پاورپوینت کامل نظام دانش اجتماعی و مسئله نقد ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نظام دانش اجتماعی و مسئله نقد ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظام دانش اجتماعی و مسئله نقد ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نظام دانش اجتماعی و مسئله نقد ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

من نمی‌توانم قضاوت کنم و نمی‌دانم صحنه به چه شکل است، اما گذشته از این اتحادیه که برخی از آدم‌هایش را می‌شناسم، به وجود آمدن یک انجمن علمی دانشجویی این حس را در من به وجود می‌آورد که نهادهایی هست که این ظرفیت را دارند که نظام دانش را به مسئله بدل کنند؛ من فکر می‌کنم این مسئله‌ای بنیادین است. ما اغلب از بیرون به نظام دانش نزدیک می‌شویم و دیگر آن وقت فقط نظام دانش نیست، علوم اجتماعی مسئله است؛ همواره می‌ترسیم که عده‌ای علوم اجتماعی را می‌زنند و در این موضع می‌افتیم که از آن دفاع کنیم.

معصومه آقاجانپور: اولین مجمع اتحادیه انجمن‌های علمی دانشجویی علوم اجتماعی کشور با هدف دفاع از علوم اجتماعی و بسط گفتارهای علوم اجتماعی مستقل روز چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. گزارش پیش رو سخنان ابراهیم توفیق در این همایش است که بیشتر به نقد سخنان اباذری اختصاص داشت.

***

من نمی‌توانم قضاوت کنم و نمی‌دانم صحنه به چه شکل است، اما گذشته از این اتحادیه که برخی از آدم‌هایش را می‌شناسم، به وجود آمدن یک انجمن علمی دانشجویی این حس را در من به وجود می‌آورد که نهادهایی هست که این ظرفیت را دارند که نظام دانش را به مسئله بدل کنند؛ من فکر می‌کنم این مسئله‌ای بنیادین است. ما اغلب از بیرون به نظام دانش نزدیک می‌شویم و دیگر آن وقت فقط نظام دانش نیست، علوم اجتماعی مسئله است؛ همواره می‌ترسیم که عده‌ای علوم اجتماعی را می‌زنند و در این موضع می‌افتیم که از آن دفاع کنیم. من از این موضع خوشم نمی‌آید و برایم جذاب نیست، اگرچه خودم هم ممکن است گاهی این دفاع را انجام دهم. بحث دکتر اباذری به خاطر بحث‌های پیش آمده قبل از آن گسیخته شد و بحث من نیز گسیخته شد. اینکه بخواهم بحثی کنم که با موضوع جلسه نسبتی برقرار کند، اندکی دشوار است. چرا سخت است؟ قبل از اینکه بخواهم توهینی به جمع بکنم باید بگویم کاش فضای کوچک‌تری به وجود می‌آمد تا به‌خوبی می‌شنیدم که دکتر اباذری یا دیگر دوستان چه می‌گویند و من می‌توانستم با دکتر اباذری و دکتر فراستخواه وارد گفت‌وگو شوم؛ جلوی جمع حالت شو پیدا می‌کند و مباحثی مطرح می‌شود که معلوم نیست در حال گفت‌وگو با هم هستیم یا پاسخی می‌دهیم به آنچه جمع با نگاهش می‌طلبد. نکته‌ی دوم اینکه به نظر من همه ما در فضایی هستیم که در مواجهه با واقعیتی که رخ می‌دهد، بالاجبار ذهنمان ساکن نیست و تغییر و تحولاتی در آن صورت می‌گیرد و صورت‌بندی‌های می‌یابیم که متفاوت است. این هم در مورد بحث دکتر فراستخواه بود و هم در بحث دکتر اباذری، البته هریک با صورت‌های متفاوت.

جرئت نگاه کردن به فاجعه به نقد افشاگرانه نمی‌انجامد

بحث دکتر اباذری بحث مرا ازاین‌حیث گسیخته و مرا متوجه امری می‌کند که برای بحث من مرکزی است. ایشان اسم نیچه را می‌آورد و می‌گوید جرئت کنیم به فاجعه نگاه کنیم؛ این برای من خیلی جمله‌ی بنیادینی است. مرکز بحث من نیز این نیست، همان‌طور که از عنوان بحث من «پاورپوینت کامل نظام دانش اجتماعی و مسئله نقد ۵۰ اسلاید در PowerPoint» برمی‌آید، نکته من این است که اتفاقاً چون چنین جرئتی تا کنون نبوده است در نتیجه ما نقد جدی نداشته‌ایم و نقدهای‌مان بیشتر افشاگرانه هستند تا اینکه واقعاً جرئت نگاه کردن به فاجعه باشند. جرئت نگاه کردن به فاجعه به نقد افشاگرانه نمی‌انجامد، بلکه به نقد تبارشناختی می‌انجامد. ما دنبال این نیستیم که کسی را بزنیم، اگرچه ممکن است این کار به خشن‌ترین حالت صورت بگیرد؛ اصلاً بحث من این نیست که رعایت کسی را بکنم. پرانتزی در این میان بگویم، پارسال در کلاسی که آرمان ذاکری هم در آن حضور داشت، تحلیلک‌هایی از جامعه‌شناسی دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ارائه کردم، بعد ایشان متعجب گفت که نخستین بار است از شما می‌شنوم که از جامعه‌شناسی دفاع می‌کنید. الآن می‌گویم زیاد دلتان را خوش نکنید، اصولاً از بازی دفاع و حمله باید بیرون آمد. اگر قصد این است که در فاجعه نگاه کنیم، یعنی آنچه در زندگی روزمره رخ می‌دهد، سؤال تعیین‌کننده این است: چرا چنین چیزی ممکن شد؟ به این دلیل که آن را نزدند. وقتی چیزی ممکن می‌شود، یعنی چیزهایی به‌نحوی کنار هم قرار گرفته‌اند تا آن چیز به ضرورت بدل شود، تا لحظه‌ای که نشده، ضرورتی نیست. در نتیجه روند جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی ما و نظام دانش ما سرنوشت و سرشتش این نبود که این طور بشود که امروز شده است و ممکن بود چیزهای دیگری شود. اما وقتی هست، ضروری است که به نحو ضرورت به آن نگاه کنم، چیزهایی به نوعی کنار هم نشستند که آن را به ضرورت بدل کردند؛ اما وقتی ضروری شد، عملاً چیزهایی را ممکن و بسیاری چیزهای دیگر را ناممکن می‌کند، ازجمله اینکه شما کجا ایستاده‌اید و نقد می‌کنید؟

نقد تبارشناختی مهم تر از افشاگری

وقتی من نقد می‌کنم و طرف مقابل را نقد می‌کنم، در مقابل این پرسش هم قرار می‌گیرم که خود تو کیستی که نقد می‌کنی و چطور امکان‌پذیر شده‌ای؟ خود آن نظم دانشی که من با آن مواجه می‌شوم مرا نفی می‌کند، من چطور امکان‌پذیر شده‌ام در دل آن؟ پس من چطور در دل آن نظم دانش ممکن می‌شوم؟ به‌هرحال من هم طرح می‌گیرم و کار می‌کنم؛ یعنی اولاً، باید بپذیریم که ما بخشی از این قضیه هستیم و کسی در جایگاهی متعالی و بیرون از آن قرار ندارد و هرقدر به اسامی عجیب و غریبی ارجاع دهد، بیرون آن نیست. اما آیا این جرئت و شهامت وجود دارد که از درون با طرح نقد تبارشناختی و شرایط امکان آن چیزی که ما با آن مواجه هستیم انتقاد صورت بگیرد؟ وقتی شرایط امکان مطرح است، من کلمه‌ی ضرورت را به کار بردم، یعنی به معنای واقعی آن پدیده را جدی می‌گیرم. اگر افشا کنید، این‌طور بحث کرده‌اید که یعنی می‌شود آن را پس زد، سطح بحث را نیز به معرفت‌شناختی تقلیل داده‌اید، درحالی‌که نیروهایی در برابر هم هستند و این نیروها با هم درگیر می‌شوند، زیرا منفعتی دارند. اگر به سطح معرفت‌شناختی تقلیل دهیم، آن‌گاه اینکه باید یک نیرو کنار برود توصیه‌ای بی‌فایده و ترحم است، درحالی‌که نقد تبارشناختی اوج و نهایت جدی گرفتن است.

نقد تبارشناختی باید این امکان را پدید آورد که با وجود در درون بودن، نگاه از بیرون را امکان‌پذیر کند. نقد را چیزی بیش از این نمی‌دانم، اینکه بقیه با نگاهی که از بیرون امکان‌پذیرشده چه می‌کنند، به من ربطی ندارد. من دستور اخلاقی با کسی ندارم و بر اساس اخلاقیات نمی‌شود کار کرد. اصلاً به رهایی‌بخشی علم نیستم، اما معتقدم علم باید شرایط فهم را امکان‌پذیر کند، بر اساس میلش به کشف حقیقت باید شرایط فهم را ممکن کند. البته خود آن کشف به حقیقت به مسئله‌ی علم بدل می‌شود. معمولاً کسانی امکان دانشی نسبت به وضعیتی به وجود آوردند که خودشان نسبت به کشف حقیقت بسیار مشکوک بودند و کشف حقیقت را به مسئله بدل کردند و در نتیجه برای ما امکان نگاه کردن را پدید آورده‌اند. اینکه نتیجه این نگاه کردن چیست، گام بعدی است. نباید به دوش این تأمل انتقادی بار عجیب و غریب اخلاقی بگذاریم و وظایف تاریخی عجیب و غریبی به آن دهیم که آن را غیرممکن کند. تا اینجا بحث من دستورالعملی بود که بحث اصلی من نیست.

معضلی به نام تکرار

بحث اصلی من این است که چرا نظام دانش ما اصولاً چنین چیزی را غیرممکن می‌کند. من این نظام دانش را جدی می‌گیرم و برایش

materiality

قائل هستم و معتقدم ابزار و مکانیسم‌هایی در اختیار دارد، اصلاً هم توطئه‌محور نمی‌گویم و این ابزارها و مکانیسم‌ها طی یک فرایند برنامه‌ریزی‌شده شکل نگرفته‌اند، به طور امکانی شکل گرفته‌اند و عمل می‌کنند، اما یک پیامد بنیادی دارند. نظام دانش ما یک مکانیسمی را امکان‌پذیر می‌کند که من اسم آن را تعلیق لحظه‌ی حال می‌گذارم، یعنی تصوری از لحظه‌ی حال به‌عنوان بی‌نظم و هاویه و چیزی که تعین نمی‌پذیرد، به وجود می‌آورند، توضیحش نیز نسبتاً ساده است؛ ما گذشته‌ای داریم که آن را

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.