پاورپوینت کامل احوال و آثار و افکار رازی ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل احوال و آثار و افکار رازی ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل احوال و آثار و افکار رازی ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل احوال و آثار و افکار رازی ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
بغدادی (فت: ۴۲۹ق) در فصلی که اختصاص به فضایح باطنیان داده، چند فقره از رساله شخصی به نام قیروانی را به سلیمان بن الحسن نقل میکند و در آن میان گوید: شایسته است که به دانستن مخاریق الانبیا مسلط شوی و تناقض گفتار آنان را بدانی.۱۱۱
بغدادی (فت: ۴۲۹ق) در فصلی که اختصاص به فضایح باطنیان داده، چند فقره از رساله شخصی به نام قیروانی را به سلیمان بن الحسن نقل میکند و در آن میان گوید: شایسته است که به دانستن مخاریق الانبیا مسلط شوی و تناقض گفتار آنان را بدانی.۱۱۱
در تاریخ اسلام به مردان بسیاری برخورد میکنیم که متهم به زندقه و الحاد بودهاند، از جمله عبدالله بن مقفع که مینویسند: باب «برزویه و طبیب» را از خود بر کلیله و دمنه افزود تا عقیده مردم را باسلام سست کند، و آنان را گمراه سازد و عبدالکریم بن ابی العوجاء و صالح بن عبدالقدوس که سخنان ناروا به پیمبر نسبت میدادند تا مردم را از اسلام برکنار سازند. و بشار بن برد که صریحا آتش را شایسته پرستش میدانست و ابان بن عبدالحمید لاحقی، که به جای «سبحانالله»، «سبحان مانی» میگفت!۱۱۲
این گونه افکار به مرور زمان از قرن دوم به قرن سوم شدیدتر گشت و در این قرن ابنراوندی و محمد بن زکریای رازی بیش از دیگران به الحاد مشهور شدند، و چون گفتار این دو تن در ستایش عقل نظیر هم بود، یکسان مورد رد و نقض قرار گرفتند؛ مثلا ابوعبدالله بن الجعل دو کتاب نوشته: یکی به نام «نقض کلام الراوندی» و دیگری به نام «نقض کلام الرازی».۱۱۳ همچنین دو تن از بزرگان دعاه اسماعیلیه به معارضه با این دو برخاستند: یکی ابوحاتم رازی داعی ری بود که به نقض گفتار رازی پرداخت، و دیگری المؤید فیالدین شیرازی ـ داعی فارس ـ که گفتار ابنراوندی را ابطال نمود. ابنراوندی که به جهت افکار الحادی به احمد الزندیق۱۱۴ شهرت یافته، کتابی به نام «الزمرد» در ابطال رسالت و نبوت نوشته است. هرچند کتاب مزبور از بین رفته، ولی پارهای از فصول آن را المؤید فیالدین داعیالدعاه شیرازی در کتاب «المجالس المؤیدیه» خود نقل و رد کرده است. مؤید شیرازی از دعاه و مبلغان اسماعیلیه است که قدرت و نفوذ سخن او ابوکالیجار ـ امیر فارس ـ را به طرف تشیع کشانید و ناصر خسرو را به سوی فاطمیان جلب کرد.۱۱۵
برای اطلاع بیشتر از ابنراوندی، خوانندگان گرامی میتوانند به مقاله تحقیقی پول کراوس، تحت عنوان «ابن راوندی» مراجعه کنند. اصل این مقاله به زبان آلمانی در مجله مطالعات شرقی(شماره ۱۴، سال ۱۹۳۴) چاپ شده، و ترجمه عربی آن در کتاب «من تاریخ الالحاد فی الاسلام»(ص۷۵ـ ۱۸۸) به وسیله عبدالرحمن بدوی صورت گرفته است.۱۱۶
اما ابوحاتم رازی که در «لسان المیزان» نامش احمد بن حمدان بن احمد الورسامی آمده،۱۱۷ از داعیان مشهور اسماعیلیه است. ابنالندیم او را به عنوان «ابوحاتم الورسنانی» ذکر میکند۱۱۸ و عبدالجلیل قزوینی رازی میگوید که او در ری و طبرستان شهرتی و قوتی تمام یافت و او را «منعم» میخواندند.۱۱۹ او با قدرت و نفوذ کلام خود توانست اسفار بن شیرویه و مرداویج بن زیار را به سوی مذهب اسماعیلیه متمایل سازد. او آثار فراوانی از خود به یادگار گذاشت که مهمترین آنها عبارت است از کتاب الزینه، کتاب الاصلاح، العام النبوه، و کتاب الجامع۱۲۰ ابوحاتم کتاب اعلامالنبوه را در مناظره با مردی که او را به عنوان «ملحد» ذکر میکند، با مسئله نبوت چنین آغاز میکند:
آنچه میان من و ملحد واقع شده، این است که وی با من در امر نبوت مباحثه و مناظره کرد و… گفت: «از کجا شما واجب دانستید که خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد و قومی دیگر را از این فضیلت محروم سازد و کسانی را که اختصاص به نبوت داد، بر مردم برتری نهد و راهنمای خلق کند و مردم را با آنان نیازمند سازد و پارهای را تحریک و تهییج بعداوت پارهای دیگر کند و آتش کینه و دشمنی میان آنان برافروزد تا بدین طریق به هلاک رسند و نابود گردند!»
پاسخ دادم: «به نظر تو خداوند به حکمت بالغه خویش چه باید بکند؟» گفت: بهتر این است که خداوند حکیم و رحیم به حکمت بالغه خویش شناختن مضار و منافع امروز و فردا را به همه بندگانش الهام فرماید و برخی مردم را بر برخی فضیلت ننهد. این به احتیاط و حفظ مصالح مردم نزدیکتر از آن است که بعضی را پیشوای بعضی دیگر کند و درنتیجه هر فرقهای پیشوای خود را تصدیق و پیشوای دیگران را تکذیب کند، و به دنبال آن مردم بر روی یکدیگر شمشیر کشند، و بلا و محنت همه را فرا گیرد، و سرانجام به دشمنی با یکدیگر و جنگهائی که ناگزیر میانشان روی میدهد نابود گردند، چنان که بسیاری از مردم در این راه به هلاک رسیدهاند…۱۲۱
نسخهای از کتاب اعلامالنبوه در اختیار آقای ایوانوف۱۲۲ است که عکس آن را به کتابخانه مرکزی دانشگاه اهدا کرده است. پول کراوس هم نسخی از این کتاب در اختیار داشته و قسمتی از آن را در مجله اورینتالیا (ج۵، سال ۱۹۳۶) در رم تحت عنوان «
RazianaII
» چاپ کرده و سپس در سال ۱۹۳۹ به نحو اختصار به ضمیمه قسمتی از «الاقوال الذهبیه» احمد حمیدالدینی کرمانی در «رسائل فلسفیه» نقل کرده است. دانشمند معظم آقای حسین واعظزاده (حکیم الهی) این دو قسمت را در مجله فرهنگ ایرانزمین (دفتر ۲و۳، سال ۱۳۳۳) به زبان فارسی ترجمه کرده است.
در نسخههای موجود نام این «ملحد»، و نام کتابش که ابوحاتم مورد اعتراض قرار داده وجود ندارد، ولی به دو دلیل حدس زده شده است که غرض او از این «ملحد» همان ابوبکر محمدبن زکریا حکیم و طبیب مشهور است که معاصر و همشهری ابوحاتم بوده است: یکی اینکه ابوحاتم تصریح میکند که خصم او از اعاظم اطبای زمان است که به «قدمای خمسه» یعنی خالق و نفس و ماده و زمان و مکان عقیده داشته و دیگر اینکه حمیدالدین کرمانی گفتار اول کتاب الاقوال الذهیبه خود را چنین آغاز میکند: «گفتار اول در آنچه میان ابوحاتم رازی و ابنزکریا رازی متطبب درباره نبوت و امامت روی داد و پاسخ آنچه ابوحاتم در جواب ابنزکریاء اهمال کرده است.»۱۲۳
کرمانی که دو قرن پس از محمدبن زکریا میزیسته، از بزرگان دعاه اسماعیلیه بوده و او را «حجهالعراقین» میگفتند. غرض او این بوده که کار ابوحاتم را تکمیل و تتمیم کند. با کتاب او ارزش کار ابوحاتم به هیچوجه کاسته نمیشود، چه کرمانی به بلندی پایه ابوحاتم در فضل معترف بوده و در آغاز کتاب راحهالعقل خود که آن را در سال ۴۱۱ تألیف کرده، تصریح میکند که پیش از اینکه اهل دعوت کتاب او را بخوانند، باید به مطالعه کتب شیوخ دعوت، مانند ابوحاتم رازی، محمدبن احمد النخشبی (النسفی)، و ابویعقوب السجزی (السجستانی) بپردازند.۱۲۴
اگر دلایل ابنراوندی را با دلایل محمدبن زکریا در کافیبودن عقل مقایسه کنیم، میبینیم هر دو به یک روش استدلال میکنند و آن استمداد از عقل و پشتیبانی به عقل است. ابن راوندی میگوید که عقل بزرگترین نعمت برای بندگان خداوند است که با آن خدا و نعمتهایش را میتوان شناخت و به خاطر آن امر و نهی و ترغیب و ترهیب درست میآید. اگر پیغمبر همان تحسین و تقبیح و امر و نهی عقلی را تأکید میکند، پس اجابت دعوتش از ما ساقط است؛ زیرا خرد ما را از او بینیاز میسازد و اگر برخلاف تحسین و تقبیح و امر و نهی عقلی فرمانی میدهد، پس نباید پیغمبری او را بپذیریم.۱۲۵
رازی هم در آغاز «الطبالروحانی» یک فصل را اختصاص به بیان برتری خرد و ستایش آن داده که پیش از این نقل شد و بسیار بعید به نظر میآید که رازی فقط جنبه اخلاقی را در نظر داشته و توجهش به مسائل الهی معطوف نبوده است، خاصه تأکید او با عبارت «ولا نجعله و هو الحاکم محکوما علیه: آن را که فرمانرواست، فرمانبرش نگردانیم» میرساند که نباید خود را چشمبسته و نااندیشیده به منقولاتی که متکی بر پایههای خرد نیست، تسلیم کرد.
با توجه به اینکه نسبت الحاد و انکار نبوت در آغاز فقط بهوسیله اسماعیلیان به رازی داده شده و اصل کتابهای رازی در دسترس نیست و برخی از دانشمندان تصریح کردهاند که دشمنان رازی کتاب میساخته و به او نسبت میدادهاند، همچون ابنرضوان مصری که به نقل از ابن ابیاصیبعه میگوید: «فربما ان بعض الاشرار المعاندین للرازی قد الفه و نسبه الیه» به آسانی نمیتوان انکار نبوت را به رازی نسبت داد، خصوصا که او کتابی تحت عنوان: فی وجوب دعوهالنبی(صلعم) علی من نقر بالنبوات داشته است.۱۲۶
متکلمان اسماعیلی که عقل را در برابر امامان فاطمی محکومعلیه میدانستند، تحمل گفته رازی درباره عقل که: «و لا نجعله و هو الحاکم محکوما علیه» بر آنان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 