پاورپوینت کامل آری به آزادیخواهی، نه به جمهوریخواهی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آری به آزادیخواهی، نه به جمهوریخواهی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آری به آزادیخواهی، نه به جمهوریخواهی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آری به آزادیخواهی، نه به جمهوریخواهی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
مروری بر دستنوشتههای جامانده مونتسکیو درکتاب روحالقوانین
صحبت از میانهروی در سیاست و اعتدال در نظریهپردازی که به میان میآید، اهالی علم سیاست و همه آنهایی که با تاریخ اندیشه سیاسی اروپا آشنا هستند، یاد «شارل دو مونتسکیو» میافتند. اما چرا مونتسکیو؟ شاید به این دلیل که او حرفهای تازهای میزد که شنیدنش گوش سیاسیون را قلقلک میداد.
مروری بر دستنوشتههای جامانده مونتسکیو درکتاب روحالقوانین
صحبت از میانهروی در سیاست و اعتدال در نظریهپردازی که به میان میآید، اهالی علم سیاست و همه آنهایی که با تاریخ اندیشه سیاسی اروپا آشنا هستند، یاد «شارل دو مونتسکیو» میافتند. اما چرا مونتسکیو؟ شاید به این دلیل که او حرفهای تازهای میزد که شنیدنش گوش سیاسیون را قلقلک میداد. متفکر سیاسی فرانسه بر این باور بود که انقلاب، شورش و خونریزی کاری از پیش نمیبرد و آنچه یک جامعه به آن نیاز دارد قانون است. میانهروی از ویژگیهای برجسته مونتسکیو بود و به همین بهانه اعتقاداتش را در قالب دستنوشتهای به نام «روحالقوانین» به چاپ رساند که با اقبال عمومی مواجه شد و حتی بعدها از مضامین آن در اداره کشورها و دولتها بسیار استفاده کردند. همه اینها کافیست تا بهانه خوبی دست و پا شود برای علاقهمندان به بحثهای علوم سیاسی تا بخواهند تمام زیر و بمهای نوشتههای مونتسکیو را بخوانند و بکاوند تا سر از اعتقاداتش دربیاورند. همین میشود که «آنیلین دی دیجن»، یکی از اعضای هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی و سیاسی دانشگاه آمستردام تصمیم میگیرد مقالهای منتشر کند از نانوشتههای مونتسکیو در کتاب روحالقوانیناش. در این مقاله دیجن میگوید که باورهای مونتسکیو درباره ماهیت و قید و شرطهای آزادی خیلی بیشتر از بحثهایی است که معمولا مطرح شده است. تحلیلهایی که روی نوشتههایش انجام شده، نشان میدهد مونتسکیو از همان ابتدا در صدد بود مفهوم آزادی را از آن چیزی که جمهوریخواهها در دوران باستان تعریف کرده و میپرستیدند تغییر دهد؛ اعتقادها و باورهایی که به گفته مونتسکیو زاده فکرهای انقلابی و اعتقادات پوپولیستی بعضی جناحها بود. به این منظور مونتسکیو تصمیم گرفت مفهوم آزادی را از ابتدا به نحوی تعریف کند که در آن صحبت از موضوعات سلطنتطلبی همانقدر آزاد باشد که شنیدن اعتقادات شهروندان جمهوریخواه. این مقاله از آن جهت خواندنی است که نهتنها ما را با اعتقادها و باورهای مونتسکیو آشنا میکند، بلکه دریچهای به رویمان باز میکند که تاریخچه لیبرالیسم را بهتر درک کنیم. از سوی دیگر این مقاله از یک جهت دیگر نیز جالب توجه است. آن هم به خاطر توجه دادن به دستنوشتههای اخیرا منتشر شده منتسکیو، که نهتنها نشان میدهد منتسکیو در صدد بوده تا در تکمیل روحالقوانین، رساله ای با عنوان آزادی سیاسی بنویسد، بلکه میتوان با توجه به آنها، اغراض منتسکیو در روحالقوانین را نیز بهتر فهمید.
*****
اگر تاریخچه ایدهها و باورها را بتوان به مثابه یک جنگ بین مفاهیم متفاوت تصور کرد، آنگاه فریاد آزادیخواهی هم میتواند به معنای سلاحی باشد که از صد سال پیش تا به امروز در بسیاری از جنگها و درگیریها انتخاب میشده است. حتی امروزه واژههای لیبرالیسم یا آزادیخواهی به طور بسیار گستردهای از طرف احزاب و مبارزان گوناگون، از فعالان حقوق همجنسگرایان گرفته تا اعضای جنبش تیپارتی یا همان جنبش اعتراضی چای که یک جنبش سیاسی آمریکاییست، مورد استفاده قرار میگیرد. همانطور که از این مثالها پیداست، محبوبیت این مفاهیم از آن روست که معانی متنوعی را در خود دارد که گاهی به آسانی با موضوع مورد بحث منطبق میشود و گاهی به دلایلی مخاطب را با تضاد معنایی مواجه میکند. به هر صورت همین تنوع در به دست آوردن معانی مختلف از واژههای لیبرالیسم و آزادیخواهی در شرایط و مناسبتهای گوناگون کار را به جایی میرساند که هر حزب و گروهی بتواند از آن استفاده کرده و برای دفاع از عقاید یا مبارزاتش این اصطلاحات را به کار بگیرد. با گذشت زمان، لیبرالیسم همواره جزء معدود چیزهایی بود که بارها تعریف و حتی بر اساس نیازهای مختلف ایدئولوژیکی بازتعریف شد؛ چیزی که به تعبیر بسیاری از اهالی تفکر، به مثابه بازی هنرمندانهای بود که بزرگترین متفکران سیاسی مانند توماس هابز، جان استوارت میل و این اواخر آیزایا برلین شرکتکنندگان آن بودند.
مثال زیر نمونه یکی از بازتعریفهایی است که به تلاش یکی از مشهورترین متفکران سیاسی روشنفکر، شارل لوئی دو سکوندا که با نام بارون دو مونتسکیو یا شارل دو مونتسکیو مشهور است انجام شده است. کمتر کسی است که نداند لیبرالیسم و آزادیخواهی درست در قلب تمامی پروژههای سیاسی مونتسکیو جای داشته است. جالب اینکه او بخش زیادی از مباحث روحالقوانین را هم به تحقیق درباره ماهیت آزادی و شرایط ابتدایی مورد نیاز برای دستیابی به آن اختصاص داده است. با این حال خیلیها هم هستند که نمیدانند مونتسکیو با انتشار کتاب روحالقوانین در نظر دارد که مفهوم جدیدی برای آزادیخواهی تعریف کند و حتی به این منظور مونتسکیو یک رساله با عنوان «آزادی سیاسی» را هم نوشته که متاسفانه بخش زیادی از آن از دست رفته و قابل بازیابی نیست.
با این همه، تجزیه و تحلیلهایی که از آثار باقیمانده مونتسکیو به دست آمده اینطور نشان میدهد که مفهوم آزادی در کتاب روحالقوانین بسیار بحثبرانگیزتر از آن چیزی است که معمولا در مورد آن صحبت شده است. بازتاب گسترده مونتسکیو در ماهیت آزادی و پیششرطهای مورد نیاز آن، صرفا یک تمرین فلسفی نیست. بلکه مونتسکیو در تمام طول این زمانها در تلاش بود که مفهوم آزادی را از کنترل جمهوریخواههای عصر کلاسیک بازپس بگیرد چرا که به اعتقاد او آنها یک جناح خطرناک انقلابی و پوپولیستی هستند. به این منظور مونتسکیو استدلالهایی میآورد که در پس همه آنها این باور وجود دارد که بحث در مورد موضوعات سلطنتطلبی میتواند درست به اندازه بیان اعتقادات شهروندان جمهوریخواه آزاد باشد. در واقع مونتسکیو طی یک حرکت ضد جمهوریخواهانه، با تعریف کلمه آزادی به معنای امنیت نه خودمختاری، این ادعا را بیان میکند که کشورهایی مانند فرانسه که پادشاهی مشروطه دارند هم، درست به اندازه جمهوریخواهان توانایی و آزادی عمل دارند و چنانچه تواناییشان بیشتر بود میتوانستند به راحتی آزادی افراد جامعه و کشور خود را تضمین کنند.
این استدلال مونتسکیو در تعریف مفهوم آزادی و لیبرالیسم چند نکته مهم در خود دارد؛ اول از همه اینکه ما را ملزم میکند که در دیدگاهمان نسبت به هدف مونتسکیو برای نوشتن کتاب روحالقوانین تجدید نظر کنیم. در ادامه مقاله هم خواهید خواند که جایگاه مونتسکیو در بحثهای سیاسی از قرن هجدهم بسیار محافظهکارانهتر از بسیاری مفسران دیگر بوده است. در واقع روحالقوانین میتواند به عنوان یک دفاع استادانه از سلطنتخواهی، همانطور که در قرن هجدهم در فرانسه وجود داشت، در مقابل مخالفان جمهوریخواه خوانده شود. نکته دوم و شاید مهمتر هم این است که تفسیر مجددی که از سوی مونتسکیو درباره مفاهیم لیبرالیسم و آزادیخواهی بیان شده، پیامدهای گستردهتری برای درک تاریخ فکری لیبرالیسم دارد. به عنوان مثال مونتسکیو هم مانند توماس هابز، فیلسوف سیاسی برجسته انگلستان، معتقد است که بیان نکات منفی درباره لیبرالیسم خیلی بیشتر از اینکه از سوی سیستم سلطنتی مدرن مورد دفاع قرار بگیرد، با شکست مواجه شده است.
آزادی یا امنیت؟
از اواسط قرن هفدهم میلادی به بعد، مفهوم آزادی به طور فزایندهای به عنوان یک سلاح از سوی جنبشهای نوپایی که در فرانسه، انگلستان، لهستان، هلند و بسیاری مناطق دیگر علیه گرایشها و تمایلات مطلق پادشاهان و ملکههای دوران مدرن اروپا شکل گرفته بود، استفاده میشد. به عنوان مثال کار پیشگامانه و ابتکار تازه کوئنتین اسکینر به خوبی بیانگر این واقعیت است که اتهامات استبدادی سلطنتی و شکایتهای فروپاشی آزادی انگلیسی، یکی از قویترین منابع نارضایتی جمهوریخواهی در سالهایی است که درست قبل از آغاز جنگ داخلی در سال ۱۶۴۲ صورت گرفته بود. برای بیان این استدلالها همانطور که اسکینر نشان داده است، جمهوریخواهان اروپایی یک تعریف خاص و ویژه از مفهوم لیبرالیسم و آزادی را استفاده میکنند. بر اساس نظریه جمهوریخواهی، آزادی به معنای استقلال یا توانایی انجام هر کاری است که یک فرد میخواهد انجام دهد. برای قرار گرفتن در مسیر آزادی، هر فردی باید خودش رئیس خودش باشد. به این ترتیب اگر کسی به هر طریقی تحت سلطه دیگری باشد، از دیدگاه جمهوریخواهها دیگر آزاد نیست. حتی اگر فردی از حق استقلالطلبی خود استفاده نکند، همیشه این احتمال وجود دارد که روزی این کار را انجام داده و نیروی استقلالطلبیاش را به کار بگیرد. این تعریف به صورت ضمنی استقلال و آزادی افراد را بیان میکند. به این ترتیب موضوعات پادشاهی و سلطنتی میتوانند خیلی راحت با داستانهای بردگان مقایسه شوند. درست همانند بردگان، آنها هم به خواست و اراده چیز دیگری وابسته هستند و این استقلال تا زمانی که پای یک رئیس در میان باشد، کاهش پیدا نمیکند. به همین دلیل است که تنها شهروندان جمهوریخواه که در برنامههای دولتی دست داشته و قانون را از سوی خودشان مطرح میکنند، میتوانند به معنای واقعی آزاد نامیده شوند.
البته لازم به ذکر است که این نظریه میتواند از دیدگاه برخی تنها یک دیدگاه خاکستری باشد و در تمام موارد مصداق درستی نداشته باشد؛ به عنوان مثال بسیاری از جمهوریخواهان مدرن بر این باور هستند که در ابتدای سال ۱۶۸۸ به بعد، انگلستان با وجود اینکه یک کشور پادشاهی بود، به عنوان منطقه آزاد شناخته میشد. اما درست از همان زمانی که قدرت واقعی در دست مجلس عوام که با حضور نمایندگان منتخب مردم تشکیل شده بود قرار گرفت، انگلستان بیشتر از اینکه به عنوان یک کشور پادشاهی دیده شود، نمایش دقیقی از یک دولت جمهوریخواه خودمختار داشت. کشور فرانسه هم از همان زمانیکه نهادهای انتخابی بعد از سال ۱۶۱۴ از ایفای نقش در زندگی سیاسی دست کشیدند، از دیدگاه بسیاری از جمهوریخواهها مظهر ظلم و ستم سلطنتی بود. مناجاتهای بردهداری در فرانسه آن روزها تبدیل به استعارهای رایج شده بود که در تمامی گفتمانهای روزمره بریتانیاییها به راحتی دیده میشد.
همچنین تخصیص مفهوم آزادی از سوی حزب جمهوریخواه بلامنازع است. به عنوان مثال در طول جنگ داخلی انگلیس توماس هابز تلاشهای بسیار زیادی کرد که هموطنان خود را متقاعد کند که آزادی در جوامع تحت کنترل دولت، درست به اندازه حکومتهای جمهوریخواهی میتواند قابل اجرا باشد. با این همه اما در نهایت تلاشهای هابز برای به دست آوردن پرچم آزادی ناکام ماند. دیدگاههای او درباره آزادی و همچنین در مورد مباحث سیاسی از سوی همدورهایهایش، حتی آنهایی هم که طرز فکر و دغدغههای مشترکی با او داشتند عجیب و غریب به نظر رسید و در نهایت مورد قبول واقع نشد. در نهایت اما همچنان آزادی به عنوان یکی از باارزشترین ثروتهای جمهوریخواهان و قویترین سلاح آنها برای مبارزه با سلطنتخواهی باقی ماند.
زمانی که در آغاز سده هجدهم میلادی دیدگاههای مونتسکیو به تکامل رسید، معادله جمهوریخواهی بین آزادی و خودمختاری همواره به صورت پایدار و محکم در تمام گفتمانهای سیاسی اروپاییها باقی مانده بود. مونتسکیو در دستنوشتههای اولیهاش مواردی را در مورد نظریههای جمهوریخواهی عنوان میکند که به اعتقاد خیلیها زیاد هم تعجببرانگیز نیست و او حتی برای روشنتر شدن موضع شخصیاش تعریفهای زیادی هم از هانری د بولانویلرز، یکی از معدود جمهوریخواههای فرانسوی میکند. روایت داستان زاهدان گوشهنشین در کتاب مستعار نامههای ایرانی مثال خوبی از تلاش برای یافتن قبیلههای ساختگی عربی و حفظ دموکراسی است که مونتسکیو سعی داشت با کمک آنها فضائل، مشکلات و روال خودمختاری را به عنوان یک جمهوریخواه از لابهلای این داستانها و مثالها بیان کرده و به گوش دیگران هم برساند.
آنطور که مونتسکیو توضیح میدهد، برای یک سلطنتطلب، شرایط خشونتآمیز به صورت ذاتی لزوما یا به انحطاط استبداد منجر میشود یا به تخریب جمهوریخواهی. هیچگاه قدرت نمیتواند به صورت مساوی بین مردم و شاهزادهها تقسیم شود. برقراری تعادل در این شرایط کار سختی است. قدرت به طور حتم در یک سوی ماجرا باید با کاهش شدید مواجه شود تا بتواند از سوی دیگر افزایش پیدا کند. این قانون همیشگی وجود دارد که به دلیل اینکه امکان قدرتنمایی از سوی شاهزادگان بیشتر است، طبیعتاً آنها وزنه سنگینتری خواهند داشت و این همان چیزی است که پادشاهان اروپایی به خوبی از آن بهره میبرند.
در نامههای ایرانی، مونتسکیو سعی دارد با بیان دلایل و استدلالهای گوناگون این شک و تردید را درباره اینکه او یک انقلابی ضدسلطنتطلبی است، از ذهن خواننده پاک کند. در حقیقت مونتسکیو نامه را که بیثباتی ذاتی حکومتهای سلطنتی را نشان میدهد با ارائه نامه دیگری درباره موضوعات سرگرمکننده، جالب و خواندنی جمهوریخواهها دنبال میکند و به این ترتیب سعی دارد فضا را تلطیف کند. همچنین مونتسکیو با استفاده از بیان واقعیتهایی درباره ازبکستان دیدگاههای فوقالعادهای را که دیگران در مورد تسلیم و اطاعت عنوان کرده بودند، توضیح میدهد. بر اساس نوشتههای انگلیسی، مردان با قدردانی و حقشناسی ارتباط بسیار خوبی برقرار میکنند. همچنین زمانیکه مردان و زنان در نقش زن و شوهر، خانوادهای تشکیل میدهند، عشق و علاقه بین آنها رواج پیدا میکند و به دنبال آن، این عشق از سوی پدر به پسر منتقل میشود و این دقیقا همان داستانی است که بین پادشاهان و جوامع دیگر هم باید اتفاق بیفتد؛ در صورتیکه همدیگر را به عنوان اعضای یک خانواده پذیرفته باشند. اگر این اتفاق بیفتد، آنگاه پادشاهان به جای اینکه فکر سرکوبی و نابودی باشند، به دنبال ساختن زندگی شادتر و بهتر برای جوامع بشری که تحت سلطه خود دارند بوده و به این ترتیب تمامی افراد میتوانند آزادی طبیعی خود را داشته باشند.
این دیدگاه به انگلیسیها این امکان را میدهد تا از قدرتنمایی نامشروع دست برداشته و این دقیقا همان چیزی است که به اعتقاد مونتسکیو میتوان از آن به عنوان «یک حس خوب» یاد کرد. اما این اتفاق اگر از حیطه کنترل خارج شود میتواند پیامدهای ناخوشایندی هم داشته باشد. مثلا اینکه اگر باورهای این چنینی اصل مشروعیت را زیر سوال ببرد، تمایل به بازستانی قدرت را در احزاب مختلف دولت افزایش میدهد. در طول جنگ داخلی انگلیسیها مردم به حزب قویتری تبدیل شدند و این اتفاق پادشاه را به ارتکاب اهانت به مقام سلطنت در برابر افراد خود متهم کرد که البته این روایتها از دیدگاه مونتسکیو یک ادعای پوچ بود که به راحتی میشد به آن پی برد. مونتسکیو همچنین این نتیجه را اعلام میکند که قراردادهایی که از سوی انگلیسیها عنوان شد فقط به منظور مشروعیت بخشیدن به حق قدرتنمایی بود. در طرف دیگر داستان انگلیسیها میگویند که کتاب مقدسشان به آنها سفارش کرده که یادشان باشد مطیع قدرت بودن کار سختی نخواهد بود اگر افراد هر جامعهای بدانند موظف به حرفشنوی از بهترین رئیس نیستند بلکه باید از قدرتمندترین آنها پیروی کنند.
مونتسکیو در دستنوشتههایش به صورت کاملا جدی این موضوع را عنوان میکند که او یک جمهوریخواه است. کمی بعد از سال ۱۷۲۱، زمانیکه نامههای ایرانی منتشر میشود، مونتسکیو دیدگاهها و طرز تفکرات خود را به شرح زیر اعلام میکند :
تنها مزیتی که مردم آزادیخواه نسبت به دیگران دارند، امنیتی است که به واسطه هوسبازی افرادی دیگر تحتالشعاع قرار نگرفته و هزینهای برایشان در پی نخواهد داشت. دیگرانی که همان امنیت را احساس میکنند اما افراد آزادی نیستند هم ممکن است مانند افراد آزادیخواه شاد باشند و زندگی راحتی داشته باشند اما شادی آنها به قوانینی که از سوی دولت ارائه میشود وابستگی مستقیم داشته و تا جایی این احساس امنیت و شادی در آنها وجود دارد که خواستههایشان همسو با قوانین دولتی باشد. احساس امنیت وابسته به شرایط در انگلستان بیشتر از فرانسه نیست و به هیچ عنوان آنطور که توسیدید، تاریخنگار یونانی موضوع را به دو جناح مختلف تقسیمبندی میکند، در جمهوریهای یونان باستان بیشتر از سایر کشورها نبوده است. به این دلیل که وجود آزادی اغلب دو جناحبندی مختلف را در دولت ایجاد میکند، جناحی که دست بالا را دارد میتواند بدون هیچ ترحمی از مزایای این آزادی استفاده کند؛ جناحی که قوانیناش به هیچ عنوان هولناکتر از خشم و ستم پادشاهان نیست.
درست مانند نامههای ایرانی، مونتسکیو در اینجا هم لغتنامهای برای بیان اصطلاحات جمهوریخواهی تعریف میکند که در آن مردم آزاد را که در یک جمهوری زندگی میکنند با دیگرانی که تحت سلطه یک پادشاه روزگار میگذرانند مقایسه کرده و با بیان این مقایسهها در نظر دارد که مفهوم آزادی و خودمختاری جمهوریخواه را به خوبی بیان کند. جالب اینکه در خلال این مقایسهها مونتسکیو به صورت کاملا هنرمندانهای اظهارات افراد ضدجمهوریخواهی را هم عنوان میکند. همچنین مونتسکیو این موضوع را خیلی شفاف بیان میکند که ارزش کمی برای آزادی جمهوریخواهها به عنوان یک هدف و برنامه مشخص قائل شده و از دیدگاه او داشتن احساس امنیت، به معنای ایمنسازی اموال و زندگی، نقش موثرتری در شادسازی مردم دارد. به این ترتیب آزادی در قالب رفتارهای خودمختاری تا جایی میتواند مهم باشد که به آن امنیت مورد نیاز ختم شود. علاوه بر این مونتسکیو قبول ندارد که خودمختاری یک پیشنیاز ضروری برای رسیدن به امنیت است. از دیدگاه او، افراد تحت سلطه پادشاهان فرانسوی، درست به اندازه مردان شورشی انگلیسی یا یونانیهای جمهوریخواه احساس امنیت میکنند. در حقیقت مونتسکیو در نسخه ابتدایی که بعدها آن را پاک کرد این موضوع را به صراحت عنوان میکند که به اعتقاد او فرانسویها امنیت بیشتری نسبت به مردمان انگلیسی یا جمهوریهای یونان باستان داشتهاند.
مونتسکیو حتی پایش را فراتر هم میگذارد؛ خودمختاری بیشتر از اینکه احساس امنیت در پی داشته باشد یا به عنوان یک پیشنیاز ضروری برای رسیدن به امنیت تعریف شود، میتواند به زندگی و داشتههای افراد آسیب وارد کند. برای ارائه نمونه خودمختاریهایی که قرار بود در نهایت به آزادی منجر شود اما سبب جنگهای داخلی شد، میتوان به تاریخ جمهوری یونان و همین مورد اخیر جنگ داخلی انگلستان اشاره کرد. همین کافی است تا مونتسکیو را به اینجا برساند که بپرسد مگر تعداد شهروندان و خانوادههای بریتانیایی که در مسیر پیش آمدن مشکلات اخیر انگلستان، آزادی و زندگی خود را از دست دادند، کم بودند؟ این کاملا بیفایده است که میگویند افراد باید در مقابل این داستانها خنثی بمانند. مگر زمانیکه جهان در مسیر دیوانگی و نابسامانی حرکت کند، کسی میتواند عاقلانه رفتار کند؟
بیان این اظهارات مفسران بعدی را سردرگم کرد. رابرت شکلتون، زندگینامهنویس مونتسکیو و یکی از برجس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 