پاورپوینت کامل فراز و فرود جنبش اجتماعی شالبافان ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فراز و فرود جنبش اجتماعی شالبافان ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فراز و فرود جنبش اجتماعی شالبافان ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فراز و فرود جنبش اجتماعی شالبافان ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
دوران ۵۰ ساله سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، در کنار درازی زمان حکومت وی و جنبههای گوناگون سیاست خارجی که زیانهایی جبرانناپذیری برای ایران همراه آورد، از نظر دگرگونیهای باورهای سیاسی و اجتماعی مردم اهمیت بسیار دارد. شاه قاجار پس از قتل امیرکبیر، هرچند اعتمادالدوله نوری را به صدارت برگزید، اما از آنجا که طبعا استبدادطلب، مغرور و پایبند به باورهای خویش بود، استبداد رأی پیشه کرد و نفوذ خود را در میان درباریان گسترش داد. حکمرانان ولایتها نیز به پیروی از استبداد مطلقه شاه، بر استبداد و نفوذ رأی خود افزودند.
بررسی یک خیزش مهم سیاسی- اجتماعی در کرمان روزگار ناصرالدینشاه از دریچه یک سند مهم تاریخی
دوران ۵۰ ساله سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، در کنار درازی زمان حکومت وی و جنبههای گوناگون سیاست خارجی که زیانهایی جبرانناپذیری برای ایران همراه آورد، از نظر دگرگونیهای باورهای سیاسی و اجتماعی مردم اهمیت بسیار دارد. شاه قاجار پس از قتل امیرکبیر، هرچند اعتمادالدوله نوری را به صدارت برگزید، اما از آنجا که طبعا استبدادطلب، مغرور و پایبند به باورهای خویش بود، استبداد رأی پیشه کرد و نفوذ خود را در میان درباریان گسترش داد. حکمرانان ولایتها نیز به پیروی از استبداد مطلقه شاه، بر استبداد و نفوذ رأی خود افزودند.
شورش شالبافان، یکی از رخدادهای مهم سیاسی و اجتماعی شهر کرمان در این روزگار به شمار میآید. در زمان حکمرانی مرتضیقلی خان وکیلالملک ثانی (۱۲۹۵ تا ۱۲۸۵ قمری) در کرمان، خشکسالی، قحطی و بیسیاستی حاکم، گرانی گندم و آرد را در پی آورد. او به جای این که بکوشد گندم و آرد را از انبارها یا شهرهای دیگر خریده، به نانواها دهد تا نان مردم را تامین کنند، خود عامل اصلی گرانی گندم و آرد بود. حاکم کرمان، گندم و غله را با بهایی اندک از کشاورزان خریده، به چند برابر به خبازان شهر میفروخت. این کار در زمان خشکسالی و قطحی موجب شد قشرهای آسیبپذیر که بیشتر کارگران کارگاههای شالبافی بودند، با فشار زیادی روبهرو شوند. این وضعیت، زمینه را برای شورشی به رهبری شخصی به نام علیمحمد شالباف از صنف شالبافان فراهم آورد. قیام با شورش کارگران شالبافخانهها و یورش به انبارهای گندم و غله آغاز شد و رویکرد ضدحکومتی یافت. در این قیام که چندسال به درازا کشید، میرزا یوسفخان مستوفیالممالک، صدراعظم شاه ناگزیر وکیلالملک ثانی را برکنار کرد و حاج غلامرضا خان شهابالملک (۱۲۹۶ تا ۱۲۹۵ قمری) را به حکومت کرمان گماشت. شورش اما با بیکفایتی حاکم جدید بهویژه در تهیه نان شهروندان، با کشتهشدن یحییخان کلانتر شهر که در پاسخ به اعتراض مردم، با آنها به درشتی رفتار کرده بود، به اوج رسید.
قیام شالبافان کرمان، نخستین قیام کارگری ایران بود که در واپسین سالهای سده سیزدهم قمری رخ داد. این خیزش، هرچند به دلیل رهبری ضعیف، زود سرکوب شد، اما نقطه عطفی در رویارویی مردم با استبداد پادشاهان و حکمرانان قاجار به شمار میآید؛ حتی شاید آن را به گونهای، از زمینههای رخداد انقلاب مشروطه بتوان به شمار آورد. پایه تاریخی این نوشتار، سندی به شمار میآید که در مدیریت اسناد و کتابخانه ملی کرمان وجود دارد. این سند، نامه مستوفیالممالک صدراعظم وقت به شیخ ابوجعفر از روحانیان پرآوازه و معتمد مردم کرمان است. مستوفی از شیخ خواسته است بر پایه تکلیف شرعی و حفظ خونها و نفوس مردم، آنها را آرام کرده، به حکومت یاری رساند تا امنیت ولایت برپا شود. این نامه تاریخی، گوشههایی از ظلمستیزی و مبارزههای مردمی را در نقطهای دور از مرکز ایران در میانههای روزگار قاجار بازمیگوید.
اهمیت شال و شالبافی در کرمان
شال، کالایی سبکوزن و سنگینقیمت مثل ابریشم بود، یک پشتوانه سرمایهای و ذخیرهای برای مردم در آن روزگار به شمار میآمد، به همین دلیل کمکم به یک کالای سیاسی- اجتماعی بدل شد. حکومتها از اینرو، تولید و تجارت شال را به انحصار درآورده، آن را وسیلهای برای بکارگیری نفوذ سیاسی کرده بودند. مناسبات میان اولیای امر، ماموران و ایالتها نیز بر همین پایه استوار میشد. این کالا همچنین عامل ارتباط مالی و اقتصادی میان مردم و ماموران حکومت به شمار میرفت. شالبافی در کرمان پیشینهای دراز داشته است. جرجی زیدان، در میان داراییهای برجایمانده از المکتفی خلیفه عباسی، به یک رقم «هیجدههزار طاقه شال کرمانی» اشاره کرده است. این روایت تاریخی، پیشینه سال شال کرمان را دستکم به هزارسال پیش بازمیگرداند. محصول صنعت شالبافی در دوره قاجار، از مهمترین مالالتجارههای کرمان به شمار میآمد و به سراسر ایران، ماوراءالنهر، اروپا، عربستان و ترکستان صادر میشد. اعتمادالسلطنه، نگارنده کتاب «مرآت البلدان» در بیان رخدادهای سال هفتم سلطنت ناصرالدینشاه به سال ۱۲۷۰ قمری دراینباره نوشته است «شالبافی کرمان خیلی ترقی کرده است». کرمان در آن زمان حدود ۱۵هزار نفر شالباف داشته است.
کارگران کارگاههای شالبافی از هفت سالگی در زیرزمینهای تاریک و متعفن از دو ساعت پیش از برآمدن آفتاب تا یک ساعت پس از غروب کار میکردند. این ساعت کار روزانه در تابستان به ۱۷ ساعت نیز میرسید. ظرافت انگشتان کودکان، از دلیلهایی به شمار میآمد که تولیدکنندگان و صاحبان کارگاههای شالبافی را برمیانگیخت آنها را به کار گمارند؛ همین ظرافت بود که شالهایی ظریف و پُر میآفرید. کار سخت، عفونت درون کارگاهها و هوای بد، از عاملهایی به شمار میآمد که موجب میشد بیشتر شالبافها در جوانی بمیرند؛ اگر هم نمیمردند، همواره ناخوش و بدحال بودند. ادوارد براون، ادیب و جهانگرد انگلیسی که در دوره ناصرالدینشاه به ایران سفر کرده است، در کتاب «یکسال در میان ایرانیان» درباره کارگاههای شالبافی مینویسد «ای کودکان بدبخت کرمانی که تمام عمر از نور آفتاب و هوای آزاد و بازیها و تفریحاتی که از مختصات زندگی کودکانه شماست محروم هستید، شما باید در تمام عمر زحمت بکشید تا ثروتمندان بتوانند شالهای گرانبهای کرمانی را به سر یا کمر ببندند و یا لباس کنند».
هرات و ناحیههای شرقی خراسان در دوره حکمرانی ناصرالدینشاه، بر پایه قرارداد پاریس از ایران جدا و ریشه نفوذ ایران از آسیای مرکزی رفتهرفته برچیده شد. اقتصاد ایران در سال۱۲۷۱ قمری به ورشکستگی رسیده و خشکسالیهای پیدرپی مردم را از پای درآورده بود. ناصرالدینشاه با آگاهی از خطر افت و نابودی صنعت شالبافی کرمان در دوم محرم ۱۲۸۶ قمری، دستورالعملی به کرمان فرستاده، به مرتضیقلی خان وکیلالملک ثانی دستور داد «کمال مراقبت و مواظبت در تربیت و ترقی صنعت شالبافی نموده تا محصول آن زیاد شده و معایبی را که موجب سلب میل مشتری و نقصان خریدار و یا کمی محصول خواهد شد رفع نماید». خشکسالیها اما قحطی پرآوازه سال۱۲۸۸ قمری را در پی آورد. وضع به اندازهای بحرانی شد که مردم در پارهای منطقههای کشور به مردارخواری روی آوردند. فقر همگانی و اختلاف گسترده و ژرف طبقاتی، رخدادهایی پدید آورد که نخستین آن در کرمان بود؛ مسأله شال و اقتصاد شالبافان که یک شورش بزرگ به شمار میرفت.
بررسی قیام از دیدگاه منابع گوناگون
همت کرمانی، نگارنده «تاریخ کرمان» خشکسالی را دلیل قحطی و کمبود غله و نان در آن منطقه دانسته، مینویسد «در زمان حکومت مرتضیقلیخان ملقب به وکیلالملک ثانی در کرمان بارندگی به حد کافی نشد، به همین لحاظ غله کمیاب و قحطی مختصری پدید آمد و چون نان به حد کافی به مردم نمیرسید، جلوی دکان خبازی آشوب میشد … در این هنگام فردی الواط و فتنهجو به نام محمدعلی عدهای را تحریک نمود تا به اتفاق به منازل زرتشتیها رفته و انبارهای گندم آنها را تصرف و غله را به مردم بدهند. توده مردم چون اطلاع یافتند دنبال آنها به راه افتاده، چند خانه و انبار را گشوده و تمام غله موجود در آن انبارها را به رایگان به مردم دادند». محمدابراهیم باستانیپاریزی در کتاب «فرمانفرمای عالم» نیز دراینباره نوشته است «برای وکیلالملک آرد خرواری یک تومان و هشتهزار دینار یا کمتر تمام میشد. اما وی خرواری ده تومان و بیشتر به خبازان میداد. به سبب همین گرانی آرد، پخت نان کم شده و به قدر کفایت به مردم نمیرسید. مردمی که اکثر آنها در صنعت شالبافی مشغول به کار بودند از گرسنگی به فریاد آمده، راه بر مسجد و منبر علما و اعاظم شهر بسته و درخواست رسیدگی به وضع نان کردند. علما نزد وکیلالملک رفته، استیصال مردم را نقل کردند و همت خواستند. وکیل الملک حضرات را اطمینان داد که میفرستم آرد آورده و مردم را از این وضع خلاص میکنم. اما این کار را نکرد و به تهران نوشت که اهل کرمان یاغی شده و فتنه و آشوب مینمایند». اربابهایی که انبارهایشان غارت شده بود، به ناصرالدینشاه شکایت برده، هدیههایی نیز گرد آورده، به پیرامونیان شاه تقدیم کردند تا به شکایتشان زود رسیدگی کنند. دربار بدینترتیب مرتضیقلی خان را به تهران احضار کرد. او اما پیش از رسیدن به دربار، در برف سنگین گردنههای قم بیمار شد و در تهران درگذشت. حاج غلامرضا خان شهابالملک، به جای وی بر حکومت کرمان نشست. او دستور داد محمدعلی شالباف را که زمینهساز
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 