پاورپوینت کامل موقوفات صحابه ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل موقوفات صحابه ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل موقوفات صحابه ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل موقوفات صحابه ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

از آنجا که اسلام برای همه مردم و همه زمان‌ها است، تمام نیاز‌های جامعه را در نظر گرفته و در این راستا راه کارهایی را ارائه می کند که ضامن سعادت دنیا و آخرت بشر است؛ یکی از آن راه کار‌ها «وقف» است که به کمک آن می‌توان بخش مهمی از مشکلات اقتصادی جامعه را بر طرف کرد.

مقدمه

از آنجا که اسلام برای همه مردم و همه زمان‌ها است، تمام نیاز‌های جامعه را در نظر گرفته و در این راستا راه کارهایی را ارائه می کند که ضامن سعادت دنیا و آخرت بشر است؛ یکی از آن راه کار‌ها «وقف» است که به کمک آن می‌توان بخش مهمی از مشکلات اقتصادی جامعه را بر طرف کرد.

این موضوع در میان بشریت و به ویژه مسلمانان، دارای ارزشی والا است؛ چرا که در پیشبرد شئون زندگی و استحکام پایه‌های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و بهداشتی، نقشی مؤثر و به سزا داشته است و یکی از برنامه های اسلام که به پیروان خود سفارش کرده بدان اقدام کنند، همانا محرومیت زدایی از جامعه اسلامی است.

وقف یکی از قوانین نیکو و سنت های ارزنده ای است که از دیرباز به شکل‌های گوناگون در تاریخ بشر وجود داشته است. نکته قابل توجه آنکه: تأسیس وقف با اسلام نبوده، بلکه پیش از اسلام بوده و اسلام آن را تأیید کرده و در مسیری روشن، منطقی، هدفدار، مترقّی و دقیق قرار داده است.

اکنون نگارنده به مصداق آیه شریفه (لاَ یکَلِّفُ اللهُ نَفسَاً إلَّا وُسعَهَا) (بقره : ۲۸۶) و با استمداد از درگاه خداوند متعال، به اندازه توان خویش، در باره «پاورپوینت کامل موقوفات صحابه ۹۷ اسلاید در PowerPoint» آن بزرگوار مطالبی را به­گونه­ای مختصر یادآور می‌شوم، به امید آنکه مفید بوده وسبب دلگرمی و نمونه ای برای راهبرد‌های عملی در جامعه اسلامی و مسلمانان باشد و مردم نیز در باره وقف‌‌ همان راهی را برگزینند که رهبران راستین آنان پیموده‌اند.

بررسی برخی واژه های بحث:

از آنجا که در این نوشته از برخی اصطلاحات استفاده شده، شایسته است ابتدا در مورد آن‌ها اندکی توضیح دهیم تا خوانندگان بهره و برداشت بهتری از بحث داشته باشند:

«وقف» در لغت

«وقف» در لغت به چند معنا آمده؛ از جمله به معنای ایستادن و درنگ کردن است. همچنین معنای سکون و بی‌حرکت شدن را هم برای آن نوشته اند. از این رو است که گفته­اند:

«وَقَفَتِ الدّابّه» یعنی (حیوان) چهار پا متوقف شد. در این صورت، مصدرِ آن «وَقفَ و وُقَوف» است.

همچنین «وقوف» ضدّ جلوس نیز آمده است. بنا براین، هرگاه کسی در مکانی بایستد، می‌گویند: «وَقَفَ» که جمع آن «وُقُوف» است و به صورت متعدی نیز به کار می‌رود وگفته می‌شود: «وَقَفتُها أنا وَقفاً وَ وَقَفَ الدّابّه» و هرگاه گفته شود: «وَقَفَ الاَرضَ عَلَى الْمَسَاکِینِ (یَا لِلمَساکین). وقفاً» به معنای حبس خواهد بود. (ابن منظور، ۱۹۹۷م.).

فراهیدی در توضیح این واژه می‌نویسد: وقف مصدر «وَقَفتُ الدّابَّه» و «وَقَفت الکلمه وقفاً» است و این کلمه متعدی است که گاهی لازم نیز به کار می‌رود. ولی «أوقفتُ» بجز در معنای کندن و انتزاع کردن به کار نمی‌رود. همچنین «وقف» به نوعی زیور می گویند که از عاج و یا شاخ حیوانات ساخته ‌شود. (فراهیدی، ۱۴۰۵ق.).

جوهری گوید: وقف به معنای زیوری ساخته شده از عاج آمده است. هنگامی که گفته می‌شود: «وقّفتُ المرأه توقیفاً» یعنی در دست آن زن وقف (زیور) قرار دادم.

معنای دیگر آن ایستادن است. به معنای آگاه ساختن نیز آمده است. از این رو، گفته می‌شود: «وَقَفتُهُ عَلَى ذَنبِهِ»؛ یعنی او را بر گناهش آگاه ساختم. اگرچه این واژه، در مواردی به معنای نزع وکندن آمده واگر به کسی که ایستاده است، بگوییم: «ما أوقَفَکَ هیهُنا» نیکوست و قبحی ندارد. (جوهری، ۱۴۰۷ق.).

ابن فارس می‌نویسد: وقف به معنای «مکث» است. همچنین طریحی با استناد به آیه شریفه (وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّار) می نویسد: در اینجا مراد‌‌ همان مکث و درنگ است. البته به شکل متعدی فهمیده می‌شود. (طریحی).

معنای اصطلاحی وقف

آنچه یاد کردیم، برخی از معانی لغوی وقف بود. اما فقیهان شیعه برای معنای اصطلاحی وقف تعریف های گوناگونی ارائه کرده اند که به برخی از آنها می پردازیم:

محقق حلّی و همچنین علامه حلّی در تعریف واژه «وقف» گفته اند: «وقف عقدی است که نتیجه­اش حَبس کردن اصل و رها گذاشتن منفعت باشد.» (محقق حلّی، ۱۴۱۵ق./چ اول، ۲ج، ص۲۱۱ ؛ علامه حلّی، ۱۴۱۸ق. / چ اول، ج۲، ص۳۸۷). گرچه برخی از فقهای معاصر این تعریف را به بیشتر فقیهان شیعه نسبت داده­اند (مشکینی، ۱۴۱۹ق. / چ اول، ص۵۶۶). اما برخی دیگر در تعریف بالا لفظ عقد را ذکر نکرده اند (امام خمینی، ۱۴۰۷ق./ ج۲، ص۶۱).

شهید اول گوید: «وقف صدقه جاریه­ای است که نتیجه آن حبس کردن اصل و رها ساختن منفعت باشد.» (شهید اول،۱۴۱۲ق. / ج۲، ص۲۶۳) صاحب عروه نیز همین تعریف را ارائه کرده است (محمد کاظم یزدی، بی تا، ج۲، ص۱۸۴). اما شهید دوم این تعریف را کامل نمی داند و بر این باور است که این تعریف با مواردی همانند «سکنی» نقض می شود (شهید ثانی، بی تا، ج۵ ، ص۳۰۹). در این راستا تعاریف دیگری نیز آمده است که به خاطر طولانی نشدن بحث، به همین اندازه بسنده می­کنیم.

صَدقه

«صَدَقه» در لغت از ماده «صدق» وآن به معنای درستی و دوستی و استحکام و مانند این ها است (ابن فارس، ۱۴۰۴ق. بی تا، ماده «صدق»). و در اصطلاح «صَدَقه» به چیزی گفته می شود که به فقیران انفاق کنند (جوهری، بی تا، ماده صدق).

طریحی می نویسد: صدقه به چیزی گویندکه انسان به طور تبرّعی و بدون عوض، با قصد قربت به دیگری می دهد (طریحی، بی تا، ماده صدق).

پاورپوینت کامل موقوفات صحابه ۹۷ اسلاید در PowerPoint

پس از ظهور اسلام، وقف با تأثیر پذیری از جهان بینی اسلامی و باور به معاد و جهان پس از مرگ، به صورت استوار و جهت دار مطـرح شد و همیـن بینش موجـب گردید که روز به روز بر شمار موقوفات افزوده شود. پیشوایان معصوم: در این راستا جلودار بوده‌اند و بعد از آن بزرگواران، صحابه راستین آنان ادامه دهنده راه‌شان بودند. بنا براین، می‌توان گفت که وقف از‌‌ همان آغاز، جایگاه خویش را در میان یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله) باز کرد، شاهد بر این ادعا آثار بر جای مانده از آنان در کتاب‌های حدیث و تاریخ است که ما در این نوشتار برخی از آنان را یادآوری می‌کنیم:

جابر بن عبدالله انصاری، صحابی بزرگ رسول الله(صلی الله علیه و آله) گوید: «لَمْ یَکُنْ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ، ذُو مَقْدُرَه إِلَّا وَقَفَ وَقْفاً‌»؛ در صدر اسلام، میان صحابه و یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله) کسی یافت نمی‌شد که دارای ثروت و تمکن مالی باشد، مگر اینکه تمام، یا قسمتی از اموال خود را در راه خدا و برای مصالح اجتماع و بر طرف کردن نیازمندیهای مردم وقف می‌کرد (ابن قدامه، ۱۴۰۳ق./ ج۵ ، ص۳۵۷).

ابن قدامه در ذیل این روایت می­نویسد: این سخن، ادعای اجماع عملی صحابه از جابر است و این سخن از او مشهور شده که کسی هم وی را انکار نکرده است؛ از این رو، جنبه اجماع دارد. (ابن قدامه، همان).

مُخَریق

مخیریق از بنی ثعلبه بن فِطیون، یکی از دانشمندان یهود بنی نضیر بود. وی مردی ثروتمند و توانگر بود و درختان خرمای فراوانی داشت. رسول الله(صلی الله علیه و آله) را به پیامبری نیک می‌شناخت، اما از دینی که بدان خو گرفته بود، دست بر نمی‌داشت تا اینکه روز جنگ اُحُد فرا رسید، که در روز شنبه ۳۲ ماه پس از هجرت بوده است. مخیریق به یهودیان گفت: به خدا سوگند! شما خود می‌دانید که یاری دادن محمد بر شما واجب است. یهودیان گفتند: امروز شنبه است. مخیریق گفت: شما روز شنبه ندارید. سپس شمشیر خود را برداشت و در اُحُد به رسول الله(صلی الله علیه و آله) پیوست.

هنگام رفتن، به خویشاوندانش اینگونه وصیت کرد: اگر امروز کشته شدم، دارایی من در اختیار محمد است. تا هرچه خواهد در آن انجام دهد! سپس سوی میدان نبرد روان شد و جنگید تا به شهادت رسید.

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) در باره او فرمود: «مخیریق خیر الیهود»؛ «مخیریق بهترینِ یهودیان است.» پیامبر تمام دارایی های او را تصرف کرد که در تاریخ به «حوایط سبعه، یا حوایط النبی» مشهور می‌باشد (ابن هشام، بی تا، ج۳، ص۹۴). نام باغ هایی که مخیریق به پیامبر واگذار کرد، عبارت اند از: مَیثَب، الصّافیه، الدَّلال، حُسنی، بُرقَه، اَعواف، مَشرَبه اُمّ ابراهیم، این­ها بیشترین صدقات رسول(صلی الله علیه و آله) را تشکیل می­داد. (واقدی، ۱۴۰۵ق./ ج۱، ص۲۶۲، ابن سعد، ۱۴۱۷ق./ج۱، ص۲۴۵ و ۲۴۷) ابن سعد پیش از آن که در باره این باغ های هفتگانه سخن بگوید، اینگونه نوشته است: «نخستین وقف در اسلام، وقف پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود که باغ های هفتگانه را وقف کرد.» (ابن سعد، همان).

علی(علیه السلام)

امیر مؤمنان، علی(علیه السلام) پس از پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) پرچم دار کار نیکوی وقف بوده و در این عرصه خوش درخشیده است. همان گونه که در دیگر جاها از دیگران پیشی گرفت. آن حضرت در یکی از وقف نامه هایش، انگیزه خود را این گونه بیان می کند: «ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللهِ بِهِ لِیُولِجَنِی اللهُ بِهِ الْجَنَّه وَ یَصْرِفَنِی عَنِ النَّارِ وَ یَصْرِفَ النَّارَ عَنْ وَجْهِی یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»؛ «برای رضایت خداوند وقف کردم، تا به سبب آن، مرا داخل بهشت برین کند و از آتش دورم دارد و آتش را از صورتم دور نماید؛ در روزی که صورت‌هایی سفید و صورت‌هایی سیاه‌اند.» (حر عاملی، بی تا، ج۱۳، ص۳۱۲).

تاریخ نگاران در باره صدقات و موقوفات علی(علیه السلام) مطالب زیادی را یاد آور شده‌اند که انسان را به شگفتی وا می‌دارد؛ از جمله اینکه: علی(علیه السلام) فرمود: اگر صدقه (موقوفات) من امروز میان بنی­هاشم تقسیم شود، همه را کفایت می‌کند! این مطلب در حالی است که خود آن حضرت فرمود: «خـود را با پیامبر(صلی الله علیه و آله) دیـدم که از گرسنگی سنگ بر شکـم خویش می بستم! در حالی که اکنون صدقات مال من، سالیانه به چهل هزار دینار می رسد.»

یا در عبارت دیگر فرمود: «صدقه من امروز به چهل هزار می رسد.» یا فرمود: «صدقات اموال من سالیانه برای فقیران بنی هاشم کفایت می کند.» (کلینی، ۱۳۶۲ش./ ج۷، ص۵۴ ؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق./ ج۴۱، ص۴۰).

ابن اثیر می‌نویسد: مراد از صدقه در اینجا زکات نیست، بلکه موقوفه‌هایی است که علی(علیه السلام) وقف کرده و صدقه جاریه قرار داده بود که حاصل درآمد آن‌ها به این مقدار (چهل هزار) می‌رسید. علی(علیه السلام) چشمه‌هایی را در ینبُع، سُوَیقَه و مدینه ایجاد کرد و زمین‌های موات فراوانی را اِحیا نمود، سپس آن‌ها را از مِلک خود خارج کرد و صدقه برای مسلمانان قرار داد. به گونه­ای که هنگام مرگ چیزی برای خود باقی نگذاشت! (ابن اثیر، بی تا، ج۴، ص۲۴).

همچنین نقل شده که علی(علیه السلام) در محلی به نام «ینبُع» صد چشمه کَند و برای زائران خانه خدا وقف کرد. در راه مکه و کوفه نیز چاه‌هایی حَفر کرد و مسجد فتح را در مدینه و مسجدی در برابر قبر حضرت حمزه و در میقات و بصره و کوفه چاه‌های بسیاری را به وجود آورد (ابن شهر آشوب، بی تا، ج۲، ص۱۲۳ ؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق./ ج۴۱، ص۳۲).

تاریخ نگاران نقل کرده اند: پیامبر(صلی الله علیه و آله) در «ذو العشیره» از زمین های ینبع قطعه ای به علی(علیه السلام) داد و عمر در زمان حکومت خود بر آن افزود و علی(علیه السلام) نیز قطعه ای خرید و بر آن افزود. از این رو، از اموال آن حضرت، چشمه های فراوانی در آن جا بود. از آن جا که این زمین ها موات بوده، امام در آن ها چاه هایی حفر و آباد کرد (سمهودی، ۱۳۹۳ق. ج۴، ص۱۲۷۱ ؛ بیهقی، ۱۳۴۴ق./ ج۶ ، ص۱۶۰).

همچنین نوشته‌اند: در برخی از روایات آمده است که علی(علیه السلام) در ینبُع بُغَیبَغَه‌ها را درست کرد و چشمه‌هایی به نام، خَیف اَراک، خَیف لیلی و خیف بَسطاس در آنجا ساخت و آن حضرت قطعه زمینی را از عبد الرحمان بن سعد انصاری به سیصد هزار درهم خرید و نخستین مزرعه­ای که در آن ساخت، بُغَیبَغَه بود که آن را وقف نیاز مندان کرد.

واقدی گوید: میوه‌های بغیبغه در زمان علی(علیه السلام) به هزار وَسَق رسید، که هر وسق پیمانی معادل شصت مَن است (سمهودی،۱۳۹۳ق. /ج۲، ص۲۶۳ ؛ حموی، ۱۳۹۹ق. ج۱، ص۴۶۹).

از موقوفات علی(علیه السلام) می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: سُوَیقَه (محلی نزدیک مدینه که آل علی در آنجا سکونت داشتند)، اموال خیبر، وادی القری، همچنین اموال ابی نَیزَر، بغیبغه، اُرَینه، رعد، رزین، قصیبه، ترعه، حره الرجلی، که آن را احمر می‌گفتند…

افزون بر این‌ها، آن حضرت برخی از زمین‌های خود را برای پس از مرگ خود وقف کرد و گروهی از غلامان خویش را آزاد نمود و شرط کرد که آنان در زمین‌های وقفی مدت پنج سال کار کنند. همچنین زمین و خانه خود را که در مصر داشت، با اموالی که در مدینه داشت، برای فرزندان خود وقف نمود و در پایان عُمرش هرچه داشت وقف کرد (ابن شهرآشوب، بی تا، ج۲، ص۱۳۵ ؛ سمهودی، ۱۳۹۳ق./ ج۴ ، ص۱۲۳۹).

رِبعی بن عبدالله از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که علی بن ابی طالب(علیه السلام) خانه­اش در مدینه را که در محله بنی زُرَیق قرار داشت، وقف کرد و در وقفنامه چنین نوشت:

«بسم الله الرحمن الرحیم، علی بن ابی طالب در حال حیات و صحت و سلامت، خانه خود در منطقه بنی زریق را صدقه­ و وقف قرار داد که به فروش نرود، هبه نشود و کسی آن را ارث نبرد تا آن‌گاه که خداوندِ وارث آسمان و زمین به ارث بَرَد. وی این خانه را برای سکونت خاله‌ها و فرزندان آن‌ها وقف کرد و هر‌گاه که نسل آنان منقرض شد، وقف برای مسلمانان نیازمند باشد!» (حر عاملی، بی تا، ج۱۳، ص۳۰۴).

در روایتی معتبر از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود:

«پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) زمین‌های فئ را که تقسیم می‌کرد، زمینی هم سهم علی(علیه السلام) شد. آن حضرت در زمین یاد شده چشمه ای جاری ساخت که آب از آن همانند گردن شتر فوران کرد! به همین جهت امام آن را «ینبع» نامید. یکی از غلامان او خواست آن را به فرزندان حضرت خبر دهد که حضرت فرمود: به وارثم خبر ده که این چشمه صدقه ای قطعی است برای زائران خانه خدا و رهگذران راه خدا. پس فروخته نشود. هرکس آن را بفروشد یا هبه کند، لعنت خدا، فرشتگان و همه مردم بر او باد! خداوند از او هیچ عملی را قبول نکند.» (حر عاملی، بی تا، ج۱۳، ص۳۰۳ ؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق./ ج۴۱، ص۳۹).

همچنین علی(علیه السلام) در روزی که به «مسکن» وارد شد، موقوفاتی قرار داد وآن را در وصیت­نامه­اش نوشت و افرادی چون صعصعه بن صوحان، یزید بن قیس و برخی را بر آن شاهد گرفت. بخشی از وصیتنامه در نامه ۲۴ نهج البلاغه آمده است. امام در این نوشته به موارد فراوان موقوفات اشاره نموده و موارد مصرف را نیز یاد آوری کرده است. تولیت آن‌ها را به حسن و پس از او به حسین(علیهما السلام) و سپس به فردی دیندار از فرزندان علی و اگر چنین فردی از فرزندانش نبود، تولیت آن‌ها را به فردی از بنی هاشم واگذار کرد!

در این وصیت نکاتی را یاد آوری کرده است؛ از جمله:

«تولیت این موقوفات را به فرزندان فاطمه(علیها السلام) سپردم تا رضایت خدای متعال را کسب و با تعظیم آنان، احترام پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) را رعایت کرده باشم.»

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.