پاورپوینت کامل چشمانداز هنر و زیبایی شناسی در اندیشه و آراء شهید مطهری ۹۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چشمانداز هنر و زیبایی شناسی در اندیشه و آراء شهید مطهری ۹۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چشمانداز هنر و زیبایی شناسی در اندیشه و آراء شهید مطهری ۹۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چشمانداز هنر و زیبایی شناسی در اندیشه و آراء شهید مطهری ۹۹ اسلاید در PowerPoint :
هنر و زیباییشناسی از منظرهای گوناگونی قابل بحث و تدقیق است. مفهوم این واژه در هر یک از حوزههای معرفتشناسانه، علوم عقلی و علوم نظری، علوم قدیم و علوم جدید، معنایی قابل تفکیک خواهد داشت. اما آنچه در این دیدگاه قابل طرح و حائز اهمیت است، بررسی مقوله زیباییشناسی به مفهوم ذاتی (یا فلسفی) آن است. نظر اینجانب و آنچه در این باب نگاشته یا گفته شده آن است که نقطه غائی و نهایی و فصل مشترک شناخت زیبایی و مفهوم هنر همان فطرت هر انسان است. تلقی افراد از زیبایی کاملاً با سرشت و فطرت انسانها همسان و هماهنگ است.
مقدمه:
هنر و زیباییشناسی از منظرهای گوناگونی قابل بحث و تدقیق است. مفهوم این واژه در هر یک از حوزههای معرفتشناسانه، علوم عقلی و علوم نظری، علوم قدیم و علوم جدید، معنایی قابل تفکیک خواهد داشت. اما آنچه در این دیدگاه قابل طرح و حائز اهمیت است، بررسی مقوله زیباییشناسی به مفهوم ذاتی (یا فلسفی) آن است. نظر اینجانب و آنچه در این باب نگاشته یا گفته شده آن است که نقطه غائی و نهایی و فصل مشترک شناخت زیبایی و مفهوم هنر همان فطرت هر انسان است. تلقی افراد از زیبایی کاملاً با سرشت و فطرت انسانها همسان و هماهنگ است. لذا میتوان این واژه زیبا، ساده و در عین حال پیچیده را واحد قلمداد کرد. از آنجا که فطرت انسانها فطرتی پاک، الهی و خداجو و حقیقتخواه است، ناخودآگاه مفهوم زیبایی با خداوند متعال گره میخورَد و تمامی زیباییها در ذات اقدس باریتعالی مجتمع خواهد شد. لذا این بحث بهنوعی با الوهیت پیوند خواهد داشت و مفهومی است ابدی و ازلی که همه موجودات را تحت تأثیر زیبایی قرار داده است. این نوع از زیبایی، زیبایی مطلق است که همگان بر آن متفقاند، یعنی زیبایی یکتا و یگانه زیبا که هیچ جمالی فراتر از او نیست. از سوی دیگر، هنر وسیلهای برای رسیدن به حالتی از شور و شوق است. به همین دلیل برخی معتقدند که بههرحال، هنر به زندگیکردن ارزش میدهد. لذا منشأ دین و هنر یگانه است. در ادوار مختلف و در جوامع انسانی هر گاه دین در جامعه حاکم شده است، آثار هنری نیز تعالی یافته و هدفمند و جهتدار شده است. در جهان اسلام رابطه دین و هنر بیشتر در آثار عرفانی نمود یافته اما متأسفانه کمتر به فلسفه هنر و زیباییشناسی توجّه شده است.
«استاد شهید مرتضی مطهری» از جمله عالِمان دینی است که در این خصوص به بحثهای فلسفی نشسته و در لابهلای آثارش به این موضوع توجّه کرده و نکات ارزندهای را ارائه داده است. او آگاهانه و با شناخت کامل از زمانه و عصر خویش، شناخت زیبایی جهتدار را توصیه کرده و میفرماید: «انسان اگر بخواهد انسان باشد و به خصلتهای انسانی برسد باید احساس زیبایی را در خود تقویت کند.»۱
ایشان در جای دیگری در بحث انسان در قرآن میگوید:
«یکی از ابعاد معنوی انسان را علاقه به جمال و زیبایی تشکیل میدهد. انسان، جمال و زیبایی را در همه شؤون زندگی دخالت میدهد. جامه میپوشد برای سرما و گرما به همان اندازه هم به زیبایی خانه توجّه دارد. حتی سفرهای که برای غذا خوردن پهن میکند و ظرفی که در آن غذا میریزد و حتی ترتیب چیدن غذا در ظرفها، همه روی اصول زیبایی است. انسان دوست دارد قیافهاش زیبا باشد، جامهاش زیبا باشد، خطش زیبا باشد، خیابان و شهرش زیبا باشد، منظر جلوی چشمش زیبا باشد و خلاصه میخواهد هالهای از زیبایی تمام زندگیاش را فراگیرد.۲»
البته قابل ذکر است که بحثهای مربوط به فلسفه هنر پس از انقلاب اسلامی، در ایران ظهور و رواج یافت. «استاد مطهری» در مجموعه بیانات و نوشتههایش به بحثهایی نظیر چیستی زیبایی، تنوع زیبایی، رابطه زیبایی و اخلاق، نسبیت زیبایی و رابطه زیبایی و دانش پرداخته و در برخی موارد به هنر ایرانی و هنر اسلامی نیز اهمیت داده که سعی شده است هر یک از موارد فوقالذکر را بررسی و بیان کنیم.
۱- چیستی زیبایی
زیبایی چیست؟ چه چیزهایی زیبا هستند؟ چه چیزهایی را زیبا میدانیم؟ چه آواها، آوازها، تصویرها، خوابها و… را زیبا مینامیم؟ این یکی از بحثهای اساسی فلسفه هنر است. ولی چون هنر همیشه متأثر از نظریههای گوناگون فلسفی و عرفانی است، تعریف دقیق آن با توجه به این اختلاف دیدگاهها ممکن نبوده است و هر تعریفی که ارائه شود، از جنبه خاصی بیان شده است. لذا بایستی بهدنبال معنای ذاتی این مفهوم باشیم تا ماندگار شود. بسیاری متفکران تلاش کردهاند که زیبایی و ارزشهای زیباییشناختی را در قالب اصولی جهانپذیر بیان کنند.
اما معمولاً کوشش آنها به نتیجه نرسیده است. دشواری تعریف «زیبایی» نیز از آنجا ناشی میشود که دارای ویژگی خاصی نبوده و تابع سلیقهها بوده و معیارهای تشخیص آن بسیار متنوع و گوناگون است. بهمنظور ارائه یک تعریف جامع از هنر، شهیدمطهری «فهم و شناخت حقیقت و ذات زیبایی» را بهعنوان قدر جامع همه هنرها که ذاتی آنها است، لازم میداند.
این استاد فرزانه در این زمینه میگوید:«هنر نوعی از زیبایی و گرایش است در روح انسان.»۳ تعریفی که ناظر بر زیباییگرایی روح انسان است و در ردیف خلاقیت، فنائیت و عشق قرار دارد. زیرا انسان ذاتاً حقیقتجو، کمالخواه و زیباگراست و این در فطرت همه انسانها از سوی خداوند متعال به ودیعت نهاده شده است. ایشان یادآور میشود که چیستی زیبایی مانند چیستی هنر بر کسی شناخته شده نیست و بهسهولت نمیتوان به تعریف آن دست یافت. زیرا از نظرگاه این عالِمِ وارسته، نمیدانیم که جنس و فصل زیبایی کدام است و زیبایی داخل در چه مقولهای است و به قول فلاسفه داخل در مقوله کم است یا کیف؟ آیا جزو جوهر است یا عَرَض؟ حتی از نظر عینی، زیبایی مرکب از چیست؟ آیا دارای قاعده و فرمول خاصی است که در هر مقوله و قالبی که ریخته شود آن مقوله و قالب را زیبا خواهد کرد؟ مانند فرمولهای شیمی و قواعد فیزیک و…
ایشان اظهار میکند که:«اینها پرسشهایی است که هنوز کسی به آنها پاسخ نداده است.»۴ به عقیده برخی، اصلاً این سؤالها جواب ندارد به اعتبار اینکه در میان حقایق عالَم، عالیترین حقیقت، حقیقتی است که چیستی درباره او معنی ندارد. باید دانست که زیبایی، فی حد ذاته از این ویژگی برخوردار است و نمیتوان آن را شناسایی کرد.۵ برداشت استادمطهری از زیبایی موجب شده است که ایشان تعریف افلاطون را که از بعضی جنبهها پایهگذار زیباییشناسی فلسفی است، به نقد بکشد. در فلسفه افلاطون، زیبایی عبارت است از هماهنگی اجزا با کل مانند ساختمانی که در و دیوار و سقف و سایر اجزای آن با تناسب خاصی ساخته شده باشد.۶
ایشان در یکی از آثار خود بهگونهای به موضوع هماهنگی فوق اشاره کرده و گویا آن را پذیرفته است و اعلام میکند:«با اینکه جمالهای حسی ناشی از تناسب است، یعنی تناسب یک عامل اساسی در پیدایش زیبایی حسی است، تناسب در امور معنوی و روحی هم عامل جمال روحی است.»۷ البته در جای دیگر به این مسأله اشکال میکند و مینویسد:«بر فرض که این تعریف صحیح باشد، خودِ تناسب، نسبتی خاص است که نمیتوان در زیباییها آن را بیان کرد.»۸
البته اگر تناسب و هماهنگی اجزاء را در یک قالب و یا مفهوم در نظر بگیریم و به آن پایبند باشیم، عموماً بایستی مفهوم و قالب زیبایی را انتظار داشته باشیم. استاد گرانقدر در یکی دیگر از آثار خود دلیل تعریفناپذیری زیبایی را ذوقیبودن آن میداند و مینویسد:«چون زیبایی را ذوق درک میکند، قابل تعریف دقیق نیست مگر با توجّه به اصل غائیت. یعنی هر قوه و استعدادی برای هدفی و غایتی ساخته شده و مجموع آن قوهها نیز بر روی هم غایتی دارند.»۹
۲- نسبیت زیبایی
همچنانکه ادراک در افراد به لحاظ قابلیت و استعدادها مختلف است، ادارک زیبایی نیز در افراد، گوناگون است. همگان از زیبا و زیبایی درک واحدی ندارند و اگر داشته باشند، نسبت آنها یکسان نیست. ایشان در کتاب فلسفه اخلاق، این مسأله را بررسی کرده و نسبیبودن آن غیر ضروری است.۱۰ و یادآور میشود ضرورت ندارد تحقیق کنیم که آیا زیبایی یک حقیقت مطلق است یا نسبی. به نظر ایشان زیبایی قابل مشاهده است و زیبایی غیر قابل مشاهده مانند لذّتی است که احساس نشود.
از سخنان ایشان مشخص میشود که قائل به عینی و ذهنیبودن زیبایی هستند.۱۱ یعنی ممکن است پدیدهای در نظر شخص دیگری فاقد زیبایی با سه مفهوم عشق، حرکت و پرستش مرتبط است و میگوید:
«زیبایی، محصول عشق و حرکت، ناشی از جاذبه زیبایی است. زیبایی موجب حرکت و جنبش است. ایشان حتی حرکت جوهری را مولود زیبایی میداند.»۱۲ البته به نظر اینجانب اگر نسبیت را به فطرت، برگردانیم شاید موضوع از این پیچیدگی خارج شود و قدری آسانتر جلوه کند. زیرا «کل مولود یولد علی الفطره» و فطرت پاک قطعاً آن چیزی را که حقاً و ذاتاً زیباست، زیبا میپندارد و میبیند.
۳-تنوع زیبایی
یکی از موضوعاتی که در آثار استادمطهری به چشم میخورَد، موضوع تنوع زیبایی است. از نظر ایشان، زیبایی منحصر به زیباییای که دو جنس مخالف از یکدیگر درک میکنند، نیست و میگوید:«کسی که زیبایی را منحصراً در شهوت جنسی درک میکند، در حقیقت زیبایی را درک نمیکند.»۱۳
اینگونه زیباییها و جمالها، اقناعکننده روح آدمی نیستند و آنچه از زیبایی مورد انتظار است دوام آن و ایجاد روحیه شوق و شعف و نهایتاً نزدیکی به خداوند قادر متعال است. در طبیعت هزاران نوع زیبایی وجود دارد، جمادات، نباتات، حیوانها، انسانها، آسمانها، دریاها، گلها، اینها همه زیبا هستند و روحنواز. ایشان موضوع را بهسمت کمال آدمی، هدایت میکند و میگوید: «باید کاری کرد که مردم زیباییهای مکارم اخلاقی را درک کنند و افکارشان را به زیبایی در امور جنسی محدود نکنند.»۱۴
آری زیبایی صداقت، ایثار، کمک به همنوع، خیرات و… زیباییهایی هستند که کاملاً مطابق فطرت انسانها هستند و هیچکس در زیبایی آنها شک و شبههای به خود راه نمیدهد. ضمن اینکه اینگونه زیباییها، همیشگی و با دوام هستند. اما زیبایی مربوط به انسانها و جمال و صورت و امور جنسی، محدود به زمان خاصی است و پس از مدتی از بین خواهند رفت.
در یک تقسیمبندی کلی، شهیدمطهری، زیبایی را به دو بخش حسی و معنوی تقسیم میکند.۱۵ از دیدگاه و منظر ایشان، زیبایی گلها، درختها، جنگلها، کوهها، سپیدهدم، طلوع آفتاب (زیباییهای طبیعی) در شمار زیباییهای محسوساند که بیشتر مردم آنها را میبینند و درک میکنند و از مشاهده آنها لذّت میبرند.
این پدیدههای زیبای محسوس، لذّت خاصی را در انسان پدید میآورند و هر چند بهصورت موقت و گذرا، احساس خوبی را به بیننده منتقل میکنند. این زیبایی حسی به سمعی و بصری تقسیم میشود. زیبایی گل و غنچه و… زیبایی حسی بصری است و زیبایی آهنگ پرندگان و نوای دلبخش رودها و دریاها از نوع زیبایی حسی سمعی است.۱۶ هر چند در فلسفه هنر افلاطون وقتی زیبایی در مرتبه حس پدیدار میشود (
aesthetics
) خوانده میشود (مرتبهای که هنر غرب در آن ظهور یافته است)، او تنزل هنر تا مرتبه حس را ناپسند میداند.
همانگونه که قبلاً اشاره شد در کنار زیباییهای محسوس و حسی، یک سلسله زیباییهای غیر محسوس و معنوی هم وجود دارد، مثل زیباییهایی که به قوه خیال انسان مربوط است و بهصورتهای ذهنی در انسان احساس میشود.۱۷
استاد فرزانه، فصاحت و بلاغت و فن خطابه را که از زیباییهای کلامیاند در شمار زیبایی معنوی میداند. کلام فصیح میتواند انسان را بهسوی خود جذب کند. انسان در میان همه زیباییها، آنچنانکه در مقابل سخن زیبا و فصیح، شیفتگی نشان میدهد، شاید در مورد هیچ مقوله زیبایی نشان ندهد.۱۸
البته به نظر میرسد که بهتر بود در این خصوص، مداقه بیشتری صورت میگرفت و اینگونه زیباییهای کلامی به زیبایی معنوی نامیده و اطلاق نمیشد، زیرا اطلاق اینگونه زیباییهای معنوی به زیباییهای اخلاقی مانند صداقت، ایثار، صدقه و سایر مکارم اخلاق پسندیدهتر به نظر میرسد. البته ذکر این نکته نیز لازم است که برخی اصوات و کلامها، مستثنی بوده و واقعاً دارای زیبایی، نظم و آهنگ روحبخش و دلنوازی هستند که اثر معنوی فراوانی نیز دارند مانند قرائت قرآن کریم و برخی ادعیه و زیارات.
استاد در این زمینه میگوید: یکی از بزرگترین عوامل جهانیکردن (شدن)، عامل زیبایی یعنی فصاحت و بلاغت فوقالعاده آن است.۱۹
و در جای دیگر مینویسد: «قرآن هم به جهت لفظی و هم معنوی معجزه است. اعجاز لفظی قرآن به لحاظ هنری و زیبایی آن است.»۲۰
همچنین است کلام برخی بزرگان شعر مانند حافظ و سعدی که بهرغم گذشت چندین قرن، همچنان دلها را بهسوی خود میکشاند.
در اینجا ممکن است سؤالی مطرح شود و آن اینکه آیا در زیبایی کلام، این لفظ است که زیباست و انسان را مجذوب خود میکند یا اینکه این زیبایی معنوی لفظ است که جذبه دارد؟ آیا هم لفظ زیباست و هم معنی؟ به نظر استاد گرانقدر، این تنها لفظ نیست که زیباست، بلکه معنای این الفاظ است که زیبا و متناسب در کنار یکدیگر قرار گرفته روح انسان را به خود جذب میکند.۲۱
گونه دیگر از زیباییهای معنوی از نظر استادمطهری، زیباییهایی است که فقط عقل انسان آنها را درک میکند و در مرتبهای برتر از حس و قوه خیال قرار دارد. این زیباییها را در مقابل زشتیها و نازیباییهای عقلی، «زیبایی و حس عقلی» هم مینامند. همانطور که جمالهای حسی، ناشی از تناسب و هماهنگی است. یعنی تناسب یک عامل اساسی در پیدایش زیبایی حسی است، تناسب در امور معنوی و روحی نیز حاصل جمال و زیبایی روحی است و انسان بالفطره عاشق جمال و زیبایی است.۲۲
۴-زیبایی و اخلاق
شهیدمطهری، از اولین نظریهپردازان تعامل زیبایی و اخلاق در ایران است. ایشان حسن و زیبایی را از اموری میداند که در پرتو اعتقاد به خدا پرورش مییابد.۲۳ این استاد عالیقدر در یکی از آثار خود تأثیر زیبایی در روح انسان را در باب معیار فعل اخلاقی و نیز تفاوت دیدگاههای مختلف پیرامون زیبایی فعل و زیبایی روح انسان و رابطه آن با اخلاق به دقت بررسی میکند.۲۴ او میگوید:«روح زیباست، از روح زیبا فعلی صادر میشود که قطعاً زیباست. زیرا معلول آن علت است» و نتیجه میگیرد:«پس بنابر یک فرضیه، انسان از فعلش زیبایی را کسب میکند.»۲۵
از نظر استاد، شناختن اینکه اخلاق از چه مقولهای است، تأثیر فراوانی در تکمیل و تتمیم اخلاق در جامعه دارد و به ما یاد میدهد که از کجا باید شروع کنیم.۲۶ و از فیلسوفانی که معتقدند اخلاق از مقوله زیبایی است، نقل میکند که باید حس زیبایی را در بشر پرورش داد، بشر اگر زیبایی مکارم اخلاق و نتایج وضعی آن را حس کند به ضد اخلاق روی نمیآورد. علت اینکه برخی افراد دروغ میگویند این است که زیبایی صداقت و یکرنگی را درک نکردهاند و همینطور سایر رذایل اخلاقی. در عین حال، نگاه تیزبینانه استاد، از جنبههای ذوقی و لذّتبخش هنر نیز غافل نشده و میگوید:«انسان از راه هنر است که احساسات و عواطف و ادراکات و امیال و آرزوهای خود را به نمایش میگذارد.» و در جای دیگر میگوید:«اصولاً زیبایی برای انسان موضوعیت دارد و همواره و در کلیه امور با اوست.»۲۸ لذّتجویی یکی از عوامل توجّه انسان به زیبایی است. در تعریف لذّت گفتهاند: «هی ادراک و نیل لوصول ماهو عند المدرک کمال و خیر من حیث
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 