پاورپوینت کامل سهروردی و فرهنگ ایران باستان ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سهروردی و فرهنگ ایران باستان ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سهروردی و فرهنگ ایران باستان ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سهروردی و فرهنگ ایران باستان ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

سهروردی یکی از درخشانترین چهره‌های اندیشه و فرهنگ ایرانی است و حق او به رغم اهمیت فراوانی که از این لحاظ دارد چنان که شایسته است ادا نشده است. در تاریخ فرهنگ ما سهروردی از جهتی قرین و قرینه فردوسی است. همان‌طور که فردوسی زنده کننده زبان فارسی است و اگر فردوسی نبود هیچ معلوم نیست که وضع زبان فارسی امروز چگونه می‌بود و یا چنین زبانی وجود می‌داشت یا نه، چنان که در سرزمین مصر و آفریقای شمالی و شامات و فلسطین اتفاق افتاد. پیش از ورود اسلام و زبان عربی به این مناطق، مردم این سرزمین‌ها زبان‌های بومی خود را داشتند که امروز آثار اندکی از آنها باقی است.

سهروردی یکی از درخشانترین چهره‌های اندیشه و فرهنگ ایرانی است و حق او به رغم اهمیت فراوانی که از این لحاظ دارد چنان که شایسته است ادا نشده است. در تاریخ فرهنگ ما سهروردی از جهتی قرین و قرینه فردوسی است. همان‌طور که فردوسی زنده کننده زبان فارسی است و اگر فردوسی نبود هیچ معلوم نیست که وضع زبان فارسی امروز چگونه می‌بود و یا چنین زبانی وجود می‌داشت یا نه، چنان که در سرزمین مصر و آفریقای شمالی و شامات و فلسطین اتفاق افتاد. پیش از ورود اسلام و زبان عربی به این مناطق، مردم این سرزمین‌ها زبان‌های بومی خود را داشتند که امروز آثار اندکی از آنها باقی است. این مردم نه عرب بودند و نه عرب زبان و با غلبه زبان غربی و رواج آن، مردم این نواحی هم عرب شدند و هم عرب‌زبان. چنان که در آسیای صغیر نیز پیش از رفتن ترکان سلجوقی به آنجا، مردم آن ناحیه نه ترک بودند نه ترک زبان و قومیت و زبان و فرهنگ یونانی خود را داشتند ولی با غلبه ترکان و زبان ترکی آنها هم ترک و ترک ‌زبان شدند. ولی در ایران چنان که می‌دانیم چنین نشد

.

همان طور که فردوسی زبان و قومیت ایرانی را حفظ کرد، سهروردی هم احیاءکننده فکر و حکمت ایران پیش از اسلام در دوران اسلامی بود، به زبان عربی که زبان علم و فرهنگ آن روزگار بود. درست همان‌طور که کسان دیگری فرهنگ و فکر و علوم یونانی را در این دوران به زبان عربی به عالم اسلامی وارد کردند و کسانی چون کندی و فارابی و ابن سینا و دیگران مفسران و مروجان آن بودند

.

در دوره اسلامی دو مکتب عمده فکری در ایران بوده است. یکی مکتب یا فلسفه مشاء، و دیگری حکمت یا فلسفه اشراق. اولی یک میراث یونانی اسلامی شده است که به زبان عربی بیان شده و اصل یونانی و بیشتر ارسطویی دارد، با اضافات و عناصری که در مغرب زمین و از زمان ارسطو به بعد از آثار نو افلاطونیان و رواقیان با آن درآمیخته است

.

این مجموعه در دوران اسلامی به نام حکمت مشاء به عالم اسلامی وارد شده و رواج گرفته است. یکی دیگر جریان حکمت اشراق بوده است که به حکمت فهلویون و حکمت خسروانی معروف شده و آشکارا اصل ایرانی دارد. در مقابل روش بحثی و استدلالی حکمت مشاء، حکمت اشراق بر اشراق و شهود و ذوق مبتنی است. در این سوی دنیا یعنی ایران و هند، معرفت درست معرفت شهودی و دیدن بوده است در مقابل دانستن. افسانه معروف ملاقات ابن‌سینا با ابوسعید ابوالخیر را همه شنیده‌اید. بوعلی‌ می‌داند هر آنچه را که بوسعید می‌بیند. از دیدگاه حکمت و عرفان شرقی حقیقت دیدنی است، یعنی تجربه مستقیم و بی‌واسطه. در اوپانیشادها هست که : «حقیقت (آتمن) را باید دید، باید شنید» و معرفت حقیقی معرفتی است که از این راه حاصل شود

.

کلمه «اوستا» و «ودا» هر دو از ریشه

vaed/vid)

وید) مشتق شده‌اند که به معنی دیدن است. در این سوی دنیا صدها سال پیش از اینکه تفکر منطقی و استدلالی و برهانی بیاید بنای شناخت حقیقت شهود و رویت و ذوق بوده است. آنچه را که ما امروز حکمت و فلسفه می‌گوییم، مردمان هند از زمان‌های قدیم «درشنه

» (darshana)

می‌گفته‌اند که به معنی رویت و دیدار است. در کتاب بهگودگیتا که از کتاب‌های مقدس و دینی بسیار مهم هندوهاست، کریشنا که تجسم و ظهور ذات الهی در پیکر انسانی است. برای شناخت و دریافت حقیقت سه طریقه پیشنهاد می‌کند: یکی طریقه عمل کرمه مارگه

Karma marga))

، دیگری طریقه علم جنانه مارگه

(Jnana marga)

و سومی طریقه محبت و اخلاص بهکتی مارگه

(Bhakti marga)

که طریقه محبت و عبادت عاشقانه و مخلصانه است و غایت آن رسیدن به محبوب و رویت و شهود حقیقت است. در بخشی از همین کتاب، ارجونا که با کریشنا در گفت و گوست به رویت و شهود حقیقت ذات و وجود کریشنا نایل می‌شود. تجلی این نظرگاه در سراسر ادبیات عرفانی ما آشکار است و حتی می‌بینیم که ابن‌سینا در اواخر عمر در کتاب اشارات به این سو روی می‌آورد و در آثار دیگر او چون رساله حی بن یقظان، رساله سلامان و ابسال (که صورت اصلی داستان آن در شرح اشارات خواجه نصیر تلخیص شده است) و در رساله الطیر این گرایش مشهود است

.

در سوانح احمد غزالی و در مشکوه الانوار و رساله المنقذ من الضلال محمد غزالی شناخت و معرفت از طریق بحث و استدلال از دایره فکر و نظر بیرون رانده شده است. در منطق الطیر عطار نیز سی مرغ به دیدار سیمرغ می‌رسند

.

این روش و نظرگاه در ایران سابقه‌ای بسیار دیرینه دارد. در گاثاهای اوستا، دریسناهایی که منسوب است به خود زرتشت، کراراً سخن از دیدار و شهود است. «کی باشد که تو را ببینم.» «کی باشد که با تو یکی شوم.» در اوپانیشاها، حقیقت نور است و حقیقت‌ الحقایق، نورالانوار است. و همین اصطلاح

jyotisham jyotih

است که در ادبیات زرتشتی دوره‌های بعد به صورت روشنان روشنی، یعنی روشنی‌روشنی‌ها آمده است. گفته می‌شود که سهروردی متأثر از افلاطون بوده است، چون افلاطون در جایی در کتاب جمهوری حقیقت را به نور خورشید تشبیه می‌کند و می‌گوید خورشید آن چیزی است که به همه نور می‌دهد ولی خود از جایی نور نمی‌گیرد. چنان که دیدیم، قرن‌ها قبل از افلاطون این نکته در اوپانیشادها آمده است

.

در اوستا نور و آتش اصل عالم‌اند و عالم هستی از نور ازلی (اسر روشنیه یا به عبارت اوستایی انغره رئوچا) پدید آمده است. آذر یکی از ایزدان اوستایی است و گفته شده است که آذر پسر اهورامزداست. مقصود از این تعبیر پدر و پسر در اصطلاح پدیده‌شناسی دین در حقیقت بیان وحدت ذاتی بین دو اصل و یا صدور و بروز این یک از دیگری است

.

اینکه می‌گویند عیسی پسر خداست مقصود آن است که با پدر وحدت ذاتی دارد، و نیز اینکه گفته شده است که آذر پسر اهورامزداست یعنی میان آذر و نور آن و اهورامزدا وحدت ذاتی برقرار است، و چون عالم هستی از نور ازلی وجود یافته است، پس نتیجه این می‌شود که کل عالم ظهورات و تجلیات نورالانوار، یعنی اهورامزداست و این در حقیقت همان توحید نوری حکمت اشراق است. من در اینجا درباره ساختار کیهان شناسی نوری حکمت اشراق چیزی نمی‌گویم. کسانی که اهل این علم‌اند با اصطلاحات این مکتب، انوار قاهره، انوار اسپهبدیه، نظام طولی و عرضی انوار، برازخ و ترتیب نزولی انوار و سایر اجزاء این نظام دقیق فکری و فلسفی آشنایی دارند و اصول قاعده نور و ظلمت را می‌شناسند

.

بسیاری از اصطلاحات اصلی و کلیدی این مکتب به فارسی سره و برگرفته از واژگان دینی و فلسفی ایران باستان است. امشاسپندان زرتشتی، و هومنه یا بهمن، اشه و هیشته یا اردیبهشت، خشثره ویریه یا شهریور، اسپنته مینیو یا اسپندارمذ، هوروتات یا خرداد، امرتات یا مرداد، به عنوان ارباب انواع در این مکتب دارای سهم اساسی‌اند، چنان که در آراء دینی مزداپرستی نیز این «جاویدان ورجاوند» حافظ اجزاء و عناصر عالم وجوداند و تربیت هر جزء با یکی از آنان است

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.