پاورپوینت کامل آموزش فرهنگنگاری ۸۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آموزش فرهنگنگاری ۸۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آموزش فرهنگنگاری ۸۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آموزش فرهنگنگاری ۸۸ اسلاید در PowerPoint :
پدیدآوردن دانشنامهها، فرهنگها و دائرهالمعارفها کاری دشوار و صعب است و توضیح مکرر خواهد بود اگر در این زمینه بخواهیم دوباره بگوییم. این نوع آثار، در زمره منابع مرجع محسوب میشود و به صورت تخصصی یا عمومی باید مرتباً تدوین، روزآمد و منتشر شود. در کشور ما با آنکه سابقه طولانی در عرصه فرهنگنویسی (اعم از تخصصی، موضوعی، واژهنگاری و دائرهالمعارفها) وجود داشته، هنوز سامان و شیوه مشخص و آزموده یا مضبوطی که مبنای اتکای علاقهمندان و آموزش کارورزان در این زمینه باشد، سراغ نداریم.
پدیدآوردن دانشنامهها، فرهنگها و دائرهالمعارفها کاری دشوار و صعب است و توضیح مکرر خواهد بود اگر در این زمینه بخواهیم دوباره بگوییم. این نوع آثار، در زمره منابع مرجع محسوب میشود و به صورت تخصصی یا عمومی باید مرتباً تدوین، روزآمد و منتشر شود. در کشور ما با آنکه سابقه طولانی در عرصه فرهنگنویسی (اعم از تخصصی، موضوعی، واژهنگاری و دائرهالمعارفها) وجود داشته، هنوز سامان و شیوه مشخص و آزموده یا مضبوطی که مبنای اتکای علاقهمندان و آموزش کارورزان در این زمینه باشد، سراغ نداریم.
در دوران جدید، یعنی از هنگامه تجددگرایی در عصر مابعد مشروطیت، گرایشهای نوینی در همه زمینهها تجربه شد و فرهنگنویسی نیز با نگاه به تجارب و حاصل کار غربیان، زمینهها و انگیزههای تازهای یافت. فرهنگهای ناظمالاطباء، لغتنامه دهخدا (که فرهنگنامه کبیر زبان و ادب و تاریخ ایران است)، فرهنگ معین، فرهنگ عمید، امثال و حکم دهخدا، دائرهالمعارف مصاحب و… تعدادی از آثار نوین در این عرصه محسوب میشوند و نزد اهل فرهنگ معروف و مشهورند.
پس از انقلاب اسلامی، رشد روزافزون سواد و گرایش به تحصیلات دانشگاهی را شاهد بودیم. همین امر به تنهایی چنان موجب افزایش تقاضا برای کتب مرجع شد، که با دورههای ماقبل اصلا قابل قیاس نیست. فرهنگهای عمومی، تخصصی، سطحبندی شده، توصیفی، مصور و نامصور، یک زبانه، دوزبانه، چندزبانه (در قطعها و مجلدات متفاوت)، دائرهالمعارفها، دانشنامهها، ترجمه دائرهالمعارفهای عربی و غربی، تجدید چاپ لغتنامههای کهن، آثار مرجع قدما، فرهنگهای مذهبی، تشکیل مؤسسهها و نهادهایی به نام دانشنامه و دائرهالمعارف و… جملگی محصول همین چهل پنجاه ساله اخیر است. در بخش خصوصی نیز اتفاقات بسیار مهمی رخ داد و چندین ناشر و مؤسسه فرهنگی تصمیم به تدوین و سرمایهگذاری در زمینه فرهنگ نگاشت و ورود به این عرصه گرفتند. مهمترین و متداومترین آنها بیگمان مؤسسه فرهنگ معاصر به مدیریت داوود موسایی است که اثری ژرف بر تئوری و شکل و محتوا و برنامه و سامانه فرهنگها و دانشنامههای ایران نهاد.
به رغم این اهمیت و تقاضای روزافزون، هنوز مرکز یا مراکزی برای تربیت و تعلیم فرهنگنگاری در ایران پدید نیامده است. دانشگاههای ما فاقد رشتهای معادل:
lexicography
یا «فرهنگ نگاری» هستند. اگر چنین رشتهای داشتیم، محصلان این رشته میتوانستند با اصول زیربنایی فرهنگنویسی آشنا شوند و آموختههای خود را به صورت علمی به کار گیرند. این امر، امکان خطاها را کاهش میداد و کار را از صورت تجربی و ذوقی به کیفیت علمی ارتقا میداد. اکنون سالهاست که در کشورهای دیگر، فرهنگنگاران در دانشگاهها تربیت میشوند و اگرچه بسیاری از فرهنگهای خوب محصول دانشوران علاقهمند در هر رشته است، اما همان زمینه دانشگاهی، مبدأ و پشتوانه مناسبی برای تداوم هر تلاشی در این زمینه است؛ به همین جهت توجه فرهنگستان و وزارت علوم به این موضوع، باید امری ضروری و بسیار مهم تلقی شود.
مسئله مهم دیگری که در سنوات حاضر و سالهای آینده باید مورد توجه باشد، تغییرات عمده در کیفیت و کمیت، لفظ و معنا، گویشها و دلالتها، و سرانجام منظورهای زبانی در تمام سطوح زبان فارسی است. مهاجرتهای بزرگ و تغییر بافت روستایی و شهرستانی به کلانشهرنشینی، همراه با درآمیختن فرهنگها و آشنایی گسترده با زبانها و فرهنگ مدرن غربی بساط تازهای را در زمین ایران و زبان ایرانیان گسترد. درنتیجه زبان ما که سیر تغییرات متین و کُندی را از سر میگذرانده و هیچگاه حلقههای واسط میان نسلها در آن مفقود نبوده، به ناگاه درگیر تغییرات بیسابقه و تندی شده که از نسلهای قبلی فاصله میگیرد و این مسئله مجال ظهور میانجیهای ادبی و زبانی ـ اعم از مکتوب و شفاهی ـ را کاهش داده است.
محققان و زبانپژوهان وحتی ادبدانان متفقند که در زمان ما، زبان فارسی در دوْر تغییرات حاد و جدی قرار گرفته و دارد به مرحله دیگری وارد میشود. تغییرات وسیع گروههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی متفاوت، همراه با آمیزش و ظهور سطوح مختلف ادبی و عالمانه و عامیانه و… به موازات فرهنگ حاضر، بهکلی آن را دستخوش انقلابی در گویش و نوشتار، و در واژگان و مصطلاحات، و حتی قواعد و دستور کرده است.
این موضوع از اوایل دهه ۵۰ آغاز شد. رادیو و تلویزیون و برخی جراید در میان مردم گسترش چشمگیر یافت و تغییراتی همسان ساز برجای نهاد. اثر آن در میانه دهه ۵۰ در گویش تهرانیها و بسیاری شهرهای بزرگ و نیز در کتب درسی و مقالات جراید دیده میشد. با وقوع انقلاب، گویی انفجاری سیاسی و فرهنگی رخ داد و سیل کلمات و اصطلاحات تازه سیاسی و مذهبی و فرهنگی وارد زبان فارسی شد. سپس التهابات سیاسی کاهش یافت و مسائل دشوار و سهمگینی همچون جنگ تحمیلی هشتساله و کیفیات دیگری از الزامات اجتماعی و سیاسی بر فرهنگ اثرنهاد. اما سرانجام همجوشی و تغییر نسل به زبان پارسی موج و خیز متفاوتی بخشید که هنوز بهدرستی تحقیق و تعریف نشده است.
در کنار این جریانهای قهری و طبیعی و ناگزیر، دستگاه فرهنگ رسمی و تریبونهای خاص آن، با مرکزیت صدا و سیما هم بار فرهنگسازی رسمی بر اساس اولویتهای سیاسی ـ عقیدتی را بر عهده داشتند و بدان شدت و حدّتی بخشید تا یکسانسازی و همگونسازی بر اساس نمونههای آرمانی و آمرانه تحقق یابد. این امر همچون تکلیفی در شرایط بحرانی از سوی صدا و سیما دنبال میشد.
اما اینها تمام عوامل تحولساز نبود. بسیاری از عوامل هنوز در حد ابتدایی هم واکاوی نشدهاند. موج مهاجرت، موجب تماس با فرنگ در میان طبقاتی ازمردم شد و آن هم آثار خاصی در این زبان و زمانه ایجاد کرد. جنبش ترجمه آغاز شد و مطبوعات گسترش عظیم یافت. گسترش کلانشهرها، مهاجرتها، جنگ و راندگی و سرانجام پیدایش زمینههای ارتباطی تازه از طریق ماهواره و اینترنت به این جریانات شدت بیسابقهای داد. گروههای مختلف جامعه، نظیر بازگشتگان از فرنگ، دانشگاهیان دهههای اخیر، روحانیان، سیاستگران و حتی جوانان و افراد پاییندست جامعه، هر کدام انبوهی از واژگان خاص و الگوهای زبانی مطلوب خود را رواج دادند و اینها بهتدریج در هم آمیخت. اکنون واژههای سیاسی، عربی و فقهی، فرنگی و غربی، تعارفات رسمی و ترویجی که در تلویزیون باب شده، اصطلاحات عامه و عوامانه، تکیهکلامهای برخی از پیشهوران و حرفهها نظیر مکانیکها و… نیز وارد زبان معمول و متعارف فارسی شده و به نظر میرسد در طول یک دهه آینده بیش و کم فاصلهای میان این زبان و آنچه ما و قدما بدان سخن گفته و مینوشتیم پدید آید.
نکتهای را باید در همینجا مورد تأکید قرار دهم، میانجیها همواره جلوی انقطاع رابطه و ادراک را گرفتهاند. به همین دلیل برای ما فهم سرودههای حکیم فردوسی و نوشتههای استاد بیهقی کاری صعب نیست و معیارهای زبانی حاکم بر آن ـ به جز اصطلاحات کهن ـ کمابیش همان بوده که محمدعلی فروغی، علامه قزوینی، صادق هدایت، ناتل خانلری، حمید عنایت، محمود دولتآبادی، آیتالله طالقانی، استاد زرینکوب، غلامحسین صدری افشار و اغلب مردم باسواد ایران به کار میبردند. اما این موج تازه بیگمان دیگر همان نیست و این را از بررسی علمی و دقت در فرهنگ اصطلاحات مخفی و یا پیامکهای تلفن همراه و یا وبلاگهای رایانهای میتوان بهروشنی فهمید. حتی منابر مذهبی مورد علاقه جوانان و دقت در اشعار و شعارهای مناقبی که در مجالس و هیأتها خوانده یا اینجا و آنجا نوشته میشود، نشان میدهد که این تحول در آن حوزه و محیط نیز رخ داده است.
باری، با توجه به این مقدمات، اهمیت «فرهنگ» یا «واژهنامه» ارزشمند و با کیفیتی همچون فرهنگنامه فارسی (اثر غلامحسین صدری افشار، به دستیاری و همکاری: نسرین حکمی و نسترن حکمی)، بیش از پیش روشن میشود. توضیح خواهم داد که این فرهنگ در دوران گذار تدوین شده و شاید بتوان آن را «میانجی» نامید. به عبارت بهتر یکی از واسطههای مهم برای جلوگیری از گسست زبانی و فرهنگی؛ چیزی که «انقطاع» هم نامیده میشود و اگر کار و فکر و کوششی مؤثر برای امتناع از آن صورت نگیرد، نسلهای گذشته و آینده را نه در راستای هم، نه در کنار هم و نه حتی در مقابل هم، بلکه بیگانه با یکدیگر خواهد کرد!
برای پدید آمدن فرهنگنامهای همچون کتاب مورد بحث ما، زمینههای متعددی باید فراهم باشد که اعتبار و موفقیت کافی کسب شود. تا امروز، تعداد پرشمار نقدها، خطابهها، گفتگوها و مقالههای مختلف در مطبوعات و سایتها و جلسههای بحث و بررسی، بهنهایی برای اثبات ارزش و اعتبار و موفقیت فرهنگنامه فارسی کافی است. لذا ما از تکرار مباحثی که مؤلفان در گفتگوها، و صاحبنظران در سخنرانیها و مقالات مطرح کردهاند، درمیگذریم و به موضوعی کلیتر که در ضمن آن برخی خصایص «فرهنگنامه فارسی» نیز مطرح میشود، خواهیم پرداخت. مجموعه متنوع و متفاوتی از عوامل کمّی و کیفی، تشکیلاتی و مدیریتی و تجربهها و خصایص خاص انسانی، در به وجود آمدن یک فرهنگ و اعتلا و اعتبار آن نقش دارد و ما این مسائل را بسیار مهم میدانیم:
۱ـ فهم عرف و ذائقه زبانی
هر زبانی گوهری دارد و پوستهای، و نیز عرف و خصوصیات آوایی و ریشهشناختی و دستوری خاصی؛ براساس همین خاستگاهها و ویژگیهاست که صاحبان هر زبان، در چارچوب ذائقه و فرهنگ و تجاربشان به گونهها و گزینههایی به آثار مختلف روی خوش یا ناخوش نشان میدهند. در حقیقت قاعده مشخص و دقیقی در این زمینه نمیتوان بیان کرد؛ اما خبرگان فرهنگی به فراست و ممارست این موضوع را درک میکنند و هیچگاه دست به کارهای بیقاعده و تند نمیزنند. آنان براساس تجارب قبلی و جاری، از امکانات و تجربههای بومی و جهانی بهرهمند میشوند و مطابق امکانات موجود به عرضه کار خود میپردازند. بخشی از امکانات موجود، وضع خاص اقتصادی مؤلفان و بخشی از آن قدرت پذیرش مادی و معنوی جامعه است.
به عبارت بهتر، تولیدکننده در شرایط نسبی و در عین حال مناسب با نیاز و تقاضای مصرفکننده، به تنظیم فعالیت خود میپردازد؛ برای مثال حجم کار (حجم تعریفشده و در نظر گرفته شده) در فرهنگنامه فارسی، تناسب خوبی با نیروی انجامدهنده کار و نیاز و خواست عمومی دارد و فیالمثل اگر حجم فرهنگ معین یا دهخدا را در نظر بگیریم، هر یک در سطح و محدودهای خاص قابل بهرهبرداری است. فرهنگنامه فارسی، عمومیت بیشتری دارد و به گمان من با توجه به کیفیت محتوایی و صوری وحجم مناسب، در حال حاضر بهترین نمونه در نوع خود محسوب میشود.
۲ـ مدیریت مناسب
چنین کاری نیازمند مدیر مناسبی است و او میباید برخی ویژگیها را حتما داشته و خصوصیات متعدد دیگری را نیز ضمیمه آن کند. وی به گفته یکی از فضلا باید «تجربه کافی»، «دانش وافی» و «حوصله اضافی» یا «شکیبایی مضاعف» داشته باشد. مرحوم غلامحسین صدری افشار همه این خصوصیات را داشت و در عین حال واجد مکارم اخلاقی و حرفهای و اجتماعی و علمی خاصی بود که نگارنده برای اثبات، از ذکر برخی جوانب و سوابق مرتبط با آن ناگزیرم.
استاد صدری افشار در حوزه مطبوعات فردی شناختهشده و قدیمی است. فرهنگنگاری را با دقت برگزیده و بهتدریج در زیرمجموعههای متعلق به این کار و در محضر بهترین استادان واژهپژوه و لغتنگار، ورزیده و صاحب بینش و مهارت شده بود. به جز روزنامهنگاری که او را با زبان روزانه در رابطه نزدیک قرار میدهد، تألیف، ترجمه، ویراستاری و کار کتاب (نشر و ناشری کردن) نیز در کارنامه او دیده میشود. وی حوزههای عمومی دانش را آزموده ودر نشریاتی با خصلت علمی کار و مدیریت کرده است.
تألیف چند کتاب و ترجمههای متعدد و بسیار مفید وی، میتواند وسعت اطلاعات و خصلت دائرهالمعارفی او را بیشتر نشان دهد؛ از جمله: تاریخ در ایران، سرگذشت سازمانها و نهادهای علمی و آموزشی در ایران، کتابنامه علوم ایران؛ مقدمه بر تاریخ علم (پنج جلد)، تاریخ ریاضیات (دو جلد)، تاریخ ادبیات ایران (از سنایی تا سعدی)، معماری ایران، کاکل طاووس، مطالعه تاریخ ریاضیات و تاریخ علم، گفتارها در تاریخ علم؛ ویراستاری مآثر سلطانیه، دو سند ازانقلاب مشروطه، دانش برای همه (۱۳جلد)؛ و تجربههای مطبوعاتی مانند: همکاری با فصلنامه بازتاب دانش و ماهنامه سخن علمی، مدیر و سردبیر فصلنامه آشنایی با دانش و هدهد.
در عرصه فرهنگنویسی، کار صدری افشار از دیگر زمینهها چشمگیرتر است و آنچه در بالا ذکرشد، تتمیم و تکمیل کار او در این عرصه، و مایه کیفیت و استعلای آن محسوب میشود. وی سالهای متعددی در عرصه تاریخ علم پژوهش کرد و از سال ۱۳۴۵ به فرهنگنویسی روی آورد. این کار را با فیشنویسی لغات مخزنالادویه ـ از قدیمیترین آثار طبی در زبان فارسی ـ آغاز کرد. از جمله فرهنگهای دیگری که او تألیف کرده، فرهنگ زبانزدها، مترجم، واژهنامه فنی و از همه جامعتر و مهمتر همین فرهنگنامه فارسی است که د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 