پاورپوینت کامل از کوهسار و رود و محبوب ۷۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از کوهسار و رود و محبوب ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از کوهسار و رود و محبوب ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از کوهسار و رود و محبوب ۷۲ اسلاید در PowerPoint :

سید محمدحسین بهجت تبریزی که او را به نام شهریار می‌شناسیم، ۲۷ شهریورماه ۱۳۶۷ درگذشت؛ محبوب‌ترین شاعر کلاسیک‌گوی ایران از مشروطه به این سو و بعدها سالروز درگذشت وی، به نام روز ملی شعر و ادب ایران نامیده شد. او در شعر فارسی، شهرتی ملی و در شعر ترکی آذربایجانی شهرتی فرامرزی داشت. چندین نسل با شعرهای او جوانی‌ها کردند و پیری‌های خویش را به تفکر و تأمل در جهانی که لحظه به لحظه در تغییری نفسگیر بود، سپری ساختند؛ شهریار تنها شاعری بود که نمودار محبوبیتش از روزگار جوانی تا پیری فرو نکاست و پس از مرگش، حتی افزون شد.

نظری به دلایل جاودانگی منظومه حیدربابای استاد شهریار

نیم نگاه

در نخستین بند از منظومه شهریار، سه پردگی (نور ، آب و زن) نور حاصل از رعد و شکوه همداستانی سیل و «قیزلار: دوشیزگان» که شاعر با حسرتی عاشقانه از آنها یاد می‌کند، گویی صدای هم عصر او سهراب است که گفت «شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند» یا شکسپیر که در منظومه‌ای دیگر گفت: «…هیچ کس، مگر این کرامت و اعجاز، این قدرت را داشته باشد که در این مرکب سیاه، محبوب من، بتواند همچنان روشن و تابناک بدرخشد.»

کلان پرسش‌های فلسفی موجود در حیدر بابای شهریار از جنس همان سؤالاتی است که ذهن شاعران آگاه و دلخستگان فلک بی‌قرار چون مولانا و خیام را به خود مشغول کرده است. اگر خیام بیداد زمانه را در غنیمت حال به صلیب می‌کشد، اگر فردوسی شکوه بزم را در شمایل قبل و بعد رزم آوردگاه کلمه و گفت‌و‌گو و همدلی برای فلک ستیزی مفروض می‌دارد اگر حافظ سکوت و سکون مرگ را در جاودانگی کلام مهر آیینش معنی می‌کند، شهریار خود را به دست پرورندگانش از طبیعت و ایل می‌سپارد تا جاودانه شود.

حیدر بابا مویه غریبانه فرزندی از ایلی تمام و کمال است که در بستر نماد‌های چندین هزار ساله ناخودآگاه جمعی سرزمینی به وسعت و گوناگونی ایران، قهر و آشتی، ظلم و ستیز و برخورداری و خشکسالی را توأمان زیسته و در شخصیت مردمانش متبلور کرده است. مادران و زنان منظومه حیدر بابا نمونه کامل زنانی خانواده دوست، عاشق، تلاشگر و ایثارگرند که چرخ زندگی اگر نگوییم به دست ایشان، که بی‌ایشان نمی‌گردد حتی اگر مردانشان به صلابت «بابا تولستوی» باشند.

سید محمدحسین بهجت تبریزی که او را به نام شهریار می‌شناسیم، ۲۷ شهریورماه ۱۳۶۷ درگذشت؛ محبوب‌ترین شاعر کلاسیک‌گوی ایران از مشروطه به این سو و بعدها سالروز درگذشت وی، به نام روز ملی شعر و ادب ایران نامیده شد. او در شعر فارسی، شهرتی ملی و در شعر ترکی آذربایجانی شهرتی فرامرزی داشت. چندین نسل با شعرهای او جوانی‌ها کردند و پیری‌های خویش را به تفکر و تأمل در جهانی که لحظه به لحظه در تغییری نفسگیر بود، سپری ساختند؛ شهریار تنها شاعری بود که نمودار محبوبیتش از روزگار جوانی تا پیری فرو نکاست و پس از مرگش، حتی افزون شد.

نوشتن شعر، ساختن آدمی است. شاکله کالبدی که قالب است و دمیدن موسیقی و نظم و تقارن واژه‌ها و هجاها تا پا بگیرد این صورتگری و به لطف هزار هزار شیوه عیسایی گردد که برانگیخته است و برمی‌انگیزاند. شعر از آن جهتی که آیینه اطوار دلبرانگی جهان است به هستی زن نزدیک است که شعر است و در آن ابهت و سخت‌جانی‌اش حرکت مدام نثری است پر تلاطم که مردانه می‌زید. شعر آمده است چون صاعقه‌ای بر دشت بی‌حاصل، تا زبان حال الکنی چون آدم باشد که نخستین بار زبان به عذر گشود در مقابل محبوب که «ربنا ظلمنا انفسنا…» اگر تو نبخشی که بر جان مشتاق ما رحمت آرد؟ شعر در آینه آیین‌ها، نجوای روح عاصی سرگشته‌ای است که در طلب بهشت گمشده از برزخ کلمه گذشته است تا در برزخ فلسفیدن استدلالیان، با پای دل از دریای شناخت جهان بگذرد. شعر در شرق نسیم عنبر افشان سرگشتگی و حدیث رنج پیامبران بزرگ و در غرب، حاصل عرق ریزان بازیگران عبوس در دشت‌های بی‌حاصل است تا آرزو بکارند و کلمه درو کنند که نخست کلمه بوده است گویا.
سرزمین پهناور ما لیکن، در شاکله مدارای تاریخی خود با آشنا و بیگانه، در تلاش حفظ تمامیت آنچه از هزاران سال اندوخته است، شعر را در زبان‌ها و گویش‌ها و لهجه‌هایی فراوان، مضمون به مضمون پیچانده و گردانده، تا به وقت ناکوکی تاریخ تلخ مکررش ریا، آواز فلوت شبانان و زمزمه شبانگاهی پیران گوشه نشینی باشد که از تاراج و باج غیر، دلرنجه‌ها بخوانند و سینه به سینه، آرزوهای ملتی کهن را در رساترین قالب شبیه به آدمی در قحط و مرگسال مردم، از خاکی به خاکی و از تاریخی به تاریخی تحویل دهند. شعر چه در منظومه‌هایی کهن چون درخت آسوریک به زبان مردمان اسطوره ساز پیشین و چه در هجای موزون کوچه بازاری طفلکان نخستین دوره‌های همنشینی کوشک و چادر، از قدمت سنگ‌نگاره‌های بز و گاو و آدمی تا دست‌ساز‌های نگارگران کاسه پز سلسله‌های نخستین بعد از ورود اسلام، جلوه‌ای از اندیشه ورزی ایرانی و در جست‌و‌جوی هویت تاریخی، ملی، فرهنگی و سیاسی خود بوده است. شعر ایرانی سمفونی بزرگی از زبان‌ها و فلسفه‌ها و جهان بینی‌های مکرر مصلحی است که تلاش می‌کند تا در اندیشه‌های نو بوده یا پذیرفته، با حفظ اصول اعتقادی و منش مدارای خود، حرف تازه‌ای بنگارد و کهنه و نو را کنار هم بگذارد از پیوند روح و کالبد فرزندی بزاید نامش هر آنچه بایسته و شایسته. مهم، حفظ اندیشه و تمامیت هنری آن بوده تا خاستگاه امید و حامل آرزویی باشد که از آن ِ قاطبه افراد آن جامعه بوده است از هرنژاد یا زبانی.
به همین دلیل است که عناصر مضمونی و تصویر کلی شعر ایرانی – که حاصل تعمق فلسفی و نشانگر آرزو‌های دیرین اوست- در چند کلان واژه مختصر می‌شود. کلان واژگانی که از جهت جهانشمولی‌اش با آثار پیشرو تولید شده به دست مشتاقان دیگر سرزمین‌ها، یک قصه بیشتر نمی‌گویند: «عشق»، «فراق» و «وطن». یار و دیار و دمار روزگار:
«حیدر بابا یولوم سنن کج اولدو
عمروم کئچدی گلنمه دیم گئج اولدو
هئچ بیلمدیم گوزلرون نئج اولدو
بیلمزیدیم دونگه لر وار دونوم وار
ایتگین لیک وار، آیریلیق وار، اولم وار
(راه من ای دریغ جدا شد ز راه تو / دیرم شد و گذشتن این عمر عذر خواه تو / غافل ز بخت دخترکان چو ماه تو / من بیخبر ز پیچ و خم راه زندگی / زآوارگی و مرگ و جدایی و راندگی)

شهریاری غزل
غزل، برگزیده بود. منتخب جان مشتاق ایرانی که از دروغ و دغل و گزافه و مطنطن‌گرایی استبداد زده قصاید بلند درباری، معاشقه نخستینش را برگزید تا حرف اول و آخر را گفت‌و‌گوی شاعر با محبوب بزند. شاعر آگاه ایرانی از گفتمان پیشکشانه زبون پرورانه مدایح با صله، گفتمان یار و دلدار را برگزید تا کوتاه و رسا، در پرده تغنی و مغازله، به رمز اعداد مقدسی چون هفت و چارده، همه چیز دنیای واقعی اسب و شمشیر و خشونت را به استعاره‌های مجازی مرکب و تیغ نگاه و بی‌وفایی، شعر زده کند تا از سخت جانی تاریخ و نامرادی بخت ناجورش بکاهد. تا زمزمه دهقانان و شعر بازی طفلانش سعدی و حافظ و مولانا باشد از شباب تا واپسین خواب!
غزل، نیاز مردمی بود که حتی جای سخن گفتن _ که زبان سرخ می‌خواست و سرسبز _ می‌توانست اشارت ابرویی، مصرع لبخندی، خط و نشان دلبرانگی‌ای را جایش بگذارد تا غیر، که شحنه باشد و محتسب، زبان به طعن و دست به قبضه نبرد.

غزل تا دیر زمانی قالبی بود حاصل سکوت و رنج و مشتاقی و دلخستگی ملتی غریب، زیر سم اسبان سلسله‌هایی پی در پی و امروز و در اکنون، غزل یک نگرش، یک جهانبینی، یک نشان و نشانه در شعر است در هر قالبی که باشد.
تغزل ایرانی از قالب به ماهیت شعر و از جسم به جان رسید تا شعر معاصر ما منادی فرزندان سه گانه تغزل تاریخی ایرانی باشد از شاهنامه تا فروغ و قیصر: «عشق»، «فراق» و «وطن»… عشق پناهی برای بی‌سرپناهی‌های و سرگشتگی‌ها و بی‌خانمانی‌های روانی و عاطفی و اجتماعی و سیاسی… درد فراق از سه اصلی که هر انسانی محق داشتنش است: حق زندگی و حق آزادی و حق شادکامی! و وطن، از بطن مادر تا بطن مام زمین. آنجا که خون و آب و خاطره است در دوایر مشخص فرضی:
بیچین اوستو سونبول بیچن اوراقلار
ائله بیل کی زلفی دارار داراقلار
شکارچی لار بیلدیرچی نی سوراقلار
بیچین چی لر آیران لاررین ایچرلر
بیر هوشلانیپ سوندان دوروب بیچرلر
(آن داس‌ها که سنبل زرین درو کنند / گویی به زلف لاله رخان شانه می‌زنند / صیاد‌ها سراغ شکار کرک روند / گاهی دروگران قدح دوغ درکشند / چرتی زنند و تازه نفس داس برکشند!)

جادوی شعر
جهان تقارن، جهان نظم، جهان طبیعت، جهان شعر است که بر آدمی عرضه می‌شود. در انبوه تقارن برگ‌ها و توالی آمد و شدن‌های مکرر، از فصول تا زندگانی بشر، شعر در قالب و وزن و محتوایی متفاوت از شکوفه و آسمان و سنگریزه و صاعقه بر جهان عرضه می‌شود. هر بالی از پروانه در نظم باشکوهش آشوب دشت‌هایی دور به همراه دارد و هر شعله‌ای برانگیختگی ظلمات است در نهایت درجه از غرور و سرمستی سیاهی خویش. شعر بر آدمی عرضه می‌گردد و هر چه تقارن روح و ذهن و روان بیشتر باشد، هر چه فهم توازن جهان از کودکی بیشتر بر ناخوداگاه نشسته باشد، چشم سر را بصیرت الهام جهان بیشتر خواهد بود. شعر زمزمه می‌شود، نجوا می‌شود، به آواز درمی‌آید و جان مشتاق خسته گاه آن را می‌نشاند و می‌نوازد، گاه در خود فرو می‌بلعد و آتش جان شعله می‌کشد با شعوری که از جنس شعری به نام آدمی است. سحر شعر، همجنسی دو عصیان ناپرهیز و شعور تبلور یافته است و از «سرزمین بی‌حاصل الیوت» تا «گلشن راز شبستری» شعر باز سرایش خلاقانه هستی از دریچه جهان کوچکی به نام شاعر است. هر چه این، این‌همانی انسان – طبیعت بیشتر باشد، شعر صبغه‌ای جهانی‌تر می‌یابد. هر چه ادوات و استعارات و مجازیات، به حقیقت جغرافیای درک شده و تجربه شده شاعر نزدیکتر باشد شعر، به کنه شاعرانگی و پذیرفتگی جهانی بیشتر نزدیک است. از درخت و کوه و سبزه و دریاچه‌ای می‌گوید که همه آدمیان آن را در خود دارند. دریاچه‌ای از آن خودمان، کوهی که از آن بالا رفته‌ایم، رودی که در آن دست شسته‌ایم و بارانی که اشک‌هایمان را پنهان کرده است:
یاز گئجه سی چایدا سولار شاریلدار
داش – قیه لر سئلده آشیب خاریلدار
قارانلیقدا قوردون گوزو پاریلدار
ایتلر گوردون قوردو سئچیب اولاشدی
قوردا گوردون قالخیب گدیکدن آشدی
(فصل بهار سیل خروشد ز کام شب / غلتیده سنگ و صخره بغرد تمام شب / چشمان گرگ برق زند در ظلام شب / سگ تا ز گرگ بوی برد زوزه می‌کشد / وانگاه گرگ در رود و رفع شر کند)

دیار آشنایی
به شهادت اربابان روان‌پژوه، آدمی بیشترین رؤیاهایش را در سرزمینی می‌بیند که وابستگی عاطفی کودکی‌هایش در آن شکل گرفته شده باشد. رؤیای سرزمین مادری رؤیای بی‌هوش و حواسی از عدالت بی‌چون زمان گذرنده و ایستایی در شعف نادانی‌هایی است که بعد‌ها بر اثر زمان چیرگی خود را دوچندان می‌کند. کودک حیران و کنجکاو عادت به کشف و جست‌و‌جو را گویی از بطن مام نخستینش با خود همراه دارد که تا پاسی از شباب این تعمق حیرانی را در کنه خویش دارد. او در کشمکش بین مام خود تا مام زمین به تحیر کودکی مبتلاست و هنوز آن آشوب و جوشش و ظلمات و کوشش و سیلاب و غرش و جنون

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.