پاورپوینت کامل روش شناسی بحث‏های کلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روش شناسی بحث‏های کلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روش شناسی بحث‏های کلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روش شناسی بحث‏های کلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

گرچه اطلاع دقیقی از تاریخ کاربرد «روش کلامی‏» در دست نیست و نمی‏ توان به صراحت تبیین روشهای کلامی را از آثار متکلمان سلف سراغ گرفت، ولی اشارتی که شهرستانی در «الملل والنحل‏» دارد، تاحدودی راهگشاست. وی در مقام بیان اختلاف معتزله و متکلمان سلف در باب «صفات‏» از مناظره‏ی سلف بر اساس «قول اقناعی‏» نه بر اساس «قانون کلامی‏» سخن به میان می‏آورد (۱) و سپس در نقل مناظره‏ی ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری با استادش ابوعلی جبائی در باره‏ی بعضی از مسایل «حسن و قبح‏» ، آورده است که «اشعری‏» پس از بازماندن استادش در پاسخگویی، از وی روی گرداند و به عقاید علمای سلف گرایید و مذهب آنان را بر اساس «قاعده‏ی کلامی‏» یاری کرد.

گرچه اطلاع دقیقی از تاریخ کاربرد «روش کلامی‏» در دست نیست و نمی‏توان به صراحت تبیین روشهای کلامی را از آثار متکلمان سلف سراغ گرفت، ولی اشارتی که شهرستانی در «الملل والنحل‏» دارد، تاحدودی راه گشاست. وی در مقام بیان اختلاف معتزله و متکلمان سلف در باب «صفات‏» از مناظره‏ ی سلف بر اساس «قول اقناعی‏» نه بر اساس «قانون کلامی‏» سخن به میان می‏آورد (۱) و سپس در نقل مناظره‏ ی ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری با استادش ابوعلی جبائی در باره‏ی بعضی از مسایل «حسن و قبح‏» ، آورده است که «اشعری‏» پس از بازماندن استادش در پاسخگویی، از وی روی گرداند و به عقاید علمای سلف گرایید و مذهب آنان را بر اساس «قاعده ‏ی کلامی‏» یاری کرد. (۲)

و نیز در جای دیگر، ضمن پیگیری تاریخچه ‏ی بحث «صفاتیه‏» میان متکلمان اسلامی از «حجج کلامیه‏» و «براهین اصولیه‏» سخن گفته، وبا طرح مجدد مناظره‏ ی ابوالحسن اشعری با استادش در باب «صلاح و اصلح‏» از کاربرد «مناهج کلامیه‏» توسط اشعری، گزارش داده است. (۳)

چنین گزارش هایی، بعضی از محققان را برآن داشت که با توجه به پیدایش نحله‏ های کلامی در قرن دوم هجری، بعضی از رویکردهای فرقه‏ های کلامی را از طریق «روش های کلامی‏» تمایز دهند و چنین استفاده کنند که طبق گزارش شهرستانی در ارتباط با روی آوردن شیوخ معتزله به مطالعه‏ ی کتابهای فلاسفه که در روزگار مامون ترجمه و شرح شده بود، روش های فلسفی با روش های کلامی درهم آمیخته شدند و بر این اساس نتیجه گرفتند که : مذهب اعتزال به دو دوره‏ی غیر فلسفی و فلسفی تقسیم شده، و معتزلیان در دوره‏ ی غیر فلسفی از روش هایی استفاده می‏کردند که با عنوان «روش های کلامی‏» معرفی شده است.

ولفسن (نویسنده‏ ی کتاب «فلسفه ‏ی علم کلام‏») در باب این که: آن روش های کلامی چگونه بود؟ ، معتقد است که: «چیزی به ما گفته نشده است; ولی چون می‏دانیم که پیش از ظهور مذهب اعتزال، روش استدلالی کلامی وجود داشته که همان روش قیاس فقهی بوده است، می‏توانیم چنین فرض کنیم که مقصود شهرستانی از تعبیر «روش های کلامی‏» اشاره به تطبیق آن روش فقهی قیاس و تمثیل در مورد تاویل آیات تشبیهی قرآن و تفسیر کردن آن با فورمول «جسمی نه چون جسمها» بوده است.

و اما درباره‏ ی «روش فلسفی‏» که معتزله «روش کلامی‏» خود را با آن آمیختند، می‏توان گفت که شهرستانی از آن بیان دو امر را در نظر داشته است:

۱) نخست، می‏توانیم فرض کنیم که منظور وی آن بوده است که در تحت تاثیر ترجمه ‏های عربی آثار فلاسفه ‏ی یونان، معتزلیان به آن آغاز کردند که لفظ قیاس را به معنای قیاس منطقی به کار برند، و برای قیاس به معنی قدیم فقهی آن کلمه‏ی تمثیل را جایگزین ساختند….

۲) دوم، ممکن است چنان فرض کنیم که مقصود شهرستانی از این گفته، آن بوده است که فلاسفه‏ ی معتزلی با تصور خود ارسطو از تمثیل آشنا شدند که کلمه ‏ی عربی مقابل آن مساوات (برابری) بود، و آن را با قیاس فقهی درهم آمیختند که کلمه‏ ی عربی مقابل آن تمثیل‏» (شبیه کردن) است…» .

ولفسن، سپس با پرداختن به سخن شهرستانی از این که چرا معتزله دستگاه بحث‏خود را کلام می‏نامیدند، می‏نویسد:

«[این]، بدان معنی است که، در آن هنگام که آنان روش های قدیمی کلام را طرد کردند، خود اصطلاح کلام را نگاه داشتند ولی به آن معنی تازه‏ ای دادند. وی می‏گوید که کلام (سخن) دیگر به وسیله ‏ی آنان به معنی توصیفی از کاربرد روش قیاس در ایمان که موضوعی از کلام است نبود، بر خلاف کاربرد آن در فقه که با عمل سر و کار داشت; اینک با فلاسفه‏ ی معتزلی معنای مضاعف تازه ‏ای پیدا کرد، و عنوان توصیفی از روش جدید استدلال آنان و نیز توصیفی از موضوع بحث نظام ایشان به دست آورد…» . (۴)

طبقه ‏بندی روش های علوم

بدیهی است که هر علمی به تناسب «موضوع‏» و «مسایل‏» و نیز جهت رسیدن به غایت وهدفی که آن علم دارد روش ویژه‏ی خود را می‏طلبد.

برای اثبات و استدلال اصول و پیش فرضها و مسایل علوم مختلف، از روشهای گونه‏ گون می‏توان استفاده کرد. به عنوان مثال برای اثبات این که آب از اکسیژن و ئیدروژن ترکیب شده است، روشی غیر از روش اثبات در یک مساله‏ ی تاریخی همانند «تاریخ وقوع جنگ جهانی اول‏» به کار گرفته می‏شود.

علم کلام، دانشی تک روشی نیست و روش واحدی در آن معمول نمی‏گردد، بلکه در واقع دانشی چند روشی است که در آن از روش‏های گوناگون و متنوع و متعدد می‏توان بهره گرفت و در عمل هم متکلمان ادیان چنین می‏کنند. اما در باب جدلی بودن یا برهانی بودن استدلالهای علم کلام، حقیقت آن است که این تمایز امروز چندان دقیق نیست، زیرا با پیدایش رشته‏ ای به نام کلام فلسفی (۵) که به شیوه‏ ای فلسفی وبرهانی مباحث کلامی را مورد بحث قرار می‏دهد، دیگر نمی‏توان از چنان تمایزی سخن گفت و نتیجه‏ی عملی چشمگیری هم ندارد. بنابراین، در علم کلام عینا مانند تنوع روش شناختی می‏توان از تنوع برهانها و شیوه‏ های استدلال و احتجاج نیز بهره برد و لزومی ندارد که در طرح بحثهای کلامی خود را به یک نوع خاص از قیاس و استدلال محدود و مقید بسازیم. (۶)

معمولا متکلمان عصر حاضر از سه روش عقلی، تجربی و تاریخی برای پاسخگویی بیشتر مسایل کلامی استفاده می‏کنند ولی در حقیقت روح حاکم در کلام، همان روش و استدلال عقلی است که به اتقان مدعا و اثبات کامل موضوع می‏پردازد و در نتیجه، پذیرش و متقاعد شدن مخالفان نظریات کلامی را به دنبال خواهد داشت.

تقسیم‏ بندی سنتی روش بحث‏ های کلامی

از سوی دیگر، در یک تقسیم ‏بندی سنتی، روش تحقیق و استدلال در مباحث کلامی به طور کلی به سه دسته تقسیم شده است:

۱) روش عقلی

rational method

«کلام‏» و «فلسفه‏» وجه مشترکی در روش استدلال دارند و لذا مسایل مشترک میان آن دو، با اسلوب تعقلی اثبات می‏شود; گرچه «کلام‏» در مسایل ویژه‏ی خود، از روش نقلی و تعبدی هم استفاده می‏کند. پس در حقیقت «کلام‏» در این نوع مسایل، از متد تحقیق «تلفیقی‏» و «دوگانه‏» ی «تعبدی‏» و «تعقلی‏» بهره می‏گیرد.

بخشی از اصول اعتقادات، تنها با دلیل عقلی قابل اثبات و استدلال‏اند، مثلا، ضرورت نبوت و نیاز بشر به دین، اثبات ذات اقدس الاهی و اوصاف باری، ارسال رسل از سوی خداوند متعال و اصل معاد و … را نمی‏توان از طریق دلیل نقلی اثبات نمود، چون استدلال از طریق نقل (مثل کتاب و سنت) استدلالی دوری خواهد بود، برای این که اگر بخواهیم (مثلا) برای ضرورت نبوت از قرآن استفاده کنیم متوقف بر این است که نبوت پیامبر اسلام وقرآن کتاب اوست را بپذیریم، در صورتی که فرض این است که اصل نبوت هنوز ثابت نشده است «پس اثبات اصل پیامبر بودن ایشان متوقف بر اثبات پیامبر بودن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و اثبات پیامبر بودن ایشان متوقف بر اثبات اصل نبوت خواهد بود و این دور است. لذا برای این مساله نمی‏توان دلیل نقلی آورد، بلکه به کمک عقل باید اقامه‏ی دلیل کرد» . (۷)

از این رو، در این بخش از قیاس جدلی و حکمت‏برهانی استفاده می‏شود که مبادی آن را قضایای عقلی تشکیل می‏دهند. در اصطلاح، این بخش «کلام عقلی طبیعی‏» (

natural theology

) نامیده می‏شود.

به کارگیری استدلال عقلی در مبانی اعتقادی، علاوه بر قرآن (۸) ، در سخنان حکیمانه ‏ی پیشوایان معصوم دین هم آمده است و کلام شیعی در این باب از دیگر مذاهب کلامی مانند اشاعره و معتزله غنی‏تر است.

استاد شهید مطهری در این باره آورده است:

«حقیقت این است که طرح بحثهای عقلی عمیق در معارف اسلامی اولین بار وسیله‏ ی علی علیه السلام در خطب و دعوات و مذاکرات آن حضرت مطرح شد. اوبود که اولین بار درباره‏ ی ذات و صفات باری و درباره‏ ی حدوث وقدم، بساطت و ترکب، وحدت وکثرت و غیر اینها بحثهای عمیقی را طرح کرد که در نهج البلاغه و روایات مستند شیعه مذکور است . آن بحثها رنگ و بوی و روحی دارد که با روشهای کلامی معتزلی و اشعری وحتی کلامهای برخی علمای شیعی که تحت تاثیر کلامهای عصر خود بوده‏اند، کاملا متفاوت است….

مورخان اهل تسنن اعتراف دارند که عقل شیعی از قدیم الایام عقلی فلسفی بوده است، یعنی طرز تفکر شیعی از قدیم استدلالی و تعقلی بوده است. تعقل و تفکر شیعی نه تنها با تفکر حنبلی که از اساس منکر به کار بردن استدلال در عقاید مذهبی بود و با تفکر اشعری که اصالت را از عقل می‏گرفت و آن را تابع ظواهر الفاظ می‏کرد مخالف و مغایر است، با تفکر معتزلی نیز، با همه‏ ی عقل‏گرایی آن مخالف است; زیرا تفکر معتزلی هر چند عقلی است ولی جدلی است نه برهانی; و به همین جهت است که اکثریت قریب به اتفاق فلاسفه ‏ی اسلامی شیعه بوده ‏اند» . (۹)

استفاده از جدل و استناد بر «حسن و قبح افعال‏» شیوه‏ ای است که تا قبل از خواجه نصیر الدین طوسی‏رحمه الله در میان متکلمان متداول بود. اما از آنجایی که این شیوه برای دفع تمامی شبهه‏ هایی که روز به روز بر کمیت، تنوع و عمق آنها افزوده می‏شد، کافی نبود; و از طرف دیگر در اثر تعارض میان حکما و متکلمان، ضعف و نارسایی این شیوه در اثبات مسایل بخش کلام عقلی هرچه بیشتر نمایان شده بود، حکیم فرزانه محقق طوسی رحمه الله را بر آن داشت که کلام را از حالت جدلی بودن خارج کند و به آن صبغه‏ ی برهانی و فلسفی بدهد. صبغه ‏ی برهانی کتاب شریف تجرید الاعتقاد به حدی است که بعضی آن را به منزله‏ ی مرحله‏ ی پایانی حیات علم کلام می‏انگارند. در کتاب یاد شده، نظم وترتیب مباحث نیز تغییر یافته وبه کتابهای فلسفی بسیار نزدیک شد. مباحث این کتاب همچون تمامی کتابهای فلسفی، از امور عامه آغاز و به الهیات بالمعنی الاخص ختم می‏شود. پس از او نیز تمامی کتابهایی که در این علم به رشته‏ ی تحریر درآمدند همچون شوارق الالهام مرحوم لاهیجی رحمه الله کم و بیش همین شیوه را دنبال کردند. (۱۰)

شهید مطهری، چگونگی تاثیر فلسفه و مباحث عقلی در کلام اسلامی از زمان خواجه طوسی به بعد را چنین ذکر می‏کند:

«خواجه نصیرالدین طوسی که خود حکیم و فیلسوف متبحر است، با تالیف کتاب تجرید الاعتقاد محکم‏ترین متن کلامی را آفرید. پس از تجرید هر متکلمی اعم از شیعه وسنی که آمده است‏ به این متن توجه داشته است. خواجه نصیر الدین تا حدزیادی کلام را از سبک حکمت جدلی به سبک حکمت ‏برهانی نزدیک کرد. ولی در دوره‏ های بعدتر کلام تقریبا سبک جدلی خود را به کلی از دست داد، همه پیرو حکمت‏ برهانی شدند و درحقیقت «کلام‏» استقلال خود را در مقابل «فلسفه‏» از دست داد.

فلاسفه ‏ی شیعی متاخر از خواجه ، مسایل لازم کلامی را در فلسفه مطرح کردند و با سبک و متد فلسفی، آنها را تجزیه و تحلیل کردند و از متکلمین که با سبک قدیم وارد و خارج می‏شدند موفق‏تر بودند…» . (۱۱)

۲) روش نقلی

traditional method

روش دیگری که عالمان از آن در بعضی از علوم استفاده می‏کنند روش نقلی یا تاریخی است که مستند به سخن و اقوال پیشینیان است. روش نقلی در علم کلام، بهره‏ گیری از کتاب و سنت (قطعی) است.

نمونه‏ هایی از مسایل کلامی که تنها با روش نقلی می‏توان درباره‏ی آنها سخن گفت، عبارتند از:

جزئیات مربوط به اقوال آدمی پس از مرگ و در جهان آخرت، بیشتر مسایل باب امامت و بعضی از مسایل نبوت عامه و خاصه مانند، تعداد اوصیای پیامبران، جانشینان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و….

پس در این نوع از مسایل کلامی، مبادی استدلال را قضایای مستفاد از کتاب و سنت تشکیل می‏دهند. و این بخش از کلام، «کلام نقلی‏» نامیده می‏شود. آیا در روش نقلی، از عقل هیچ بهره‏ ای نمی گیریم؟

در روش عقلی ، پژوهشی بر اساس اصول و قواعد منطقی و عقلی انجام می‏پذیرد که شایع‏ترین آن استفاده از استدلال قیاسی است. اما در روش نقلی، تحقیق بر مبنای اعتبار و حجیت‏ سخنان و مطالب مرجح خاصی صورت می‏گیرد. نمونه ‏ی بارز روش نقلی در علم کلام، تمسک به آیات قرآن است; آیات قرآن، در نزد متکلم مسلمان، اعتبار دارد به این معنا که درستی و مطابقت مضمون آن با واقعیت ثابت‏ شده است.

با تامل در ماهیت روش نقلی روشن می‏شود که اعتبار این روش، در نهایت، از طریق عقل به اثبات می‏رسد; پس، ابتدا می‏باید با استدلال عقلی اعتبار وثاقت‏یک سخن (یا مطلب منقول) را ثابت کرد و سپس با توسل به آن، بر درستی مطلوب خود دلیل آورد. (۱۲)

۳) روش عقل و نقل

برخی از موضوعات و مباحث کلامی، هم از طریق عقل و هم از طریق نقل قابل اثبات و استدلال‏اند، به عنوان مثال، در اصل ضرورت معاد اقامه‏ی برهان عقلی راهگشاست; چنان که پس از اثبات حجیت قرآن وکلام خدا بودن آن، می‏توان از قرآن بر مساله‏ ی معاد ومبعوث شدن مردم در قیامت استدلال کرد.

و نیز در بحث از اوصاف الاهی، می‏توان از هر دو روش عقلی و نقلی بهره جست.

البته غیر از روشهای سه‏ گانه، روشهایی دیگر مانند روش تاریخی (بدون اتکای به وحی) روش تجربی، عرفانی و شهودی از سوی متکلمان معاصر، در باب مسایل دینی، به کارگیری می‏شود. تحلیل و بررسی همه‏ ی روش های مشهور و غیر مشهور میان متکلمان ادیان ومذاهب مختلف، فرصت دیگری را می‏طلبد.

روش‏ های استدلال و کاربرد آنها در بحث‏ های کلامی

بعضی از محققان از دریچه‏ ی شناسایی روش‏های منطقی استدلال ، به کاربرد آن در مباحث کلامی پرداخته‏ اند. در این دیدگاه، با توجه به اقسام روش‏های منطقی از حیث صورت (۱۳) وماده (۱۴) به صورت زیر مورد بررسی قرار گرفت:

با توجه به موضوع علم کلام (خداشناسی) وغایات و رسالت‏های چهارگانه‏ ی آن یعنی:

۱) خداشناسی تحقیقی;

۲) اثبات موضوعات ومبادی سایر علوم دینی;

۳) ارشاد مسترشدان و الزام معاندان;

۴) دفاع از اصول و عقاید دینی، روش استدلال در رابطه با دو غایت اول (مگر در مباحثه) باید از گونه‏ ی روش مفید یقین باشد; بنابراین از نظر صورت، بهره‏ گیری از روش «تمثیل‏» مجاز نخواهد بود، همان‏گونه که از روش استقرای غیر معلل نیز نمی‏توان استفاده کرد، ولی بهره‏ گیری از روش استدلال مباشر و نیز روش قیاس و استقرای معلل، مجاز می‏باشد و از نظر روش ماده نیز فقط باید از روش برهان بهره گرفت; زیرا روش‏های دیگر مفید یقین نیست و اصولا کاربرد آن روش‏ها در جایی است که پای مباحثه و محاوره با دیگران در میان باشد که از مورد بحث‏ بیرون است.

ولی در رابطه با دو غایت دیگر، بهره‏ گیری از همه‏ ی روش‏های استدلال مجاز خواهد بود و انتخاب روش، بر عهده‏ ی متکلم است که با در نظر گرفتن تفاوت‏های فکری و روحی مخاطبان و طرف‏های بحث و نیز شرایط مختلف دیگر از نظر زمانی، مکانی و غیره شیوه‏ ی استدلال مناسب را برگزیند و در نتیجه در مواردی، بهره‏ گیری از شیوه‏ ی برهان جایز نبوده و باید از روش جدل یا خطابه استفاده شود و نیز در مواردی به کار بردن روش قیاس میسور و نافع نبوده و باید از روش استقرا و تمثیل بهره‏ گیری شود.

با این توضیح، روشن شد که:

اولا: اندیشه‏ ی کسانی که روش استدلال‏های کلامی را منحصر در روش جدل دانسته و آن را معرف بحث‏های کلامی می‏شناسند، صحیح نیست; زیرا همان‏گونه که بیان گردید، در رابطه با غایت نخست روش جدل مجاز نیست، و در رابطه با دو غایت اخیر نیز روش بحث منحصر در بهره ‏گیری از شیوه‏ ی استدلال جدلی نبوده و از روش خطابه یا برهان نیز می‏توان استفاده نمود.

ثانیا: گاهی تصور می‏شود که بهره‏ گیری از روش جدل و یا هر روش دیگری که افاده‏ ی یقین نکرده و تنها مفید اقناع یا الزام باشد مایه‏ ی نقصان به شمار می‏رود، ولی این تصورنادرست، ناشی از ناآگاهی یا غفلت از غایت کلام و رسالت متکلم است وگویا تصور شده که مخاطبان بحث‏های کلامی همیشه کسانی‏ اند که آمادگی لازم برای دریافت استدلال‏های برهانی را دارند، ونیز تصور شده که سروکار متکلم همیشه با کسانی است که جویای حقیقت ‏بوده و قصد جدال وخصومت ندارند، ولی نادرستی هر دو تصور آشکار است. (۱۵)

علت، تنوع روش‏های علم کلام

چنان که ملاحظه شد مسایل مختلف علم کلام از دریچه‏ های گونه‏ گون قابل ارزیابی، استدلال و اثبات است و می‏توان به تناسب مباحث آن، از روش‏های متنوع استفاده کرد.گرچه به کارگیری بعضی از روشها (مانند روش عقلی) در بعضی از اصول اعتقادی لازم و ضروری است و بدون آن نمی‏توان به تحقیق آنها پرداخت; اما نکته‏ ی قابل توجه این است که آیا تنوع روش‏های علم کلام به خاطر بی‏ موضوع بودن علم کلام است؟

بعضی‏ها بر این عقیده‏اند و حتی در صددند که علم کلام را بی روش خوانند و لذا چنین آورده‏ اند:

«… علم کلام به خاطر بی موضوع بودنش می‏تواند به مسایل عقلی، تجربی، تاریخی (نقلی) و شهودی بپردازد، و متکلمان برای دفاع از هر گزاره‏ای، متناسب با مضمون آن باید روش خاصی را برگزینند. و از این رو، یکی از مبادی لازم برای هر متکلمی آگاهی از روش شناسی علومی است که این چهار روش را به کار می‏برند.

کوتاه سخن این که: متکلم در بررسی مسایل کلامی ناگزیر است روش‏های متنوعی را به خدمت گیرد. بدین ترتیب می‏توان ادعا کرد که علم کلام نه تنها بی‏ موضوع، که بی‏ روش است; بر خلاف علوم دیگر که هر یک به تناسب، پای بند روشی خاص‏ا ند» . (۱۶)

ولی به نظر می‏رسد اولا (چنان که در بخش دوم این سلسله مقال (۱۷) آمده است) کلی «عقاید دینی‏» موضوع علم کلام را تشکیل می‏دهد و ثانیا بر فرض که علم کلام از موضوعی کلی برخوردار نباشد، بی روش بودن آن را نتیجه نمی‏دهد. و اصولا اگر پذیرفتیم که علم کلام با داشتن مسایل متنوع، از روش‏های مختلف بهره می‏گیرد، چه داعی داریم که ادعا کنیم علم کلام، علمی بی ‏روش است. آیا بهتر نیست‏ بگوییم: تنوع روش‏های کلامی خود دلیل بر گستره ‏ی متد تحقیق و استدلال در علم کلام است و چه بسا با استدلال به روش خاصی، مطلبی اثبات و با روش دیگر، بر آن مهر تایید و تاکید زده شود.

از سوی دیگر بخش عمده‏ ی اصول اعتقادی با اسلوب تعقلی وبخش وسیعی از مسایل کلامی با اسلوب تعبدی و نقلی تحقیق و استدلال می‏شوند، لذا بیشتر عالمانی که در باب روشهای کلامی سخن گفته، به دو روش معمول و مشهور (عقلی و نقلی) استناد کرده‏ ند.

نگرش به روش‏ های کلامی و تقسیم ‏بندی کلام

شاید بحث روش شناسی در تحقیق و استدلال کلامی، به گونه‏ ای از اهمیت ‏برخوردار باشد که متکلمان و محققان کلامی را واداشته است تا به تقسیم بندی کلام از این منظر بپردازند. اینک به دو تقسیم ‏بندی از قدما و معاصران اشاره می‏شود:

۱) کلام وحیانی و کلام طبیعی

برخی از متکلمان و محققان غربی، کلام و مسایل دینی را با توجه به روش های معمول در آن به دو بخش تقسیم کرده‏ اند:

الف) کلام وحیانی

Revealed theology

یا حقایقی که از طریق وحی و الهام نصیب آدمی می‏گردد و اگر وحی و الهام نبود، عقل انسانها به آن نمی‏رسید. نظیر: احوال برزخ و عالم قیامت و عوالم غیب.

ب) کلام طبیعی (عقلی)

natural theology

یا حقایقی که بدون تایید وحی، عقل مستقلا آنها را اثبات می‏کند و قابل دسترسی عقل است; نظیر «اثبات وجود خدا» ، «اثبات یکتایی خداوند» و….

قابل یادآوری است که در برابر این پرسش که: اگر بعضی حقایق را عقل به تنهایی درک می‏کند، پس چرا ، وحی هم آنها را بیان کرده است؟ قایلان به کلام وحیانی و طبیعی پاسخ می‏دهند:

حقایق عقلی‏ای که توسط وحی دوباره بیان می‏شود برای آن است که

اولا: همه‏ ی انسانها قدرت عقلانی لازم برای درک این حقایق را ندارند.

ثانیا: همه‏ ی انسانها، خاطری آسوده، و فرصت تفکر در این امور را ندارند ، اینان، با اعتماد و تکیه بر وحی، چنین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.