پاورپوینت کامل جای پای شعر فرنگی در شعر فارسی ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جای پای شعر فرنگی در شعر فارسی ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جای پای شعر فرنگی در شعر فارسی ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جای پای شعر فرنگی در شعر فارسی ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
هر چه زیبایی و لطف در شعر امروز ایران دیده میشود، حاصل پیوند درخت فرهنگ ایرانی و درخت فرهنگ اروپایی است. در تمام ذرّات و مولکولهای معنیدار و متعالی این خلاقیت، جای پای شعر و فضا و بلاغت و اسطوره و ادب اروپایی قابل تعقیب است. همان گونه که «دیوان غربی ـ شرقی» گوته، که یکی از بزرگترین آثار فرهنگ بشری است، از لقاح شعر اروپایی و شعر فارسی شکل گرفته است و هیچ کسی گوته را به «سرقت» یا «اقتباس» یا «ترجمه» متهم نمیکند و از این چشمانداز بر کار او انتقادی وارد نیست، در مورد شعر قرن بیستم زبان فارسی نیز باید به همین دید نگریسته شود.
هر چه زیبایی و لطف در شعر امروز ایران دیده میشود، حاصل پیوند درخت فرهنگ ایرانی و درخت فرهنگ اروپایی است. در تمام ذرّات و مولکولهای معنیدار و متعالی این خلاقیت، جای پای شعر و فضا و بلاغت و اسطوره و ادب اروپایی قابل تعقیب است. همان گونه که «دیوان غربی ـ شرقی» گوته، که یکی از بزرگترین آثار فرهنگ بشری است، از لقاح شعر اروپایی و شعر فارسی شکل گرفته است و هیچ کسی گوته را به «سرقت» یا «اقتباس» یا «ترجمه» متهم نمیکند و از این چشمانداز بر کار او انتقادی وارد نیست، در مورد شعر قرن بیستم زبان فارسی نیز باید به همین دید نگریسته شود. در مجموعه تحولات شعر فارسی، بهویژه آن بخش که مسیر این هنر را در جهت نوآوری و زیبایی و لطف نشان میدهد، جای پای شعر فرهنگی را باید دید و باید ستود
.
مانعی ندارد که دلبستگان ادبیات تطبیقی و آنها که به «شکار منابع» شیفتگی دارند، در آینده دور و نزدیک جای پای شعر شاعری اروپایی را در شعر یکی از شاعران این عصر جستجو کنند. وقتی ثابت شود که بنده، یعنی آقای شفیعی کدکنی، فلان شعر خودم را بر اثر توجه آگاه یا نه آگاه، به شعر پل سلان۱ یا اونگارتی۲ سرودهام، از دو حال بیرون نیست: یا این شعر من، در زبان فارسی مورد قبول اهل این فرهنگ قرار گرفته است، یا نه. اگر پاسخ مثبت است، همان وضعی را خواهد داشت که در مورد دیوان گوته اتفاق افتاده است. اگر ترجمه یا اقتباس یا الهام من، ناقص است و بیارزش، اصلاً دیگر جایی برای بحث باقی نخواهد بود
.
من هم اینجا اعتراف کنم که در تمام عمرم از جوانی تا امروز شیفته خواندن شعر ملل دیگر بودهام و به قول طلبهها، علم اجمالی دارم که بسیاری از حال و هواهای شعر فرنگی یا مضامین آن، آگاه و نه آگاه، وارد ضمیر من شده است. بعضی از این موارد را خود یادآور شدهام؛ زیرا در لحظه سرودن شعر میدانستهام که چه چیزی در ذهن من بوده است. در این گونه موارد در بالای شعر یا در حاشیه نوشتهام: «به هنگام قرائت پل سلان» یا «اونگارتی» یا «برشت»۳ در مواردی که هم این مسأله الهامپذیری مغفول بوده است، دیگران هر وقت پیدا کردند، این پاسخ مرا که در این اوراق مینویسم، از یاد نبرند. شعر پیگمالیون(بُتتراش) نادرپور تقریباً نقل طابق النعل بالنعل آن اسطوره فرنگی است و شعرهایی که درباره آن سروده شده است. با این همه یک شعر ایرانی فصیح در زبان فارسی است که هر کس آن را بخواند، با شاعر همدلی احساس میکند
.
تمام شاعرانی که در سطوح مختلف توفیق، به کار ترجمه و الهام از شعر فرنگی پرداختهاند، صاحبان سهام اصلی این تحولاند. از نخستین مترجمان فابلهای لافونتن در قرن نوزدهم، بگیرید و بیایید تا تأثیرپذیرهای نادرپور و توللی و شاملو و فروغ و سپهری و بیش از همه خودم. اینکه میگویم «بیش از همه خودم»، برای جلوهدادن خودم بیش از دیگران نیست، بلکه به دلیل تسلیم در برابر این واقعیت است که من از شعر فرنگی بسیار تأثیر پذیرفتهام، نه در رتوریک آن و نه در تصاویر آن، بلکه در ساختار ذهنی و فضای عام آن از آنها آموختم که چگونه به درخت یا باران یا به پرنده نگاه کنم. ساختار آلیگوریک شعر من وامدار این ویژگی شعر فرنگی است
.
اگر یک مصراع یا سطر از شعر فروغ فرّخزاد را در کتاب «تولدی دیگر»، به طور فال و قرعهکشی برداریم و در کنار یک مصراع از شعر ادیبالممالک بگذاریم، هر کس اندکی با مفهوم زبان و شعر و ادبیات و فرهنگ آشنایی داشته باشد، این دو نمونه سخن پارسی را از دو عالم کاملا جدا از هم و از دو دنیای متفاوت احساس خواهد کرد. این تمایز، نتیجه تفاوت دنیای این دو شاعر است؛ همچنان که اگر یک روز از زندگینامه فروغ را با یک روز از زندگینامه آن گونه شاعران قیاس کنیم، دو نوع زندگی متمایز خواهد بود
.
این تمایز سخن و زندگی که در این نمونهها، به گونه آشکار دیده میشود حاصل حضور و غیاب جوانبی از فرهنگ است. در ادیبالممالک یک زندگی سنتی و در فروغ یک زندگی مدرن، در ادیبالممالک یک فرهنگ سنتی و در فروغ یک فرهنگ کاملاً غیر سنتی و مدرن. در فاصله میان زندگی امثال ادیبالممالک تا زندگی فروغ و در فاصله سخن فروغ تا سخن ادیبالممالک، ما هزاران طیف رنگارنگ از زندگی و شعر داریم که اگر با چشم مسلح دیده شود، غیرقابل شمارش است. آنچه در این گفتار مورد نظر ماست، شمارش این طیفها نیست، بلکه توجه دادن به علت این تمایز است. در زندگی و شعر فروغ همه چیز تقریباً فرنگی است و در ادیبالممالک همه چیز یا بخش اعظم آن سنتی است.۴
چه چیزی سبب شده است که در فاصله کمتر از یک قرن، این همه تفاوت در شعر و زندگی دو شاعر ظهور کند؟ پاسخ بسیار روشن است و قاطع: بهرهوری از فکر و فرهنگ و هنر فرنگی در فروغ، بیبهرگی از این زندگی و فرهنگ در شعر ادیبالممالک. من عمداً ادیبالممالک را اختیار کردم تا نشان دهم که صرف خبر داشتن از کنستیتوسیون (مشروطه) و یادگرفتن الفاطی از نوع «دیپلماسی» و «دمکراسی» و حتی شناخت عمیق آنها، برای این تغییر کفایت نمیکند
.
یک قرن زمان لازم بوده است تا این تحول ریشه در فکر و زندگی متجددانه ما بدواند و برگ و بار دهد. این خود چیزی نبوده است مگر ترجمه ادبیات فرنگی به زبان فارسی. ما هم اکنون در معرض تحولات بیشتر و بیشتر هستیم و کسانی از این بابت نگران، با تصور اینکه اگر دانشگاهها را مثل حمامهای عمومی قدیم زنانه و مردانه کنند، از این واقعه جلوگیری خواهد شد یا اگر اینترنت را فیلتر کنند! خداوندان چنان اندیشههایی از این حقیقت تاریخی غافلند که انسان نیاز به حرفهای تازه دارد و چاپ «حلیهالمتقین» ـ با بهترین ویرایشها و بهترین حروفچینیها و بهترین صحافیها ـ نیاز فکری جامعه را برآورده نخواهد کرد
.
قرنها بوده است که ما حرف تازهای نداشتهایم، نگاه تازهای نداشتهایم و حالا که این نگاه تازه آغاز شده، با چشمبند و دیوار نمیتوان جلو آن را گرفت. اگر میتوانید از این عالمی که مدافع آن هستید (و برای من هم به اندازه شما و بیش از شما مقدس است)، فکری نو و نگاهی نو عرضه کنید؛ با چشمبند و دیوار این کار، دیگر امروز، امکانپذیر نیست. بگذریم
.
وقتی به پیشینه ترجمه شعر فرنگی در مطبوعات صد سال اخیر مینگریم، میبینیم که در آغاز مانندِ نقطههای بسیار کوچکی است از رنگ که بر زمینهای سپید افشانده شده است؛ سپس خطوط رنگین و آنگاه تغییر رنگ تمامی صفحه. تغییر رنگ تمامی صفحه در «تولدی دیگر» قابل رؤیت است؛ ولی در «دیوان پروین» به صورت خطوط باریک و کمرنگ است. هر قدر به سوی دو طرف آغاز و انجام ـ از ادیبالممالک تا فروغ ـ حرکت کنیم، خطها کمرنگ و یا پررنگ میشود
.
در روزگار پروین، نمونههایی که از شعر فرنگی ترجمه شده قطعههای محدودی است در زمینههایی غالباً تعلیمی و اخلاقی که زبان تمثیلها و فابلها تا حدودی متأثر از آن نمونههاست؛ ولی در «تولدی دیگر» هیچ سخنی از تعلیم و اخلاق و پند و اندرز نیست، تمام شعرها در خدمت تغییر فهم تازهای از حیات است
.
ما از شعر فرنگی آموختیم که بوطیقای مسلط بر شعر دورههای انحطاط را رها کنیم و آموختیم که زندگی را زشت و پیچیدهکردن هنر نیست، زیبایی را در سادگیِ زندگی کشفکردن هنر است نه در پیچیده کردن آن. در چشماندازی که ما در این بحث داریم، به هیچ روی نظر به خوب و بدِ شعرها نیست. نگاه ما به ترجمه شعر فرنگی است، خواه در حد شاهکارهای بلامنازع اخوانِ ثالث باشد (سگها و گرگها) و خواه در حد تمرین به نظمآوردن یک شعر فرنگی با تمام ضعفهایی که میتواند عارض بر اینگونه ترجمههای منظوم شود. قصد ما داوری در باب کیفیت ترجمههای منظوم یا کیفیت الهامگیری از شعر فرنگی نیست؛ غرض توصیف این نکته است که چگونه گویندگان با شعر فرنگی برخورد کردهاند، چه شاعرانی را مورد نظر داشتهاند و چه شعرهایی را کسی که به این نمونههای ترجمه از شعر فرنگی نگاهی ژرفافکنده باشد و با تحولات شعر فارسی در قرن بیستم آشنایی علمی داشته باشد، میبیند که چگونه این تحولات، رابطه مستقیمی با این ترجمهها دارند
.
تحولات در شعر فارسی
نخستین تأثیر، روی حوزه «مضمون» یا «فکر» یا «موضوع» است، همان چیزی که صورتگرایان روسی آن را «مایگانی»۵ مینامند و از ترجمه «فابل»های فرنگی و نوع مفاهیم تعلیمی آنها حاصل شده است، در شعرهای بهار و ایرج و پروین و دیگر بزرگان نسل اول. در مرحله بعد، تأثیر بر روی «تصاویر» و ایماژهاست. در این مرحله ما با فضای رمانتیک شعر فرنگی آشنا میشویم. آنجا که شعرهای نیما یوشیج و گلچین گیلانی و خانلری رایحهای از رمانتیسیسم فرنگی را وارد شعر فارسی میکنند و بیشتر به تأثیر لامارتین۶ و الفرد دو موسه۷ و شلی۸ و دیگران است. توللی و بعد از او مشیری و نادرپور رهروان چالاک این حال و هوا و فضای شعریاند. با ترجمه نمونههایی از شعر الوار۹ و آراگون۱۰ و مایاکوفسکی۱۱ و شاعرانی از نوع جهان شعری ایشان، فضای مهتابگون و رؤیایی شعر فارسی جای خود را به نوعی شعر سیاسی و اجتماعی میدهد که در کارهای احمد شاملو و اخوان ثالث و حتی نیما (بعد از شهریور ۱۳۲۰) خود را آشکار میکند. هوای تازه و زمستان، از درون چنان آشنایی و معرفتی شکل میگیرد. در این مرحله نوع ترجمهها ذهن شاعران ما را، هم در حوزه تصاویر و هم در حوزه نگاه به زندگی و آنچه صورتگرایانِ روسی آن را «جهانشعری» میخوانند، به یکباره دگرگون میکند. عملا هم «نگاه»، هم «مضمون» و هم نوع «تصاویر» دگرگون میشود
.
آخرین حلقه تأثیر شعر فرنگی بر شعر فارسی، در مسأله «زبانشعر» است که مهمترین مسأله است. «زبان» شعر خود به خود الزاماتی را در حوزه وزن و موسیقی شعر نیز به همراه دارد که شعر فارسی را در شعر فروغ، به آخرین حد بهرهوری از امکانات عروضی میکشاند و شاملو را به طرف نوعی شعر آهنگین منثور میبرد
[…]
غرض یادآوری ایننکته بود که گام به گام تحولات شعر فارسی با تحول نوع ترجمهها هماهنگی کامل دارد. من در جای دیگری این مسأله را در شعر معاصر عرب هم نشان دادهام و ثابت کردهام که تحولات شعر عرب در قرن بیستم تابعی است از متغیر ادوار ترجمه شعر فرنگی در این زبان.۱۲ از فابلهای لافونتن۱۳ بیایید تا ترجمه شعرهای ژاک پرهور۱۴ که زبان را بسیار ساده کرده و نگاه را از زبان سادهتر. از فضای «رمانتیک» ترجمههای لامارتین و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 