پاورپوینت کامل زیباییشناسی شعرخاقانی ۳۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زیباییشناسی شعرخاقانی ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زیباییشناسی شعرخاقانی ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زیباییشناسی شعرخاقانی ۳۰ اسلاید در PowerPoint :
شعر خاقانی در نگاه نخست برای خواننده دشوار و دیرآشناست. اگر خواننده با شعر او مأنوس شود، از زیباییها و مفاهیم آن بهرهمند میشود. خاقانی در ابداع صورتهای دلانگیز خیال اگر بینظیر نباشد، کمنظیر است. شیوه تازهای که خاقانی در شعر فارسی ابداع کرده است، به سبب استحکام لفظ و ترکیبات تازه و نازکاندیشی و کاربرد استادانه صنایع ادبی، زبانزد است.
شعر خاقانی در نگاه نخست برای خواننده دشوار و دیرآشناست. اگر خواننده با شعر او مأنوس شود، از زیباییها و مفاهیم آن بهرهمند میشود. خاقانی در ابداع صورتهای دلانگیز خیال اگر بینظیر نباشد، کمنظیر است. شیوه تازهای که خاقانی در شعر فارسی ابداع کرده است، به سبب استحکام لفظ و ترکیبات تازه و نازکاندیشی و کاربرد استادانه صنایع ادبی، زبانزد است.
از میان هنرها آنچه در اینجا مورد توجه ماست، ادبیات و شعر است. بعضیها معتقدند که باید ادبیات را با علوم مختلف ارتباط بدهیم؛ اما این تصور درستی نیست. ما یک ادبیات محض داریم و یک هنر و ادبیات کاربردی. هنر محض، اوج و قله آفرینش هنری است. از قرن هجدهم به بعد، بهویژه از نیمه قرن نوزدهم، مکتبی به وجود آمد به نام «مکتب پارناس». پارناس نام کوهی در یونان باستان بود که میگفتند در آنجا فرزندان زئوس، ربالنوعهای شعر و خنیاگری، زندگی میکنند. پیروان مکتب پارناس به ادبیات محض، یعنی هنر برای هنر، توجه داشتند. از دورهای که سوسیالیستها و کمونیستها پدید آمدند حمله به این مکتب شروع شد. سوسیالیستها میگفتند که هنر برای هنر نادرست است؛ هنر باید در خدمت ایدئولوژی و مسلک سیاسی باشد؛ اما امروزه میدانیم که هنر برای هنر چیز بیفایدهای نیست و اینطور نیست که ادبیات محض بینتیجه باشد. اتفاقاً اثر آن بیشتر از ادبیات کاربردی است؛ مثلاً یک قالی نفیس ایرانی هست که در دوره صفوی بافته شده، اما برای نشستن و خوابیدن و استفاده کردن بافته نشده است؛ بلکه آن را فقط برای جلادادن چشم، ایجاد اعجاب و شگفتی و توجه به یک منظره بدیع و زیبا پدید آوردهاند. ادبیات محض از نظر تحولات روانی که در انسان به وجود میآورد، اینکه دید انسان را تغییر میدهد، اینکه انسان را زیباییاندیش میکند و روی زبان او تأثیر میگذارد، دارای اهمیت است و آن اکسیر و مایه اولیه است که موجب تولید میشود. در مورد زیبایی نیز همینطور است. ما باید به سراغ ادبیاتی برویم که کار آن آفرینش زیبایی است و اعجابانگیز است، مثل غزل حافظ و سعدی؛ مثلاً سعدی میگوید: « به فلک میرسد از روی چو خورشید تو نور/ قل هوالله احد، چشم بد از روی تو دور + آدمی چون تو در آفاق نشان نتوان داد/ بلکه در جنت فردوس نباشد چو تو حور» این اشعار آفرینش زیبایی است. وقتی انسان با این نوع زیبایی آشنایی پیدا میکند، موجب میشود در همه امور زندگیاش تحول ایجاد بشود و همه چیز را بر اساس جمال و علمالجمال و زیبایی ببیند و تولید کند. این مسألهای است که بسیار اهمیت دارد.
هوگو و کانت سرنوشت هنر و ادبیات را جدا کردند
البته نه اینکه ما مخالف ادبیات متعهد باشیم؛ چون ادبیات متعهد بسیار هم لازم است و کاربردی است، اما وقتی ما رشته ادبیات را برمیگزینیم و میخوانیم، آنچه باید بر آن تکیه کنیم، هنر محض است. سپس از هنر محض تنزل پیدا میکنیم و میآییم به مراتب پایینتر. آنوقت است که ادبیات جنبه کاربردی هم پیدا میکند. گاهی بین ادبیات محض و ادبیات کاربردی، تلفیقی به وجود میآید؛ اما اوج کار هنرمند این است که هنر محض بیافریند. کسانی مثل ویکتور هوگو در قرن هجدهم تلاش بسیار زیادی کردند که آفرینش هنری را از کاربردی بودن نجات بدهند. در همان ایام عدهای هنرها را تحریم میکردند و میگفتند باعث بدآموزی است؛ در حالیکه شعر نیامده است که چیزی بیاموزاند، بلکه شعر بالاتر از آموزش است. کسانی مثل هوگو در ادبیات و کانت در فلسفه، سرنوشت هنر و ادبیات را جدا کردند.
این نکته هم بسیار مهم است که اثر هنری هیچ وقت همشکل هنرمند نیست یا مربوط به زندگی هنرمند نیست، بهویژه در ادبیات محض. شاعر وقتی دارد شعر میگوید، درست مانند نقاشی است که نقاشی میکند. نقاش مدل انتخاب میکند و به این کاری ندارد که مدل او چه کسی است. شاعر هم یک تندیس و الگویی برای خود انتخاب میکند و در ذهن تصویر و تصور میکند و براساس الهاماتی که از آن موضوع و الگو میگیرد، شعر میگوید. تمام ادبیات عاشقانهای که در دنیا به وجود آمده، در صورتی حاصل شده که معشوق در دسترس نبوده است. اگر در دسترس بود، آن سوز و گداز و فراق و هجر بهوجود نمیآمد. اصلاً عشق در فراق شکل میگیرد. تمام ادبیات عاشقانه و عارفانه در فراق است.
درخت آسوریک
یکی از مسائلی که در ادبیات اهمیت بسیار دارد، ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 