پاورپوینت کامل بر در حق کوفتن حلقهی وجود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بر در حق کوفتن حلقهی وجود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بر در حق کوفتن حلقهی وجود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بر در حق کوفتن حلقهی وجود ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
انسان هزاران نیاز گوناگون روحی و جسمی و فردی و اجتماعی دارد که یکی از آنها ارتباط با مبدأ هستی است، یعنی خدا که در قالب دعا و نیایش مطرح میشود. نیایش گاه بیانگر خواستههای معمولی است و گاه حاوی عالیترین معارف است که از زبان متألّهی عاشق و آگاه و دردمند جاری میشود.
یکی از امتیازات مکتب اهل بیت(ع)، غنای سرشارش از دعاست که در هر سطح و مرتبتی به وفور از آن برخوردار است و کتابهای فراوان ادعیه شیعی شاهد این مدعاست. در این دعاها بهرهمندی از سادهترین نیازها و آرزوها و رفع معمولیترین گرفتاریها هست تا والاترین مراحل بندگی و عاشقی؛ از این روی هر کسی فراخور آگاهی و نیاز درونی و بیرونی خویش میتواند از این مجموعه بینظیر برخوردار شود.
سیری در دعای ابوحمزه ثمالی
اشاره: انسان هزاران نیاز گوناگون روحی و جسمی و فردی و اجتماعی دارد که یکی از آنها ارتباط با مبدأ هستی است، یعنی خدا که در قالب دعا و نیایش مطرح میشود. نیایش گاه بیانگر خواستههای معمولی است و گاه حاوی عالیترین معارف است که از زبان متألّهی عاشق و آگاه و دردمند جاری میشود.
یکی از امتیازات مکتب اهل بیت(ع)، غنای سرشارش از دعاست که در هر سطح و مرتبتی به وفور از آن برخوردار است و کتابهای فراوان ادعیه شیعی شاهد این مدعاست. در این دعاها بهرهمندی از سادهترین نیازها و آرزوها و رفع معمولیترین گرفتاریها هست تا والاترین مراحل بندگی و عاشقی؛ از این روی هر کسی فراخور آگاهی و نیاز درونی و بیرونی خویش میتواند از این مجموعه بینظیر برخوردار شود.
نیازی به گفتن نیست که یک مسئولیت مهم اهل بیت پیامبر(ص)، آشناساختن انسانها با حقیقت دین و تفسیر درست و تبیین جامع آن بوده است. این مهم در هر زمان و مکانی به گونهای انجام میشده که «دعا» یکی از آن روشهاست، ضمن اینکه راویِ نحوه ارتباط آن بزرگان با محبوب حقیقی نیز هست. این است که در مجامع دعایی شیعی، افزون بر رازگویی با حضرت حق، انعکاسی از عمده معارف الهی (از قبیل: توحید، نبوت، امامت و ولایت، معاد و بهشت و دوزخ) نیز مشاهده میشود؛ به گونهای که در کنار قرآن کریم، اصلیترین و اصیلترین منبع عرفان و خداشناسی را تشکیل میدهد.
این معارف بلند علاوه بر اینکه موجبات تهذیب نفس را فراهم میآورد، بنیادهای فکری و اخلاقی موحدان را ترسیم مینماید و وظایف اجتماعی و حتی سیاسی مسلمانان را گوشزد و یادآوری میکند. از این روی تکبعدی نیست و به جمود و خمود و انزوای ممتد نمیکشاند و همین، یکی از امتیازت درخشان ادعیه اهل بیت(ع) از عرفانهای کاذب است که نه منشأ الهی دارند و نه از واصلان حقشناس صادر شده است که با زیر و بم روح انسانی آشنا باشند و نه آنها نیازهای راستین و چندگانه آدمی را میشناسند. در حالی که در نیایشهای اصیل، به همه وجوه انسان توجه میشود و ضمن سرشارکردن روح و برآوردن نیازهای معنوی او در برقراری بهترین ارتباط با خدا، راه درستزیستن و آزاد کردن جان و آباد کردن جهان بازگو میشود.
چنین دعایی به تعبیر مرحوم دکتر شریعتی: «آرامشی میبخشد که زاییده اشباع تشنگی و نیاز و اضطراب روح آدمی و پاسخ گفتن به کمبودهایی است که در عمق فطرت آدمی است. این است که نیایش برخلاف تخدیر که به ضعف و مرگ منتهی می شود، نیروزا، نشاطانگیز و عامل شکفتگی احساسها، عاطفهها و استعدادهای مرموز درون روح آدمی است.» در میان اهل بیت، دو بزرگوار در مقوله دعا شاخصتر هستند: امیر مؤمنان(ع) و نوه گرامیاش امام سجاد(ع) که از قضا هر دو در موقعیتی بسیار دشوار عهدهدار مسئولیت امامت و هدایت مسلمانان شدند. از این دو بزرگوار دعاهای فراوانی با مضامین ناب و بسیار عالی نقل شده است که یکی از آنها «دعای ابوحمزه ثمالی» است که معمولا در ماه مبارک رمضان بیشتر خوانده میشود.
ابوحمزه ثابت بن دینار، مشهور به «ابوحمزه ثمالی»، راوی، محدّث و مفسر امامی قرن دوم و از اصحاب امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام کاظم علیهمالسلام است. دوران حیات او را حدود سالیان ۸۲ ـ ۱۵۰ق برآورد کردهاند. او اهل کوفه بود و با زید ـ پسر امام سجاد(ع)ـ مراوده داشت و شاهد دعوت و شهادتش بود و سه پسرش (حمزه، نوح و منصور) نیز در همین قیام به شهادت رسیدند. ابوحمزه از فقهای کوفه شمرده شده و روایاتی نیز از او نقل کردهاند. از آثار او به تفسیرالقرآن و کتاب النوادر اشاره شده است. وی دعاهای متعددی از امامان آموخته که یکی از آنها دعای امام زینالعابدین(ع) در سحرهای ماه رمضان است که به «دعای ابوحمزه ثمالی» مشهور است و مرحوم شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد» آن را آورده است.
این دعای طولانی، مضامین اخلاقی و عرفانی والایی دارد و شروحی نیز بر آن نوشته شده است. این دعا راه توبه و انابه و تضرع و پرهیزگاری را ترسیم میکند و نعمتهای بزرگ الهی را برمیشمارد، دشواریهای قبر و قیامت و تاریکی و تنهایی و سنگینی بار گناهان را متذکر میشود و بر لزوم اطاعت و پیروی از پیامبر اکرم(ص) و خاندان معصومش تأکید میگردد. همچنین وسعت روزی، انجام حج، محفوظ ماندن از شر شیطان و زمامداران و پاکشدن از صفات ناپسند و تنبلی و سرخوردگی و غم و اندوه درخواست میشود. به این ترتیب در آن، گذشته از درسهای خداشناسی و معادشناسی و تأکید بر مقام نبوت و امامت، جامعترین خواستههای هر فرد مؤمن برای سعادت دنیوی و اخروی به زبانی بس شیوا و دلنشین بیان میگردد.
آنچه در پی میآید، ترجمه این دعای شریف است به قلم روان استاد زمانی که شرح مثنوی معنویاش با استقبال چشمگیر علاقهمندان روبرو شده است. این بخش از کتاب «زبده مفاتیحالجنان» برگرفته شده است که به همت انتشارات اطلاعات در دسترس عموم مردم قرار گرفته است.
***
معبودا، مرا به کیفرت ادب مکن و به تدبیرت گرفتار مفرما. پروردگارا، از کجا برایم خیر و نیکی بوَد در حالی که آن خیر یافت نشود جز به نزد تو؟ و از کجا برایم رستگاری بوَد در حالی که آن رستگاری دست ندهد جز به یاری تو؟ نه آن کس که نکویی کند، از یاری و مهربانی تو بینیاز گردد و نه آن که بدی نماید و بر تو گستاخی آرَد و خشنودی تو را فراهم نیارد، از قلمرو قدرتت برون رود.
پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا، تو را به خودت شناختم و تو مرا بر خویش، راهنمایی کردی و به سوی خود فرا خواندی؛ و اگر تو نبودی، نمیدانستم تو کیستی.
ستایش از آنِ خداوندی است که هرگاه خوانَمَش، پاسخم دهد، گرچه وقتی مرا خواند کاهلی ورزم! و ستایش از آنِ خداوندی است که هرگاه درخواستش کنم، به من بخشد، گرچه وقتی از من قرض خواهد، تنگچشمی کنم! و ستایش از آنِ خداوندی است که او را ندا کنم، هرگاه برای حاجتی خواهم و برای بیان اسرارم بیواسطه با او خلوت کنم هر جا که خواسته باشم و او نیازم برآرَد.
ستایش از آنِ خداوندی است که جز او را نخوانم و اگر جز او را خوانم، دعایم اجابت نکند. و ستایش از آنِ خداوندی است که جز او به کسی امید ندارم و اگر جز او امید میداشتم، امیدم برنمیآورد. و ستایش از آنِ خداوندی است که مرا به خودش واگذارد و گرامیام داشت، و مرا به مردم وا نگذارد تا خوارم کنند. و ستایش از آنِ خداوندی است که با من دوستی ورزد حال آنکه از من بینیاز است. و ستایش از آنِ خداوندی است که بر من بُردباری کُند، چندان که گویی گناهی از من سر نزده است. از این رو پروردگارم ستودهترین است به نزد من و سزاوارترین است به ستایش من.
خداوندا، همانا راههای مقصود را به سویت آشکار و هموار یابم و چشمهسارانِ امید را به سویت سرشار و یاریجُستن به فضلت را برای آرزومندان روا بینم و درهای نیایش را برای فریادکنندگان به درگاهت گشوده یابم؛ و دانم که تو برای امیدواران در جایگاهِ اجابت و برای ستمدیدگان در جایگاه فریادرسی هستی. و همانا در نالیدن به درگاه جود و احسانت و رضا به قضایت، بهترین عوَضی است از دریغِ تنگچشمان و بینیازی و غنایی است از دارایی دنیاطلبان و سودجویان؛ و به راستی که کوچنده به درگاه تو راهش نزدیک است و تو از آفریدگانت پوشیده نیستی جز اینکه کردارشان حجاب میان آنان و تو شود.
به راستی که با درخواستم آهنگ تو کردهام و با نیازم رو به تو نهادهام، و از درگاه تو یاری خواهم و به نیایشت توسّل جویم، با آنکه نه سزاوار باشم که نیایشم شنوی و نه شایسته که از گناهم درگذری، بلکه آمدنم به درگاهت زان روست که به بزرگواری و کرمت اطمینان دارم و به وعده راستت آرمیدهام و به یکتاییات گرویدهام، و به یقین شناختهام که جز تو پروردگاری ندارم و جز تو یگانه بی همتا مرا معبودی نباشد.
خداوندا، تویی آن گوینده که گفتارت حق است و وعدهات راست. [که گفتهای]: «از فضل خدا بخواهید که او نسبت به شما مهربان است.» سرورا، این رسم و صفت تو نیست که فرمان به درخواست دهی و از دهش دریغ ورزی، درحالی که تویی بسیار بخشنده عطایا بر ساکنان قلمروت و تویی آن که با مهر و رأفت بدانان عنایت فرمایی.
معبودا، مرا به دورانِ خردسالیام با نعمت و نیکیات پروردی و به دوران کهنسالیام نامور کردی. پس ای آن که در دنیایم با بخشش و نیکی و عطایش پرورد و در آخرتم به عفو و کرمش اشارت فرمود؛ سرورا، شناخت و معرفتم دلیل بر هستی توست و محبّتم به تو، شفیع من است به درگاهِ تو. و من به رهنمایی این دلیل به سویت مطمئنم و به شفاعت این شفیع، به درگاه تو آسوده خاطرم.
***
سَرورا، تو را به زبانی خوانم که گناهش از گفتار ناتوان ساخته؛ پروردگارا، تو را با دلی خوانم که جرم و جریرتش آن را تباه ساخته. و پروردگارا، تو را خوانم در حالی که بیمناک و شیفته و امیدوار و هراسانم.
سرورا، چون به گناهم نگرم، بیمناک گردم و چون به بزرگواریات نظر کنم، طمع ورزم. پس اگر درگذری، بهترین مهربانانی و اگر کیفری دهی، ستمگر نیستی.
خداوندا، حجّتم در گستاخی سؤالم از درگاه تو، تنها بخشندگی و بزرگواری توست هرچند که کردارم تو را ناخشنود سازد؛ و ذخیرهام به هنگام دشواریها، تنها مهر و دلنوازی توست هرچند که آزرمی اندک دارم. و بهراستی امیدوارم که با وجود مهربانی و بزرگواریات نومیدم مسازی. پس امیدم برآر و دعایم شنو، ای بهترین کسی که نیایشگران وِرا خواند و برترین کسی که امیدواران بدو امید بندند.
سرورا، آرزویم بزرگ و کردارم زشت است. پس تو از عفو خویش به اندازه آرزویم بخش و مرا به بدترین کردارم مگیر که همانا بخشندگیات برتر از کیفر گنهکاران و بُردباریات بزرگتر از کیفر تقصیرکاران است. و سرورا، من به فضلت پناه جستهام و از تو به سوی تو گریختهام. از تو خواهم که نسبت به کسی که به تو گمان نیک بَرَد، به وعده عفو و کرمت وفا کنی.
پروردگارا، من چیستم و چه ارزَم؟! مرا به فضل خویش بخشای و بر من عفو و گذشت آر. پروردگارا، مرا در پردهات پوشان و از نکوهشم درگذر؛ به بزرگواری ذات تو سوگند که اگر غیر تو امروز بر گناهم آگه میشد، هرگز آن گناه از من سر نمیزد! و اگر از شتاب کیفر میترسیدم، از آن دوری میجستم، نه از آن رو که تو خوارترین ناظران و بیمقدارترین آگاهان بر منی، بلکه بدان رو که ای پروردگارم تو بهترین عیبپوشان و درستحُکمترین داوران و گرامیترین گرامیان و بسیار پوشاننده زشتیها و آمرزنده گناهان و دانای به نهانها هستی. گناه را با بزرگواریات پوشانی و کیفر را با بُردباریات به تأخیر افکنی. پس ستایش از آن توست بر بردباریات در عین دانش و بر گذشتت در عین توانایی، و بُردباری تو مرا در نافرمانیات بیپروا کرده و پردهپوشیات مرا کمآزرم نموده و شناختم به وسعت نعمتت و بزرگی عفوات مرا بر انجام حرامهای تو شتاب داده است.
کجاست؟
ای بردبار، ای بزرگوار، ای زنده، ای قائم به امور خلق، ای آمرزنده گناه، ای پذیرنده توبه، ای بزرگبخشش، ای دیرین احسان، کجاست پردهپوشی زیبای تو؟ کجاست گذشت والای تو؟ کجاست گشایش نزدیک تو؟ کجاست دادرسی سریع تو؟ کجاست رحمت گسترده تو؟ کجاست دهشهای شایان و افزون تو؟ کجاست بخششهای گوارای تو؟ کجاست نکوییهای والای تو؟ کجاست فضلِ بزرگ تو؟ کجاست نعمتهای بزرگ تو؟ کجاست احسان دیرین تو؟ کجاست بزرگواری تو؟ ای بزرگوار، به حق کرمت و به حق محمد و خاندان محمد رهاییام ده و به رحمتت رستگارم کن.
ای نکوکار، ای نیکوکردار، ای نعمتدهنده، ای فزونیبخشنده، من برای رهایی از کیفرت به کردارم اعتماد ندارم، بلکه به فضلت که ما را فراگرفته تکیه دارم؛ زیرا تو سزاوار تقوایی [شایستهای که بندگان از تو بترسند] و سزاوار آمرزشی [شایستهای که گناه بندگان آمرزی] و نعمتت را به احسان، آغاز نمایی و با بزرگواری از گناهان درگذری. ما ندانیم که سپاس چه گزاریم. آیا سپاس نیکیهایی که پراکنی به جای آریم؟ یا زشتیهایی که پوشانی؟ یا سپاس سرافرازیهایی که در آزمایشت به ما عطا فرمودی؟ یا سپاس اینکه از آن همه ناگواریها رهاییمان بخشیدی و عافیتمان دادی؟
ای دوستِ آن که با تو دوستی ورزد و ای روشنیِ چشم آن که به تو پناه جوید و از غیر تو بگسلد، تویی نکوکار و ماییم بدکار. پس ای پروردگارم، به زیباییهایت از زشتیهای ما درگذر. پروردگارا، کدامین نادانی و جهلی است که بخشندگیات آن را فرا نگیرد؟ یا کدامین روزگار از بردباریِ تو دیرپاتر بوده است؟ و کردار ما در برابر نعمت تو چه ارزد؟ و چگونه کردار زشت خود را فزون شماریم در حالی که آن را با بزرگواریات سنجیم؟ اینک گنهکاران چگونه در تنگنا مانند در حالی که رحمتت آنان را فراگرفته است؟
ای دارنده آمرزش وسیع، ای گشادهدست به رحمت، به عزّتت سوگند ای سرورم، اگر مرا رانی، همچنان بر درگاهت مانم و از ستایشِ بسیارت دست نکشم؛ زیرا بخشندگی و بزرگواری تو را شناختهام؛ و تویی کننده هرچه خواهی، کیفر دهی هر که را هر سان که خواهی؛ و مهر ورزی بر هر که هر سان که خواهی. تو درباره کارهایت پرسیده نشوی و در قلمرو فرمانرواییات تو را ستیزندهای نیست و در کارهایت شریک و همتایی نداری و حُکمت را مخالفی نباشد و کسی بر تدبیرت اعتراض نکند. آفرینش و فرمان، توراست. مبارک است خدایی که پروردگار جهانیان است!
گمان ما به تو ای دوست
پروردگارا، این است جایگه کسی که به تو پناه آورده و به بزرگواریات پناه جُسته و با احسان و نعمتت همدم شده است. و تویی بخشندهای که گذشتت محدود نگردد و فضلت کاستی نگیرد و رحمتت کاهش نپذیرد؛ و ما به چشمپوشی دیرین و فضل بزرگ و رحمت گستردهات اعتماد کردهایم. پروردگارا، آیا چنان بینی که برخلاف گمانهای ما رفتار کنی؟ یا آرزوهای ما را به نومیدی کشانی؟ هرگز! ای بزرگوار، گمان ما به تو چنین نیست و طمع ما در تو این سان نباشد.
پروردگارا، همانا ما به تو آرزویی دراز و فراوان داریم، و به تو امیدی سترگ بستهایم. با آنکه تو را نافرمانی کردهایم، باز امیدواریم که بر ما گناهمان پوشانی، و تو را خواندیم و امیدواریم که دعای ما اجابت فرمایی؛ پس سرورا، امید ما برآور که بهراستی دانیم که با کردارمان سزاوار چه چیزیم؛ ولی دانش تو درباره ما [که میدانی فقیر و درماندهایم] و دانش ما به اینکه از درگاهت نرانی، ما را به سویت برانگیخته است. گرچه سزاوار رحمت تو نیستیم، ولی تو سزاوار آنی که بر ما و همه گنهکاران با فضل گستردهات ببخشی. پس بر ما آن سان منّت نهْ که تو خود، سزاوار آنی و بر ما بخشش آر که ما به عطای تو نیازمندیم .
ای آمرزنده، به نور تو راه یافتیم و به بخشش تو بینیازی جستیم و به نعمت تو روزان و شبانِ خود سپری کردهایم. اینک گناهانمان پیش روی توست؛ خداوندا، از آن گناهان آمرزش خواهیم و به سویت توبه آریم. تو با نعمتبخشیات بر ما مهرورزی، در حالی که ما با گناهانمان با تو ستیزیم، نیکی تو بر ما فرود آید و بدی ما به سوی تو بالا! تو هماره پادشهی بزرگوار بوده و هستی و پیوسته از سوی ما به بارگهت کردار زشت رسد. ولی این زشتیها تو را از این بازندارد که ما را با نعمتهایت فراگیری و دهشهایت بر ما ارزانی داری.
پاک و منزّهی تو. چه بُردباری! چه بزرگی! چه بزرگواری آنگاه که به نعمت آغاز کردی و آنگاه که تکرارش نمودی! پاک است نامهای تو، و شکوهمند است ستایش تو، و گرامی است کارها و الطاف تو. تویی معبود من که بخششت فراختر و بُردباریات بیشتر از آن است که مرا به کردار و گناهم سنجی. پس از من درگذر، درگذر، درگذر… سَرورا، سرورا، سرورا…
خداوندا، ما را به یاد خود مشغول فرما و از خشمت پناهمان ده و از عذابت پناهمان بخش؛ و روزیِ ما گردان زیارت خانهات و مزار پیامبرت ـ درودها و رحمت و آمرزش و خشنودیات بر او و خاندانش بادـ که تویی نزدیک و اجابتکننده دعا. روزیِ ما کن طاعتت را و ما را بمیران بر آیین و روش پیامبرت، درود خدا بر او و خاندانش باد.
خداوندا، بر من و پدر و مادرم آمرزش آر و آن دو را به مِهرت کامروا فرما، چنان که مرا از دوران کودکیام پروردند و احسانشان را به احسان پاداش ده و بدیشان را به آمرزش.
خداوندا، بر مردان و زنان مؤمن، چه زنده و چه مرده آمرزش آر و میان ما و ایشان را به خیرات و نیکیها پیوند ده. خداوندا، بر زنده و مرده ما آمرزش آر و همچنین بر حاضر و غایب، مرد و زن، خُرد و کلان، آزاد و برده ما آمرزش آر. دروغ گفتند برگشتگان از خدا و گمراه شدند گمراهیِ سخت و زیان کردند زیانی آشکار.
خداوندا، درود فرست بر محمد و خاندان محمد و فرجامم به خیر و نیکی آر؛ و از امور مهم دنیا و آخرت که به اندوهم افکند کفایتم فرما؛ و بر من چیره مکن آن که رحمم نارَد و از نزد خود بر من نگهبانی استوار قرار ده؛ و هر نعمت شایستهای که به من بخشیدهای، از من مگیر و از فضل خویش مرا روزیِ فراخ و حلال و پاک عطا فرما.
خداوندا، مرا به پاسداریات نگه دار و به نگهداریات مصونم دار و به حمایتت حمایتم کن؛ و زیارت خانه خدا را امسال و هر سال روزیام فرما و زیارت مزار پیامبر و پیشوایان خود را نصیبم کن؛ و ای پروردگارم مرا از آن بارگاههای شریف و جایگاههای والا ناکام مساز
مرا چه دردی است؟
خداوندا، چنانم توبه ده تا نافرمانیات نکنم و تا زنده و پایندهام داشتهای، نیکی و نکوکاری و بیمت را روزان و شبان به من الهام فرما ای پروردگار جهانیان.
خداوندا، هر گاه [با خود] گفتم که مهیّا و آماده باشم برای نماز و در پیشگاهت به راز و نیاز پردازم، چُرت و کسالت بر من انداختی؛ و چون به نماز ایستادم، حال نیایش از من ربودی آنگاه که به راز و نیاز پرداختم. مرا چه دردی است که هرگاه گفتم: نهاد خود از آلودگیها رفتهام و درونم بهسامان آوردهام و نزدیک است به مقام توبهکاران رسَم، آزمایشی سخت گریبانگیرم شد که پایم بلغزانید و میان من و خدمتگزاریات مانع شد؟
سرورا، شاید تو مرا از درگاهت رانده و از خدمتت دور کردهباشی؛ یا شاید مرا در زمره سبکشمارندگان حقّت یافته و به دوردستم افکندهای؛یا شاید مرا در شمار رخبرتابندگان درگاهت دیده و دشمنم داشتهای؛ یا شاید مرا در شمار دروغزنان دیده و کنارم زدهای؛ یا شاید مرا در شمار ناسپاسان نعمتهایت یافته و محرومم ساختهای؛ یا شاید مرا در مجلس دانایان نیافته و خوارم کردهای؛ یا شاید مرا در شمار بیخبران دیده و از مهربانیات نومیدم کردهای؛ یا شاید مرا همدم بیکارگان دیده و بدیشانم واگذاشتهای؛ یا شاید دوست نداشتی که نیایشم شنوی و از درگاهت دورم کردهای؛ یا شاید تو به جرم و جریرتم کیفر دادی؛ یا شاید به واسطه بیپروایی و گستاخیام کیفرم دادهای!
اینک پروردگارا، اگر از من درگذری بجاست، که تو از گنهکاران پیش از من نیز در گذشتهای؛ زیرا که پروردگارا، بزرگواری تو برتر از کیفردادن تقصیرکاران است، و من به فضلت پناهندهام و از تو به سویتگریزان. و من انجام هر وعدهای که از عفو و چشمپوشی به نیکگمانانت دادهای خواهانم.
چیستم و چه ارزم؟
معبودا، فضلت گستردهتر و بردباریات بزرگتر است از اینکه مرا به کردارم سنجی، یا مرا به خطایم لغزانی؛ و سرورا، من چیستم و به چه ارزم؟ سرورا، مرا به فضل خویش بخشای و گذشت و عفوت را بر من ارزانیدار و مرا به پردهپوشیات بپوشان و به بزرگواری ذاتت از نکوهشم درگذر.
سرورا، منم کودکی که تو پروردی، و منم آن نادانی که تو آموختیام، و منم گمراهی که راه بنمودیام، و منم آن فرودستی که سرافرازی دادیام، و منم بیمناکی که آرام بخشیدیام، و منم آن گرسنه که سیری دادیام، و منم آن تشنه که آب دادیام، و منم آن برهنه که پوشاندیام، و منم بینوایی که نوا دادیام، و منم ناتوانی که توان دادیام، و منم آن ذلیلی که سربلندی بخشیدیام، و منم آن بیماری که شفا دادیام، و منم آن سائلی که عطا دادیام، و منم آن گنهکاری که پوشاندیام، و منم آن خطاکاری که عفو دادیام، و منم آن قلیلی که فزونی بخشیدیام، و منم آن ناتوان شدهای ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 