پاورپوینت کامل صفویان سقوط کردند، پیش از جنگ چالدران و قبل از حمله محمود افغان ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل صفویان سقوط کردند، پیش از جنگ چالدران و قبل از حمله محمود افغان ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صفویان سقوط کردند، پیش از جنگ چالدران و قبل از حمله محمود افغان ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل صفویان سقوط کردند، پیش از جنگ چالدران و قبل از حمله محمود افغان ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
و تراژدی شکست اینگونه رقم خورد. شاه ایران- اسماعیل صفوی- در پاسخ به تهدیدهای سلطان سلیم عثمانی، مرقومه خویش را با چنین بیت شعری پایان داد و در تکمیل تحقیر دشمن، به همراه مرقومهاش، «حقهای تریاک مرغوب و خالص» به جانب همتای خویش فرستاد تا به پادشاه عثمانی بگوید که تهدیدهای او همگی ناشی از خماری و تناول جنس نامرغوب است و دوای درد او و زبان درازی و رجزخوانیاش، تناول تریاک مرغوب ایرانی است. پاسخ این نامه تحقیرآمیز، جنگ عثمانیان و صفویان بود و لشگرکشی همسایه غربی به سوی تبریز و رقم خوردن جنگ چالدران.
رضا خجسته رحیمی
و تراژدی شکست اینگونه رقم خورد. شاه ایران- اسماعیل صفوی- در پاسخ به تهدیدهای سلطان سلیم عثمانی، مرقومه خویش را با چنین بیت شعری پایان داد و در تکمیل تحقیر دشمن، به همراه مرقومهاش، «حقهای تریاک مرغوب و خالص» به جانب همتای خویش فرستاد تا به پادشاه عثمانی بگوید که تهدیدهای او همگی ناشی از خماری و تناول جنس نامرغوب است و دوای درد او و زبان درازی و رجزخوانیاش، تناول تریاک مرغوب ایرانی است. پاسخ این نامه تحقیرآمیز، جنگ عثمانیان و صفویان بود و لشگرکشی همسایه غربی به سوی تبریز و رقم خوردن جنگ چالدران.
جنگی که اولین تجربه صوفیان صفوی بود و گشایشگر مسیر انحطاط ایران.
شاه اسماعیل صفوی، یک مرشد کامل بود و گویی باکی از آن نداشت که رقم سپاهیان ترک به ۱۰ برابر سپاهیان او برسد؛ چه آنکه دست تقدیر – همچنان که در پایان نامه خویش به سلطان عثمانی نیز نوشته بود- همراه با آل علی بود؛ و چه باک که در تفکر او «با آل علی هر که درافتاد برافتاد». شاه صوفی سپاهیان خویش را با شمشیر به جنگ سپاهیان مجهز و توپهای ارتش عثمانی فرستاد و البته در اندیشه شاه سادهدل ایرانی، استفاده از توپ جنگی نه نشانه برتری و تفوق نظامی که گواه بزدلی و ناراستی دشمن بود؛ که در تحلیل نظامی شاه صفوی، استفاده از سلاح غیرمتعارف، متباین با «آیین جوانمردی» بود و سپاهیان ایران را همین کافی بود که با تیغ جوانمردی به مصاف دشمن روند و تفاوتی نداشت که دشمن تیغ آبدیده در دست گرفته یا آنکه مجهز به جنگافزارهای نوین باشد. اینچنین تدبیر امور کردن، منطق بیتدبیری شاه ایرانی بود.
سلطان سلیم پیش از جنگ به شاه ایران نوشته بود که «مدتی است از غایت سبکباری، سودای سرداری در سر داری و از فرط خودرایی، دعوی جهانگیری و کشورگشایی بر زبان آری؛ چو مردی به میدان مردان درآی.» و این گویی از غایت سبکباری و سبکمغزی پادشاه ایرانی بود که در آستانه جنگ، راه را بر مذاکره بست و به تحقیر، حقه تریاک جانب حریف فرستاد و متکی بر دستان خالی خویش، تنها به توکل مرشد کامل اتکا کرد و با شمشیر به مقابله با توپ رفت.
طنز ماجرا آنجا بود که وقتی سرداران قزلباش، آگاه از تفوق نظامی دشمن، در گوش شاه اسماعیل خواندند که باید پیش از استقرار کامل دشمن در زمین جنگ بر او بتازیم و دشمن را غافلگیر کنیم تا امکان استفادهاش از توپخانه مهیا نشود، شاه سادهدل صفوی خود را به پاسخ یکی از همراهان دل خوش کرد که میگفت در آیین صفویان راهی به ناجوانمردی نمیتوان جست و «قیصر روم چه وجود دارد که ما پشت به او کرده، روی بگردانیم و دزدی کنیم. چرا مردان مرد نزنیم خود را بر سپاه قیصر؟ اگر چنانچه از اوست اقبال، از او خواهد بود و اگر انشاءالله خدای به مرشد کامل ما داد، از ما خواهد بود»؛ و شاه اسماعیل در پاسخ به پیشنهاد نیک سردار قزلباش، خود نیز گفت که «من حرامی قافله نیستم و هر چه مقدور الهی است، به ظهور میآید».
پاسخ صفویان جوانمرد و انتظار متوکلانه آنها نیز دست ناجوانمرد تقدیر بود که شکست سپاهیان ایران را در نخستین روز جنگ چالدران مقدر ساخت. طنازی و توجیهات مذهبی ملوکانه اما پایانبردار نبود که صفویان، شکست خویش را نیز مولود «حکمت واسعه الهی» خواندند و تاریخنویس رسمی به اشارتی در دفتر خویش حکمت الهی را تحسین کرد و به جای تحلیل شکست، راهی به داستانسرایی و جست.
شاه اسماعیل صفوی شکست چالدران را حکمت الهی دانست و گویی این نیز از حکمت الهی بود که پادشاه مغرور و سبکسر ایرانی، در پی شکست، جانب ملال و افسردگی بگیرد و سیاهپوش ناکامی خویش، شبانهروز به جای تریاک خالص، شراب صافی بنوشد و غم خویش در جام ببیند و از دیگران پنهان سازد. این سرانجام پادشاهی بود که تدبیر امور را به دست تقدیر سپرد و ظرف علم را به سنگ معجزه شکست و یک را برابر با ۱۰ دید. شمشیر صوفیان را کاراتر از توپ و ارتش مجهز دشمن صفویان دانست و در زمین جنگ به جای تدبیر امور و اندیشیدن به تفوق نظامی، عوامفریبانه به دنبال اثبات جوانمردی یک مرشد کامل به حواریوناش بود. در خواب بود که تراژدی شکست رقم خورد و مسیر انحطاط هموار شد.
شاه اول صفوی در غصه شکست چالدران از دنیا رفت و طهماسب، جانشین او، سیاست پرکیاست خویش در جنگ با دشمن را به همت راهکار «سرزمینهای سوخته» به نمایش گذاشت و آبادیها را ویران کرد، پیش از آنکه ویرانی در کام دشمن بنشیند و اینچنین راه انحطاط را گشود، پیش از آنکه افتخار آن بر جریده دشمن به ثبت برسد.
به گزارش سفیر جمهوری ونیز – که در واپسین سالهای زندگی طهماسب، پادشاه محتاط صفوی، به ملاقات او رفته بود- شاه ایران ۱۱ سال بود که از کاخ خود نیز بیرون نیامده بود و طرفه آنکه در این سالیان، اگرچه ایران از هجوم خارجی در امان ماند اما روی امنیت داخلی به خود ندید و دور از چشم شاه، دیوانیان، راهزنان امنیت مردم شدند و برگی دیگر بر بیکفایتی پادشاهان صفوی افزوده شد؛ که اگر نبود ایدئولوژی و مذهب شیعه رسمی، تار از پود ملیت ایران جدا میشد و شیرازه امور از هم میپاشید.
اینچنین زمان گذشت تا نوبت به عباسمیرزا، شاه پرشکوه صفوی رسید و او پرچمدار عظمت صفویان شد.
از بداقبالی ایرانیان و جوانمردی وارونه صوفیان صفوی، عباسمیرزا نیز که در دوران حکومتش ترکان عثمانی را شکست داد و مانع از آن شد که خاک ایران به زیر سم اسبان سپاهیان عثمانی کشیده شود، خود برای به دست گرفتن قدرت، ایران را هدف حمله خویش قرار داد تا لباس شاهنشاهی را از تن پدر به درآورد و بر تن خویش بیاراید. بدینترتیب اگرچه در دوران حکومت شاهعباس صفوی ایران به تسخیر عثمانیان درنیامد، اما باز هم ایرانیان طعم تلخ تسخیر و فتح و جنگ را چشیدند، آنگاهی که عباسمیرزا برای پوشیدن لباس پادشاهی، کار خویش را با فتح ایران آغاز کرد.
عباس میرزا، شاه ایران شد و به همت «برادران شرلی»، ارتش ایران را به توپ و تفنگ مجهز کرد و سمت سرداری را از قزلباشان فرسوده گرفت تا به شاهسونهای نوآیین و کارآزموده بسپارد. والیان خویش را به ولایات فرستاد تا به اندیشه ت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 