشیدن گاهی است که خرد باشد. خرد و خردمند چون پایه ستایش فردوسی است. به نام دارنده خرد، سخن می‌آغازد. دانایی نیز به‌گونه‌ای همان خرد آموخته است یا آموخته خرد:

توانا بود هر که دانا بود

ز دانش دل پیر بُرنا بود

سروده در کارکرد ناخودآگاه جای ویژه‌ای دارد. سروده با ندا و آهنگ همراه است و با خودجوشی؛ چنان که آن را زبان دل گویند.

شعر را در زبان پارسی «سَروادِ» یا «سَروادِه» یا به کنایه میوه دل گویند. ناخودآگاه از تصاویر صوتی واژه‌ها یا آهنگ واژه‌ها شکل گرفته است.

کارکرد ناخودآگاه بسیار به ساختار شعر نزدیک است. در کارکرد شعر، ایماژ، خیال، رویا، تصویرسازی، کاربرد رابطه‌های خیالی، تجانس، تشبیهات، صنایع لفظی چون طِباق، تضاد، جِناس و اشتقاق… هم با خواب و شکل‌گیری آن و هم با ساختار ناخودآگاه هم آهنگ است.

جایگزینی واژه‌ها و مفاهیم و تصاویر، همان کارکرد رویا و خواب دیدن و همان کارکرد ناخودآگاه است. بدین‌گونه شعر را می‌توان کوتاه‌ترین راه به ناخودآگاه نامید.

چنین است که بدون سودجویی از شناخت کارکرد و ساختار ناخودآگاه از چگونگی شناخت شعر و سروده و بستگی آن با آهنگ و نوا ناتوانیم.

جدا از وزن و قافیه و مفهوم و موضوع یک سروده آن‌چه شعر را از غیر آن جدا می‌کند همان زاینده شعر، خودجوشی شعر، دل جوشی شعر و ژرف ساختگی شعر است و این همان باز شدن ناخودآگاه است.

فردوسی با به‌کارگیری شعر ژرف‌کاری را بر می‌گزیند. از خود، از درون، از دل مایه می‌گذارد. فردوسی از خرد و اندیشه می‌گوید و از زبان دل سود

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.