پاورپوینت کامل حقیقت از نظر ویلیام جیمز نام یا صفت؟ ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حقیقت از نظر ویلیام جیمز نام یا صفت؟ ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حقیقت از نظر ویلیام جیمز نام یا صفت؟ ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حقیقت از نظر ویلیام جیمز نام یا صفت؟ ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

آمپریسیسم، در معنای قرار دادن انسان و ابزار آزمایشی اش (از چشم نامسلح تا ربات ) در مرکز أزمون های علمی، از ویژگی های زمان ماست. در پشت هر ابزار آزمایشگاهی چشمی می بیند، گوشی می شنود، و …..مغزی یافته ها را در سیستمی فکری هر قدر سست، منظم می کند، تا ازطریق تجربیات حسی، نحوه ی وجود اشیا را در جهان، یعنی حقیقت آن ها را کشف کند. انسان حقیقت را امری عینی و خارج از خود می داند و در صدد مرتبط شدن با آن است. البته علیرغم بود و نبود انسان، ‌نوعی بودن یا نوعی حقیقت بر پدیده ها عارض است و در شناخت آن، امروزه علم به کمک انسان و حس هایش می آید اما همیشه انسان از چنینن مددی برخوردار نبوده است.

آمپریسیسم، در معنای قرار دادن انسان و ابزار آزمایشی اش (از چشم نامسلح تا ربات ) در مرکز أزمون های علمی، از ویژگی های زمان ماست. در پشت هر ابزار آزمایشگاهی چشمی می بیند، گوشی می شنود، و …..مغزی یافته ها را در سیستمی فکری هر قدر سست، منظم می کند، تا ازطریق تجربیات حسی، نحوه ی وجود اشیا را در جهان، یعنی حقیقت آن ها را کشف کند. انسان حقیقت را امری عینی و خارج از خود می داند و در صدد مرتبط شدن با آن است. البته علیرغم بود و نبود انسان، ‌نوعی بودن یا نوعی حقیقت بر پدیده ها عارض است و در شناخت آن، امروزه علم به کمک انسان و حس هایش می آید اما همیشه انسان از چنینن مددی برخوردار نبوده است.

سقراط در آگورا[۱] در تجمعات مردم شرکت کرده و عاجزانه از آن ها می خواست تا وی را در یافتن معنی بهتری برای عدالت، زبیایی و …. یاری دهند. وقتی کسی نظرش را با وی در میان می گذاشت، سقراط، با روش معروف خود، برای آشکار کردن عدم اطلاع کامل طرف از عدالت و یا …. و نیاز به مباحثات بیشتر،‌ فهرستی از موارد مستثنی ازتعریف وی را برایش ردیف می کرد. سقراط نه تنها مردم عامی بلکه فلاسفه را نیزبه این بازی می گرفت. هدف وی تآکید بر این موضوع بود که بدون درک همه جانبه ی مفهومی، نمی توان در باره ی آن نظریه پردازی کرد. از ورای این مباحثات و پردازش مفاهیم بود که وی امید رسیدن به معنای عینی و حقیقت فلان یا بهمان مفعوم داشت. و اما چنین باوری به معنای آن است معنای کاملی مثلا از زیبایی وجود ندارد و آنچه تا به حال پیش نهاده شده است، صوری عادی از علم بیان، ضرب المثل ها، و یا تعاریفی ساخته شده از ابیات اشعار است: « آنچه تجربه ای ادراکی از رضایت و لذت ایجاد می کند زیباست»، « چشمتون قشنگ می بینه[۲]»،‌ و یا به عقیده ی ویلی دورانت: «زیبایی آن است می خواهیم ولی نداریم و پس از کسبش فاقد زیبایی می شود» ؛ ادیان هر آن چه الهی است را زیباست می دانند و برخی نیز به نسبی بودن آن با توجه به فرهنگ های مختلف معتدند: برای برخی قبایل آفریقا گردن بلند زن زیباست و…..

نسبی بودن مفاهیمی همچون خوبی و زیبایی، آن ها را نه در گروه دستوری نام بلکه در میان صفت ها می گنجاند. در این صورت مثلا زیبایی و خوبی و بسیاری مفاهیم دیگر، نه قابل کسب بلکه عارضی اند یعنی از جنس صفت اند. بنا بر این روش پژوهش سقراطی برای رسیدن به مفهومی کامل از زیبایی در عصر نسبیت معنا ندارد. زیبایی احساس ناشی از تجربه ی دیدن و و یا شنیدن و …. است. احساسی است خاص به یک فرد. مفهومی کیهانی نیست که از ورای تفکر و مراقبه در باره ی مفهوم زیبایی کسب شود. مثلا صدای بنان از صدای شجریان، ذاتا زیبا تر نیست. رأی نهایی را داوری ذهنی هر فرد بر اساس تجربیات قبلیش صادر می کند. آیا می توان حقیقت را نیز از همین زاویه بررسی کرد؟ اگر حقیقت نیز نه نام بلکه صفتی باشد که در توصیف نتیجه ی تجربه ای انسانی به کاررود، چه؟

ویلیام جیمز، روان شناس و فیلسوف ( ۱۹۱۰ ـ ۱۸۴۲) معتقد بود که مردم را بر اساس اعتقادشان به حقیقت، می توان به دو گروه تقسیم کرد[۳]: خرد گرایان و تجربه گرایان. برای باور به حقیقتی، تجربه گرایان محتاج به أزمون و اثبات و داده اند، اینان اغلب جبر گرا بوده و احتمال بی خدا بودنشان بیشتر است، ترجیح می دهند از طریق تجربه کسب دانش کنند تا منطق و جدل. و البته خرگرایان بر عکس اند. آن ها قبل از تجربه، سعی در آموختن در باره ی شیئ دارند، فکر را بر تجربه ترجیح می دهند و اغلب جزمی اند، احتیاج به اثبات برای باور به حقیقت نداشته و اغلب مذهبی اند و…. روشن است نمی توان توقع داشت افرادی چنین متفاوت بتوانند مباحثه ای مثمر ثمر در باره ی چیستی حقیقت را به پیش برند. ویلیام جیمز معتقد بود که پراگماتیسم ، با متحد کردن این دو گروه، این مسأله را حل کرده است. اما پراگماتیسم چیست؟[۴] پیرس با پیش نهادن سؤالی، سعی در توضیح پراگماتیسم کرد: « اشکال این ادعا چیست؟ که: الماس در واقع نرم است و فقط بعد از لمس شدن، تبدیل به ماده ای سخت می شود. » آیا واقعا می توان ثابت کرد چنین ادعایی نادرست است؟ پاسخ به سؤال وی این است که: ادعای وی نه درست است و نه نادرست. زیرا که قبول یا عدم قبول این ادعا هیچگونه تغییری در تجربه ی ما ازالماس و استفاده از آن ایجاد نمی کند. و این همان اصل پراگماتیسم است: معنای یک مفهموم، عبارت است از تأثیرات احساسی آن بر دریافت کنندگانش. واقعیت یک پدیده،‌ امری واحد است لیکن افراد معنا های گوناگون به آن می دهند. در استدلال ها، امر عدم آشنایی با معنا های مورد استفاده ی طرفین می تواند به عدم توافق منجر شود. اما عدم توافق بیشتر در مورد واژه ها ی خاص مورد استفاده است تا واقعیت امر.

حال پرسش آن ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.