پاورپوینت کامل حماسهسرایی در ایران ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حماسهسرایی در ایران ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حماسهسرایی در ایران ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حماسهسرایی در ایران ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
در آغاز این مقاله گفته شد که مندرجات برخی از «یشت»های اوستا بهخوبی نشان میدهد که ایران در ادب حماسی، پیشینهای بس کهن و پربار داشته است. در تألیفات نویسندگان یونانی و رومی نیز گزارشها و اشارههایی به ادبیات حماسی در زمان مادها و هخامنشیان هست. این اخبار، هر چه جلوتر میآییم، در نوشتههای پهلوی و بیزانسی و ارمنی و بهویژه در عربی و فارسی بیشتر میشود؛ ولی از بخت بد، از خود آثار حماسی به زبانهای ایرانی کهن و میانه، جز «یادگار زریران» به پهلوی که باید آن را برای زمان خود حماسهای دینی دانست
در آغاز این مقاله گفته شد که مندرجات برخی از «یشت»های اوستا بهخوبی نشان میدهد که ایران در ادب حماسی، پیشینهای بس کهن و پربار داشته است. در تألیفات نویسندگان یونانی و رومی نیز گزارشها و اشارههایی به ادبیات حماسی در زمان مادها و هخامنشیان هست. این اخبار، هر چه جلوتر میآییم، در نوشتههای پهلوی و بیزانسی و ارمنی و بهویژه در عربی و فارسی بیشتر میشود؛ ولی از بخت بد، از خود آثار حماسی به زبانهای ایرانی کهن و میانه، جز «یادگار زریران» به پهلوی که باید آن را برای زمان خود حماسهای دینی دانست، و «کارنام اردشیر بابکان» که حماسهای اسطورهای ـ تاریخی است و قطعهای ناتمام به سُغدی دربار «نبرد رستم با دیوان»، چیز دیگری برجای نمانده است و حتی ترجمههای مستقیم آن آثار به عربی و فارسی نیز از میان رفته است و آنچه در دست است، بازنویسها و نقلهای فشردهای از برخی از آن آثار و سپس منظومههای حماسی فارسی بهویژه شاهنامه است.
حماسهسرایان دورهگرد
از راه یک سند مانوی میدانیم که حماسهسرایان دورهگرد را «گوسان» مینامیدند. این نام در برخی از متون فارسی، مانند «ویس و رامین» و «مجملالتواریخ والقصص» و «هماینامه» نیز گزارش شده است. در شاهنامه از این سرایندگان به «لوری» یاد شده است؛ ولی در مجملالتواریخ دربار همان روایت شاهنامه، آنها را هم لوری و هم گوسان نامیده است. البته این گوسانها همه دورهگرد نبودند، بلکه هنرمندترین آنها در دربارها راه مییافتند، چنانکه گوسانی که در ویس و رامین و هماینامه سرود میخواند، گوسانی درباری است. روایت چگونگی راهیافتن باربد به دربار پرویز نیز مؤیّد این معناست.
در شاهنامه همچنین از این خنیاگران که در بزمهای درباری سرود پهلوانی میخواندند، چند جا یاد شده است. در ایران اسلامی از سرگذشت این گوسانها آگاهی چندانی نداریم. احتمالا رودکی(سراینده، نوازنده و خواننده) در جوانی و در آغاز کار خود، در سلک همین گوسانها بود و سپس به سبب هنر بیشتر خود، مانند باربد به دربار راه یافته بود. پس از آن ردّ این گوسانها را در ایران گم میکنیم، ولی وجود «کوراوغلوخوان»ها و «عاشیق»ها در قفقاز و تاجیکستان و برخی دوتارنوازان در خراسان نشان میدهد که این سرایندگان همچنان به هنر خود ادامه میدادند. میتوان حدس زد که این سرایندگان چون کارشان نه تنها با آواز، بلکه با موسیقی نیز هموار بود، از زمان صفویه در درون مرزهای ایران امروزی کمتر خواستار داشتند و جای خود را به «نقّال»ها داده بودند.
در ایران، گذشته از گوسانها و نقالها، کسانی نیز به نام «شاهنامهخوان» و «دفترخوان» شهرت داشتند که کارشان خواندن داستان از روی کتاب بود. این شغل نیز در ایران پیشینهای کهن داشت؛ زیرا در شاهنامه از این گروه هم برای زمان پیش از اسلام و هم برای زمان فردوسی یاد شده است.
حماسه «یادگار زریران» به دلایل چندی به یک اصل پارتی برمیگردد. از اینجا میتوان احتمال داد که دست کم از پایان دوران اشکانی، نگارش روایات حماسی کمکم رواج یافته بود. وجود برخی نوشتهها به زبان پهلوی، مانند یادگار زریران، کارنامه اردشیر بابکان، «خسروقبادان و ریدک» و «پندنامه بزرگمهر بختگان» و وجود دو سه نوشته به عربی، مانند «عهد اردشیر» و «توقیعات کسری انوشیروان» (در ترجمه فارسی آن به قلم محمد طباطبایی زواری از سده یازدهم ق) و یا گزارش کسانی چون ابنندیم و مسعودی درباره نوشتههایی به زبان پهلوی همچون «داستان رستم و اسفندیار»، «داستان بهرام چوبین»، کتاب «سکیسران»، «کتاب پیگار» و غیره نشان میدهد که این آثار پیش از راه یافتن به خداینامهها، به گونه نگارشهای جداگانه وجود داشتند. پس از ترجمه برخی از نگارشهای خداینامه به زبان عربی، نوبت به ترجمهها و گردآوریهای منثور و منظوم به زبان فارسی میرسد.
کهنترین گزارشی که درباره روایات حماسی منثور به زبان فارسی داریم، منسوب به «آزادسرو مروی» است که در آغاز سده سوم ق، در دستگاه احمدبنسهل در مرو میزیست و کتاب او بیشتر مربوط به روایات رستم و خاندان او بود و بعید نیست که کتاب او ترجمه همان کتاب سکیسران بوده باشد.
اثر دیگر منثور «شاهنامه ابوالمؤید بلخی» بود که گویا به «شاهنامه بزرگ» شهرت داشت.
اثر دیگر حماسی و منثور، «کتاب کرشاسپ» از ابوالمؤید بود که گویا همان ابوالمؤید بلخی است.
اثر دیگر منثور، «اخبار فرامرز» بود که به گزارش تاریخ سیستان، «جداگانه دوازده مجلد» بود.
اثر منثور دیگر، «شاهنامه ابومنصوری» است که از آن تنها دیباچهاش برجای مانده است. برای تهیه این کتاب به فرمان ابومنصور محمدبن عبدالرزاق ـ فرمانروای طوس ـ کاردار او ابومنصور معمری از شهرهای خراسان کسانی را به طوس خوانده بود. در دیباچه کتاب از چهار تن آنها نام رفته است: شاج، پسر خراسانی از هرات؛ یزدانداد، پسر شاپور از سیستان؛ ماهوی خورشید، پسر بهرام از نشابور و شادان، پسر برزین از طوس شاید این هیأت بیش از چهار تن بودند، چون پس از ذکر نام این چهار تن، آمده است: «و از هر شارستان گرد کرد»؛ ولی این چهار تن باید زردشتی پهلویدان بوده باشند و کار آنها ترجمه یکی از دستنویسهای خداینامه به فارسی بوده باشد. دلیل اینکه پهلویدان بودند، این است که اگر قصد این بود که کتابی را از زبان عربی ترجمه کنند، یا از تألیفهای فارسی گرد آورند، دیگر نیازی نبود که کسانی را از شهرهای خراسان به طوس بیاورند، بلکه در همان طوس نیز کسانی بودند که این کار از آنها برآید. همچنین آنها نقال یا گویندگان شفاهی روایات هم نبودند، چون در دیباچه کتاب «خداوند کتب» خوانده شدهاند. دلیل دیگر اینکه سرمشق ابومنصور در تهیه شاهنامهاش، ترجمه کلیله و دمنه به قلم ابنمقفع، به فرمان مأمون، از پهلوی به عربی بود. یعنی هدف او ترجمه کتاب مهمی از زبان پهلوی بود و نه گردآوری روایات شفاهی این و آن.
و اما دلیل اینکه این چهار تن زردشتی بودند، یکی این است که در این زمان در میان ایرانیان مسلمان، کسی که با زبان و به ویژه با خط پهلوی آشنا باشد، کمتر یافت میشد، و دیگر اینکه در ذکر نام این چهار تن و نام پدر آنها جمعا نه نام آمده است؛ ولی حتی یکی از این نامها هم عربی نیست.
و اما دلیل اینکه کار آنها ترجمه یکی از دستنویسهای خدای نامه بود، یکی این است که عنوان کتاب را شاهنامه نامیدهاند و این عنوان ترجمه فارسی خداینامه است، و دیگر اینکه محتوای آن را «از کی نخستین… تا یزدگرد شهریار» نوشتهاند و این محتوای خداینامهها و شاهنامهها بود.
با اینهمه، این کتاب تنها ترجمه خداینامه نبوده، بلکه دست کم سه مأخذ دیگر نیز داشت: نخست گرفتن برخی از داستانهای رستم از کتاب آزادسرو مروی به فارسی و پخش کردن آنها در بخش داستانی کتاب در جاهایی که مناسب تشخیص داده بودند؛ دوم افزودن ترجمه فارسی بخش اسکندر از یکی از ترجمههای پهلوی به عربی آن؛ سوم ترجمه برخی گزارشها از متون مکاشفه و پیشگویی که پس از حمله عرب به پهلوی نگارش یافته بود، تألیف شاهنامه ابومنصوری در محرم سال ۳۴۶ق به پایان رسیده بود.
دیگر آثار
اثر منثور دیگر تاریخ بلعمی(۳۵۲ ق) است که در بخش تاریخ ایرانیان، جز ترجمه آزادی از «تاریخ الرسل والملوک» طبری، مطالبی را نیز از ترجمههای دیگر خداینامه گرفته و افزوده است. در دستنویسهای متعدد این کتاب، برخی روایات با یکدیگر تفاوت فاحش دارند.
آگاهی از دو اثر منثور دیگر را وامدار شهمردان بن ابیالخیر هستیم. او در تألیف خود (نزهتنامه علابی)، از سه تن مؤلف و مترجم روایات کهن ایرانی نام میبرد: ابوالمؤید بلخی، رستم لارجانی و پیروزان معلم. درباره ابوالمؤید تنها به یک جمله بسنده کرده است: «و ابوالمؤید بلخی بسیار به هم آورده است». این جمله میرساند که تألیف ابوالمؤید کتابی پرحجم بود، و تاییدی است بر شهرت آن به شاهنامه بزرگ. شهمردان درباره آن دو تن دیگر آگاهی بیشتری به دست مید
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 