پاورپوینت کامل مکتب کمبریج تقلیل ثابتهای فلسفی به نسبیتهای تاریخی ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مکتب کمبریج تقلیل ثابتهای فلسفی به نسبیتهای تاریخی ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکتب کمبریج تقلیل ثابتهای فلسفی به نسبیتهای تاریخی ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مکتب کمبریج تقلیل ثابتهای فلسفی به نسبیتهای تاریخی ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
مکتب کمبریج را باید جنبشی در مقابل سنت آثار بزرگ (the “great text” tradition) که بیش از هر چیز در اندیشه و آثار آرتور لاوجوی (۱۸۷۳-۱۹۶۲) ریشه داشت، قلمداد کرد. سنت آثار بزرگ تا حد زیادی در مفهوم تاریخ عقاید (history of ideas) ریشه دارد که لاوجوی برای نخستین بار از آن استفاده کرد و مفهوم نقد (criticism) را -که تا پیش از این حوزهی مطالعات ادبی را پوشش میداد- به عرصهی مطالعهی عقاید وارد کرد.
نقدی بر روششناسی مکتب کمبریج
کمبریج واکنشی در برابر سنت لاوجوی
مکتب کمبریج را باید جنبشی در مقابل سنت آثار بزرگ (
the “great text” tradition
) که بیش از هر چیز در اندیشه و آثار آرتور لاوجوی (۱۸۷۳-۱۹۶۲) ریشه داشت، قلمداد کرد. سنت آثار بزرگ تا حد زیادی در مفهوم تاریخ عقاید (
history of ideas
) ریشه دارد که لاوجوی برای نخستین بار از آن استفاده کرد و مفهوم نقد (
criticism
) را -که تا پیش از این حوزهی مطالعات ادبی را پوشش میداد- به عرصهی مطالعهی عقاید وارد کرد. لاوجوی در اثر مهمش، زنجیرهی سترگ هستی (
The Great Chain of Being,
۱۹۳۳)، از مفهومی جدید سخن گفت که هر مفسری، خاصه در عرصهی اندیشههای سیاسی، باید موضع خودش را در برابر آن مشخص میکرد؛ و البته این همان کاری بود که کمبریجیها انجام دادند. همو با طرح مفهوم واحد-عقاید (
unit-ideas
) موضع خودش را دربارهی زنجیرهی سترگ عقاید که شکلی وجودی یافته بودند، روشن کرد. لاوجوی اعتقاد داشت که ابژههای مطالعه/تفسیر عناصری ترکیبی از واحد-عقایدها هستند که تداوم مجموعه عقاید را در سنتهای اندیشگی نشان میدهند؛ واحدهای مذکور، نمادی از تداوم در عرصهی فکر هستند که از فضای تاریخی جاری خود مجزا هستند، یا به تعبیر هگلی این واحدها ابژکتیو نیستند، چراکه به جهان پیرامون خود اشتغال ندارند.
لاوجوی با تکیه بر مفهوم واحد-عقاید و نیز ضرورت توجه به برهانهای متداوم و یکپارچه، وجود دورههای تاریخی را آنسان که مورد قبول ما میباشد انکار میکند؛ برای نمونه، لاوجوی در فصل «دربارهی تمایز رومانتیسیم» در کتاب دیگرش، مقالاتی در باب تاریخ عقاید،[۱] منکر وجود دورهای تاریخی تحت این عنوان میشود و آن را تنها بخشی از تداوم اندیشهی غربی میداند. [۲] بر این اساس، لاوجوی فضای ایدئالی را ترسیم میکرد که عقاید و رشتههای متداوم فکر بر آن جاری هستند و تفسیر اندیشههای متفکران جز از قِبَل مراجعهی مکرر به متن آنها بهعنوان مرجعی تام ممکن نخواهد بود.[۳] اما پیش از آنکه کمبریجیهای آتی به این نوع از خوانش واکنش نشان دهند، یکی از همکاران لاوجوی، لئو اسپیتزر (۱۸۸۷-۱۹۶۰) متعرض او شد. البته اسپیتزر با پذیرش اصل تداوم بر اهمیت دورهی تاریخی که به زمان و مکان ویژهای اختصاص دارد تأکید کرد و از ترم
zeitgeist
استفاده کرد که نمایانندهی مفهومی دورهی تاریخی خاصی است. نقد اسپیتزر و همکاران دیگر او مانند ارل واسرمن و جورج پولت، زمینهساز نگاهی جدید برای خوانش متون در چارچوبهی تاریخ عقاید و اندیشهها شد که کمبریجیهای آتی محتملاً از آنها سود جستند.
پیتر لسلت
تحت تأثیر این فضا، پیتر لسلت (۱۹۱۵-۲۰۰۱) خوانش جدیدی را در تفسیر اندیشهی سیاسی جان لاک در پیش گرفت. فهم لسلت از بنیادهای اندیشهی سیاسی در دو رسالهی جان لاک با تکیهای که بر ضرورت توجه به بافتارهای تاریخی داشت، انقلابی را در فهم تمایلات سیاسی لاک ایجاد کرد؛ او در مقدمهای که بر چاپ دو رساله (سال ۱۹۶۰) نوشت، زمینههای نگرش تاریخگرایانه در اندیشهی سیاسی را گشود، مسیری که توسط افرادی چون پوکاک، اسکینر، تاک… دنبال شد و بر ضرورت اتکای تفاسیر بر شواهد و مستندات تاریخی تأکید میکرد. اما تاریخ در اینجا برای لسلت دو وجه داشت: نخست اینکه باید به تأثیر تحولات تاریخی و محیطی که اندیشمند و فیلسوف در آن قرار داشته است عنایت ویژهای داشت[۴] و دوم نظر به تاریخ بهمثابهی یک کل فینفسه و نسبت آثار مورد تفسیر با آن کل.
مطالعهی مقدمهی لسلت[۵] نشان از این امر دارد که وجه دوم تاریخ برای او دستکم پررنگتر بودهاست؛ او وقتی دربارهی نسبت میان دو رسالهی لاک و انقلاب شکوهمند انگلستان بحث میکند، معتقد است که برخلاف ایدهی جاری، در این خصوص که اثر لاک پس از انقلاب به رشتهی تحریر درآمده است، لاک اثرش را در حدود سالهای ۱۶۷۹-۱۶۸۰ نوشته است و بیش از آنکه رسالهای در دفاع از انقلاب باشد، اثری انقلابی برای جانبداری از ویگها بوده است؛ بنابراین، نمیتوان آن را اثری نظاممند و منسجم در فلسفهی سیاست دانست و عنوان رسالهای سیاسی برای اثر مذکور عنوان عادلانهتری به نظر میرسد، چراکه بیش از هر چیز بنا بر دغدغههای سیاسی شکل گرفته است. لسلت، حتی آموزههای مربوط حق در دو رساله در باب حکومت را فاقد مبانی نظری و فلسفی کافی میدانست و آنها را صرفاً در مسیر خواستهای جاری ویگها میفهمید. اگرچه میدانیم که آثار لاک، خاصه در عرصهی سیاست، از عدم انسجام و درهمآمیختگیهای گیجکننده رنج میبرد،[۶] اما باید بدانیم که این مطلب ناشی از سبک نویسندگی و به تعبیر اشتراوس احتیاط/
caution
لاک در نوشتن بوده است که همواره مانع از دستوپنجه نرم کردن او با موضوعات مسئلهساز میشده است. [۷]
تعجیل لسلت برای وارد کردن عنصر تاریخ و بافتار، برای ارائهی تحلیل باعث شده است که او عدم انسجام را ناشی از نسبت زبان و بافتار بداند و اینگونه نتیجه بگیرد که تلاش برای پشتیبانی از حزب ویگ، لاک را دچار تناقض کرده است؛ با این اوصاف، میتوان به این مسئله از جنبهای دیگر هم نگریست: وقتی ما در متنی با تناقض، عدمانسجام و ابهام روبهرو میشویم باید آنها را بهعنوان الزامات ساختار زبان قلمداد کنیم که بعضاً در گشودگی زبان یاریرسان هستند و خواننده را با تکاپوی بیشتری به اندیشه در باب معنای سیال میکشاند. اگرچه ممکن است که لاک اثرش را همانطور که لسلت ادعا میکند پیش از انقلاب شکوهمند نوشته باشد، اما بحث لاک دربارهی حقوق طبیعی و قانون طبیعی در ادامهی همین سنت تدارکدیدهشده است و تناقض موجود ناشی از گذار عمومی، در سالهای موازی با زندگی جان لاک، از نظریهی قانون طبیعی در اجتماعات محدود به نظریهی قانون طبیعی جامعهی دارای حکومت است. [۸] بنابراین، نسبت دادن ابهام متن به شرایط تاریخی به معنای نادیده گرفتن رشتهی اندیشگیای است که بهمرور زمان دچار تحول شده است؛ به همین دلیل وارد کردن عناصر زبان برای تدقیق رویکرد تاریخی مهم قلمداد شد. این کار مهم را بهمرور کوئینتن اسکینر، ستارهی پرفروغ مکتب کمبریج با وارد کردن عنصر زبان برای رد حوالت سراسر تاریخی جاری در برخی از خوانشها انجام داد.
کوئینتن اسکینر
اسکینر بهخوبی متوجه این مطلب شد که توجه به بافتار تاریخی، آنسان که در کار لسلت صورت گرفته بود، باعث تضعیف متن خواهد شد و چهبسا مجبور باشیم اندیشههای سیاسی را صرفاً در ذیل تاریخ مطالعه کنیم؛ او راهحل این مسئله را در کاربرد آشکارتر زبان در پژوهش دید؛ همو در این خصوص تحت تأثیر جریانهای فراگیر زبانی در قرن بیستم قرار داشت و نیز در همان دانشگاهی مشغول بود که مرد تکیدهی کالج ترینیتی، لودویگ ویتگنشتاین در آنجا به زندگی فوقالعادهای نایل گشته بود!
اسکینر با استعانت از نظریهی بازیهای زبانی ویتگنشتاین بر اهمیت کاربرد زبان که به معنای چگونگی استفاده از زبان در بافتاری خاص بود، تأکید گذاشت؛ البته این دربرگیرندهی کلیت حاکم بر متن مورد تفسیر بود و اسکینر برای تحدید نگرش خود، یا به تعبیر خودش تدوین روششناسی تفسیر، از دیدگاه جین آستین سود جست؛ او بر این اساس، از تعبیر نیروی کارگفتی/
act speech
استفاده کرد، چراکه وقتی اندیشمندی چیزی میگوید در واقع امر، در حال انجام کاری است یا دستکم قصد انجام کاری را دارد. گشودن قفل نیروی کارگفتی برای فهم هر متنی ضروری است که البته به سه کلید نیاز دارد: نخست توجه به بافتار تاریخی و موقعیتی است که هر نویسندهای در آن قرار دارد و باید لزوماً آن شرایط را شناخت؛ دوم نیت/
intention
نویسنده که در خود اثر وجود دارد، مانند تلاش افلاطون برای تبیین چیستی عدالت در جمهور یا تلاش پسا-تفسیرگرانی/
Post-glossators
مانند بارتولوس و بالدوس در قرن چهاردهم برای ارائهی طرحی جدید از حقوق رومی؛ سوم انگیزهی نویسنده که مقدم بر خود اثر است، مانند انگیزهی افلاطون برای بسط دیدگاههای استاد و انگیزهی بارتولوس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 