پاورپوینت کامل سنت در دیدگاه محقق اردبیلى ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سنت در دیدگاه محقق اردبیلى ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سنت در دیدگاه محقق اردبیلى ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سنت در دیدگاه محقق اردبیلى ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

از دلیل هاى چهارگانه اى که در استنباط احکام فقهى از آن سود جسته مى شود (سنت) است. گرچه نوعاً ازدلیل سنت در عرض سه دلیل دیگر: کتاب و عقل و اجماع نام برده مى شود ولى از آن جا که بیش تر استخراج و استنباط احکام به وسیله روایات صورت مى گیرد مى توان گفت: (سنت) مهم ترین دلیل دستیابى به احکام است و در سیر اجتهاد و فقاهت بیش ترین سهم و بالاترین نقش را دارد.

از دلیل هاى چهارگانه اى که در استنباط احکام فقهى از آن سود جسته مى شود (سنت) است. گرچه نوعاً ازدلیل سنت در عرض سه دلیل دیگر: کتاب و عقل و اجماع نام برده مى شود ولى از آن جا که بیش تر استخراج و استنباط احکام به وسیله روایات صورت مى گیرد مى توان گفت: (سنت) مهم ترین دلیل دستیابى به احکام است و در سیر اجتهاد و فقاهت بیش ترین سهم و بالاترین نقش را دارد.

در این نوشتار سعى شده است با سیرى در آثار فِقهى مولى احمد اردبیلى دیدگاههاى وى در مورد دلیل سنت نموده شود و معیارهاى سنت معتبر و نیز جایگاه آن در میان دلیلها روشن گردد. اکنون بحث را در چند محور پى مى گیریم:

۱. معناى سنت و قلمرو آن

واژه سنت در لغت به معناى راه و روش است. لغویان در معناى سنت تعبیرهاى گوناگونى به کار برده اند ولى بازگشت همه آنها به همان راه و روش است۱:

(والاصل فیه الطریقه والسیره)۲

سنت در اصل به معناى راه و روش است ولى در اصطلاح فقیهان مجموعه سخنان کارها و تأیبداتى به شمار مى رود که از پیامبر اکرم(ص) به ما رسیده است. آنچه امروز در کتابهاى روایى و حدیثى گرد آمده در حقیقت نقل و بازگو کردنِ سنت است که در اصطلاح و عرف فقیهان و محدثان با قدرى مسامحه به آن سنت گفته مى شود. بنابر این سنت یعنى سخن کار و تأیید پیامبر(ص). در این معنى هیچ اختلافى وجود ندارد و همه فقیهان چه سنى و چه شیعه آن را حجت مى دانند. محقق اردبیلى مى نویسد:

(…وانّ السنّه اما قوله صلى اللّه علیه وآله او فعله او تقریره)۳

سنت یا سخن پیامبر(ص) است و یا کارها و تأییدهاى او.

فقیهان شیعه افزون بر این سنت را در بر گیرنده سخن کار و تأیید امامان(ع) نیز دانسته اند. به عبارت دیگر در نظر فقیهان شیعه سخن کار و تأیید امامان(ع) از حیث دلیل و حجت بودن بسان سخن کار و تأیید پیامبر است و در حقیقت سنت در معناى گسترده آن سنت امامان را نیز در بر مى گیرد۴. بر این اساس ائمه(ع) تنها روایت گر و یا محدث نیستند بلکه آنان نیز از آن جا که داراى مقام عصمت و برکنار از هرگونه اشتباه و لغزشند و امامت آنان در راستاى نبوت پیامبر است وقتى مطلبى را نقل مى کنند و یا عملى را انجام مى دهند و یا کارى را صحیح مى شمارند عمل آنان همچون عمل پیامبر(ص) بیانگر حکم خدا و حجت است.

برخى از عالمانِ اهلِ سنت سنت صحابه را نیز معتبر شمرده اند و سنت را در بر گیرنده سخن کار و تأیید اصحاب پیامبر(ص) هم دانسته اند ولى دلیل معتبرى بر درستى سخن خویش ارائه نداده اند. آنان براى ثابت کردن نظر خویش به برخى

روایات فراگیر و سست استناد جسته اند که در جاى خود مورد بحث قرار گرفته و در سند و دلالت آنها خدشه شده است.۵

فقیهانِ شیعه گرچه در اصلِ گستردگى قلمرو سنت اتفاق دارند ولى در میزانِ بهره گیرى از آن در کارهاى فقهى و اجتهادى دیدگاه یکسانى ندارند. برخى تا آن جا پیش رفته اند که کم و بیش همه روایاتى را که در منابع روایى شیعه بویژه کتابهاى چهارگانه: کافى فقیه تهذیب و استبصار گرد آمده است معتبر مى دانند و تنها راه دستیابى به احکام را استفاده از همین روایات مى دانند و کاربرد و قلمرو هر یک از دلیلهاى دیگر را بَسى محدود کرده اند. نمونه این گونه اندیشیدن را در میان اخباریان از عالمان شیعه و اهل حدیث از عالمان اهل سنت مى توان دید.

گروهى عکس این عمل کرده اند. اینان با سخت گیریهاى بیش از حد در اعتبار روایات و ثقه بودنِ راویان و معتبر ندانستن خبر واحد بخش بزرگى از روایات را از گردونه اجتهاد و استنباط خارج ساخته اند و ناگزیر از دلیل سنت در دایره بسیار کوچکى بهره گرفته اند.

آنچه در این رابطه مهم و کارساز است نگرشى همه سویه و به دور از تندروى و کُندروى است. نگرشى که واقع بینانه دلیل سنت را در کنار دیگر دلیلها مورد توجه قرار دهد و ضمن آن که قلمرو و گستره آن را به خبر متواتر و یا روایات داراى نشانه هاى دلالت کننده محدود نسازد بدون بررسى و دقتهاى لازم در اعتبار روایات و اطمینان از درستى صدور آنها را مبناى استدلال خویش قرار ندهد.

۲. ویژگیهاى محقق اردبیلى

محقق اردبیلى ویژگی هایى در شیوه فقاهتى داشته که وى را در میان فقیهان تا حدودى ممتاز ساخته است. برخى از صاحب نظران با اشاره به همین ویژگی ها و آراء نویى که از همین رهگذر در فقه ارائه کرده است وى را بنیان گذار مکتب ویژه اى در فقه دانسته اند و نقش وى را در بالندگى و پویایى فقه ستوده اند.۶

همین ویژگی ها که خود به منزله سبکى نو در فقه و مباحث اجتهادى به شمار مى آمد سبب شد که شمارى از فقیهان هم روزگار محقق اردبیلى و نیز فقیهانى که در سالهاى بعد تا زمان کاشف الغطاء و میرزاى شیرازى به صحنه آمدند از دیدگاهها و شیوه اجتهادى وى اثرپذیرند تا آن جا که فقیهان نامدارى همچون: صاحب مدارک و صاحب معالم محقق سبزوارى و ملا محسن فیض کاشانى در بسیارى از مسائل پیرو مکتب فقهى وى به شمار مى آیند ودر فتاواى نادر و غیر مشهور با او هم عقیده اند.۷ اینک به آن ویژگیها اشاره مى کنیم:

آزاداندیشى: از ویژگیهاى مهم محقق اردبیلى آزادگى شجاعت و آزاد اندیشى است. با این که بر استفاده فراوان از دلیلِ سنت پاى مى فشارد و بیش ترین استفاده ها را در استدلالها از روایات مى برد سعى مى ورزد هیچ گاه تحت تأثیر محدثان و فقیهان پیش از خود قرار نگیرد و اندیشه و فهم آنان از روایات ذهن و فکر وى را جهت ندهند و آزادانه و به دور از پیش داورییها با تکیه بر فهم خویش دیدگاهها و احکام اسلام را در بابهاى گوناگون از روایات استخراج کند. بر همین اساس وى در هر بحثى که وارد مى شود در برابر دیدگاه اصحاب و فقهاى پیشین بیش تر دیدگاهى مستقل ارائه مى دهد و تقلید و اجتهاد و جابه جایى روایات و آراى دیگران را بدون این که مورد موشکافى قرار گیرند ناپسند مى داند.

تعبیر زیباى: (فتأمل ولا تقلد) بیندیش و مقلد دیگران مباش که در باب گزین اندازه آب کُر و در مخالف با مشهور ابراز داشته۸ به خوبى بیانگر آزاد اندیشى و شیوه مستقل وى در استفاده از دلیل سنت است.

اردبیلى با اعتقاد به این اصل: (فقیه آنچه را مى فهمد باید فتوا بدهد)۹ بدون هیچ ترسى وقتى به نظرى مى رسید ابراز مى کرد تا آن جا که گاه آراى نادر و خلاف مشهورى نیز ابراز داشت و به گفته حضرت امام خمینى: (مقدس اردبیلى بین تقدس و جرأت در فتوا را جمع کرده است.)۱۰

عقل گرایى: محقق اردبیلى فقیهى عقل گرا بود. او در کنار استفاده فراوان از روایات و سیره معصومان(ع) که نمونه آن را در کتاب فقهى وى: مجمع الفایده والبرهان مى توان دید به جنبه هاى عقلى هم توجه داشت و در ثابت کردن دیدگاههاى خویش بر روش برهانى نیز تکیه مى کرد. در حقیقت محقق اردبیلى بین عقل و نقل جمع کرده بود و از هر دو راه به گونه شایسته بهره مى برد.

از سویى توجه وى به دلیل سنت و بسیارى استفاده از روایت در استنباط احکام گرایش وى را به مسلک اخبارى به ذهن مى آورد و از سوى دیگر استفاده از برهان عقلى و توجه به دلیل عقل در کنار روایات وى را مجتهدى اصولى و عقلى گرا نشان مى دهد.

شیخ یوسف بحرانى در باره این ویژگى وى مى نویسد:

(وکان رحمه اللّه مجتهداً صرفاً کالعلامه الحلى رحمه الله و نحوه )۱۱

محقق اردبیلى رحمت خدا بر او باد مجتهدى کاملاً اصولى همانند علامه حلى و امثال وى بود.

توجه ویژه محقق اردبیلى به ژرف نگرى و تدبر و استفاده از برهانهاى عقلى در کنار روایات حتى سبب شده است که برخى بر وى خرده گیرند و وى را متهم سازند به خارج شدن از راه و روش فقیهان. صاحب روضات الجنات ضمن تأکید بر اتقان دیدگاههاى محقق اردبیلى و این که کتاب مجمع الفایده وى در نظر فقها به فراوانى تحقیق و دقت نظر معروف است مى نویسد:

(وقد یناقش فى اصل وضعه بالخروج عن طریقه الفقهاء المرضیه وکثره اشتماله على التدقیقات الفلسفیه)۱۲

گاهى در اصل نگارش این کتاب [مجمع الفایده] مناقشه مى شود که محقق اردبیلى در نگارش آن از شیوه فقیهان خارج شده است و دقتهاى فلسفى و عقلى در آن فراوان یافت مى شود.

روشن است که چنین مناقشه هایى در مورد کتاب مجمع الفایده و دیدگاههاى محقق اردبیلى بى مورد است زیرا دقتهاى عقلى در کنار استدلال به روایات نه تنها نقطه ضعف

به شمار نمى آید بلکه بیانگر توانایى و همه سونگرى نویسنده آن است.

ناگفته نماند گرچه استناد به دلیل عقل در آثار محقق اردبیلى فراوان یافت مى شود ولى دقتهاى فلسفى به معناى خاص آن کم تر به چشم مى خورد و یا در اصل وجود ندارد. از باب مثال در مسأله بهره گیرى از لاشه حیوانهاى مرده پس از نقل دیدگاههاى کسانى که هرگونه استفاده از آن را حرام مى دانند مى نویسد:

(والعقل یجوز استعمالها فیما لایشترط فیه الطهاره…)۱۳

عقل استفاده از مردار را در امورى که شرط آنها پاکى نیست مجاز مى شمارد.

نظیر همین استدلال را در باب حرام بودن روزه۱۴ براى شخص مریض و لزوم کسر هزینه ها در باب خمس۱۵ معادن نیز به کار گرفته است که نشان دهنده توجه وى به دلیل عقل در کنار استدلال به دلیل سنت است و این هیچ ربطى به آمیختگى مسائل فلسفى به مسائل عقلى ندارد.

واقع نگرى: از جمله ویژگیهاى محقق اردبیلى واقع نگرى اوست. به باور محقق اردبیلى احکام و آرایى که به وسیله روایات استخراج مى گردند باید هماهنگ با واقعیت خارجى باشند بر این اساس اگر نتیجه تلاش و اجتهاد فقیه با واقعیتهاى بیرون همخوانى نداشته باشد باید در درستى آن شک کرد. از باب مثال مشهور فقیهان امامیه تحقق غروب شرعى را به این مى دانند که سرخى حاصل از غروب خورشید در مشرق از بالاى سرانسان بگذرد و از بین برود. محقق اردبیلى با اشاره به دیدگاه مشهور و روایاتى که بدان استناد جسته اند مى نویسد:

(ومضمونها خلاف الواقع فان الحمره لا تصل الى جهه الرأس و تتجاوز بل ترتفع قدر رمح بجهتین و تققدم وهو ظاهر لمن تامّل فیها)۱۶

مفاد این روایات با واقعیت خارجى هماهنگى ندارد; زیرا سرخى [ناشى از غروب خورشید] به بالاى سر نمى رسد و از آن نمى گذرد بلکه به اندازه درازاى نیزه در دو جهت بالا و به پیش مى رود و این براى هر کسى که در آن دقت کند روشن است.

*تکیه بر عمل اصحاب: از ویژگیهاى محقق اردبیلى توجه به عمل پیشینیانِ از اصحاب است. او گرچه هیچ گاه استقلال رأى خویش را در برابر دیگران هر چند قوى و نام آور از دست نمى دهد و در ارائه دیدگاههاى خویش بیش از هر چیز بر فکر و فهم خویش از روایات تکیه مى کند با این حال در مواردى که پیشینانِ از اصحاب به روایت و یا روایاتى عمل نکرده باشند احتیاط را از دست نمى دهد و ناسازگارى با اصحاب را کارى به دور از احتیاط مى داند.

بر همین اساس در این مسأله که وقتى زکات به مالى بسته شد آیا مى توان پرداخت آن را به عقب انداخت یا آن که باید فورى پرداخت؟

بیش تر فقیهان شیعه واجب بودن پرداخت را فورى مى دانند و دیرکرد بدون دلیل را جایز نمى دانند.

از سویى روایاتى همچون: صحیحه معاویه بن عمار و صحیحه حمادبن عثمان۱۷ وجود دارد که دیرکرد در پرداخت را مطلقا مجاز مى شمارد چه عذرى باشد و چه نباشد.

محقق اردبیلى پس از آن که روایات را مورد بررسى قرار مى دهد با اشاره به این که فقیهان بزرگى چون: شیخ مفید۱۸ شیخ صدوق۱۹ و شیخ طوسى۲۰ با این که این روایات از نظر سند هم اعتبار دارند به آنها عمل نکرده اند و دیرکرد بدون عذر را جایز ندانسته اند مى نویسد:

(…وبالجمله ظاهر الأخبار جواز التأخیر من غیر عذر بل لمصالح بل لغیرها ایضاً … ولکن الاحتیاط فى عدم التأخیر فان الاعتماد الکلى على الاصحاب فتأویلهم الأخبار لایکون الاّ عن شیئى فلا ینبغى العدول عنه)۲۱

ظاهر روایات نشان دهنده روایى دیرکرد است حتى در صورتى که

عذرى هم نداشته باشد بلکه براى مصلحتى و یا غیر آن نیز مى تواند پرداخت زکات را به عقب اندازد. با این حال احتیاط در دیر نپرداختن است زیرا اعتماد کلى بر سخن و عمل اصحاب است و بى گمان آنان بدون جهت این اخبار را تأویل نکرده اند.

* استدلال به روایات اهل سنت: فکر باز و نگرش گسترده محقق اردبیلى به دلیل سنت سبب شده است که وى از توجه به روایاتى که از طریق عامه نقل شده غافل نماند. گرچه بیش ترین دلیلهاى وى را روایات معصومان که در منابع شیعه وجود دارند تشکیل مى دهند ولى به تناسب از روایات اهل سنت نیز در هر جا لازم بوده بهره گرفته است.

محق اردبیلى از آن دسته فقیهانى نیست که استفاده از کتابهاى اهل سنت را ناروا بداند و انبوه روایاتى که در کتابهاى روایى آنان از جمله در صحاح شش گانه آمده تنها بدین خاطر که راویان و گردآورندگان آنها سنى هستند به کنارى نهد و یا آنها را کتابهاى گمراه کننده بشمارد و نگهدارى آنها را حرام بداند!

وى در همین رابطه با اشاره به این که نگهدارى کتابهاى روایى سنیان جایز است مى نویسد:

(… فلا ینبغى الاعراض عن الأخبار النبویه التى رواها العامه فانها لیست الاّ مثل ماذکرناها)۲۲

پس سزاوار نیست از روایاتى که اهل سنت از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده اند اعراض گردد; زیرا آن روایات نیز همانند روایاتى است که در کتابهاى ما آمده است.

از این روى در آثار فقهى محقق اردبیلى به موارد زیادى بر مى خوریم که وى به روایات اهل سنت استناد جسته است.

و گاه اسناد و دلالت آنها را نیز مورد نقد و بررسى قرار داده است از جمله: در این مسأله: آیا در ماه رمضان پیش داشتن افطار بر نماز مغرب بهتر است یا عکس آن؟ روایتى از ابوهریره مى آورد: پیامبر اکرم(ص) از خداى سبحان نقل کرد که فرمود:

(احب عبادى الیّ اسرعهم فطراً)۲۳

دوست داشتنى ترین بندگان من کسانیند که زود روزه بگشایند.

سپس به بررسى و تحلیل این روایت مى پردازد و در برابر روایاتِ بسیارى رااز طریق شیعه در برتر بودن پیش داشتن نماز بر افطار آورده و با توجه به تأییدها و دلیلهاى تبرعى و عقلى که مفاد روایات شیعه را تقویت مى کنند و نیز اعتبار و اتقان بیش تر آنها نتیجه مى گیرد:

(فروایه العامه ضعیفه اومأوله)۲۴

پس روایتى که از طریق اهل سنت در مورد برتر بودن پیش انداختن افطار بر نماز رسیده است ضعیف و غیر درخور استنادند. برفرض چشم پوشى از سند باید آن را توجیه و تأویل کرد.

نمونه دیگر مسأله وجوب فورى حج است. کسى که شرایط استطاعت در وى جمع شد باید در همان سال نخست به تهیه مقدمات آن بپردازد و در نخستین فرصت حج را به جا آورد.

محقق اردبیلى ضمن تأکید بر وجوب فورى حج و یادآورى این که در ذیل آیه شریفه:

(ولله على الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فانّ الله غنى عن العالمین)۲۵

ترک حج کفر نامیده شده به روایتى در همین رابطه از طریق اهل سنت اشاره کرده که امیرالمؤمنین(ع) فرمود:

(من ملک زاداً و راحله یبلغه الى بیت اللّه الحرام ولم یحج فلا علیه ان یموت یهودیاً او نصرانیاً)۲۶

هر کس هزینه سفر و نیز مرکبى که وى را به مکه برساند داشته باشد و حج را به جا نیاورد و عقب بیندازد تا آن که از دنیا برود یهودى و یا نصرانى از دنیا رفته است.

در این روایت که از طریق اهل سنت نقل شده بر وجوب فورى حج تأکید شده و تأخیر آن را به منزله (کفر) خارج شدن از دین دانسته است. در حقیقت این روایت توضیح و تفسیر آیه شریفه است که ترک حج را کفر مى نامد.

۳. جایگاه سنت در بین دلیلها

همان گونه که پیش از این اشاره کردیم در مجموعه دلیلهاى چهارگانه اى که براى استنباط احکام فقهى مورد استفاده قرار مى گیرند دلیل سنت جایگاه ویژه اى دارد; زیرا کتاب که مهم ترین و معتبرترین دلیل است تنها به کلیات احکام و بخشى از اطلاقها و عمومها که به عنوان پایه هاى احکام دینى شناخته مى شوند اشاره دارد واز مسائل فرعى فقهى جز در موارد اندک سخن به میان نیامده است تا جایى که مجموعه مسائل فقهى که در قرآن آمده در حدود پانصد حکم دانسته اند. کاربرد عقل و اجماع نیز صرف نظر از گونه دلیل بودن آنها بَسى محدود است. بر این اساس مهم ترین دلیل و بزرگ ترین منبعِ دستیابى به احکام سنت است که از سویى در فهم و تفسیر درست آیات به ما کمک مى کند و از سوى دیگر در برگیرنده مجموعه اى عظیم از مسائل و فروع در جنبه هاى گوناگون زندگى است. آنچه در این بخش بیش تر مورد نظر است روشن کردن دیدگاه اردبیلى در مورد رابطه سنت با دلیلهاى دیگر است که به چند مورد آن که به نظر مى رسد در نظر محقق اردبیلى اهمیت بیش ترى داد اشاره مى کنیم:

* ناسازگارى سنت با سنت: ناسازگارى بین روایات از جمله مسائلى است که از دیرباز مورد توجه فقیهان و اصولیان بوده است و در مباحث اصولى بابى را تحت عنوان (تعادل و تراجیح) به بررسى این مسأله اقتصاص داده اند و معیارها را براى برترى یکى بر دیگرى و راههایى را براى برطرف کردن ناسازگارى برشمرده اند.

به نظر مى رسد محقق اردبیلى افزون بر معیارهایى چون: عادل تر و راستگوتر بودن راویان و مانند آن بسیارى روایات را نیز یکى از برترى دهنده ها مى داند. به این معنى که از میان دو دسته روایات معتبرى که با هم ناسازگارند آن دسته که افزون تر است پیش تر است; اگر در گروه نخست سه روایت صحیح و در گروه دوم چهار روایت صحیح قرار دارد گروه دوم بیش تر است و باید بر اساس آن عمل کرد.

در حقیقت معناى این سخن آن است که سه روایت دسته نخست با سه روایت دسته دوم ناسازگارى مى کنند و ساقط مى شوند و روایت باقى مانده ملاک عمل قرار مى گیرد.۲۷

از این روى محقق اردبیلى به کسانى که در جمع بین روایات به بسیارى و اندکى روایات توجه نداشته اند خرده گرفته است:

در بحث کم و زیاد شدن ارکان نماز از پاره اى روایات باطل بودن نماز استفاده مى شود مطلقا و از پاره اى دیگر درستى آن در صورتى که دو سجده سهو به جا آورد.

شیخ طوسى براى جمع بین این روایات تفصیل داده است که اگر نمازگزار در دو رکعت پایانى نماز رکعتى را کم و یا زیاد کند و پس از نماز یادش بیاید با انجام دادن سجده سهو نمازش تمام است و اگر در دو رکعت نخستین باشد باطل خواهد بود.۲۸

محقق اردبیلى پس از بررسى مسأله با اشاره به این نظر شیخ مى نویسد:

(مع المعارضه باشهر واکثر والشهره بین الأصحاب)۲۹

با این که آن روایات نا سازگارند با روایات مشهورتر و فراوان تر و نیز فتواى مشهور بین فقها. تعبیر (اکثر) در کنار (اشهر) نشان مى دهد که در نظر محقق اردبیلى نفس (زیاد بودن) نیز برترى دهنده است.

و یا اگر فردى چند روز در حال بى هوشى باشد آیا وقتى به هوش آمد باید نمازهاى آن چند روز را انجام دهد و یا اگر ماه رمضان است باید روزه هاى آن چند روز را دوباره بگیرد؟ روایات گوناگونند: از دسته اى آنها استفاده مى شود که قضا لازم نیست و از دسته دیگرى از روایات استفاده مى شود که باید قضا کند.۳۰

برخى براى جمع بین روایات دسته دوم را حمل بر استحباب کرده اند و گفته اند: قضاى آن روزها مستحب است و تنها قضاى نماز شب و یا روز آخرى که بى هوش بوده واجب است. محقق اردبیلى با اشاره به درست نبودن این گونه جمع مى نویسد:

(فیه تأمل اذ الأخبار الداله على عدم القضاء مطلقا کثیره جداً و صحیحهه ایضاً. ولاأخبار الداله على ماذکره وانه اختاره البعض قلیله جداً فینبغى الأشاره الى الکثره والصحه ثم الجمع)۳۱

در این گونه جمع جاى درنگ است; زیرا روایاتى که مطلقا بر واجب نبودن قضا دلالت دارند هم صحیح و هم بسیارند و روایاتى که بر آنچه یاد شد و گزیده برخى علماست دلالت دارند اندکند سزاوار بود در هنگام جمع بین روایات بسیار بودن و صحیح بودن روایات نیز در نظر گرفته مى شد آن گاه بین آنان جمع مى گردید.

در نظر محقق اردبیلى مسأله شمارِ روایات صحیح همواره باید به عنوان یک ملاک در نظر محقق باشد و بدون توجه به آن جمع بین روایات درست نیست; زیرا در هنگام ناسازگارى هر گروه که روایات آن بیش تر باشد پیش تر خواهد بود.

* تخصیص کتاب به سنت: بنابر قول مشهور فقیهان شیعه عمومها و اطلاقهاى قرآن را مى توان به وسیله روایات تخصیص زد.

محقق اردبیلى در اصل جایز بودن تخصیص کتاب به سنت با مشهور هم عقیده است ولى عقیده دارد کتاب را تنها با سنت روشن معتبر و بى معارض مى شود تخصیص زد.

اینک به نمونه آى از این گونه براى روشن تر شدن دیدگاه محقق اردبیلى اشاره مى کنیم:

از کفاره هایى که هم در باب ظهار و هم در باب روزه گشودن از روى عمد در ماهِ رمضان آمده دو ماه پى در پى روزه گرفتن است.

از ظاهر آیه شریفه: (فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین)۳۲

استفاده مى شود: شخصى که توان کفاره هاى دیگر را: (آزادسازى برده یا غذا دادن به شصت نیازمند) ندارد باید دو ماه پى درپى روزه بگیرد.

فقیهان اهل سنت به وجوب پیاپى بودن روزه کفاره فتوا داده اند و گفته اند اگر قبل از تمام شدن دو ماه روزه را قطع کند باید دوباره از سر گیرد. ولى فقیهان شیعه بر این باورند: منظور از (تتابع) در آیه شریفه پى در پى بودن فى الجمله است از این روى اگر کسى سى و یک روز یعنى اندکى بیش از نیمى از دو ماه را پشت سر هم و بى فاصله روزه بگیرد و سپس آن را قطع کند لازم نیست روزه ها را از سر گیرد بیست و نه روز باقى مانده را با فاصله هم که روزه بگیرد کافى است. این در صورتى است که عذرى نداشته باشد ولى اگر به عذرى بین روزه ها فاصله اندازد هر چند پیش از تمام شدن یک ماه و یک روز هم باشد اشکالى ندارد. مستند آنان در این نظر روایاتى است که به پاره اى از آنها اشاره مى کنیم:

۱. (عن ابى عبدالله(ع) قال: صیام کفاره الیمین فى الظهار شهران متتابعان والتتابع ان یصوم شهراً ویصوم من [الشهر] الآخر شیئاً او ایاماً منه فان عرض له شیئى یفطر منه افطرثم قضى ما بقى علیه وان صام شهراً ثم عرض له شیئى فافطر قبل ان یصوم من الآخر شیئاً فلم یتابع [اعاد الصیام] فلیعد الصوم کله.)۳۳

روزه کفاره سوگندِ ظهار دو ماه پى در پى است و پى درپى بودن یک ماه و اندکى از ماه دوم [دست کم یک روزه] را بدون فاصله روزه گیرد. پس اگر ازآن به بعد چیزى عارض شد و روزه نگرفت اشکالى ندارد و مى تواند روزهاى باقى مانده را قضا کند. ولى اگر یک ماه روزه گرفت [پیش از روارد شدن در ماه دوم] روزه را قطع کرد (تتابع) حاصل نشده و باید روزه هاى کفاره را از سر گیرد.

۲. (ابى عبدالله(ع) فى الرجل الحریلزم صوم شهرین متتابعین فى ظهار

فیصوم شهراً ثم یمرض قال: یستقبل فان زاد على الشهر الآخریوماً او یومین بنى علیه مابقى)۳۴

امام صادق(ع) در مورد مرد آزادى که به خاطر ظهار دو ماه پى درپى روزه بر او واجب شده بود و یک ماه روزه گرفت و آن گاه مریض شد و نتوانست بگیرد فرمود: از سر بگیرد. اگر از ماه دوم یک روز یا دو روز به آن افزوده بود از سر گرفتن لازم نیست و بعدها باقى مانده را بگیرد.

۳. (عن ابى عبدالله(ع) انه قال فى رجل صام فى ظهار شعبان ثم ادرکه رمضان قال: یصوم شهر رمضان و یستأنف الصوم فان صام فى الظهار فزاد فى النصف یوماً قضى بقیته)۳۵

امام صادق در مورد شخصى که براى کفاره ظهار ماه شعبان را روزه گرفت و سپس ماه رمضان پیش آمد فرمود: ماه رمضان را روزه بگیرد بعد روزه هاى کفاره را از سر بگیرد ولى اگر از ماه دوّم یک یا دو روزه گرفته بود لازم نبود از سر بگیرد.

از این روایات استفاده مى شود که منظور از پى درپى بودن پى درپى به معناى دقیق کلمه نیست بلکه همین که صدق کند پى در پى گرفته کافى خواهد بود که آن هم با یک ماه و یک روز تحقق مى یابد:

محقق اردبیلى مى نویسد:

(وبالجمله ترک ظواهر القرآن فى مثل کفاره الظهار والقتل و تخصیصه بالخبر مع عدم المعارض الذى فیه خلاف فى الاصول مشکل سیمامعه الاّ انه ادعى فى المختلف الاجماع على جواز البناء بعد الافطار لغیر عذر اذاصام شهراً ویوماً متتابعاونقل الخلاف فى الإثم وعدمه وهو بعید.)۳۶

خلاصه ترک ظاهر قرآن در مانند کفاره ظهار و قتل تخصیص زدن آن به روایت مشکل است و در علم اصول در جایز بودن آن دیدگاههاى گوناگون است حتى با نبود معارض چه رسد با بودن معارض.

جز این که علاّمه در مختلف بر جایز بودن از سر نگرفتن روزه اگر یک ماه و یک روز گرفته باشد ادعاى اجماع مى کند ۳۷ گرچه عذرى هم نداشته باشد.

وى نوشته: تنها در مواردى که بدون عذر پس از یک ماه و یک روز روزه خود را بگشاید گناه کرده یا نه؟ دیدگاههاى گوناگونى وجود ولى این بعید است.

بنابر این تنها موردى که روایات اتفاق دارند و به روشنى بر آن دلالت مى کنند همان قطع روزه پس از یک ماه و یک روز است آن هم اگر عذرى در میان باشد ولى بى عذر و قطع روزه پیش از یک ماه و یک روز سبب از سر گیرى روزه است و ظاهر روایات نمى توانند ظاهر قرآن را تخصیص بزنند.

۴. معیارهاى پذیرش سنت

گفتیم: محقق اردبیلى به دلیل سنت توجه خاصى دارد و بیش ترین دلیلهاى وى در بررسیهاى اجتهادى استدلال به روایات به معناى گسترده آن است.

بدون استثنا در همه فرعهاى فقهى پایه استدلال خویش را دلیل سنت قرار مى دهد جز مواردى که روایتى نباشد. معناى این سخن این نیست که محقق اردبیلى به همه روایات بدون در نظر گرفتن درستى اعتبار آنها استناد مى جوید بلکه در نظر وى تنها سنت معتبر درخور استناد است و سنت معتبر از دو زاویه باید بررسى شود: سند و دلالت.

الف. سند:

محقق اردبیلى براى به دست آوردن درستى سند چند کار را لازم مى شمرد:

۱ـ بررسیهاى جامع رجالى:

محقق اردبیلى در راستاى دلیل سنت به بررسى اسناد روایات و اطمینان از درستى صدور آنها از معصومان(ع) توجه خاصى دارد از این روى وى افزون بر فهم

درست روایات و بررسى و تجزیه آنها که در بخش پیش بدان اشاره کردیم تقریباً همه روایاتى را که بدانها استناد مى جوید از نظر سندى به بررسى آنها مى پردازد و افزون بر مشخص ساختن گونه حدیث از جهت صحیحه موثقه حسنه مرسله و ضعیف بودن به بحثهاى رجالى و دیدگاههایى که در کتابهاى رجالى درباره راوى و یا راویان مورد نظر ابراز شده نیز توجه دارد. و از این رهگذر ناهماهنگیهایى را که گاه در این کتابها درباره ضبط اسامى اعتماد کردن و نکردن به اشخاص وجود دارد با حوصله و دقت ریشه یابى مى کند و نقاط ابهام و اشتباه را روشن مى سازد. محقق اردبیلى به قدرى به این امر اهتمام مى ورزد که تقریباً اسناد همه روایاتى را که در بابهاى گوناگون فقه به آنها استناد کرده مورد بررسى قرار داده و وضعیت آنها را روشن ساخته است. مشاهده پاره اى از آراى ناسازگار با مشهور و گاه نادر در میان فتاواى محقق اردبیلى بیش از هر عامل دیگرى ناشى از بررسى دقیق اسناد روایات است. بسیار اتفاق افتاده که رأى مشهور را به این جهت که مستند آن روایاتى ضعیف است زیر سؤال برده و در برابر از فتاواى مهجورى که روایات آن معتبر و درخور اعتمادند حمایت کرده است از جمله:

* در مسأله نجس نبودن خمر:: که از مهم ترین فتواهاى فقهى شاذ وى به شمار مى رود بر همین اساس مشى کرده است:۳۸

در بحث پاکى یا نجسى خمر او روایاتى را که براى نجس بودن خمر فقیهان مورد استناد قرار داده اند از نظر سند در آن پایه از اعتبار ندیده است که بتوان بر اساس آن فتواى به نجاست داد بویژه آن که روایات بسیارى که در میان آنها روایات معتبر هم وجود دارد به روشنى دلالت بر پاکى خمر دارند.

محقق اردبیلى پس از بررسیهاى دقیق رجالى در مورد هر دو دسته از روایات در مورد روایت ابوبکر حضرمى که از آن پاکى خمر استفاده مى شود مى نویسد:

(ولیس فیه الاّ على بن الحکم المشترک بین الثقتین و غیره والظاهر انّه الثقه بقرینه نقل احمدبن محمدبن عیسى عنه لانّه الذى ینقل عنه کما ذکره الشیخ

فى فهرسته و غیره ولتسمیه کثیر من الاخبار الواقع هو فیه بالصحه کما لایخفى على المتتبع.۳۹

در سند این روایت اشکالى نیست جز این که على بن حکم مشترک است بین ثقه و غیر ثقه و از ظاهر بر مى آید که مراد على بن حکم ثقه است; زیرا احمدبن محمدبن عیسى همان گونه که شیخ طوسى در کتاب الفهرست و غیر آن گفته از على بن حکم ثقه روایت مى کند.

افزون بر این بیشتر اخبارى را که وى در سند آنها قرار دارد صحیحه مى نامند همان گونه که این مطلب بر کسى که در روایات کند و کاو کند پوشیده نیست.

نکته دیگرى را که محقق اردبیلى در ضمن بررسى رجالى روایت ابوبکر حضرمى بدان اشاره مى کند اشتباه ابن داود رجالى معروف است. به عقیده وى این که ابن داود در کتاب خود به استناد رجال کشى ابوبکر حضرمى را توثیق کرده است۴۰ درست نیست; زیرا در رجال کشى اثرى از توثیق وى دیده نمى شود. در رجال کشى تنها به بردن نام ابوبکر حضرمى به عنوان یکى از کسانى که از امام صادق و امام باقر(ع) روایت کرده بسنده شده و درباره ثقه و ضعیف بودن وى سخنى به میان نیامده است.۴۱

* نمونه چنین دقتهایى را در مسأله گزاردن نماز با دَم پایى نجس مى بینیم: علاّمه حلى با اشاره به روایت حمادبن عثمان از امام صادق(ع) که فرمود:

(اذا کان مما لا یتم فیه الصلاه فلا بأس)۴۲

اگر چیز نجس از چیزهایى باشد که نماز با آن تمام نیست اشکالى ندارد.

نظر مى دهد که: روایت صحیحه است و بر این اساس و نماز با دَم پایى نجس اشکالى ندارد.

محقق اردبیلى پس از بررسى سند روایت به این سخن علامه اشکال مى کند:

(وهذه غیر صحیحه کماترى وان قال فى بحث لباس المنتهى صحیحه

صفوان ولیس بصحیح کما یظهر من التهذیب۴۳ والمختلف۴۴ من المنتهى۴۵ ایضاً)۴۶.

این روایت صحیحه نیست هر چند علامه در بحث لباسِ کتابِ منتهى از آن به عنوان: صحیحه صفوان یاد کرده است صحیح نیست همان طور که از تهذیب شیخ و کتاب مختلف علامه و نیز از منتهى استفاده مى شود.

این حدیث از دو راه به حمادبن عثمان مى رسد یکى از راه صفوان و دیگرى از راه محمدبن یحیى الصیرفى ولى در هر دو راه وقتى سند به حماد مى رسد قطع مى شود و حماد از شخصى نامعلوم از امام(ع) نقل مى کند. بنابر این صحیحه نبودن روایت روشن است و نیازى به بحث ندارد.

و باز در روایت دیگرى که علامه در منتهى از آن به عنوان صحیحه یاد کرده۴۷ خدشه کرده مى نویسد:

(وفى صحتها و صراحتها تأمل لوجود على بن اسباط وان کان مقبولاً فى الخلاصه…)۴۸

در صحیحه بودن این روایت جاى درنگ است; زیرا على بن اسباط در سند آن قرار دارد و توثیق نشده هر چند علامه در کتاب خلاصه ۴۹ روایت وى را پذیرفته دانسته است.

*ارث زن و شوهر: هر: یک از زوجین سهم معینى را از یکدیگر به ارث مى برند (اگر فرزند نداشته باشند شوهر ــــ و همسر ــــ و اگر فرزند داشته باشند شوهر ــــ و همسر ــــ ) و باقى مال بین وارثان نَسَبى به ترتیب طبقات تقسیم مى گردد. اکنون اگر این دو وارث دیگرى نداشته باشند آیا باقى مانده مرده ریگ را نیز باید به آنان داد یا آنکه به امام و بیت المال مسلمانان مى رسد؟ یا آن که فرق است بین زمان حضور و غیبت. در زمان حضور به امام و در زمان غیبت به زوج و زوجه مى رسد؟

یا فرق است بین زوج و زوجه. اگر وارث زوج باشد باقى مال نیز به او مى رسد و

اگر زوجه باشد تنها همان یک هشتم و یا یک چهارم را مى برد و باقى مال از آنِ حاکم یا امام مسلمانان است؟ از ظاهر آیه شریفه (ولکم نصف ماترک ازواجکم…)۵۰استفاده مى شود که بهره هر یک از زوجین منحصر در همان سهم معین از ما ترک است و در نتیجه باقى مال در هر حال از آنِ حاکم اسلامى است و باید به بیت المال مسمانان واریز گردد چه وارث زن باشد و چه شوهر. از سوى دیگر روایات بسیارى نیز در این زمینه وجود دارد که به روشنى بین زوج و زوجه فرق گذارده اند. بر اساس این روایات اگر وارث زوج باشد باقى مال به او بر مى گردد و اگر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.