پاورپوینت کامل آیا تفسیر بدون پیش فرض ممکن است؟ ۷۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیا تفسیر بدون پیش فرض ممکن است؟ ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیا تفسیر بدون پیش فرض ممکن است؟ ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیا تفسیر بدون پیش فرض ممکن است؟ ۷۳ اسلاید در PowerPoint :

مقاله پیش‌رو که به قلم رودلف بولتمان الهیدان معاصر آلمانی نگاشته شده است، به موضوع تفسیر و امکان وجود پیش‌فرض در آن اختصاص دارد. بولتمان در کم‌تر اثری به شکل مستقل به تفسیر و لوازم و بایسته‌های آن پرداخته و این مقاله یکی از همین آثار است. وی معتقد است اگر مفسر بخواهد بی‌هیچ پیش‌فرضی تفسیر کند باید همچون لوح سفیدی قبل از تفسیر در نظر گرفته شود و چنین وضعیتی قابل تصور نیست. از سوی دیگر بولتمان بر این باور است که تفسیر بدون پیش‌داوری و تعصب تنها تفسیر بایسته است. وی در قالب این مقاله، دیدگاه خود را به طور مبسوط شرح می‌دهد و به بررسی امکان انجام تفسیر بدون پیش‌فرض می‌پردازد.

مقاله پیش‌رو که به قلم رودلف بولتمان الهیدان معاصر آلمانی نگاشته شده است، به موضوع تفسیر و امکان وجود پیش‌فرض در آن اختصاص دارد. بولتمان در کم‌تر اثری به شکل مستقل به تفسیر و لوازم و بایسته‌های آن پرداخته و این مقاله یکی از همین آثار است. وی معتقد است اگر مفسر بخواهد بی‌هیچ پیش‌فرضی تفسیر کند باید همچون لوح سفیدی قبل از تفسیر در نظر گرفته شود و چنین وضعیتی قابل تصور نیست. از سوی دیگر بولتمان بر این باور است که تفسیر بدون پیش‌داوری و تعصب تنها تفسیر بایسته است. وی در قالب این مقاله، دیدگاه خود را به طور مبسوط شرح می‌دهد و به بررسی امکان انجام تفسیر بدون پیش‌فرض می‌پردازد.

این سوال که “آیا تفسیر بدون پیش‌فرض ممکن است؟” باید با “آری” پاسخ داده شود، اگر “بدون پیش‌فرض” به این معنا باشد: بدون آن که نتیجه تفسیر پیشاپیش مفروض گرفته شود. به این معنا تفسیر بدون پیش‌فرض نه تنها ممکن، بلکه لازم است. اما به یک معنای دیگر، طبعا هیچ تفسیری بدون پیش‌فرض نیست. چرا که مفسر یک لوح سفید نیست، بلکه با سوال‌های معین و یا به عبارت دیگر با طرح سوالی به شکلی خاص، به سراغ متن می‌رود و از موضوع مطرح شده در متن تصور خاصی دارد.۱

این درخواست که تفسیر باید بدون پیش‌فرض باشد، در این معنا که نتیجه آن از قبل مفروض نباشد و یا فاقد پیش‌داوری و تعصب باشد، کمی نیازمند توضیح است. این خواسته قبل از هر چیز به معنای رد هر گونه تفسیر استعاری است.۲ اگر فیلون در این نسخه قانون (قوانین خاص، جلد اول، شماره ۲۶۰) که حیوان قربانی باید بی‌عیب باشد، ایده رواقی حکیم تاثیرناپذیر را می‌یابد، اگر پولس (سفر تثنیه، ۲۵: ۴) را به عنوان توصیه‌ای تفسیر می‌کند که مبلغان انجیل باید از حمایت جامعه برخوردار باشند (کرنتیان اول، ۹: ۹) و اگر در نامه برنابا (۹: ۷ به بعد) خدمتکاران ۳۱۸ گانه ابراهیم (پیدایش، ۱۴: ۱۴) به عنوان پیش‌گویی صلیب مسیح تفسیر می‌شوند، روشن است که در چنین مواردی مفسر آنچه را که خود متن می‌گوید نمی‌شنود، بلکه اجازه می‌دهد که متن آنچه را که وی از قبل می‌داند، بگوید.

اما در مواردی که از تفسیر استعاری اجتناب می‌شود نیز گاهی تفسیر از طریق پیش‌داوری و تعصب هدایت می‌گردد.۳ مثلا جایی که پیش‌فرض ما این باشد که متی و یوحنا دو تن از نویسندگان اناجیل، از حواریون شخصی عیسی بودند و به این دلیل داستان‌ها و کلمات عیسی که توسط آنان نقل شده است، از نظر تاریخی ارزشمند هستند. در این صورت باید پذیرفت که مثلا تمیز کردن معبد که طبق انجیل متی در روزهای آخر زندگی عیسی و درست قبل از مصائب وی اتفاق می‌افتد و در انجیل یوحنا در ابتدای ماموریت او رخ می‌دهد، دو بار اتفاق افتاده است. مساله یک تفسیر بدون پیش‌فرض بخصوص زمانی بسیار جدی است که به آگاهی عیسی از منجی می‌پردازد. آیا تفسیر اناجیل را می‌توان با این پیش‌فرض جزمی پیش برد که عیسی منجی موعود بود و خود نیز به آن آگاهی داشت؟ یا اینکه این تفسیر در این باره اظهار نظر خاصی نمی‌کند و آن را بی‌پاسخ می‌گذارد؟ پاسخ روشن است. آگاهی احتمالی عیسی از مساله منجی یک واقعیت تاریخی است و تنها یک پژوهش تاریخی می‌تواند آن را به عنوان یک آگاهی آشکار سازد. اگر این پژوهش بتواند این نکته را که مسیح از منجی موعود بودن خویش آگاهی داشت، محتمل سازد، در این صورت چنین نتیجه‌ای تنها از قطعیت نسبی برخوردار خواهد بود. زیرا پژوهش تاریخی هیچ‌گاه نمی‌تواند نتایج خود را از اعتبار مطلق برخوردار سازد. هر شناخت تاریخی همواره جای بحث دارد. بنابراین، این مساله که آیا عیسی خود را منجی موعود می‌دانست، همواره قابل تفسیر مجدد است. هر تفسیری که پیش‌داوری‌ها و تعصب‌های جزمی، آن را هدایت می‌کنند، صدای خود متن را نمی‌شنود و آنچه را که خود می‌خواهد از متن بیرون می‌کشد.

مساله تفسیر بدون پیش‌فرض به معنای تفسیر بدون تعصب باید از همین مساله در معنای دیگری که می‌توان آن را طرح کرد، متمایز گردد و در این معنای دیگر ما باید بگوییم که هیچ چیزی به عنوان تفسیر بدون پیش‌فرض وجود ندارد. این که عدم وجود چنین تفسیری بدان علت است که هر مفسری از طریق فردانیت خود- یعنی تعصبات و عاداتش، موهبت‌ها و ضعف‌هایش – از قبل تصمیم خود را گرفته است، هیچ اهمیتی ندارد. فردانیت به این معنا همان چیزی است که مفسر باید آن را کنار بگذارد: از طریق خودسازی و از طریق آموختن گوش دادن به وسیله آن نوع از شنیدن که به چیزی جز موضوع متن علاقه‌مند نیست. اما در این تفسیر به نحو تغییرناپذیری روش تاریخی سوال از متن، مفروض است. در واقع تفسیر به عنوان تفسیر متون تاریخی، بخشی از علم تاریخ است.

بی‌شک اینکه یک متن مطابق با قوانین دستور زبان و استفاده از کلمات تفسیر شود، به روش تاریخی مربوط است و اینکه تفسیر تاریخی درباره سبک فردی یک متن بپرسد، ارتباط وثیقی با این مساله دارد. به عنوان مثال سخنان عیسی در اناجیل همنوا سبک متفاوتی با سخنان او در انجیل یوحنا دارد. این با مساله دیگری که تفسیر باید در نظر داشته باشد، مرتبط است. توجه مفسر به استفاده از کلمات، دستور زبان و سبک متن، او را به این نتیجه می‌رساند که هر متن با زبان زمان و چیدمان تاریخی خودش سخن می‌گوید. مفسر باید این را بداند. بنابراین او باید شرایط تاریخی زبان دوره‌ای را که متن در آن پدید آمده است، بشناسد. این بدان معناست که برای درک زبان عهدجدید سوال بسیار جدی آن است که استفاده سامی از زبان، کجا و تا چه حد، زبان یونانی این کتاب را تعیین کرده است؟ برای پاسخ به این سوال به مطالعه آخرالزمان‌گرایی، ادبیات ربی‌ها، متون قمران و نیز تاریخ دین هلنی نیازمند هستیم.

در اینجا به سختی فرصت طرح مصادیق و نمونه‌ها وجود دارد و من تنها به یک مورد اشاره می‌کنم. کلمه (

πνεμα

) در عهدجدید در زبان آلمانی به

Geist

(روح) ترجمه می شود. از اینجا می‌توان فهمید که تفسیر در قرن نوزدهم (به عنوان مثال در مکتب توبینگن) عهدجدید را بر اساس ایدئالیسم که در اصل به یونان باز می‌گردد، تفسیر می‌کرد؛ تا این که در سال ۱۸۸۸ هرمان گونکل نشان داد که کلمه(

πνεμα

) در عهدجدید معنای کاملا متفاوتی دارد یعنی به معنای قدرت و شیوه عمل خارق‌العاده خداوند است.۴

یکی از پیش‌فرض‌های روش تاریخی این است که تاریخ یک واحد به معنای یک زنجیره بسته است که در آن رویدادهای منفرد از طریق توالی علت و معلول به یکدیگر مرتبط می‌شوند. این بدان معنا نیست که روند تاریخ از طریق قانون علیت تعیین شده است و هیچ تصمیم آزاد انسانی وجود ندارد که روند رویدادها را تعیین کند. اما حتی یک تصمیم آزاد بدون یک علت و یا انگیزه روی نمی‌دهد و وظیفه یک مورخ آن است که تلاش کند انگیزه‌های انسان‌ها را بداند. همه تصمیم‌ها و عمل‌ها علت‌ها و نتایج‌ خاص خود را دارند؛ روش‌ تاریخی این نکته را مفروض می‌دارد که در اصل نشان دادن این تصمیم‌ها و اعمال و ارتباط آن‌ها و بنابراین درک کل روند تاریخ به عنوان یک وحدت بسته، ممکن است.

این بسته بودن بدان معناست که زنجیره رویدادهای تاریخ نمی‌تواند از طریق مداخله قدرت‌های فوق‌طبیعی از ماوراء جهان پاره شود و بنابراین هیچ معجزه‌ای به این معنای کلمه نمی‌تواند روی دهد. چنین معجزه‌ای رویدادی خواهد بود که علت آن در درون تاریخ قرار نمی‌گیرد. در حالی که به عنوان مثال، نقل‌های عهدقدیم درباره مداخله خداوند در تاریخ سخن می‌گوید، علم تاریخ نمی‌تواند چنین عملی را از سوی خداوند بازگو کند، بلکه تنها می‌فهمد کسانی هستند که به خدا و به عمل او اعتقاد دارند. قطعا علم تاریخ به عنوان یک علم نمی‌تواند بگوید که این ایمان یک نوع توهم است و هیچ عملی از سوی خداوند در تاریخ نبوده است. بلکه به عنوان علم خودش نمی‌تواند چنین عملی را درک کند و به گونه‌ای عمل کند که گویی چنین چیزی اتفاق افتاده است. این علم تنها می‌تواند هر کس را آزاد بگذارد که خودش تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد عمل خداوند را در یک رویداد تاریخی ببیند یا خیر. اما خود تاریخ، آن رویداد تاریخی را بر اساس علت‌های تاریخی حال در جهان برای آن رویداد درک می‌کند.

بر اساس چنین روشی است که علم تاریخ به کار بر روی تمام مدارک تاریخی می‌پردازد. اگر اساسا بخواهیم که متون موجود در کتاب مقدس را به نحو تاریخی بفهمیم، نمی‌توانیم هیچ استثنایی را برای آن‌ها قائل شویم. همچنین نمی‌توان ادعا کرد که نوشته‌های موجود در کتاب مقدس نمی‌خواهند مدارک تاریخی باشند، بلکه شواهدی بر ایمان و اعلام هستند. البته آن‌ها چنین شواهدی هستند. اما اگر بخواهند با چنین عنوانی درک شوند، قبل از آن باید به نحو تاریخی تفسیر شوند، زیرا آن‌ها با زبانی عجیب، با مفاهیم یک زمان دور، و از تصویری از جهان که برای ما بیگانه است، سخن می‌گویند. ساده‌تر آنکه آن‌ها باید ترجمه شوند و ترجمه کار علم تاریخ است.

۲-۲ اما اگر ما از ترجمه سخن بگوییم، در یک آن با مساله هرمنوتیکی مواجه می‌شویم.۵ ترجمه کردن به معنای قابل‌درک کردن است و پیش‌فرض این، وجود یک درک است. درک از تاریخ به عنوان زنجیره‌ای از علت و معلول‌ها درکی از نیروهای مؤثر را پیش‌فرض می‌دارد که پدیده‌های منفرد را به یکدیگر مربوط می‌کنند. چنین نیروهایی عبارتند از نیازهای اقتصادی، ضرورت‌های اجتماعی، تلاش برای قدرت سیاسی، هوس‌ها، ایده‌ها و آرمان‌های انسانی. مورخان در ارزیابی چنین عواملی متفاوتند و در هر تلاشی برای به دست آوردن یک دیدگاه متحد، مورخ منفرد از طریق شیوه خاصی برای پرسیدن سوال‌ها، یعنی از طریق چشم‌انداز خاصی هدایت می‌شود.

این به معنای ابطال تصویر تاریخی نیست، به شرطی که چشم‌اندازی که مفروض است یک تعصب نباشد، بلکه راهی برای پرسیدن سوال‌ها باشد و مورخ آگاه باشد که این راه پرسیدن سوال‌ها در پرسیدن از پدیده‌ یا متن از این چشم‌انداز خاص، تک وجهی است. تصویر تاریخی تنها هنگامی ابطال می‌شود که یک راه خاص برای پرسیدن سوال‌ها، تنها راه پرسیدن سوال‌ها در نظر گرفته شود – به عنوان مثال هنگامی که تمام تاریخ به تاریخ اقتصادی تقلیل یابد. پدیده‌های تاریخی چند وجهی‌اند. رویدادهایی مانند اصلاحات دینی، می‌تواند از منظر تاریخ کلیسا و نیز تاریخ سیاسی، تاریخ اقتصادی و نیز تاریخ فلسفه دیده شود. عرفان می‌تواند از منظر اهمیت آن در تاریخ هند و غیره – مورد مطالعه قرار گیرد. اما اگر تاریخ بخواهد اساسا درک شود، همیشه راه خاصی از پرسیدن سوال‌ها پیش‌فرض گرفته می‌شود.

به علاوه نیروهایی که در مرتبط ساختن پدیده‌ها موثرند، تنها در صورتی قابل درکند که خود پدیده‌ها که از این طریق مرتبط می‌شوند، نیز درک شوند. این بدان معناست که درک خود موضوع متعلق به درک تاریخی است. آیا انسان می‌تواند بدون داشتن هیچ مفهومی از دولت و عدالت که در طبیعت خودشان تنها‌ ایده‌هایی هستن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.