پاورپوینت کامل استوانه کوروش و سیاست شاهنشاهی هخامنشی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استوانه کوروش و سیاست شاهنشاهی هخامنشی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استوانه کوروش و سیاست شاهنشاهی هخامنشی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استوانه کوروش و سیاست شاهنشاهی هخامنشی ۱۰۴ اسلاید در PowerPoint :

کوروش بزرگ شاه پارس که مؤسس یکی از امپراتوری‌های بسیار قدرتمند و وسیع جهان باستان بود، به‌طور سنتی شهرت بسیار خوبی در رسانه‌ها پیداکرده است. کوروش در تاریخ هرودت به‌عنوان فردی شجاع، محترم و فاقد صفات بد معرفی‌ می‌شود. او نیز اطلاعات جالبی می‌دهد درباره اینکه پارسیان خود به کوروش لقب پدر داده‌اند، اصطلاحی که بیانگر خیرخواهی و خرد است و نیز بر دستاوردهای او به‌عنوان بنیان‌گذار دولت پارسیان و اولین کسی که قلمرو پارس را گستراند، تأکید می‌کند.

کوروش بزرگ شاه پارس که مؤسس یکی از امپراتوری‌های بسیار قدرتمند و وسیع جهان باستان بود، به‌طور سنتی شهرت بسیار خوبی در رسانه‌ها پیداکرده است. کوروش در تاریخ هرودت به‌عنوان فردی شجاع، محترم و فاقد صفات بد معرفی‌ می‌شود. او نیز اطلاعات جالبی می‌دهد درباره اینکه پارسیان خود به کوروش لقب پدر داده‌اند، اصطلاحی که بیانگر خیرخواهی و خرد است و نیز بر دستاوردهای او به‌عنوان بنیان‌گذار دولت پارسیان و اولین کسی که قلمرو پارس را گستراند، تأکید می‌کند. گزنفون (۳۵۴- ۴۳۰ ق م) کوروش را برای موضوع رمان خود یعنی کوروپدیا انتخاب کرد و وی را به‌عنوان فرمانروای ایده آل و نمونه فضایل اخلاقی قابل‌قبول به تصویر کشید. بااین‌حال، شخصیت کوروش فقط در آثار ادبی یونانی به تصویر کشیده نشده، بلکه وی در سنت یهود نیز به‌صورت مشابه ای موردپذیرش قرار گرفت. او فرمانروای برگزیده یهوه است تا اسرائیل را از اسارت بابلی نجات دهد. بنا بر پیشگویی‌های اشعیا که در سفر تثنیه درباره بازگشت آمده، کتاب عزرا این پیشگویی‌ها را آنجا که فرمان کوروش به‌منظور بازسازی معبد و برقراری مجدد کیش آن نقل می‌شود تأیید می‌کند. اگر کسی به اصالت این فرمان مشکوک باشد، به این خاطر است که فرمان به زبان عبری آمده است (در عزرا ۴-۲.۱). اما باید گفت که فرمان کوروش در اواخر آرامی نیز (عزرا ۵-۲.۶) آمده و تفاوت آن‌ها تنها در جزئیات بازسازی و غیره است؛ بنابراین این سنت که کوروش قطعاً دستور برخی از انواع بازسازی‌ها را داده، مورد تائید است. مشکلات گاه‌شماری و سردرگمی‌های اولیه دوران پسا تبعید بررسی اینکه دقیقاً در اورشلیم قبل از سلطنت داریوش اول چه اتفاقاتی افتاده را دشوار کرده است و نیز کم نیستند محققانی که حتی اعتبار اسناد آرامی منسوب به کوروش را هم موردتردید قرار داده‌اند. بااین‌وجود، استدلال‌های کسانی که این فرمان را موردتردید قرار دادند نسبت به کسانی که اعتبار فرمان کوروش را بر مبنای تحلیل‌های متقن زبان‌شناسی انجام داده‌اند، برابری می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، به دنبال ارائه جایگاه تاریخی کوروش و توجه شخصی او به اورشلیم و آن آیین، پشتیبانی‌هایی از او نسبت به این مسائل در استوانه مشهور وی که در سال ۱۸۷۹ توسط رسام در بابل کشف شد را پیداکرده‌اند. این منشور امروزه در موزه بریتانیا قرار دارد. البته متن استوانه در ارتباط با فتح کوروش در بابل می‌باشد که با کمک مردوک خدای بابل صورت گرفته است. اما مهم‌ترین قسمت کتیبه که در عهد عتیق مختص تصویر مطلوب کوروش و جانشینان هخامنشی او شده، متنی است که در آن کوروش در حقیقت به‌عنوان کسی معرفی می‌شود که آیین‌ها را به بابل و نیز مردمان تبعیدی را به خانه‌هایشان بازگرداند. این بخش از کتیبه جایگاهی به سنت کتاب مقدس می‌دهد که حتی برخی از محققین چنین استدلال می‌کنند که: محبوبیت خاصی که کوروش در آیین اورشلیم دارد این حقیقت را نشان می‌دهد که همان‌قدر که پارسیان یکتاپرستی اخلاقی را اجرا می‌کردند، به همان اندازه فرمانروایان فارسی باستان نیز آیین اورشلیم را مانند آیین خودشان پذیرفتند.

درنتیجه استوانه کوروش، سنت‌های عهد عتیق و یکتاپرستی اخلاقی او، کوروش به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های نوع‌دوست و منجی در جهان شناخته می‌شود. مدیحه‌سرایی‌هایی که از او در مراسم بزرگداشت ۲۵۰۰ ساله در ایران در سال ۱۹۷۱ می‌شد، این ویژگی را به‌وضوح منعکس می‌کند (این جشن در اواخر پهلوی دوم و در شیراز برگزار می‌شد). برای مثال، کوروش از طرف دیوید بن گورین یا موریس لروی از بروکسل موردستایش فوق‌العاده‌ای قرار گرفت. موریس به توصیف استوانه کوروش می‌پردازد و آن را در دورانی که اغلب حکومت به بی‌رحمانه‌ترین و سنگدلانه ترین شکل بود، به‌عنوان رویکردی انسان گرایانه و نو در جهان معرفی می‌کند. لروی همچنین اطلاعات جالبی از حکومت شاه می‌دهد که وی این سند را به‌عنوان اولین اعلامیه حقوق بشر نام‌گذاری کرد. برداشتی که از این استوانه و جریانات مشابه آن به دست می‌آید نشان‌دهنده‌ی این است که با ظهور کوروش جهان به سمت مرحله جدیدی از حکومت روشنگری و خیرخواهانه گام برداشت. ازآنجایی‌که برخی از این جملات احتمالاً از سر تعمق و دقت و به مناسبت خاصی بیان‌شده است (نه از سر چاپلوسی)، خود می‌تواند بازتابی از دیدگاه کلی و گسترده شاهنشاهی هخامنشی باشد که به شکل مطلوبی قابل‌مقایسه با شاهنشاهی آشوریان اولیه است. آرنولد تویین بی دراین‌باره دیدگاه خوبی دارد؛ او می‌گوید، جاده‌ها و راه‌های دریایی برای حفظ امپراتوری مفید نخواهند بود اگر که فرمانروایان رضایت اکثریت مردمشان را جلب نکرده باشند. آن‌ها این پیروزی را از طریق مشی آزادی سیاسی و تسامح مذهبی کسب کردند و به دلیل مقابله‌شان با ویرانگری و ستمگری آشوریان، پیشینیان امپراتوری ایران هخامنشی مورد قدردانی قرار گرفتند. حکومت شاهنشاهی ایران مقتدر شد… و می‌بایست به این نکته توجه کرد که ایفای نقش اصلی شاهنشاهی ایران باستان را استوانه کوروش به عهده گرفت که خود به سنت عهد عتیق مرتبط است؛ و سؤالی که من می‌خواهم مطرح کنم این است که: استفاده و تفسیر از استوانه کوروش به این صورت چقدر صحیح است؟ و اینکه واقعاً بر اساس استوانه چه استنباطی درباره سیاست شاهنشاهی هخامنشی می‌توان داشت؟

اولین کار قبل از هر چیز این است که نگاه مختصری به خود متن داشته باشیم. این متن که روی یک لوح گلی نوشته‌شده، در طی یک حفاری با شیوه‌های متداول پیدا نشده به همین ترتیب جزئیات و محل دقیق کشف آن نامعلوم است. اخیراً برگر قطعه جدیدی از متن را در مجموعه ییل منتشر کرده که حاوی (تکه شکسته شده) نه خط آخر متن می‌باشد (تعداد کل خطوط ۴۵ تا است). شروع استوانه گرچه در ابتدای خط چهار ناخوانا است اما به همان اندازه الگوی ادبی متن را نشان می‌دهد و احتمال این وجود دارد که قطعات بیشتری هم پیدا شود. خلاصه محتوای استوانه به این شکل است (شماره‌ها به خطوط استوانه اشاره دارد):

۳-۱: نامشخص، اما احتمالاً اشاره به فرمانروای قبلی کوروش (نبونئید) دارد که به‌عنوان فردی ناشایست برای حکومت بابل بود.

۸-۴: توصیفی از اقدامات گناهکارانه نبونئید به‌ویژه در پیوند با اساگیلا (و شاید معابد دیگر)، پیشکشی‌های کفرآمیز او، تعلیق پیشکشی‌های روزمره، بی‌احترامی نسبت به مردوک وجود دارد. علاوه بر این‌ها او با تحمیل کارهای سنگین خود باعث نابودی مردمانش می‌شود.

۱۰-۹: مردوک ناراحتی و سوگواری مردمان بابل را شنید و توجه کرد، (مراکز آیینی‌ای متروک شدند؟)، شکل آن‌ها (فراموش‌شده؟) و خدایان متروک‌شده‌ای که در آنجا ساکن بودند. او (فرمانروای شرور= نبونئید) خدایان را به بابل بازگرداند.

۱۴-۱۰: خشم مردوک به خاطر رنج مردم به رحمت تبدیل می‌شود، او به جستجوی همه سرزمین‌ها برای یافتن فرمانروای مناسب و درست می‌پردازد. او کوروش، شاه انشان را برمی‌گزیند و او را بر فرمانروایی بابل منتصب می‌کند. مردوک باعث پیروزی کوروش بر گوتیوم و اومان ماندا (ماد) می‌شود و با خرسندی بر اقدامات کوروش می‌نگرد.

۱۹-۱۵: مردوک اکنون به کوروش برای رفتن به بابل دستور می‌دهد و او و سربازانش را مانند دوست همراهی می‌کند. او باعث می‌شود که کوروش بدون جنگ و مقاومت نبونئید وارد بابل شود. همه ساکنان بابل غرق در شادی می‌شوند و به کوروش به‌عنوان شاه خوشامد می‌گویند و مردوک را برای این رهایی ستایش می‌کنند.

(متن به‌صورت اول‌شخص ادامه پیدا می‌کند.)

۲۲-۲۰: «منم کوروش»؛ که در ادامه القاب سلطنتی و نسب‌شناسی کوروش تا پدر و پدربزرگ وی می‌آید، دودمان همیشه شاه که بعل و نبو فرمانروایی‌اش را دوست دارند، کسی که شاهی‌اش موجب خرسندی قلب‌هایشان می‌شود.

(متن استوانه در اینجا شروع به برشمردن اعمال خیرخواهانه کوروش در هنگام ورود به بابل می‌کند و هنوز هم به‌صورت اول‌شخص است.)

۲۴-۲۲: ورود شاد و مسالمت‌آمیز کوروش به بابل و احترام روزانه وی به مردوک.

۲۶-۲۴: کوروش صلح کشور را ضمانت می‌کند و خدمات رفاهی بابل و مراکز آیینی را حمایت می‌کند، او آن‌ها را از بیگاری (بند) رها می‌کند (چیزی که مطابق با خواسته خدایان نبود.)

۳۰-۲۶: مردوک از رفتار خوشایند کوروش، پسر او کمبوجیه و همه سپاهیان او شادمان شد. به‌فرمان مردوک، همه شاهان بر تخت نشسته همه مناطق، باج خود را به بابل آوردند و بر پای کوروش در بابل بوسه زدند.

۳۴-۳۰: همه خدایانی که جایگاه پرستشگاهشان متروک‌شده بود را به جایگاه خودشان بازگرداندم و آن‌ها در جایگاه ابدی‌شان قراردادم (مراکز آیینی فهرست شده در این منطقه، نینوا؟)، آشور، شوش، آکاد، اشنونه، زمبان، مترونو، دیر، مراکز مذهبی در طرف دیگر (شرق دجله) هستند. همه مردمان که خدایانشان را بازگرداندم، نیز گرد هم آوردم و به سرزمینشان بازگرداندم. همه خدایان بابل که توسط نبونئید در بابل جمع شده بودند را همچنین با خوشی به‌فرمان مردوک به خانه‌هایشان بازگرداندم.

۳۶-۳۴: درخواست می‌کند که همه خدایان بازگردانده شده روزانه در برابر مردوک و نبو، کوروش و کمبوجیه پسرش را دعا کنند.

۴۵-۳۶: (قطعه جدید ییل):

۳۶: همه سرزمین‌ها در صلح هستند.

۸-۳۷: (احتمالاً) اشاره به افزایش پیشکشی‌های آیینی دارد.

۴۳-۳۸: بهبود و تکمیل بنا در بابل (دیوارها، دیوار بارانداز، ساخت درها).

۴۵-۴۳: کوروش کتیبه‌ای از آشور بانی پال را پیدا می‌کند، شاهی که پیش از من بود. {در خط آخر فقط آخرین کلمه آن باقی‌مانده است؛ اما ممکن است که به جایگزینی محترمانه این متن اشاره‌کرده باشد و یا شاید اشاره‌ای به این حقیقت باشد که کوروش کتیبه خودش را در کنار کتیبه آشور بانی پال قرار داده است}.

این متن ایده‌هایی از مفاهیم محتوایی متن را ارائه می‌دهد و الگوی ادبی آن می‌تواند به این شکل باشد:

A (=

۱۹-۱): مقدمه تاریخی و نقش مردوک در استوانه (به‌صورت سوم شخص)

B (=

۲۲-۲۰): تشریفات سلطنتی و تبارشناسی (به‌صورت اول‌شخص)

C (=

۳۴-۲۲): رفتار صحیح کوروش و بازگشت به شرایط اولیه

D (=

۳۶-۳۴) دعای کوروش برای خود و پسرش

E (=

۳۷-۳۶) جملاتی که در قالب نظم امپراتوری است

F (=

۳۸-۴۵) ساختمان‌سازی کوروش در بابل

با توجه به محتوا و سبک متن نکاتی وجود دارد که باید به آن‌ها توجه شود. اول اینکه، متن بطورخاص در ارتباط با مردوک است. مردوک، خدای بابل، کسی که به خاطر بی‌احترامی نبونئید نسبت به معبد مردوک و سایر پرستشگاه‌های بابلی که خدایان آنجا به‌عنوان سرپرستان معابد مردوک بودند، خشمگین شد. مردوک کوروش را انتخاب می‌کند، به او توفیق می‌دهد و باعث می‌شود که بابلیان با روی گشاده او را بپذیرند. مردوک کسی است که کوروش را محترم می‌گمارد. به درخواست مردوک خدایان به جایگاهشان بازگردانده شدند و از همه خدایان درخواست شد تا کوروش و کمبوجیه را به‌عنوان نماینده برای رفاهشان در نظر بگیرند.

نکته دوم اینکه، متن تقریباً منحصر به رفاه شهر بابل و ساکنان آن است. شهروندان بابل درنتیجه بی‌احترامی نبونئید نسبت به خدایان به خطر میفتند و به خاطر سرنوشتشان به سوگ می‌نشینند. به‌این‌ترتیب درواقع شهر بابل است که کوروش را رهنمون می‌کند و او نیز با استقبال مردم منطقه روبرو می‌شود. بهر حال کوروش به دنبال مراکز آیینی بابل و رفاه آنان است و از ساکنان بابل محافظت می‌کند و آن‌ها را از بیگاری نجات می‌دهد. همچنین وی به بازسازی و تعمیر و تزیین دیوارها و غیره در بابل می‌پردازد.

نکته سوم اینکه، در هیچ جای متن صحبتی درباره بازگشت دسته‌جمعی یا آزادی تبعیدشدگان یا جوامع تبعیدی وجود ندارد. متن برای ارائه چنین دستاوردهای مهمی خطوط ۳۰ تا ۳۲ را به‌طور مکرر به خود اختصاص می‌دهد، اما در حقیقت آنچه گفته‌شده این است که خدایان (احتمالاً مجسمه‌ها) مشخصی همراه با مردمان سرزمینشان به جایگاه‌های اصلی‌شان بازگردانده شدند. مکان‌های ذکرشده جالب هستند ازآنجایی‌که اکثریت خدایان یا در موقعیت‌های بسیار نزدیک به بابل یا حتی در بابل قرار دارند، آن‌هایی بودند که درواقع بیشتر در پرستشگاه‌های بابل ستایش می‌شدند. این مکان‌ها به‌طور محتمل باید نینوا، آکاد، اشنونا، میتورنو و دیر باشد، حتی ممکن است برای دیگران خیلی واضح نباشد. با برقراری مجدد این آیین‌ها در جایگاه اولیه‌ خود، خدایان بابلی نیز به شهرهای خود راه پیدا می‌کنند. نکته قابل‌ذکر اینکه، در خطوط ۳۰ تا ۳۴ روی مسامحه طولانی‌مدت و برقراری مجدد هنجارها مطابق با آیین محلی تأکید می‌کند.

نکته چهارم که قابل‌توجه است اینکه، شکل ظاهری و سبک ادبی استوانه کوروش است که در حقیقت شبیه سبک و سیاق متن بنای بین‌النهرین می‌باشد که قبلاً نمونه‌ای از آن مدل کتیبه شاهی در حدود دو هزار سال پیش از فتح کوروش وجود داشته است. هیچ‌چیز خاصی که مرتبط با کتیبه‌های فارسی باستان باشد در متن وجود ندارد. این درواقع برخلاف سنت کتیبه‌نویسی شاهی بود که تا پیش از آن در ایالت پارس وجود داشت. از طرف دیگر تعداد زیادی از این متن بناها از منطقه بین‌النهرین شناخته‌شده که آن‌ها اغلب اطلاعات تاریخی مهمی را درباره حکومت ارائه می‌دهند. مثال خوبی که در این مورد می‌شود زد، سالنامه سلطنتی آشوری است که در آن پیشرفت اساسی خاص آشوری از سبک بابلی- سومری را در چنین مدل متن ساختمانی نشان می‌دهد. یک واقعیت مهم درباره چنین کتیبه‌هایی این است که آن‌ها عموماً در پایه بنا یا در دیواره‌های ساختمان‌هایی دفن می‌شدند که برای ساخت‌وساز یا بازسازی بنای یادبودی بکار می‌رفتند. بدین ترتیب در چنین متونی فرمانروا همیشه در نقش فردی مذهبی در ارتباط باخدا به نمایش درمی‌آید که در آن به بازسازی بنا و اقدامات دیگر مانند دسته‌بندی کارهای انجام‌شده و شکل سبکشان می‌پردازد و همه آن‌ها را یکدست می‌شود.

نکته واپسین که می‌خواهم توجه شما را بدان جلب کنم، قطعه جدیدی است که به شرح یافتن کتیبه آشور بانی پال، شاه آشور (۶۳۰-۶۶۹ ق م) می‌پردازد. این قطعه جدید احتمالاً متن بنیان‌گذاری (متن بنا) است و شبیه آن چیزی می‌باشد که بعدها به‌صورت استوانه کوروش ارائه می‌شود. واقعیتی که موردتوجه خاص است اینکه، آشور بانی پال به‌عنوان شاه پیشین کوروش نامیده می‌شود؛ بنابراین منصفانه است فرض شود که سطر آخر استوانه کوروش به جایگزینی با متن آشور بانی پال اشاره‌کرده، یعنی آنجا که پیداشده و جایی که کوروش کتیبه خودش را در کنار آن کتیبه قرار داده است. این درواقع سرنخی می‌دهد تا به هدف نهایی استوانه کوروش برسیم: استوانه کوروش که به جهت یادبود اعاده بابل نوشته‌شده، شبیه استوانه آشور بانی پال فرمانروای پیشین او بود. به همین ترتیب، جلوس و اعمال خیرخواهانه‌اش را بازگو می‌کند و مشروعیت اش را در مقام فرمانروای بابل به نسل‌های بعدی نشان می‌دهد. عناصر اصلی مورداستفاده برای نشان دادن همه‌ی این ابعاد واقعیت‌هایی به این شرح است: (الف) کوروش برگزیده خدای بابل بود، (ب) او تمام اعمال مناسب فرمانروای بابلی را انجام داد و (پ) اینکه او بخشی از سنت‌های پیشین فرمانروایان بابلی ازجمله شاهانی مثل آشور بانی پال آشوری را ادامه داد. حال با توجه به این موارد چه نتایجی می‌توان گرفت؟ من پیشنهاد‌هایی دارم که در قالب نک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.