پاورپوینت کامل تولد رمان ایرانی ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تولد رمان ایرانی ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تولد رمان ایرانی ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تولد رمان ایرانی ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
تحول نثر فارسی از وضع متکلف و نیم مرده عصر واپسین صفویه تا اواسط دوران قاجار، مرهون تلاش نویسندگان بزرگی است که کوشیدند پیام تازه ای را به گوش مردم ایران برسانند. روشنگرانی همچون قائم مقام فراهانی، زین العابدین مراغه ای، میرزا فتحعلی آخوند زاده، سیدجمال الدین اسد آبادی و… اما بی گمان در راس نثر نویسان دوران بیداری میرزا حبیب اصفهانی حضور دارد. او ستاره نثر وادب ایران در این دوره و یکی از واسطه های کهن به نو، و اعتلای ادب پارسی در عصر ماست. در این بازخوانی، یکی از مهمترین آثارش مورد بررسی قرارگرفته است.
درباره میرزا حبیب اصفهانی و ترجمه ژیل بلاس
تحول نثر فارسی از وضع متکلف و نیم مرده عصر واپسین صفویه تا اواسط دوران قاجار، مرهون تلاش نویسندگان بزرگی است که کوشیدند پیام تازه ای را به گوش مردم ایران برسانند. روشنگرانی همچون قائم مقام فراهانی، زین العابدین مراغه ای، میرزا فتحعلی آخوند زاده، سیدجمال الدین اسد آبادی و… اما بی گمان در راس نثر نویسان دوران بیداری میرزا حبیب اصفهانی حضور دارد. او ستاره نثر وادب ایران در این دوره و یکی از واسطه های کهن به نو، و اعتلای ادب پارسی در عصر ماست. در این بازخوانی، یکی از مهمترین آثارش مورد بررسی قرارگرفته است.
یکی غایب از خود، یکی نیممست
یکی پای کوبان، صراحی به دست
این یک افسانه سر میکرد، آن یک لطیفه میپراند، یکی نعره میزد، یکی آواز میخواند، باری، سر از پا و پا از سر نمیشناختند و کسی به کسی نبود … (جستاری از ژیل بلاس، ص۲۲)
در آستانه ورود به قرن جدید هجری خورشیدی، تحولات فرهنگی شگرفی در حال رخ دادن بود. کمی پیشتر، در چنبر انقلاب مشروطیت، علم و فرهنگ و هنر و ادب، از قامت و هیئت ویژه خواص به در آمده و از طریق جراید و روشنفکران به گروه قابل توجهی از مردم منتقل شده بود. در نتیجه، در اواخر قرن اخیر و اوایل قرن جدید، ماهیت و محتوا، و صورت و شکل فرهنگ ایران یکسره دستخوش دگرگونی و تحولی عمیق شد.
این تحول، در واقع، سررشتهای به قدمت دارالفنون داشت. از آن پس بود که پدیدهای به نام کتابهای درسی جدید و توجه به علوم نوین را میبینیم و از همینجا توجه و نگرش به ادبیات فارسی نیز سنگ بنای تربیت ادبی و علمی قلمداد شد. علاقه به ادبیات و زبان فارسی سبب شد تا نگاه نقادانه و سخنسنجیهای مبتنی بر معیارهای جدید، همراه با تمایل به گرامر و صرف و نحو مخصوص فارسی (دستور زبان) رشد یابد و برخی ملاکهای علمی در این زمینه به کار رود.
«از کتابهای درسی و تعلیماتی که بگذریم، در این دوره مترجمان ایرانی ابتدا یک سلسله کتابهای تاریخی، از جمله تالیفات تاریخی ولتر، مانند «تاریخ پطر کبیر» و «شارل دهم» و «اسکندر مقدونی» و پس از آن «تاریخ ایران» تالیف سرجان ملکم انگلیسی را از روی ترجمه فرانسوی آن به فارسی برگرداندند و بعد به ترجمه و نقل رمانهای تاریخی و علمی پرداختند و داستانهای «سه تفنگدار»، «کنت دومونت کریستو»، «ملکه مارگو»، «لویی چهاردهم» و «پانزدهم» از آثار الکساندر دوما پدر و بعد «تلماک» اثر فنلن، «روبنسن کروزو» اثر دانیل دفو، «ژیل بلاس» از آلن رنه لوساژ، «کلبه هندی» نوشته برناردن دوسنپیر، «مانن لسکو» اثر پروو، «مسافرت گولیوز» به قلم سویفت، «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» نوشته جیمز موریه، و بالاخره حتی رمانهای علمی ژولورن و امثال اینها را به قالب فارسی درآوردند۱».
این رمانها و ترجمهها را میتوان ابتدای یک نهضت فرهنگی قلمداد کرد. در حقیقت میباید این اتفاق را نخستین فصل جدی در روابط ادبی و فرهنگی ایران و غرب، و آشنایی ایرانیان با ادبیات داستانی جدید دانست. چه آنکه تا پیش از این، به ندرت رمان یا قصهای مهم و جدی با ساختار مدرن، از غربیان به فارسی درآمده بود و آن هم فقط برای تفنن و پرکردن اوقات فراغت برخی اشرافزادگان، که اگر با معیارهای ترجمه و نقد امروزین به این آثار بنگریم، البته رعایت دقایق ترجمه و بازگرداندن ارزشهای ادبی آن به زبان فارسی، با ضعفهای پرشمار همراه بود.
در مجموع، این ترجمهها نشان میداد که نثر فارسی هنوز تحت سیطره آداب کلاسیک نثرنویسی است و زمینهها و آرایههای اصلی خود را همچنان از گنجینه شعر کلاسیک، برخی امثال عامه و امکانات ادبی نظیر تسجیع و ترصیع و تمثیل و استشهاد به کلام معاریف و انواع تناسبها وام میگیرد. با توجه به این مسائل، هنگام رویارویی با این گرایش در نثر ترجمههای رمان در دوره ناصری و بیداری، میتوان به خواننده حق داد که بپرسد این کار تا چه حد با روح زیباشناسی، ساختار ادبی و ارزشهایی که رمان در پی آن بود، همخوانی داشت و در مجموع به سود ادبیات فارسی و رمان بود یا خیر؟
پاسخ به این پرسش هر چه باشد، تردید نباید کرد که تولد و پاگرفتن این جنبش فرهنگی و ادبی، آغازی مبارک و ارجمند بوده و علیرغم کاستیهای بسیار، ارزشهای پرشمار نیز همراه داشته است. اما آنچه به طور کلی درباره نهضت ترجمه ادبیات داستانی در این دوره میتوان گفت، این است که ما با دو دسته از مترجمان و آثار گردانده به پارسی مواجهیم: ۱ـ گروهی که امکانات زبان و نثر کلاسیک فارسی را با تکلفی خالی از ذوق و با کمدقتی، اما سرشار از فضلفروشیهای نابجا خرج میکردند و ۲ـ گروهی که دست به بازآفرینی آثار معمولی و یا شاهکارهای ادب غربی در لباس فاخر ادبیات منثور فارسی زدند و ضمن استفاده از امکانات نثر و آرایههای کلاسیک، از گنجینه زبان روز نیز استفاده میکردند و نثر و روایتی زنده و آکنده از زیبایی را پدید میآوردند.
میرزا حبیب اصفهانی، بیگمان در صدر این گروه قرار دارد و بزرگترین چهره این گروه از ادیبان ایرانی است و ترجمههای «حاجی بابای اصفهانی» اثر جیمز موریه، «مردم گریز» اثر مولیر و «ژیل بلاس» نوشته آلن رُنهلوساژ نمونههای عالی بازآفرینی ادبیات داستانی غربی در نثر زیبا و فاخر فارسی است. میرزا حبیب در سال ۱۸۳۶ م ـ ۱۳۱۱ق در قریه بن چهارمحال و بختیاری که آن زمان از توابع اصفهان بود متولد شد. پس از تحصیل مقدمات علوم دینی رایج در آن زمان به تهران رفت و اندکی بعد برای گسترش تحصیلات راهی عراق و عتبات عالیات شد. در آنجا به مدت چهار سال نزد علما و ادبای آن روزگار ادبیات و فقه و اصول و مقداری معقول و فلسفه خواند. سپس به تهران بازگشت و قصد اقامت کرد، اما ماندنش در تهران، دولت مستعجل بود. گویا به دلیل هجوی که از صدراعظم کرد و یا تهمت دهری بودن و یا روحیه آزادمنشی خود او، فضای امن زندگیش زایل شد و به ناچار، از طریق بغداد گریخت و به استامبول رفت. سفری بیبازگشت که تا پایان عمرش در ۶۸ سالگی (۱۳۷۹ ق) در آن سرزمین غریب به فرهنگ و ادب ایران و فکر آزادی و تنظیمات و پیشرفت برای ایرانیان خدمت کرد. میرزا حبیب در آنجا با محفل برجستهای از روشنفکران تبعیدی و فراری همراه شد و علاوه بر تالیف و تصنیف آثار فراوان و مساعدت به آزادیخواهان، سالهای متمادی مجله بسیار مهم و پرمحتوای اختر را منشتر کرده و از طریق آن، اخبار صحیح پیشرفتها و تحولات در ممالک غربی را به اطلاع هموطنان خود میرساندند.۲
اگر با نگاهی واقعبین و دقیق، هم امروز، به آثار و ترجمههای میرزا حبیب اصفهانی توجه کنیم، در آنها خصلتهایی منحصر بفرد و شگفتانگیز خواهیم یافت. در میان این آثار، ترجمه رمان «ژیل بلاس» کمتر از بقیه شناخته بود، اما این شاهکار از یادرفته، بیشک برتر از کثیری از ترجمههای ممتاز ادبی در زبان فارسی است. با وجود چنین سنت استواری در ترجمه ادبیات داستانی، چنان که باید و شاید، پسینیان نتوانستهاند آن را تداوم بخشند. مدتی این جریان رو به اوج داشت، اما از دهههای۱۳۲۰ خورشیدی به بعد، سویه انحطاط شدت گرفت و شاید علت آن، سیطره فرهنگسوز ادبیات رئالیسم سوسیالیستی و تفکر چپ به انضمام ناسیونالیسم دولتی و آیین ایدئولوژی شده سیاسی باشد. این موضوع، البته نیازمند پژوهشی گسترده و مستقل است.
«ژیل بلاس» اثری بود از نوع رمانهای مکتب پیکارسک۳ که «نوعی داستاننگاری است در ادبیات اسپانیایی قرون وسطا، که شخصیتهای داستان اراذل و اوباش بودند». ۴ این شیوه، البته نوعی گرتهبرداری از «هزار و یک شب» و داستانهای «سندباد» بود که ترجمه لاتین آن در اروپا طرفداران پرشمار داشت. یک یا چند شخصیت به نقل خاطرات و حکایات متعدد از خود و دیگران اقدام میکنند و این سلسله پرشمار حکایتها بر شاکله قصه اصلی، همچون شاخ و برگ مینشیند و خواننده را مجذوب میکند. نویسنده «ژیل بلاس»، آلن رنه لوساژ۵، یکی از معروفترین رماننویسان کلاسیک فرانسوی است. باکنر تراویک در «تاریخ ادبیات جهان» مینویسد که معمولاً «آلن رنه لوساژ را نخستین رماننویس فرانسوی معرفی مینمایند. «شیطان لنگ» (۱۷۰۷) او تقریباً فاقد طرح است، اما به بازکاوی دقیق سرشت انسان میپردازد؛ و اثر یکپارچه دیگرش ژیل بلاس (۱۷۳۵ ـ ۱۷۱۵)، یک رمان پیکارسک واقعی است که ماجراهای قهرمانآوارهاش را پیگیری میکند».۶
به غیر از میرزا حبیب، چند تن دیگر از رجال اهل فرهنگ ایران نیز اقدام به ترجمه و انتشار «ژیل بلاس» کردند. از جمله محمد طاهر میرزا۷ که به قول یحیی آرینپور «از مترجمین خوب این دوره»۸ بود. و نیز حاجی محسن خان مشیرالدوله هم از دیگر مترجمان آن بود. و ظاهراً تنی چند، که آرینپور از آنها به «دیگران» تعبیر کرده نیز به ترجمه این داستان دست زده بودند. ۹ اما مقایسه برگردان میرزا حبیب و سایر ترجمههایی که در دسترس است و حتی ترجمه برخی دیگر از آثار مکتب پیکارسک به زبان فارسی۱۰، که در دهههای بعد انجام گرفته و منتشر شد، بی هیچ تردیدی اهمیت ویژه این ترجمه و فاصله بعید آن را با دیگران نشان میدهد. همچنین است ترجمه حاجی بابای اصفهانی که آن را نیز باید از سبک همین رمانها برشمرد.
از شگفتیهای روزگار آن که ترجمه ژیلبلاس، مدتی منسوب به میرزا آقاخان کرمانی شده و برخی محققان نیز به اشتباه افتاده بودند، سبب را این بود که متنی پاکنوشت به خط میرزا آقاخان تحریر شده و این اشتباه علیرغم تأکید اکید میرزا آقاخان در یادداشت پایانی کتاب صورت گرفته که در ۱۵ تشرینالاول رومی، مطابق غره جمادیالاولی ۱۳۱۲ ق در اسلامبول صورت گرفته بود. متن یادداش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 