پاورپوینت کامل بررسی کتاب تاریخ ادبیات فارسی جلد ۱۸ ادبیات شفاهی زبان های ایرانی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بررسی کتاب تاریخ ادبیات فارسی جلد ۱۸ ادبیات شفاهی زبان های ایرانی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بررسی کتاب تاریخ ادبیات فارسی جلد ۱۸ ادبیات شفاهی زبان های ایرانی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بررسی کتاب تاریخ ادبیات فارسی جلد ۱۸ ادبیات شفاهی زبان های ایرانی ۱۰۵ اسلاید در PowerPoint :

یکی از آثار ارزش‌مندی که طی سال‌های اخیر زیر نظر استاد احسان یارشاطر تألیف شده دوره تاریخ ادبیات فارسی است. جلد هجدهم این کتاب که آخرین جلد آن نیز هست اختصاص به ادبیات شفاهی برخی از زبان‌های ایرانی دارد.


یکی از آثار ارزش‌مندی که طی سال‌های اخیر زیر نظر استاد احسان یارشاطر تألیف شده دوره تاریخ ادبیات فارسی است. جلد هجدهم این کتاب که آخرین جلد آن نیز هست اختصاص به ادبیات شفاهی برخی از زبان‌های ایرانی دارد. ویراستاران این جلد که در عین حال برخی از فصل‌های آن را نوشته‌اند دو تن از ایران‌شناسان بنام، استاد فیلیپ کرینبروک و استاد اولریش مارزلف هستند که به سبب پژوهش‌های ارزش‌مندشان برای آشنایان فرهنگ ایرانی شناخته شده و مورد احترام‌اند. اغلب نویسندگان کتاب نیز در حوزه کار خود پژوهش‌گرانی شناخته‌شده و پیش‌کسوت هستند مانند استاد روشن رحمانی، پیتر چلکوفسکی و خانم مارگارت میلز.

کتاب شامل دو مقدمه، یک مقاله و سیزده فصل است. مقدمه نخست به قلم سرویراستار، استاد احسان یارشاطر است. بر اساس این مقدمه موضوع این جلد از مجموعه تاریخ ادبیات فارسی، بررسی ادبیات برخی از زبان‌های ایرانی (کردی، پشتو، بلوچی و آسی) است. چون ادبیات این زبان‌ها دست‌کم تا سده ۲۰م. عمدتاً شفاهی بوده، این جلد ادبیات شفاهی زبان‌های ایرانی نامیده شده و با هدف جامع‌تر کردن آن فصل‌هایی هم درباره ادبیات شفاهی فارسی و تاجیکی به آن افزوده شده‌است. (ص ۳۰) به‌نظر نگارنده به‌ویژه جای ادبیات زبان‌های رایج در بدخشان (بدخشان تاجیکستان و بدخشان افغانستان) در این مجموعه خالی است. هرچند استاد یارشاطر نوشته‌اند چون سایر زبان‌ها و لهجه‌های ایرانی «ادبیات شفاهی آنچنانی ندارند که قابل مقایسه با ادبیات زبان‌های باشند که در این مجلد درباره آنها بحث شده» است آن‌ها را بررسی نکرده‌اند. (ص ۳۱)

مقدمه دوم را دکتر فلیپ کرینبروک، یکی از دو ویراستار کتاب، نوشته‌است. وی به‌درستی در این مقدمه به وجود «شبکه‌ای از روابط» میان ادبیات فارسی، اعم از کتبی و شفاهی، با ادبیات سایر زبان‌های ایرانی اشاره کرده‌است. در ادامه ضمن اشاراتی کلی به برخی از مشکلات تدوین کتاب و نیز علت تأخیر در انتشار آن با توضعی علمی می‌نویسد که اثر حاضر آغاز کار در این زمینه است و نه پایان کار.

پس از این دو مقدمه، گفتاری از مارزلف، افسانه‌شناس مشهور، با عنوان «بررسی ادبیات عامیانه در چارچوبه زبان فارسی» آمده‌است. در این گفتار مطالبی نظری با نکته‌سنجی‌هایی قابل تأمل درباره ادبیات عامه فارسی آمده‌است که از جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد: ویژگی‌های ادبیات عامه، مؤلفه‌های فرهنگی ادبیات عامه فارسی، ارتباط ادبیات عامه و ادبیات خواص و تأثیر صنعت چاپ بر ادبیات عامه فارسی. یکی از نکات بسیار بااهمیتی که وی بر آن تأکید می‌کند تعامل ادبیات عامه و ادبیات خواص است. او یکی از مصادیق چنین تعاملی را مثنوی مولوی می‌داند که ضمن «اقتباسهای هنرمندانه» از مضامین فولکلوریک، از راه‌های مختلف بر ادبیات عامه پس از خود تأثیر گذاشته‌است. (ص ۵۰)

پس از این گفتار فصل‌های سیزده‌گانه کتاب، با عناوین زیر، آمده‌اند: ادبیات نوشتاری کردی؛ ادبیات شفاهی کرد؛ ادبیات شفاهی و مذهب در کردستان؛ آیین‌های یزیدی و اهل حق؛ ادبیات پشتو: دوره قدیم؛ ادبیات مکتوب جدید پشتو؛ ادبیات شفاهی و عامیانه پشتو؛ ادبیات بلوچی؛ ادبیات آسی؛ ادبیات عامیانه فارسی؛ نقالی: قصه‌خوانی حرفه‌ای ایرانیان؛ روضهالشهدای کاشفی: داستان کربلا شالوده فرهنگ و ادبیات مذهبی عامیانه؛ ادبیات عامیانه تاجیک؛ ادبیات شفاهی و عامیانه در زبان فارسی دری افغانستان.

به‌نظر نگارنده بهتر بود که ادبیات عامه فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان باهم بررسی می‌شد زیرا از یک‌سو زبان فارسی، البته با تفاوت‌هایی، در هرسه کشور رایج است و از سوی دیگر شباهت‌های ادبیات عامه در این کشورها بیش از تفاوت‌های آن‌هاست. فارسی‌زبانان هرسه کشور احساس و تعلق خاطر یکسانی به میراث کهن فرهنگ ایرانی و زبان فارسی دارند. نمونه آن تعلق خاطر واحدی است که درباره اساطیر ایرانی و نیز شاعران و نویسندگانی مانند رودکی، فردوسی، بیهقی، سنایی، عطار، مولوی، سعدی وحافظ در هرسه کشور وجود دارد. بر اساس همین تعلق خاطر واحد حکایاتی، کم و بیش مشابه، درباره این شخصیت‌ها در میان مردم هرسه کشور رایج است. بسیاری از دوبیتی‌ها، افسانه‌ها و لطیفه‌های رایج در هرسه کشور کم و بیش یکسانند. تفاوت‌های آن‌ها تفاوت در روایت است.

همچنین به‌نظر نگارنده بهتر بود فصلی با عنوان تأثیر ادبیات فارسی، اعم از ادبیات رسمی و عامه، بر ادبیات سایر زبان‌های ایرانی بر این کتاب افزوده می‌شد. برای نمونه بسیاری از روایت‌های «شاهنامه کردی» کم و بیش شبیه به روایت‌های طومارهای نقالی است. داستان‌های غنایی مانند فرهاد و شیرین، خسرو و شیرین، ویس و رامین و بکتاش و رابعه نیز با روایت‌های موجود در زبان فارسی یکسان است. رواج فراوان چنین روایت‌هایی در زبان کردی از یک‌سو نتیجه زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی مشترک و از سوی دیگر نتیجه آشنایی راویان و داستان‌سرایان کرد با زبان فارسی است.

بسیاری از شاعران کرد دوزبانه بوده‌اند. آن‌ها افزون بر شعر کردی، شعر فارسی نیز می‌سروده‌اند که از جمله می‌توان به ماه‌شرف‌خانم کردستانی متخلص به مستوره (د: ۱۲۶۴ق./۱۸۴۸م.)؛ محمد ملقب به محوی (د: ۱۳۲۷ق./۱۹۰۹م.)؛ شیخ رضا طالبانی (د: ۱۳۲۸ق./۱۹۱۰م.) اشاره کرد. افزون بر این برخی از شاعران کرد فقط به فارسی شعر می‌سروده‌اند مانند حاجی بکرآغا حویزی متخلص به قاصد (د: ۱۲۷۰ق./۱۸۵۴م.). مهم‌تر از او شاعری به نام سلیمان متخلص به کاتب از شهر سلیمانیه است. این شاعار در ۱۲۶۶ق./۱۸۵۰م. در شهر استانبول دیوان شعرش را به زبان فارسی برای عارف‌حکمت سروده‌است. (شمس۷۲۲-۷۱۷) حدود ۲۰۰ سال پیش محمودپاشای بابان، والی سلیمانیه گفته‌است که وی افزون بر تاریخ پیامبران تنها کتابی را که می‌خواند شاهنامه فردوسی است. حدود ۶۰ سال پیش نیز استاندار موصل به استاد محیط طباطبایی گفته‌بود که هرروز چند بیت از شاهنامه را به فرزند خود تعلیم می‌داد. (طباطبایی، ۳۲۴-۳۲۳) نکته بااهمیت دیگر در همین زمینه این‌است که در تعدادی از داستا‌ن‌های غنایی و حماسی کردی مکتوب عنوان فصل‌ها به زبان فارسی نوشته‌ شده‌است. (همزه‌ای و بهرامی )مصداق دیگری از نقش و تأثیر زبان فارسی را می‌توان در بدخشان مثال آورد. در این منطقه اگرچه زبان‌های متفاوتی مانند شغنانی، روشانی، اشکاشمی و منجانی رایج است زبان فارسی زبان ارتباطی میان اقوام مختلف منطقه است. در بسیاری از مراسم و آیین‌های مشترک زبان فارسی به‌کار می‌رود که از جمله می‌توان به دعاهایی اشاره کرد که در مراسم سوگ، ازدواج، ختنه‌سوران، عید قربان و عید فطر خوانده می‌شود. زبان فارسی در بدخشان تا حدود فراوانی جای زبان عربی را در آیین‌های دینی گرفته و در نظر مردم مقدس است (کرم‌شاه‌یف، ۱۴۴) و در بسیاری از مناطق به زبان دینی مردم تبدیل شده‌است. ملای مکتب‌خانه‌ای در بخارا در پاسخ سیاحی اروپایی می‌گوید: «مسلمانی گپ زنید» و منظور او از مسلمانی زبان فارسی است. (حسین‌‌پور و همدانی، ۹۲-۹۱)

کتاب با همه مزایا نکات قابل تأملی دارد که در دو بخش به آن‌ها می‌پردازم. بخش نخست درباره متن کتاب و بخش دوم درباره ترجمه فارسی آن.

الف- درباره متن کتاب: ابتدا ذکر این نکته ضروری است که اگرچه کتاب شامل چهارده مقاله در حوزه ادبیات زبان‌های ایرانی است نگارنده تنها به مقالاتی می‌پرادزد که در حوزه مطالعات و علایق اوست و امیدوار است دیگران درباره سایر مطالب کتاب اظهار نظر کنند.

۱. یکی از انواع مهم داستانی در ادبیات شفاهی کردی منظومه‌های حماسی و پهلوانی است و همان‌گونه که پیش از این اشاره شد از آن‌ها به‌عنوان شاهنامه کردی نیز یاد می‌شود. منابع این منظومه‌ها متفاوت است؛ برخی از آن‌ها ترجمه داستان‌هایی از شاهنامه اند، بعضی برگرفته از منظومه‌های پهلوانی فارسی مانند بهمن‌نامه و برزونامه و برخی نیز روایت‌هایی خاص از داستان‌های کهن ایرانی است مانند رستم و زنون، جواهرپوش و رستم و زردهنگ دیو. (← شریفی، ۹۴۷ ؛ لطفی‌نیا، ۲۷؛ همزه‌ای، ۱۵۶؛ بهرامی، ۲۵۱) ) متأسفانه در فصل اول: ادبیات نوشتاری کردی و فصل دوم: ادبیات شفاهی کردی، به این منظومه‌ها که نسخه‌های خطی فراوانی از آن‌ها در دست است هیچ اشاره‌ای نشده‌است.

۲. در فصل دوم: ادبیات شفاهی کردی، نویسنده ضمن اشاره به وجود «سنت‌های مشترک روایی میان کردها با برخی از اقوام منطقه» می نویسد: «مسلماً کردها چنین روایتهای همانندی را برای مقاصد خود به‌کار می‌برند و تفاوتهایی جالب توجه میان تعابیر کردها و سایر ملتها از این روایتها وجود دارد. مثلاً بخش بزرگی از روایتهای مربوط به سرتم او را کرد معرفی می‌کند.» (صص ۱۰۴-۱۰۳)

این موضوع منحصر به کردها نیست و در همه مناطق به‌چشم می‌خورد به‌گونه‌ای که می‌توان آن را جزئی از مؤلفه‌های ادبیات فولکلوریک محسوب کرد. برای نمونه مردم کهگیلویه و بویراحمد معتقدند هنگامی که کیخسرو از نظرها غیب شد همراهان وی که سی نفر بودند در منطقه‌ای نزدیک دنا زیر برف ماندند از این‌رو این منطقه به سی‌سخت معروف شد. (انجوی، ۳/۱۷۶-۱۷۵)

این داستان را مردم جیرفت، خمین، گهواره‌گوران اسلام‌آباد غرب در ارتباط با منطقه خود روایت می‌کنند. (همان: ۱۷۵-۱۶۸) درباره رستم و محل جنگ‌های او و نیز شکارگاه‌هایش در مناطق مختلف ایران روایت‌هایی مشابه رایج است. (همان: ۱/۷۵) بر اساس روایت شفاهی که میان مردم بخارا رایج است ارگ بخارا را سیاوش ساخته‌است. (عابدف، ۳۴) در نزدیکی کابل نیز تخته‌سنگ مسطحی وجود دارد که بر اساس روایت‌های شفاهی حجله‌گاه رستم و تهمینه را روی آن درست کرده‌بوده‌اند. نام خانوادگی تیره‌ای از مردم لرستان گودرزی است. آن‌ها بر این باورند که نوادگان گودرز پهلوان هستند.

۳. فصل دهم درباره هنر نقالی است. نویسنده در مقاله خود به پیشینه نقالی، نقالان و جایگاه اجتماعی آن‌ها، آموزش نقالی، طومارها، چگونگی نقل و اجرا و بعضی ویژگی‌های نقل شفاهی پرداخته‌است. در ابتدای مقاله آمده‌است: «نقالی یک سنت قصه‌خوانی یا قصه‌گویی ایرانی است برای نقل روایتهای پهلوانی و مذهبی به دو صورت شفاهی و کتبی.» (ص ۳۰۷) نقالی کتبی اصطلاح دقیقی نیست. اگر منظور نویسنده تحریر طومارهای نقالی است آن را نمی‌توان نقالی نامید. تحریر طومار تولید یک اثر ادبی است.

در بخشی دیگر از مقاله با استناد به فتوت‌نامه سلطانی نوشته‌است:«در دوره تیموریان قصه‌خوانان به گروه معرکه‌گیران تعلق داشته‌اند.» (ص ۳۱۳) قصه‌خوانان در همه دوره‌ها به‌طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شده‌اند: یکی آن‌ها که برای خواص یعنی پادشاه و حاکمان محلی قصه‌خوانی می‌کرده‌اند و دوم آن‌هایی که در بازارها و قهوه‌خانه‌ها معرکه می‌گرفته‌اند و برای عامه مردم داستان می‌زده‌اند. این گروه همیشه جزء معرکه‌گیران محسوب می‌شده‌اند. برخی از معرکه‌گیران به‌خاطر هنر خود به دربارها راه می‌یافتند. در تذکره‌های نصرآبادی، عرفات العاشقین و تحفه سامی قصه‌خوانانی از هر دو گروه معرفی شده‌اند. سام میرزا درباره مولانا زین‌العابدین مشهور به تکلتوخان می‌نویسد: «اصلش از شیراز است و در اوایل حال سفر بسیار کرده و اوقات به معرکه‌گیری صرف می‌کرد. آخر به خدمت نواب صاحب‌قرانی مشرف شد.» (ص ۱۳۸) برای نمونه‌های دیگر ← نصرآبادی، ۱/۵۹۲؛ بلیانی، ۲/۱۳۲۵؛ واصفی،۴۸۰-۴۷۹) بهتر بود گفته‌می‌شد کاشفی قصه‌خوانان را جزء معرکه‌گیران آورده‌است.

نویسنده مقاله در جای دیگر نوشته‌است که حمزه‌نامه، ابومسلم‌نامه، خاورنامه، حسین کرد و مختارنامه درباره بزرگان مذهب شیعه‌اند. (ص ۳۱۷) از این کتاب‌ها فقط خاورنامه درباره حضرت علی(ع) و مختارنامه نیز شرح داستانی انتقام از قاتلان امام حسین (ع) است. از ابومسلم‌نامه نیز روایت‌های متفاوتی با گرایش‌های شیعی و سنی در دست است. (← اسماعیلی،صص ۱۱۰-۱۰۲)

یکی از منابع مهم درباره نقالی طرازالاخبار تألیف عبدالنبی فخرالزمانی، قصه‌خوان و شاعر ایرانی ساکن هند است. نویسنده این فصل احتمالاً به این منبع دست‌رسی نداشته و از آن استفاده نکرده‌است.

۴. فصل یازده درباره کتاب روضه‌الشهدای واعظ کاشفی و تأثیر آن بر «فرهنگ و ادبیات مذهبی عامیانه» است. این فصل را یکی از پیش‌کسوتان حوزه تعزیه‌پژوهی یعنی پیتر چلکوفسکی نوشته‌است. در کنار دیدگاه چلکوفسکی درباره نقش روضه‌الشهدا بر تعزیه‌خوانی و به‌ویژه نقش آن بر تعزیه‌نامه‌ها دیدگاه‌های دیگری نیز میان تعزیه‌پژوهان وجود دارد که از جمله می‌توان به دیدگاه عنایت‌الله شهیدی اشاره کرد. شهیدی تأثیر روضه‌الشهدا را بر تعزیه‌نامه‌ها تأثیری کلی و الهام‌بخش می‌داند و معتقد است«منابع عمده و مستقیم تعزیه‌نامه‌ها را باید در میان جنگها و مجموعه‌های ادبی و داستانی که بیشتر آنها خطی‌اند جستجو کرد.» وی در ادامه این مطلب ضمن معرفی برخی از این منابع آن‌ها را بعضی از مجالس تعزیه مقایسه می‌کند. (← شهیدی، ۵۱۳-۴۹۸)

۵. فصل سیزدهم «ادبیات شفاهی و عامیانه در زبان فارسی دری افغانستان» را مارگارت میلز نوشته‌است. میلز سال‌ها در افغانستان و تاجیکستان کار میدانی کرده و با فولکلور این دو کشور آشنایی عمیق دارد هم از این‌رو مقاله وی بسیار خواندنی است. دو نکته قابل طرح در مقاله وجود دارد: اول این‌که از برخی منابع مهم استفاده نشده مانند آوای دلها (مجموعه سروده‌های فولکلوریک افغانستان) به‌کوشش‌ داداجان عابدوف و شمس‌الحق آریانفر؛ امثال و حکم مردم هزاره، گردآورده محمدجواد خاوری؛ پشت کوه قاف (مجموعه‌ای از افسانه‌های مردم هزاره) از محمدجواد خاوری.

دوم: در بخشی از مقاله آمده‌است: «از آغاز دهه ۱۹۹۰ میلادی، روشن رحمانی مجله دوزبانه‌ای به دری و تاجیکی، به نام مردم‌گیاه در موضوع فرهنگ عامه چاپ کرده‌است.» (ص ۳۸۳) اگر سهوی در ترجمه صورت نگرفته‌باشد باید گفت که دری و تاجیکی و فارسی هرسه یک زبان هستند و نمی‌توان هریک از آن‌ها را زبانی مستقل به‌شمار آورد. همان‌گونه که پیش از این اشاره شد گویش‌وران دری، تاجیکی و فارسی در هرسه کشور ادبیات کلاسیک فارسی را ادبیات مشترک خود می‌دانند. اگر این‌ها را سه زبان مستقل بدانیم برای مثال می‌توان پرسید تاریخ بیهقی و شاهنامه یا آثار متأخرتری مانند هفت‌اورنگ جامی به کدام‌یک از این سه زبان خلق شده‌اند؟

در پایان بخش اول این بررسی ذکر این نکته ضروری است که آن‌چه درباره کاستی‌های کتاب گفته‌شد به‌هیچ‌وجه نافی ارزش‌های مهم و اساسی آن نیست ارزش‌هایی که برای پیش‌گیری از طولانی‌شدن این نوشته از ذکر آن‌ها خودداری شده‌است.

ب- ترجمه:

به میزانی که ویراستاران اصلی کتاب کوشش کرده‌اند متنی علمی و پاکیزه تدوین کنند و در اختیار خواننده قرار دهند متأسفانه نتیجه کار ویراستاران ترجمه فارسی عملاً در مقابل این کوشش قرار می‌گیرد. برای ترجمه و ویرایش یک متن علمی، نخستین شرط، آشنایی ویراستار با آن حوزه علمی و اصطلاحات آن‌است. اگر مترجم و ویراستار در حوزه مورد نظر تخصص داشته باشند زمینه ترجمه‌ای دقیق و علمی فراهم می‌شود. استاد ارجمند آقای دکتر قائم‌مقامی متخصص زبان‌های باستانی و استاد گرامی آقای دکتر کریمی دوستان، رئیس محترم دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، زبان‌شناس است. همین موضوع سبب شده‌است که تقریباً تمام اصطلاحات علمی کتاب غیردقیق ترجمه شوند یا معادل‌های نامأنوسی برای آن‌ها در نظر گرفته‌شود. افزون بر این متن ترجمه فارسی اشکالات دیگری نیز دارد. برای پیش‌گیری از کلی‌گویی، کاستی‌ها و اشتباهات ترجمه این اشکالات را ذیل چهار عنوان مطرح می‌کنم:

۱ ترجمه غیردقیق اصطلاحات:

– در حوزه افسانه‌شناسی نوعی طبقه‌بندی رایج ست که به طبقه‌بندی آرنه/تامپسون معروف است. در این طبقه‌بندی هر افسانه با یک شماره معین می‌شود و برای مجموعه افسانه‌ها از شماره ۱تا ۲۴۰۰ را در نظر می‌گیرند. هریک از این شماره‌ها معرف یک تیپ است. برخی تیپ‌ها دارای زیرمجموعه هستند که با حروف انگلیسی مشخص می‌شوند. افسانه‌شناسان همه کشورها تیپ‌های اصلی و فرعی را با همین شماره‌ها و حروف انگلیسی تعیین می‌کنند. مثلاً تیپ ۷۳۵ به چند تیپ فرعی شامل

A 735

،

B 735

،

C 735

،

D 735

،

E 735

،

F 735

تقسیم می‌شود. مترجمان محترم تیپ،

D 735

های فرعی معرفی‌

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.