پاورپوینت کامل مراتب متعدد معنایی قرآن کریم از منظر عارفان مسلمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مراتب متعدد معنایی قرآن کریم از منظر عارفان مسلمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مراتب متعدد معنایی قرآن کریم از منظر عارفان مسلمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مراتب متعدد معنایی قرآن کریم از منظر عارفان مسلمان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
یکی از مسائلی که عارفان مسلمان درباره قرآن کریم، بر آن تأکید میکنند، وجود مراتب متعدد معنایی برای قرآن کریم، به صورت طولی و مترتب بر یکدیگر است، به گونهای که برخی از آنها ظاهر آیات و بسیاری دیگر، باطن آیات محسوب میشوند. در این مقاله، ضمن بیان نمونههایی از سخنان عارفان مسلمان در این زمینه، ایده مزبور با استفاده از آیات و روایات به اثبات رسیده و از جمله به سه دسته از آیات به صورت مختصر اشاره شده و نه دسته از روایات نیز به صورت نسبتاً مفصل مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است.
چکیده
یکی از مسائلی که عارفان مسلمان درباره قرآن کریم، بر آن تأکید میکنند، وجود مراتب متعدد معنایی برای قرآن کریم، به صورت طولی و مترتب بر یکدیگر است، به گونهای که برخی از آنها ظاهر آیات و بسیاری دیگر، باطن آیات محسوب میشوند. در این مقاله، ضمن بیان نمونههایی از سخنان عارفان مسلمان در این زمینه، ایده مزبور با استفاده از آیات و روایات به اثبات رسیده و از جمله به سه دسته از آیات به صورت مختصر اشاره شده و نه دسته از روایات نیز به صورت نسبتاً مفصل مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است.
مقدمه
یکی از دیدگاههای عارفان مسلمان در باب قرآن کریم، که از آن به عنوان یکی از مبانی تأویل عرفانی قرآن کریم بهره میبرند، قول به وجود مراتب متعدد معنایی برای این کتاب آسمانی است؛ مرتبهای نازل که درخور فهم عموم آشنایان به زبان عرب است و مراتبی عمیق و عمیقتر، که خواصّ از انسانها به درک و فهم آنها نایل میشوند.
عارفان مسلمان در پرتو فهم عمیق آیات نورانی قرآن کریم، و با الهام از آیات و روایات متعدد، که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد، به شدت با منحصر دانستن معانی آیات قرآن کریم، به سطح اول آن، که درخور فهم عموم مردم است، مخالفاند.گاهی، در عین تأکید بر حجیت ظواهر، سطح نخستین آیات را از جهت چگونگی تطبیق مفاهیم بر مصادیق، مقصود نمیدانند و برای این کتاب الهی و آسمانی، بطون متعدد و معانی طولی بیشماری قائلاند که هرکس به فراخور درک و فهم، و به میزان بهرهمندی از طهارت و تزکیه نفس، میتواند به مراتبی از آن راه یابد. در این میان، عارفان شیعی ضمن تأیید مطلب فوق، بر این نکته تأکید ورزیدهاند که فهم کامل معانی باطنی قرآن کریم، جز برای مخاطبان اصلی و واقعی این کتاب آسمانی، که همانا اهلبیتعصمت و طهارتاند، ناممکن است. در ذیل، ابتدا به نمونههایی از سخنان عارفان مسلمان در این زمینه اشاره و سپس، به نقد و بررسی برخی نکات موجود در آن و همچنین نقد و بررسی سخن مخالفان ایشان میپردازیم.
سخن عارفان مسلمان
سهلبن عبدالله تستری
وی در این زمینه، با این استدلال که کلام خدا صفت اوست و همان گونه که صفات الهی تناهیناپذیرند، مفاهیم کلمات الهی نیز اینچنیناند، معانی نهفته در ورای ظاهر الفاظ رابینهایت دانسته و آیه بیست و هفتم سوره مبارک لقمان را شاهد سخن خویش قرار داده است.
تستری درباره سخن خداوند که میفرماید: «قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ …» (کهف: ۱۰۹)مینویسد: از جمله علم خداوند کتاب اوست. پس اگر به بندهای درباره هر کدام ازحروف قرآن، فهم هزار معنا عنایت شود، به نهایت علم الهی درباره آن نرسیده است؛ زیرا کتاب خدا کلام قدیم خداوند است، و کلام او صفت اوست، و صفات پروردگار پایانناپذیر است. همانگونه که ذاتش اینچنین است. فهم کلام الهی تنها به همان میزان میسور است که خداوند بر دلهای دوستانش از فهم کلام خود میگشاید.
ابوحامد، محمد غزالی
غزالی از جمله کسانی است که بر وجود معانی باطنی متعدد برای قرآن کریم تأکید دارد و قائلان به انحصار معانی قرآن در ظواهر تفسیری را کوتهفکرانی میداند که با این سخن، تنها از میزان درک ناقص خود خبر میدهند!
پس بدان که هرکس گمان کند که معنای قرآن در همان ترجمه و تفسیر ظاهری محدود میشود، پس چنین شخصی تنها از حدّ خود خبر داده است. البته در این زمینه مصیب است، هرچند در اینکه تمام خلایق را در حدّ خود پنداشته، به خطا رفته است، بلکه اخبار و آثار بر این مطلب دلالت میکند که در معانی قرآن، برای ارباب فهم، گشایشی نهفته است.
وی سپس به بیان پارهای از روایات، که به گونهای مطلب فوق را تأیید میکنند، میپردازد که به جهت اختصار از نقل آنها خودداری میکنیم.
ابـنعربی
وی در موارد متعدد از آثار خویش، به این مطلب اشاره کرده است. از جمله در بخشی از فتوحات، با تأکید بر صحت روایتی نبوی، که برای قرآن، چهار مرتبه ظاهر، باطن، حدّ و مطّلعبرمیشمرد، بر انفتاح باب فهم، پس از انقطاع وحی تأکید ورزیده، میگوید:
سپس بدان که مردان خدا بر چهار رتبهاند: مردانی که اهل ظاهرند، مردانی که صاحب باطناند، مردانی که اهل حدّند و مردانی که اهل مطّلعاند؛ زیرا خداوند سبحان هنگامی که باب نبوت و رسالت را به روی آفریدگانش مسدود کرد، باب فهمی از جانب خویش را، نسبت به آنچه که آن را در کتاب عزیز خویش بر پیامبرشصلیالله علیه [وآله] و سلم وحی نموده، همچنان به روی ایشان مفتوح نگاه داشته است. علی ابن ابیطالب، که خداوند از او راضی باد، اینچنین میگفت: «پس از رسول خدا صلیالله علیه [وآله] و سلم وحی منقطع گشت و چیزی در دستان ما باقی نماند، مگر آنکه خداوند فهم قرآن را به بندهای روزی کند.» و اصحاب ما ـ اهل کشف ـ بر درستی این خبر از پیامبر خداصلیالله علیه [وآله] و سلم اجماع دارند که فرمود: «هیچ آیهای نیست، مگر آنکه ظاهر، باطن و حدّ و مطلعی دارد» و برای هر کدام از این مراتب، مردانی است… .
وی همچنین در کتاب فصوصخود، زبان همه کتابهای آسمانی را، به هر زبانی که نازل شده باشند، در مسائل خداشناسی، به گونهای میداند که عوام و خواص، هریک به فراخور درک و فهم خویش از آن بهرهمیبرند. بدین معنا که عموم مردم تنها در حدّ همان مفاهیم اولیه و معانی نازلی، که به ذهن ایشان میرسد، درکی پیدا میکنند و خواص نیز از معانی متعددی که آن زبان، تاب و تحمل آن معانی را دارد.
و به تحقیق دانسته شد که زبان شرایع آسمانی، هنگامی که درباره حق تعالی به سخن درآید، پیامش برای عموم مردم، همان مفاهیم اولیه است و برای خواص از آنها، هر مفهومی که از وجوه گوناگون آن لفظ ـ به هر زبانی که باشد ـفهمیده میشود.
متن فوق، هم ناظر به وجود تأویلهای طولی در کلام خداوند است و هم ناظر به وجود تأویلهای عرضی. سخن جناب کاشانی در ادامه نیز، توضیحی برای همین سخن است که در ذیل نقل میشود.
عبدالرزاق کاشانی
محقق کاشانی در شرح عبارت فوق از فصوص، ضمن تأکید بر وجود لایههای معنایی برای آیات قرآن کریم از ظهر تا مطّلع، بر حجیت ظواهر آیات تأکید میورزد و میگوید:
مراد از عموم، عامه مردم و مراد از خصوص،خواص ایشانند. مفهوم اول،همان چیزی است که به هنگام شنیدن لفظ به ذهن متبادر میشود. این همان معنایی است که عوام و خواص در آن مساویاند، و مفاهیم ثانوی که از وجوه گوناگون آن لفظ فهمیده میشود، مخصوص خواص است. ممتنع است که خداوند به گونهای سخن گوید که فهم آن، ویژه برخی از مردم باشد و عموم مردم از فهم آن محروم باشند و یا اینکه [چیزی از آن] بفهمند، ولی فهمشان مراد و مقصود نباشد؛ زیرا این کار نوعی تدلیس و به گمراهی افکندن است، بلکه حق تعالی از آنجا که از همگی آگاه است، با زبان عموم مردم با ایشان سخن میگوید که در مفاهیم اولیهای ظهور دارد، و البته غیر از آن، به سبب تراکیب مختلف و دلالات التزامی، دارای وجوه گوناگونی نیز میباشد که تنها خواص از آنها آگاهند. میزان دلالت کلام برای افراد گوناگون،به حسب مراتب فهم و انتقال ایشان [به لوازم سخن] کاستی و فزونی مییابد. پس، حق تعالی برای هر مرتبه از مراتب مردم زبانی دارد. از اینرو، سخن پیامبر خدا علیه [و آله]الصلاه والسلام وارد شده است که: «قرآن با هفت بطن نازل شده است» و سخن ایشان که فرمود: «هیچ آیهای نیست مگر آنکه ظاهر و باطن، و حد و مطّلعی دارد.» پس از ظَهر تا مطّلع، مراتب بینهایتی قرار دارد. با وجود این، لازم است آن لفظ، به هر زبانی که باشد، به حسب همان معنا و مفهوم نخستینش معنا و فهمیده شود و سایر انتقالهای صحیح نیز بر آن مترتب گردد. پس، حق تعالی همه مردم را با همه آن معانی مخاطب قرار داده است، از مقام اقدم احدیت گرفته تا آخرین مراتب مردم که همان زبان عموم باشد.
مولوی
مولوی نیز بر وجود معانی باطنی متعدد برای آیات قرآن کریم تا هفت بطن، تأکید کرده و این مطلب را چنین به نظم میکشد:
حرف قرآن را مبین که ظاهر است
زیر آن باطن، یکى بطن دگر
زیر آن باطن، یکی بطن سوم
بطن چهارم، از نبی خود کس ندید
همچنین تا هفت بطن اى بوالکرم
توزقرآناىپسرظاهرمبین
ظاهر قرآن چو شخص آدمى است
مردراصدسالعمّوخالاو
زیر ظاهر باطنى هم قاهر است
خیره گردد اندر او فکر و نظر
که در او گردد خِرَدها جمله گم
جز خدای بینظیر بی ندید
مىشمر تو زین حدیث معتصم
دیوآدمرانبیندغیرطین
که نقوشش ظاهر و جانش خفیست
یکسرمویىنبیندحالاو
همچنین این بیت هم از اوست:
همچو قرآن که به معنی هفت توست
خاص را و عام را مطعم دروست
سیدحیدر آملی
جناب سیدحیدر آملی نیز از جمله کسانی است که قرآن را دارای ظاهر و باطن، بلکه بواطنی میدانند. وی بین ظاهر و تفسیر، و باطن و تأویل گره میزند و با این کار، تأویل قرآن را راهیابی به لایههای باطنی آن میداند.
اما سخن پیامبران، پس [بدان که] از پیامبر ما
اینچنین وارد شده است که: «قرآن دارای ظاهر و باطنی است و باطن آن نیز باطنی دارد تا هفت بطن». و همچنین از ایشان روایتشده است که: «هیچ آیهای نیست،مگر آنکه ظاهر و باطنی دارد، و هر حرفی حدّی دارد و هر حدّی مطّلعی». و این دو روایت بر این مطلب دلالت دارند که قرآن ظواهری دارد که تفسیر آن لازم است و بواطنی که تأویل آن واجب، تا آنجا که تأویل به نهایت مراتب هفتگانه برسد، و بلکه این سخن درباره هر آیه و هر حرفی از حروف قرآن صادق است.
امام خمینی
ایشان ضمن اشاره به اینکه احادیث هفت بطن، میتواند ناظر به قرآن تکوینی، قرآن تشریعی و قرآن انسانی باشد، در بیان هفت بطن معنایی قرآن تشریعی چنین مینویسد:
و اما هفت [مرتبه] نسبت به آنچه از کتاب نازل شده، در میان دو جلد است. پس به اعتبار اینکه الفاظ برای معانی عامی وضع شدهاند، و کتاب الهی فروفرستاده شده از مقام احدیت به عالم لفظ و صوت،شایستگی هدایت هر طایفهای از طوایف مختلف را دارد،اهل هر طایفه از اهل سلوک، از هر آیهای چیزی را میفهمد که طایفه دیگر نمیفهمد. مثلاً، اهل ظاهر از سخن خداوند که: «دوستی شهوات برای مردم زینت داده شده است…» (آل عمران: ۱۵) معنای ظاهری آن را میفهمند، اما اهل دل و اصحاب سلوک روحی، مرتبهای عالی از آن را درک میکنند؛ زیرا نزد ایشان حالات نفسانی از مراتب دنیوی است، همانگونه که نزد اهل روح و معارف غیبی، انوار قلبی و واردات قلبی،جزء زینتهای دنیوی به حسابند، و نزد اهل سرّ و خفیّ و اخفی،تلوینات روحی نیز اینچنیناند. پس آیه شریف نسبت به هفت گروه، دارای هفت بطن است، پس به لطافت دریاب!
علامه طباطبایی
ایشان ضمن تأکید بر وجود معانی متعدد طولی برای آیات قرآن، آنها را نه در عرض یکدیگر میداند تا مشکل استعمال لفظ در بیش از معنای واحد پیش آید، نه از قبیل عموم مجاز میداند، و نه آنها را از لوازم متعدد برای ملزوم واحد میشمرد، که دلالت لفظ بر آنها به دلالت التزام باشد، بلکه همه آنها را از معانی مطابقی لفظ میداند که لفظ به حسب مراتب افهام، به هر کدام از آنها بالمطابقه دلالت میکند.
همانا قرآن، دارای مراتبی مترتب و طولی از معانی است،بدون آنکه همه آنها در عرض یکدیگر مقصود باشند تا استعمال لفظ در بیش از معنای واحد لازم آید، و یا اینکه لفظ به صورت عموم مجاز در آن معانی به کار رفتهباشد، و یا اینکه از قبیل لوازم متعدد برای ملزوم واحد به شمار آیند؛ [خیر،] بلکه تمامی آنها معانی مطابقی لفظاند که لفظ، به حسب مراتب مختلف فهم مخاطبان به همه آنها دلالت میکند.
ایشان در کتاب قویم قرآن در اسلام، ذیل عنوان «قرآن مجید ظاهر و باطن دارد»، منظور خویش را از معانی باطنی قرآن در قالب مثالی چنین توضیح میدهد: مثلاً، آیات شریف «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً؛و خداوند را بپرستید و به او شرک نورزید». (نساء: ۳۶) و «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ»(حج: ۳۰)معنای ظاهریشاننهی از پرستش بتها، به معنای سجده کردن در برابر آنهاست. اما با تأمل معلوم میشود که مراد از پرستش مطلق خضوع است، چنانچه اطاعت از شیطان در قرآن به عنوان عبادت او شمرده شده است. «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ»(یس: ۶۰) و با تأمل بیشتر معلوم میشود که در طاعت تفاوتی بین خود و دیگران نیست و پیروی از خواستههای نفس نیز نوعی پرستش هوای نفس است: «أَفَرَءَیْتَ مَنِ اتخََّذَ إِلَاهَهُ هَوَاه»(جاثیه: ۲۳)از اینرو، با توجه بیشتر مشخص میشود که هر نوع التفات به غیر خدا و غفلت از حق جلّ و علا، نوعی خضوع و کوچکی کردن در برابر آن غیر، و در نتیجه، پرستش آن است که «وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الجِْنِّ وَ الْانسِ…أُوْلَئکَ هُمُ الْغَافِلُون» (اعراف: ۱۷۹). ایشان پس از بیان این مثال، نظیر این معنا رادر تمامی آیات قرآن جاری میداند.
وی در ادامه، ضمن بیان تفاوت سطح درک و فهم مردم از امور ماورای طبیعت و همچنین بیان این مطلب که قرآن برای هدایت عموم مردم نازل شده است وصریح و بیپرده سخن گفتن از امور ماورایی، نتیجهای جز گمراهی عموم مردم ندارد و در نتیجه، باید سطح فهم همه مردمان در کلمات الهی رعایت شود، میفرماید:
نتیجه آن میشود که قرآن عالیترین معارف را در قالب نازلترین مفاهیم حسی بیان میکند تا هرکس به حسب درک خویش، حقیقت معنا را بفهمد. «خدا از آسمان آبى نازل کرد که در هر درّه و رودى به اندازه گنجایش و وسعتش [سیلابى] جارى شد…» (رعد: ۱۷)، «و این مثلها را براى مردم مىزنیم، ولى جز اهل معرفت و دانش در آنها تعقّل نمىکنند» (عنکبوت: ۴۳)، «ما آن را [به زبان] عربى [فصیح و گویا] قرار دادیم تا [در آن] تعقّل کنندو همانا که آن در امّ الکتاب [که لوح محفوظ است]، نزد ما بلندمرتبه و حکیم است» (زخرف: ۳ و۴).
ایشان تمام آیات قرآن را دارای معانی باطنی میداند. هرچند بین تأویل و معانی باطنی قرآن تفاوت قائل میشود و تأویل قرآن را از سنخ معنا و مفهوم نمیداند.
استاد جوادی آملی
ایشان در جایی، ضمن اشاره به وجود کتاب تکوین و تدوین الهی، هر کدام از این دو را دارای ظاهر و باطن میداند و بر این نکته تأکید میورزد که همان گونه که فهم باطن مخلوقات و کتاب تکوین، در سایهکار جدّی علمی حاصل میشود، فهم باطن کتاب تدوین نیز، به تلاش و کوشش مستمر علمی نیازمند است.
کلام ذات اقدس اله دو قسم است: یک کلام تکوینی و یک کلام تدوینی. آنچه در
جهان خارج سهمی از هستی عینی و خارجی دارد، آن کلام تکوینی حق به شمار
میآید. آسمان و زمین، دریاها و صحراها اینچنین است. انسان و غیر انسان چنین
است، … فرمود: « قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً» (کهف:۱۰۹)
کلمات تدوینی خدای سبحان هم عبارت است از صحفی که ذات اقدس حق برانبیاو اولیائش نازل کرده است.حق تعالی، هم در کلمات تکوینی و هم در کلمات تدوینی خود، با اسمای ظاهر و باطنش تجلی کرده است. همان گونه که فهم باطن کلمات تکوینی، نیاز به کار علمی جدی دارد، فهم باطن کلمات تدوینی نیز اینچنین است.
قرآن یک باطنی هم دارد که گنجی است در درون او و گوهری است که غواصان متبحری باید به سراغ آن بروند. اگر همه منافع و مفاهیم قرآن علنی بود و نیازی به تلاش و کوشش از جانب کسی نبود، انسان از همه منافع و فوائد آن برخوردار بود و در نتیجه تکاملی هم نصیب او نمیشد.
نقد و بررسی
مسئله مراتب متعدد معنایی قرآن کریم، با استفاده از آیات وروایات بسیاری قابل اثبات استکه در ذیل به برخی از آنهااشاره میشود:
آیات دال بر مراتب متعدد معنایی قرآن کریم
از جمله آیاتی که بر مراتب متعدد معنایی قرآن کریم اشاره دارد، آیه هفتم سوره مبارک آلعمران است. در این آیه از تأویل قرآن سخن به میان آمده است و واژه «تأویل» در این آیه کریمه، مسلّماً شامل معانی باطنی و طولی آیات قرآن نیز میباشد. ابتدا به ترجمه این آیه شریف دقت کنید:
اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشى از آن کتاب، آیات محکم است،آنها اصل و اساس کتاباند، بخشى دیگر آیات متشابه است. ولى کسانى که در قلوبشان انحرافاست، براى فتنهانگیزى و طلب تأویل، از آیات متشابهش پیروى مىکنند. حال آنکه تأویل آنها را جز خدا و استواران در دانش نمىداند. مىگویند: ما به آن ایمان آوردیم، همه [چه محکم، چه متشابه] از سوى پروردگار ماست. و [این حقیقت را] جز صاحبان خرد متذکّر نمىشوند.
علّامه طباطبائی مراد از تأویل قرآن را در این آیه و آیات دیگری که در آنها از تأویل قرآن سخنی به میان آمده است، حقیقت خارجی و امّالکتابی قرآن کریم میداند که پشتوانه تمام معارف و احکام بیان شده در قرآن کریم است و نسبت این الفاظ و عبارات به آن حقیقت خارجی، نسبت مثل به ممثّل است.
این قلم، ضمن آنکه تطبیق واژه «تأویل» را بر آن حقیقت خارجی بدون اشکال میداند، بر این باور است که این مسئله منافاتی با این ندارد که معانی باطنی در ورای ظواهر قرآن نیز تأویل آن به شمار آیند؛ زیرا هم از نظر لغوی چنین تطبیقی خالی از اشکال است و هم با دقت در آیات و روایات به این اطمینان دست مییابیم که تأویل قرآن هم در قرآن و هم در روایات به معنای مزبور نیز به کار رفته است.
اما در قرآن، آنچه با دقت در این آیه شریف به دست میآید، این است که تأویل در این آیه، بیشتر با معنای باطنی و پنهان آیات سازگار است، تا با آن حقیقت خارجی؛زیرا در این آیه کریمه، به عنوان یکی از ویژگیهای فتنهگران و بیماردلان این نکته بیان شده است که به جستوجوی تأویل قرآن، به دنبال آیات متشابه قرآن میگردند. سؤالی که مطرح است اینکه تأویل در این سخن، با کدام معنا سازگارتر است؟ با حقیقت امالکتابی قرآن کریم یا با معانی پنهان و بطنی آیات؟ کدام امر است که آنان را در برپایی فتنه یاری میدهد؟روشناست که معنای دوم با سیاق آیه سازگارتر است و آنان به دنبال این مطلب هستند که دستاویزی برای نسبت دادن افکار انحرافی خود به قرآن پیدا کنند و آیاتی را بیابند که به جهت تشابه معنویاش، تحمل معانی مختلف را داشته باشد. در این موارد، فتنهگران، آرای انحرافی خود را به عنوان تفسیر واقعی آن آیات متشابه و یا معانی باطنی آنها جلوه میدهند و به بازار فکرفرهنگ، تفسیر و تأویل قرآن عرضه میکنند. چنانکه ذیل آیه نیز با این معنا سازگارتر است؛ زیرا از ادامه آیه نیز چنین استفاده میشود کسانی که از رسوخ و استواری لازم در دانش برخوردار نیستند و به معانی پنهان آیات متشابه دست نیافتهاند، در انتساب این آیات به خداوند دچار تردید و دودلی میشوند. اما راسخان و استواران در علم و دانش، از تأویل قرآن آگاهند، میگویند:به آن ایمان آوردیم و تمام آن از جانب پروردگارمان است. تناسب بیشتر معنای پنهان و مراد واقعی نسبت به حقیقت امالکتابی قرآن برای واژه «تأویل» به کار رفته در این آیه شریف، امری روشن است.
در روایات اهلبیت
نیز در مواردی، تأویل قرآن همان معانی بطنی و مراد
واقعی آیات شمرده، و حتی واژه «تأویل» در آیات قرآن کریم نیز به همان معنا تفسیر
شده است. جالب اینکه مرحوم علّامه طباطبائی پس از نقل روایتی از امام صادق
با این مضمون که: «ما همان راسخان در علم هستیم و ما هستیم که از تأویل قرآن آگاهیم»، این مسئله را محتمل میداند که منظور از تأویل در این روایت، همان «معنای مقصود از آیات متشابه» باشد.
البته، باید توجه داشت که هرچند این روایتناظر به آیه هفتم سوره آل عمران است و در آن، از آیات متشابه سخن به میان آمده است، اما نباید واژه «تأویل» را در آن به آیات متشابه اختصاص داد و اطلاق روایت به قوت خود باقی است. به عبارت دیگر، بر اساس اطلاق این روایت، اهلبیت
که مصداق کامل راسخان در علماند، از تأویل تمام آیات محکم و متشابه قرآن آگاهند و علم آنان، به آگاهی از تأویل آیات متشابه منحصر نمیشود.
از جمله روایات دیگری که در آنها واژه «تأویل» برای معانی باطنی قرآن به کار رفته است، روایت زیر است:
امیرمؤمنان
در احتجاج خویش با شخص ملحدی که مدّعی وجود اختلاف و تناقض در میان آیات قرآن بود، فرمود: … برای این سخن از کتاب خدا شاهدی وجود دارد. آن هم سخن خدا درباره قصه قابیل، قاتل برادرش میباشد که فرمود: «از اینرو، بر بنىاسرائیل مقرر داشتیم که هرکس کس دیگر را نه به قصاص قتل کسى یا ارتکاب فسادى بر روى زمین بکشد، چنان است که همه مردم را کشته باشد. و هرکس که به او حیات بخشد، چون کسى است که همه مردم را حیات بخشیده باشد» (مائده: ۳۲) حیاتبخشی در این آیه، تأویلی در باطن خویش دارد که همچون ظاهر آن نیست و آن هم به معنای هدایت است؛ زیرا هدایت موجب حیات ابدی است و کسی که خداوند او را زنده بنامد، هرگز نمیمیرد و تنها چنین است که خداوند او را از سرای رنج و محنت، به سرای آسایش و راحت منتقل میکند.
چنانکه ملاحظه میشود، در آیه سیو دوم سوره مائده، به دنبال بیان داستان کشته شدن هابیل به دست برادرش قابیل، به ظاهر از مرگ و زندگی مادی و ظاهری سخن به میان آمده و کشتن به ناحق یک انسان، به منزلهکشتن تمام انسانها و زنده نمودن یک انسان نیز به منزله زنده نمودن تمام انسانها تلقی شده است. اما امام باقر
، حیاتبخشی را در آیه به معنای هدایت [و متقابلاًکشتن را به معنای گمراهکردن] میگیرد و آن را معنای بطنی و تأویلی آیه به حساب میآورد. پس در این روایت، واژه «تأویل» برای «معنای بطنی آیات قرآن» به کار رفته است.
در برخی دیگر از روایات، به تطبیق تأویل بر بطن قرآن تصریح شده است. به عنوان نمونه، فضیلبن یسار گوید:
از امام باقر
درباره این روایت که: «هیچ آیهای وجود ندارد، جز آنکه دارای ظاهر
و باطنی است، و هیچ حرفی در آن وجود ندارد، جز آنکه دارای حدّ و مطّلعی است.»، پرسیدم: مراد از ظاهر و باطن چیست؟ فرمود: قرآن ظاهری دارد و باطنی که باطن
آن همان تأویل آن است. برخی از آن، گذشته است و برخی دیگر از آن هنوز نیامده
است. قرآن همچون ماه و خورشید در جریان است. هرگاه تأویل آیهای از آن برسد
بر مردگان جاری میشود، همان گونه که بر زندگان جاری میشود. خداوند تعالی
فرمود: «تأویل آن را جز خداوند و راسخان در علم کسی نمیداند.» (آل عمران: ۷) و ما
از تأویل آن آگاهیم.
در روایت فوق، امام باقر
به صراحت،بطن قرآن را همان تأویل آن شمرده است. البته همانگونه که پیداست، مراد از بطن در این روایت، مصادیقی از آیات است که در طول زمان محقق میشود. اما هرچه باشد،این غیر از آن حقیقت خارجی و عینی و لوح محفوظقرآن کریم است که مورد نظر علامه طباطبایی بود.
البته در برخی دیگر از روایات واژه تأویل برای مطلق معانی باطنی ـ اعم از معانی طولییا مصادیق جریی و … ـ به کار رفته است، از جمله آنهاست روایت اول از روایاتیکه در ذیل بدانها اشاره میشود.
حاصل آنکه، تأویل قرآن معنایی عام و کلی دارد که به عمومیت معنایی خود، مصادیق غیرتنزیلی قرآن، معنای مقصود از آیات متشابه، معانی پنهان تمامی آیات قرآن و حقیقت خارجی و لوح محفوظی کتاب الهی را شامل میشود، و منحصر کردن معنا و مقصود از آن، به یکی از موارد فوق وجهی ندارد.در این زمینه، غیر از آیه هفتم سوره آلعمران، میتوان از آیاتی یاد کرد که خداوند در آنها،به تدبّر و تفکر در قرآن فرمان داده است. این مسئله نشان میدهد که قرآن کریم افزون بر ظواهری که به راحتی از آن فهمیده میشود، دارای بواطنی است که تنها با تأمل و تدبّر و تفکر میتوان به برخی از مراتب آن رسید. همچنین آیاتی که بر این مطلب دلالت میکند که حکم همه چیز در قرآن بیان شده است. با توجه به اینکه مسلماً در ظاهر قرآن، حکم همه چیز نیامده است، معلوم میشود که این آیات ناظر به باطن قرآناند.
الف. روایات دال بر مراتب متعدد معنایی قرآن کریم
اما روایاتی که بر وجود باطن یا بواطنی برای آیات نورانی قرآن کریم دلالت دارند، نیز فراوان و متعددند. میتوان آنها را به چند دسته تقسیم کرد: دسته اول: روایاتی که صریحاً بر وجود معانی ظاهر و باطن برای قرآن تأکید کردهاند.این دسته روایات، فراواناند. در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره میشود:
روایت اول
از امیر مؤمنان علی
نقل شده است که فرمود: شنیدم از رسول خدا
که میفرمود: آیهای از قرآن نیست، مگر آنکه دارای ظاهر و باطن است و هیچ حرفی نیست، مگر آنکه دارای تأویل است و تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند.
نکات
ظاهر روایت آن است که واژه «تأویل» در آن، به معنای «معنای باطنی» به کار رفته است. بر این اساس، باید گفت: در این روایت، ابتدا برای هریک از آیات، و سپس در مقام ترقی، برای هریک از حروف قرآن ظاهر و باطنی شمرده شده است.تنها راسخان در علممیتوانند از مراتبی از باطن قرآن آگاهی یابند. البته، بر اساس روایات دیگری که به برخی از آنها اشاره خواهد شد، علم به تمام بواطن قرآن، تنها مخصوص اهل بیت عصمت و طهارت
است که مصداق کامل راسخان در علماند.
روایت دوم
ابنمسعود از رسول خدا
روایت کرده است که فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است و هر آیهای از آن دارای ظاهر و باطن است.
نکات
این حدیث از صحیحابنحبّان است. وی همه راویان احادیث منقو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 