پاورپوینت کامل مقدمه‌ای بر روش‌شناسی سید جواد طباطبایی ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مقدمه‌ای بر روش‌شناسی سید جواد طباطبایی ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقدمه‌ای بر روش‌شناسی سید جواد طباطبایی ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مقدمه‌ای بر روش‌شناسی سید جواد طباطبایی ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

این مقاله بناست تا با تکیه بر برخی شاخص‌های فکری آثار دکتر سیدجواد‌طباطبایی به دور از حب‌وبغض‌های جناحی و دسته‌ای، به روش‌شناسی انتقادی آثار ایشان بپردازد. به همین دلیل در ابتدا تلاش خواهد شد تا برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های روش فکری ایشان مورد توجه قرار گیرد و در نهایت نیز رویکرد مشهور ایشان در قبال «سنتِ» ما و امکان استخراج نوعی امید برای برون‌رفت از وضعیت تحلیل شود.

مقدمه

دهه‌ نود شمسی را مسامحتا می‌توان دهه‌ هگل‌پژوهی در ایران نامید. بازگشت به سنت تحلیلی غول ایده‌آلیسم آلمانی، هگل، در نوع خود «پدیده»ای قابل اعتناست. موج جدید و گسترده‌ای از جوانان اندیشه‌خوان به واسطه‌ی ترجمه، تالیف و تشریح آرا و اندیشه‌های این فیلسوف شهیر، توانسته‌اند علمداری این موج «بازخوانی» را به دست گیرند. بازخوانی متفکران موسس اندیشه‌ مدرن را می‌توان بزرگ‌ترین و جدی‌ترین گام در جهت اعتلای فهم فلسفی ما از بنیاد‌ها و بنیان‌های اندیشه‌ جدید دانست. اگرچه پروژه‌های عظیم دولت‌محورانه در ائتلافی ضمنی با بعضی رساله‌نویسان و مترجمانِ کتاب‌ساز، توانسته‌اند به میزان بسیاری به سترونی و ناکارآمدی اندیشه، ناشی از «عدم درک مبانی جدید» کمک رسانند، اما کالبد نحیف اندیشه در ایران به نظر می‌رسد با این امواج مطالعه‌ جدی جوانان دهه‌های پنجاه و شصت، جانی گرفته است و سوداهای بلندی را در سر می‌پروراند. این دهه – نود – را می‌توان، دهه‌ برآمدن نسل جدیدی از اندیشه‌خوان‌ها و اندیشه‌گران جدی تصور کرد. صدق این گزاره را می‌توان در جدیت و دقت اندک نوشته‌ها و ترجمه‌هایی دید که در بازار کتاب نشر می‌یابند. خوشبینی نویسنده، چه‌بسا در این مقدمه، بسیار بر ناامیدی‌هایش غلبه داشته، اما باور داشته باشید که مباحثه‌های فنی، دقیق، طولانی مترجمان، منتقدان، روشنفکران و اساتید، بر سرِ مفهوم و مضمون کلمه‌ای یا عبارتی، دلالت بر روزهای روشنی دارد که تشت رسوایی ایدئولوگ‌ها و حلقه‌داران «متن نخوانده» بر زمین افتد. این موج را باید جدی گرفت و به فال نیک پنداشت، چراکه آنها می‌خواهند کلمه‌به‌کلمه، سطربه‌سطر و خط‌به‌خطِ متون کلاسیک و جریان‌ساز را عمیقاً درک کنند. به منابع دستِ اول مراجعه و آنها را بازخوانی کنند. باید «به متون کلاسیک بازگشت» و رد تحولات عمیق فکری را در میان سطورشان و «منطق حاکم بر گفتارشان» بیرون کشـید. هگل نیز از این قاعده مستثنی نیست. به همین اعتبار است که هگل، متعلقِ پژوهش و خوانش این نسل شده است. جواد طباطبایی، متفکر نامدار معاصر، از سرآمدان پژوهش‌های باکیفیت تحقیقی بالاست که از قضا در ایران پیوندی میان نام و مشی وی با نام و مشی هگلِ فقید برقرار است. طباطبایی دو دهه است که همت به تالیف و تدوین تاریخ اندیشه‌ سیاسی در ایران گمارده تا با خوانش انتقادی این سنت اندیشه‌گی، «مقدمات تأسیس اندیشه‌ی جدید را فراهم سازد». در این راه، وی، به سنت فلسفی ایده‌آلیسم آلمانی، به طور عام، و به گئورگ ویلهلم فردریش هگل، به طور خاص عنایت داشته است. اگر از فضای اندیشه‌خوانی غیرمستقل، تعصب‌محور، غیرانتقادی، یارکشی‌شده و روزنامه‌ای جدا شویم، بی‌شک می‌توانیم میان خود و اندیشمندان معاصرمان رابطه‌ای انتقادی و پرسش‌گرانه برقرار کنیم که البته این مهم، نیازمند بازخوانی جدی آثار آنهاست؛ آثاری که هرکدام با «روشی» و برای «هدفی» نگاشته شده‌اند. این مقاله، مقدمه‌ای است به همین مناسبت.

درآمد

دکتر سیدجواد طباطبایی متفکر یا آنچنان که خود علاقه‌مند است خطاب شود، «پژوهشگر» ژرف‌نگری است که در سال‌های پس از انقلاب ۵۷، به‌واسطه مداقه‌های وسیعش در پهنای اندیشه‌ فلسفی به طور عام و اندیشه‌ سیاسی به طور خاص صاحب نام و اعتباری شده است. طباطبایی، نخستین تأملاتش را پیرامون اندیشه‌ سیاسی در نیمه‌ دوم دهه شصت منتشر کرد. اگرچه آن زمان به علل گوناگون، به آثار وی توجه درخوری نشد اما از همان ابتدا، توجه «اهل فن» را به واسطه‌ وسعت و دقت نظر و بهره‌گیری از منابع دست اول و نیز تسلط مثال‌زدنی‌اش بر زبان‌های اروپایی و عربی جلب کرده بود. وی پس از عزیمت اجباری از تهران، به اروپا بازگشت و به تحقیقات خود در تکمیل نظریه‌ خویش ادامه داد. طباطبایی از معدود نظریه‌پردازانی است که به کوشش‌های فکری خود، از ابتدا، سامان نظری خاصی داده است. چارچوبی طرح کرده و ذیل آن طرحواره‌ کلّی به پژوهش و نگارش می‌پردازد. در نوع خود، به لحاظ روشی – که محل بحث این مقاله است – این رویکرد، آکادمیک و دربردارنده‌ ویژگی‌های سنت پژوهشی غرب مدرن است به این اعتبار که هنگامی که نظریه‌ای توسط فردی مطرح می‌شود، می‌بایست، بر پایه‌ استدلالی تنومند، دقیق و تاریخی باشد که جمیع جوانب نظری را نیز دربرگیرد. وی از «جستارنویسی» که علاقه‌ قریب به اتفاق روشنفکران ایرانی است، پرهیز کرده و سراسر نوشته‌هایش در جهت صورتبندی نظری «لوازم» و «الزامات» «ایده»ای است که در نخستین تألیفش، مدعی شده است. نوشته‌هایی که به سیاقِ دانشگاهیان مدرن، از ویراست‌ها و تجدیدنظر‌های پی‌درپی در امان نیستند و از زبان تحقیق علمی نیز بهره‌مندند. نگارنده، به عنوان دانش‌پژوه اندیشه‌ سیاسی، از زوایای متفاوت و متعددی با دکتر طباطبایی تخالف نظری دارد، اما آنچه در بالا آمد روایتی اجمالی و منصفانه بود از روش و کوشش سی ساله‌ متفکری که، چه موافق و چه مخالف نظریاتش باشیم، مهم و شایسته‌ خوانش و پژوهش است. در این نوشته به مسئله‌ای نظر داریم که برای ورود و شناخت و سپس نقد و بررسی درستی و نادرستی نظریات هر اندیشمندی ضرورتا به آن نیازمندیم: روش. اینکه اساسا هر نظریه‌پرداز نظریه‌اش را بر شالوده‌ مفاهیمی بنا می‌نهد که یا برساخته‌ خود اوست یا از دیگران وام گرفته است. به این اعتبار، طباطبایی هم متفکری مفهوم‌ساز و برسازنده و هم وام‌گیرنده و تأثیر پذیرفته است. در ادامه می‌کوشیم با تکیه بر مفاهیم محوری کتب طباطبایی، به عنوان مقدمه، اجمالاً به روش‌شناسی و نه مفهوم‌شناسی «ایده»‌ وی بپردازیم و تا جایی که امکان دارد نشان دهیم که این متفکر، مبتنی بر چه مبانی روشی و نظری‌ای به تفکر می‌پردازد. بنابراین این مقاله، مقدمه‌ای است بر «مسئله‌ طباطبایی»، نه خودِ مسئله. در این راه نیز به سویه‌های تأثیرپذیری طباطبایی از سنت فلسفی ایده‌آلیسم آلمانی و مشخصاً، چنانکه آمد، هگل، نظر داریم.

بازگشت به فلسفه: در جست‌وجوی مشکل دوران

سیدجواد طباطبایی به تکرار و تأکید، در آثارش یادآور می‌شود که روش من در مواجهه با اندیشه به طور عام و تاریخ به طور خاص، روش فلسفی است. وی از اینکه این فلسفه را علناً فلسفه‌ای که در قرون هفده و هجده میلادی در غرب جدید نضج یافته (ایده‌آلیسم آلمانی )۱‌معرفی نماید، ابایی ندارد. طباطبایی بر این باور است که «نظرگاه» وی به تاریخ، متمایز از «نظرگاهِ» دیگر اندیشمندان معاصر و نیز پیشینیان وی است. با ابتناء بر این «باور»، وی هر کوشش نظری و صدالبته عملی را در جهت ایضاح وضع کنونی ما، پیشاپیش محکوم به شکست می‌داند. طباطبایی، تمامی کوشش‌های نظری و عملی صورت گرفته در قریب به یک هزار سال در ایران را ذیل عناوین متعددی از جمله «ایدئولوژی‌های جامعه‌شناسانه»، «بحث در شرایط امتناع اندیشه» و… صورتبندی می‌کند. صورتبندی کلّی‌ای که ناظر بر «دوران» خاصی است. «اجزای» این صورتبندی کلّی در جهتی هدایت می‌شوند که نشان دهند از منطقی پیروی می‌کنند که در هر دورانی به سیاقی خود را می‌نمایاند، بدین معنا که در یک دوران، «منطق حاکم بر گفتار»، «منطق شکست» است و در دوران دیگری، منطق حاکم، «گفتار در شرایط امتناع» است. به این اعتبار، وی در جست‌وجوی «مشکل دوران» و «پرسش» از آن است؛.به سیاق افلاطون و ارسطو در یونان باستان و نیز فیلسوفان آلمانی، به‌ویژه فیشته۲ در دوران جدید آنچنان که خود می‌گوید، وی نیز به دنبال یافتن «مشکل دوران» کنونی ایران است.۳ مشکلی که به شکل بحرانی، صد سال است که لاینحل مانده و «در واقع در وضع کنونی پژوهش در تاریخ اندیشه‌ ایران و در شرایطی که اشکالات بنیادینی در نسبت با سنت این اندیشه ایجاد شده، مشکل روش‌شناختی، مشکلی اساسی است و برای یافتن راه برون‌رفتی از این بن‌بست کنونی باید تدبیری جدی و مبتنی بر «تأمل فلسفی» اندیشیده شود».۴ و ۵ و به این اعتبار، تنها راهِ پرسش از بحران، راه فیلسوفان است و تنها روش، پرسش از بحران در بنیادهاست.۶برای وی فلسفه‌ای که بتواند پرسش از بحران جدید را آنگونه که برای ما نیز، در قریب به صد سال اخیر رخ داده است، مطرح کند، بدون تردید ایده‌آلیسم آلمانی است.

۱. نظرگاه تاریخی طباطبایی: امکان پرسش از بحران

پرسش طباطبایی، پرسشی کلان است. چنانکه خود، همواره مدعی است، چهل سال است به دنبال پاسخی است برای پرسشِ چیستی«ایران» و تمام تأملاتش نیز در همین سو بوده و هست. طباطبایی، چنانکه آمد، با التفات به فلاسفه‌ یونان کلاسیک (و نیز فارابی) از یک‌سو و فیلسوفان آلمانی از سویی دیگر، الزام و نیز امکان خروج از بحران را پرسش از بحران، با عطف به بنیادها می‌داند. وی برای پرسش از بحرانِ کنونی ایران، بازگشت به ایده‌آلیسم آلمانی و مشخصاً هگل را ضروری می‌داند، البته، وی به هیچ عنوان، ضرورت بازگشت خود را به دلیل تشابهات تاریخی ایران و آلمان، و به طریق اولی مشابهت در مشکلات ما نمی‌داند. بلکه می‌نویسد: «آنان به عنوان فیلسوف، پرسش از بحرانی را طرح کرده‌اند که بحران کنونی ما، یعنی بحرانی که بیش از یک سده از ظهور آن می‌گذرد، با آن «پیوندی بنیادین» دارد و در نهایت، «نمی‌تواند»۷ بی‌توجه به آن پرسش، مورد بحث قرار گیرد».۸

طباطبایی، مشکل دوران یا به تعبیری «مشکل اکنون» و نیز راه‌حل آن را اینگونه شرح می‌دهد: «بحرانی که در تمدن ما از سده‌ پیش آغاز شده و به «سرشت بنیادین» آن تبدیل شده است، به طرح پرسشی «نو آیین» که مستلزم فرارفتن از ظاهرحوادث تاریخی برای نیل به ژرفای بحرانی است که به سبب استقرار یک صد ساله، خروج از آن با «ابزاری که برحسب معمول» در دسترس قرار دارد، ممکن نیست. بنابراین، بحث‌های اهل تتبعات ادبی، جامعه‌شناسان و به ویژه تاریخ‌نویسان اندیشه‌ سیاسی راه به جایی نمی‌برد؛ زیرا اگر توجهی به «بحث در مبانی و شرایط»، به گونه‌ای که در فلسفه‌ غربی، از افلاطون تا هگل طرح شده، نداشته باشیم، «امکان» پرداختن به «تاریخ» نیز از دست خواهد رفت».۹ مداقه در این بحث، عملاً موضوع را برای ما روشن‌تر می‌کند. چنانکه «نظر/جایگاه» طباطبایی در افقی است که تصور آن افقِ دید را برای هر اندیشمند دیگری غیر ممکن می‌نماید. جواد طباطبایی به تأسی از هگل، مشکلِ – مسئله‌ – عصر جدید را مشکلِ «شرایط» می‌داند. بحث در شرایط آنگاه الزام‌آور می‌شود که در مواجهه با اندیشه‌ جدید، به ایدئولوژی‌های جامعه‌شناسانه متوسل ‌شویم.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.