پاورپوینت کامل ولادت پیامبر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ولادت پیامبر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولادت پیامبر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ولادت پیامبر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل ولادت پیامبر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint اسلام (صلیاللهعلیهوالهوسلّم)
نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در فجر روز جمعه ۱۷ ربیع الاول عام الفیل برابر با سال ۵۷۰ میلادی در شهر مکه به دنیا آمد؛ در حالی که تغییرات شگرفی در سراسر عالم پدیدار گشت.
فهرست مندرجات
۱ – مقدمه
۲ – نسب پیامبر
۲.۱ – نسب پدری
۲.۲ – نسب مادری
۳ – ایمان اجداد پیامبر
۳.۱ – استشهاد به قرآن
۳.۲ – استشهاد به اخبار
۳.۳ – اجماع علمای شیعه
۴ – نذر عبدالمطلب
۴.۱ – ماجرای ذبح عبدالله
۴.۲ – نقد و بررسی
۵ – ازدواج عبدالله و آمنه
۶ – تقاضای ازدواج از عبدالله
۷ – بارداری آمنه
۸ – مکان ولادت
۹ – زمان ولادت
۱۰ – حوادث مقارن ولادت
۱۱ – پانویس
۱۲ – منبع
مقدمه
به شهادت تاریخ پیـامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در یکی از تاریکترین اعصار بشریت؛ عصری که آدمیان جز شرک و بت پرستی، ستم به زیردستان و بـردگان نـمی شناختند و مورخین نام آن را «عصر جاهلی» گذاردهاند، به دنیا آمدند. امام علی (علیهالسّلام) درباره اوضاع اعراب در عصر جاهلیت چنین میفرماید: خداوند پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به رسالت مبعوث ساخت، که جهانیان را بیم دهد، و امین آیات وى باشد، در حالى که شما ملّت عرب بدترین دین و آیین را داشتید، و در بدترین سرزمینها زندگى مىنمودید، در میان سنگهاى خشن و مارهایى که فاقد شنوایى بودند (و به همین جهت از هیچ چیز نمىترسیدند!) آبهاى آلوده را مىنوشیدید، و غذاهاى ناگوار را مىخوردید، خون یکدیگر را مىریختید، و پیوند خویشاوندى را قطع مىنمودید، بتها در میان شما برپا بود (و پرستش بت شیوه و آیین شما) و گناهان سراسر وجود شما را فرا گرفته بود.
[۱] امام علی (علیهالسّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، خ۲۶، ج۱، ص۷۲.
آن حضرت در روز جمعه ۱۷ ربیع الاول «عام الفیل» یعنی سالی که قوم فیل برای تخریب خانه کعبه و اشغال مکه به حجاز آمدند، در شهر مکه بعد از طلوع فجر، در میان چنین قومی به دنیا آمدند و حامل رسالتی گردیدند که عصاره تمام ادیان الهی قبل از خود و خاتم تمامی انبیا و رسولان الهی گردیدند.
نسب پیامبر
نسب پیامبر مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از جانب پدر بدین قرار است: عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مره بن کعب بـن لوئی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان و مادر ایشان «آمنه» دختر «وهب بـن عـبدمناف بن زهره بن کلاب» بود که پس از واقعه حفر زمزم، و پس از آن که «عبدالمطلب» برای رهایی عبدالله از کشته شدن صد شتر فدیه داد به عقد عبدالله درآمد.
نسب پدری
نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از نسل حضرت ابراهیم و آدم ابوالبشر (علیهماالسّلام) است. ابن بابویه به سند معتبر از جابر انصاری روایت کرده است که حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: من شبیهترین مردم به حضرت آدم (علیهالسّلام) و حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) شبیهترین مردم بود به من در خلقت و خلق.
[۲] شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۴۲۵.
[۳] شیخ صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج۱، ص۱۲۸.
[۴] فیض کاشانی، ملا محسن، المحجه البیضاء، ج۴، ص۱۵۷.
اجداد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا ابراهیم (علیهالسّلام) حدود ۳۰ نفر و تا حضرت نوح (علیهالسّلام) قریب ۴۰ نفر و تا حضرت آدم ابوالبشر (علیهالسّلام) ۴۹ نفر میباشند؛
[۵] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب (علیهمالسّلام)، ج۱، ص۱۳۵.
[۶] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۰۷.
که از «عدنان»به بالا، هم در اسامی آنها و هم در عدد آنان اختلاف زیادی است.
[۷] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب (علیهمالسّلام)، ج۱، ص۱۳۴.
[۸] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۰۴.
[۹] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۱.
[۱۰] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲ ص۲۷۲.
[۱۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۲۹.
«عدنان» بیستمین جد آن بزرگوار است که مورخین بدون اختلاف، نسب آن حضرت را تا به وی این گونه ذکر کردهاند: محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بنهاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مره بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان….پیـامبر اسـلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روایتی به اجدادشان اشاره کرده و میفرمایند: «اذا بلغ نسبی الی عدنان فامسکوا» یعنی هرگاه نسب من به عدنان رسید متوقف شوید و از ذکر اجداد جلوتر خودداری کنید.
[۱۲] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۰۵.
[۱۳] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب (علیهمالسّلام)، ج۱ ص۱۳۴.
لذا اکثر مورخین هم، اجداد پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) را از عدنان، جد بیستم رسول اکرم (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) ضبط کردهاند.
[۱۴] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۷.
مسعودی در «التنبیه و الاشراف» مینویسد: «اینکه نسب پیامبر (صلیاللهعلیهوالهوسلّم) را از معد بن عدنان جلوتر نبردیم برای این است پیامبر که از این کار نهی کرده و فرموده نسبشناسان دروغ گفتهاند. همچنین از معد تا اسماعیل بن ابراهیم در شمار و نام کسان اختلاف بسیار است و آن چه مسلم و بیخلاف است نسب ایشان تا معد بن عدنان است.»
[۱۵] مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۱۹۶.
بنابراین از عدنان به بالا تا برسد به حضرت آدم ابوالبشر (علیهالسّلام)، هم در عدد و هم در نام اجداد پیامبر اختلاف فراوانی در روایات و تواریخ دیده میشود و شاید یکی از جهاتی هم که سبب شده تا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور دادهاند از ذکر بقیه آنها خودداری شود همین جهت باشد. در حدیثی از آن حضرت نقل شده که فرمودند: «کذب النسابون؛ نسبشناسان دروغ گفتهاند.»
[۱۶] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب (علیهمالسّلام)، ج۱ ص۱۳۴.
[۱۷] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۰۵.
[۱۸] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۶.
و بدین ترتیب آن حضرت در مقام تکذیب اهل انساب بر آمدهاند. از ام سلمه همسر پیمغبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده که از پیمغبر خدا شنیدم که فرمود عدنان پسر ادد بن زند بن یری بن اعراق الثری بوده است. در ادامه حدیث چنین آمده است که: زند همان همیسع و یری همان نبت و اعراق الثری همان اسماعیل پسر ابراهیم (علیهماالسّلام) است.
[۱۹] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب (علیهمالسّلام)، ج۱، ص۱۳۵.
[۲۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۲۸.
[۲۱] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۰۵.
[۲۲] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۲۴۵.
نسب مادری
نسب پیامبر از طرف مادر؛ بدین شرح است: آمنه بنت وهب بن عبد مناف بن زهره بن کلاب از تیره بنیزهره و از قبیله قریش.
[۲۳] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۴۹.
[۲۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۱.
نسب پدری و مادری پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در عبد مناف جد سوم و کلاب جد پنجم ایشان به هم میپیوندد. پدر آمنه یعنی وهب بن عبدمناف بن زهره، رئیس و سرور بنی زهره بود و
[۲۵] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۳۰۷.
[۲۶] شمس شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی والرشاد فی سیره خیر العباد، ج۱، ص۳۲۶.
[۲۷] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۱۱۰.
[۲۸] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۴۹.
مادرش بُرّه دختر عبدالعزی از خاندان بنیعبدالدار بود.
[۲۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۱.
[۳۰] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۱۱۰.
[۳۱] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۴۹.
[۳۲] تقی الدبن مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۶.
[۳۳] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۶۹.
[۳۴] ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب (علیهمالسّلام)، ج۱، ص۱۳۵.
آمنه به لحاظ شرف و پاکدامنی، سالار زنان بنی زهره بود به طوری که او را برترین عقیله قریش دانستهاند.
[۳۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵.
[۳۶] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۳۲۲.
[۳۷] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۱۵۶.
گفتهاند آنگاه که داشتن دختر برای اعراب مایه ننگ و شرمساری بود، آمنه در میان قوم و خاندان خود احترام ویژهای داشت.
[۳۸] ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۳۲۲.
ایمان اجداد پیامبر
پدر، مادر، اجداد و جدات آن حـضرت هـمه و همه مسلمان و مومن بوده و نطفه نورانی وی در هیچ صلب و رحم مشترک میان کفر و اسلام و ایمان و شرک قرار نگرفته است. پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از نسل اسماعیل ذبیح و فرزند ابراهیم خلیل و از سلاله حضرت آدم ابوالبشر است.
استشهاد به قرآن
خداوند متعال در آیاتی از سوره شعرا میفرماید: «وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْعَزیزِ الرَّحیمِ• الَّذی یَراکَ حینَ تَقُومُ• وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدینَ• اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم؛
[۳۹] شعرا/سوره۲۶، آیه۲۱۷.
[۴۰] شعرا/سوره۲۶، آیه۲۱۸.
[۴۱] شعرا/سوره۲۶، آیه۲۱۹.
[۴۲] شعرا/سوره۲۶، آیه۲۲۰.
و بر خداوند عزیز و رحیم توکّل کن! • همان کسی که تو را به هنگامی که (برای عبادت) برمیخیزی میبیند • و (نیز) حرکت تو را در میان سجدهکنندگان! • اوست خدای شنوا و دانا.»
بر اسـاس بـرخی از روایات و تفاسیر، مقصود از «و تقلّبک فی السّاجدین» این است که پیشینیان حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پی در پی و پشت در پشت، سجدهگزار، نـیایشکننده و موحّد بودهاند.
[۴۳] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۳.
چنان که علامه مجلسی در ذیل این آیه به نقل از شیخ طبرسی مینویسد: مراد از سّاجدین، در آیه موحّدین است؛ یعنی نطفه نورانی نبی مکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از نبیای به نبی دیگری منتقل میگشت.
[۴۴] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۰۴.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر این آیه چنین مینویسد: منظور از «تقلّبک فی السّاجدین» این است که نقل و انتقال رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در صلب پیامبران از آدم تا عبد اللَّه همه تحت نظر لطف پروردگار صورت گرفته، یعنی هنگامی که نطفه پاک تو از پیامبر موحد و ساجدی به پیامبر دیگری منتقل میشد، خدا از همه آگاه بود. در تفسیر علی بن ابراهیم از امام باقر (علیهالسّلام) در تفسیر این آیه چنین آمده است: «فی اصلاب النبیین صلوات اللَّه علیهم؛ در صلب پیامبران که درود خدا بر آنها باد.»
[۴۵] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۲۵.
و در تفسیر مجمع البیان در توضیح همین جمله از امام باقر (علیهالسّلام) و امام صادق (علیهالسّلام) چنین آمده است: «فی اصلاب النبیین نبی بعد نبی، حتی اخرجه من صلب ابیه عن نکاح غیر سفاح من لدن آدم؛ در صلب پیامبران قرار داشت، پیامبری بعد از پیامبر دیگر، تا اینکه خداوند او را از صلب پدرش از ازدواجی پاک، و دور از هر گونه ناپاکی از زمان آدم به بعد، بیرون فرستاد.»
[۴۶] شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۸.
[۴۷] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۳۷۱.
امام علی (علیهالسّلام) درباره اجداد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «اختاره من شجره الانبیاء و مشکاه الضّیاء و ذؤابه العـلیاء و سـرّه البطحاء و مصابیح الظّلمه و ینابیع الحکمه؛ خداوند، محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را از دودمان پیامبران و چراغدان نورگستر و خاندان سرآمد و از سرزمین بطحا و از مـیان چـراغهای ظلمت و چشمههای حکمت برگزید.»
[۴۸] امام علی (علیهالسّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، خ۱۰۸، ج۱، ص۲۲۸.
استشهاد به اخبار
از روایات مختلف اسلامی نیز میتوان به موحد و مومن بودن تمام اجداد پیامبر پی برد، زیرا در حدیث معروفی از پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که فرمودند: «لم یزل ینقلنی اللَّه من اصلاب الطاهرین الی ارحام المطهرات حتی اخرجنی فی عالمکم هذا لم یدنسنی بدنس الجاهلیه؛ همواره خداوند مرا از صلب پدران پاک به رحم مادران پاک منتقل میساخت، و هرگز مرا به آلودگیهای دوران جاهلیت آلوده نساخت.» این روایت را بسیاری از مفسران شیعه و اهل تسنن مانند مرحوم طبرسی در مجمع البیان و نیشابوری در تفسیر غرائب القرآن و فخر رازی در تفسیر کبیر و آلوسی در تفسیر روح المعانی نقل کردهاند.
[۴۹] شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۹۰.
[۵۰] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۸.
[۵۱] نظام الدین نیشابوری، حسن بن محمد قمی، تفسیر غرائب القرآن، ج۳، ص۱۰۳.
[۵۲] فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب (تفسیر الکبیر)، ج۱۳، ص۳۳.
[۵۳] آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۸۴.
بدون شک یکی از بارزترین مصادیق آلودگی، شرک و بتپرستی است؛ چنانکه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «اِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ؛
[۵۴] توبه/سوره۹، آیه۲۸.
مشرکان آلوده و ناپاکند.» سیوطی دانشمند معروف سنی در کتاب مسالک الحنفاء میگوید: پدر و مادر و اجداد پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هیچگاه مشرک نبودند و به حدیثی که در بالا از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کردیم استدلال نموده است و اضافه میکند که ما میتوانیم این حقیقت را با توجه به دو دسته از روایات اسلامی اثبات کنیم نخست روایاتی که میگوید: پدران و اجداد پیامبر تا آدم هر کدام بهترین فرد زمان خود بودهاند. دوم روایاتی که میگوید: در هر عصر و زمانی افراد موحد و خداپرست وجود داشته است با ضمیمه کردن این دو دسته روایات ثابت میشود اجداد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از جمله (پدر ابراهیم) حتما موحد بودهاند.
[۵۵] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، مسالک الحنفاء، ص۷۳.
[۵۶] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۰۶.
شیخ طبرسی (رحمهاللهعلیه) در مجمع البیان در مورد «آزر»که در قرآن بعنوان پدر ابراهیم ذکر گردیده گوید: «آزر»جد مادری ابراهیم (علیهالسّلام) و یا عموی آن حضرت میباشد.
[۵۷] شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴ ص۹۰.
طبری که از دانشمندان اهل سنت است در تفسیر جامع البیان صریحا میگوید: آزر پدر ابراهیم نبود.
[۵۸] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۴۶۶.
آلوسی در ذیل همین آیه میگوید: آنها که میگویند: اعتقاد به اینکه آزر پدر ابراهیم نبود مخصوص شیعه هست از کم اطلاعی آنها است زیرا بسیاری از دانشمندان معتقدند که آزر اسم عموی ابراهیم بود.
[۵۹] آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۸۴.
اجماع علمای شیعه
شیخ طبرسی (رحمهاللهعلیه) در مجمع البیان درباره اعتقاد شیعه به ایمان اجداد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ادعای اجماع کرده است و مینویسد: این مطلب ثابت شده که پدران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا آدم همگی موحد بودهاند، و طائفه شیعه بر این مطلب اجماع دارند…
[۶۰] شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴ ص۹۰.
شیخ صدوق از امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به علی (علیهالسّلام) فرمودند: «عبدالمطلب هیچگاه قمار بازی نکرد و بت نپرستید و…و میگفت: من بر دین پدرم، ابراهیم، هستم.»
[۶۱] شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۳۱۳.
علامه محمد باقر مجلسی (رحمهاللهعلیه) نیز در بحار الانوار فرموده است: شیعه امامیه متفقا معتقدند که پدر و مادر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همه اجداد آن بزرگوار تا به آدم ابوالبشر (علیهالسّلام) همگی مسلمان (و معتقد به خدای یکتا) بوده و بلکه از «صدیقین»بودهاند که یا پیامبر مرسل و یا از اوصیاء و معصومین بودهاند و شاید برخی از ایشان بخاطر تقیه یا مصالح دیگری اسلام خود را اظهار نکردهاند.
[۶۲] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۷.
امام صادق (علیهالسّلام) در روایتی میفرمایند: «جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: ای محمد خداوند تو را سلام میرساند و میفرماید: من آتش را حرام کردم بر صلبی که تو از آن بودهای و بر بطنی که تو را حمل نمود و بر کسانی که تو را سرپرستی نمودند. پیامبر به جبرئیل عرضه داشت: این مطلب را برایم واضح کن. سپس جبرئیل فرمود: اما منظور از صلبی که تو از آن بودهای عبدالله بن عبدالمطلب است و منظور از بطنی که تو را حمل نمود آمنه بنت وهب است و منظور از کسانی که تو را سرپرستی نمودند ابوطالب بن عبدالمطلب و فاطمه بنت اسد است. علامه مجلسی در ادامه حدیث در بیانی میفرماید: «هذا الخبر یدل علی ایمان هؤلاء…؛ این حدیث بر ایمان این افراد دلالت میکند.»
[۶۳] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۰۸.
بر اساس روایتی از امیرالمومنین امام علی (علیهالسّلام) ابو طالب، عبدالمطلب، هاشم و عبد مناف پیرو دین ابراهیم (علیهالسّلام) بودند و هرگز بتها را پرستش ننمودند.
[۶۴] شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین وتمام النّعمه، ج۱، ص۱۷۴.
ولی در میان علماء اهل سنت در این باره اختلاف زیادی وجود دارد؛ جمعی از آنها مانند سیوطی همانند شیعه عقیده دارند که پدر و مادر رسول خدا و اجداد آن حضرت همگی موحد بودهاند،
[۶۵] سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، مسالک الحنفاء، ص۷۳.
و جمعی نیز آنها را و حتی عبدالله پدر آن حضرت را کافر و مشرک دانستهاند.
[۶۶] نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۹۱.
نذر عبدالمطلب
از جمله مطالبی که در مورد اجداد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در منابع تاریخی و روایی آمده است، داستان نذر عبدالمطلب و ذبح عبدالله و حدیث «انا ابن الذبیحین»است. منظور از ذبیح اول حضرت اسماعیل (علیهالسّلام) و منظور از «ذبیح» دوم «عبدالله» پدر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده است. حدیث «انا ابن الذبیحین» در بسیاری از کتابهای محدثین و مفسرین شیعه و اهل سنت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده است.
[۶۷] حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۶۰۹.
[۶۸] حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۶۰۴.
[۶۹] فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۳۴۷.
[۷۰] زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۵۶.
[۷۱] شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۵۶.
[۷۲] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۲۲۶.
[۷۳] شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیهالسّلام)، ج۲، ص۱۸۹.
[۷۴] حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۴۳۰.
داستان ذبح عبدالله را نیز بسیاری از اهل حدیث و تاریخ و سیره نویسان با مختصر اختلافی در کتابهای خود آوردهاند.
[۷۵] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج۱ ص۱۵۱-۱۵۵.
[۷۶] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۴۵۷.
ماجرای ذبح عبدالله
بر اساس آنچه در منابع تاریخی و روایی آمده است؛ با تولد یافتن حمزه و عباس عدد پسران عبدالمطلب به ده تن رسید، و عبدالمطلب برای ادای نذر از بین فرزندان قرعهانداخت و قرعه به نام عبدالله درآمد؛ در این هنگام عبدالمطلب عبدالله را به جایگاه قربانی آورد تا در راه خدا قربانی نموده و به نذر خود عمل کند. مردم مکه و قریش و فرزندان دیگر عبدالمطلب و داییهای عبدالله پیش آمده و خواستند بوسیلهای جلوی عبدالمطلب را بگیرند، تا بالاخره پس از گفتگوی زیاد قرار بر این شد که میان شتران عبدالمطلب و عبدالله قرعه بزنند و اگر قرعه بنام شتران در آمد آنها را بجای عبدالله قربانی کنند و اگر باز بنام عبدالله در آمد به عدد شتران بیافزایند و قرعه را تجدید کنند و همچنان به عدد آنها بیفزایند تا وقتی که بنام شتران در آید، وقتی که عدد شتران به صد شتر رسید قرعه بنام شتران در آمد که در آن هنگام صدای هلهله زنان و مردان مکه به شادی بلند شد و همگی خوشحال شدند، اما عبدالمطلب قبول نکرده و دو باردیگر قرعه زد و چون دو بار دیگر نیز قرعه بنام شتران در آمد؛ عبدالمطلب یقین کرد که خداوند به این فدیه راضی شده و عبدالله را رها کرد و سپس دستور داد شتران را قربانی کرده گوشت آنها را میان مردم مکه تقسیم کنند. شیخ صدوق (رحمهاللهعلیه) این داستان را در کتاب عیون و خصال به تفصیل از امام صادق (علیهالسّلام) روایت کرده،
[۷۷] شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (علیهالسّلام)، ج۲، ص۱۸۹.
[۷۸] شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۱، ص۵۶.
و در کتاب من لا یحضره الفقیه نیز از امام باقر (علیهالسّلام) اجمال آن را در باب احکام قرعه روایت کرده است.
[۷۹] شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۸۹.
نقد و بررسی
درباره ماجرای نذر حضرت عبدالمطلب و قربانی کردن فرزندش عبدالله یعنی پدر بزرگوار پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اختلاف نظراتی وجود دارد، بعضی از صاحبنظران این ماجرا را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 