پاورپوینت کامل فکر فطرت و مواجهات اجتماعی – فرهنگی در ایران معاصر ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فکر فطرت و مواجهات اجتماعی – فرهنگی در ایران معاصر ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فکر فطرت و مواجهات اجتماعی – فرهنگی در ایران معاصر ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فکر فطرت و مواجهات اجتماعی – فرهنگی در ایران معاصر ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
استعارهها، تمثیلها، حکایتها و قصهها ابزارهای زبانی ما برای تصورِ تصورناپذیر یا فهمِ فهمناپذیرند. به همین دلیل جایگاه استعارهها در خداشناسی و فهمِ دینی از جهان اهمیتی حیاتی دارند. تاریخِ هر دین را میتوان با دنبال کردن تاریخِ استعارههایی که پیروانش برای فهم امورات دینی به کار گرفتهاند نوشت.
در دور پهلوی کدام گفتمان دینی فراگیر شد؟
استعارهها، تمثیلها، حکایتها و قصهها ابزارهای زبانی ما برای تصورِ تصورناپذیر یا فهمِ فهمناپذیرند. به همین دلیل جایگاه استعارهها در خداشناسی و فهمِ دینی از جهان اهمیتی حیاتی دارند. تاریخِ هر دین را میتوان با دنبال کردن تاریخِ استعارههایی که پیروانش برای فهم امورات دینی به کار گرفتهاند نوشت. به اقتضای تغییر شیوههای زندگی، این استعارهها تغییر کردهاند، قدیمیها در گودال نسیان فروافتادهاند و استعارههای جدید بر زبان مؤمنان جاری شدهاند و نقش خود را بر طومار فهم دینی زدهاند. این استعارهها و تمثیلها از دل تاریخ پرورده میشوند و چون هر چیزِ تاریخیِ دیگری، ردی از احوالات زمان خود را به همراه دارند. بنابراین واکاوی استعارهها و تمثیلهای دینی در هر دور تاریخی، نقبی است به سرگذشت مردمان آن دوره.
سه ده اول قرن حاضر خورشیدی، سالهایی بس پرتلاطم در حیات دینی ایرانیان بود. زیر حکومت آمران پهلوی اول، ضربههای شدیدی به گفتمان دینی رایج در آن دوره وارد آمده بود. در مباحث دینی منتقدانِ سرسختی وارد عرصه شده بودند و از جنبههای گوناگون به باورهای رایج دینی ضربه زده بودند. قاجاریان که سننِ صفوی در اکرام علما را کمابیش احیا کرده بودند، جای خود را به رضاشاهی داده بودند که الگوی خود را نادر میدانست و شوقی به کسوت روحانیون نشان نمیداد. با این حال، این فشارها بیش از آنکه در قالب ضدیت با دین و نمایندگان آن مطرح شود، شمایل اصلاح دینی را به خود میگرفت. در آن دوره، تمثیلی در افواه رایج شده بود که آهنگ آن هنوز هم به گوش ما آشناست. این تمثیل میگفت دین مانند یک نهر آب است. نهر در سرچشمهاش زلال و گوارا است، اما در طول مسیر ناپاکیها آن را میآلاید و دگرگون میکند؛ چنانکه آن آب گنداب میشود و به جای رفع عطش وبا و حصبه میآورد. دین هم در سرچشمهاش، یعنی نزدِ رسول خدا (ص) و ائم معصومین پاک و پاککننده بوده اما در طول تاریخ انحرافات و خرافات به جانش نشسته است و آن دینی که میبایست منشأ نجات و رستگاری شود، شده است عامل عقبماندگی و خرافهپرستی. پس باید آن را از خرافات و پلشتیها زدود و دوباره رسید به همان دینِ پاک سرچشمه.
سخنگویان رنگارنگی با سوابق و زبانها و اهداف گوناگون زیر عَلَم «مبارزه با خرافه» جمع شده بودند که از همه قدرتمندتر، شخصِ خود شاه بود. جزء جداییناپذیر این دینپیرایی، انکارِ اسلام بودن اسلامی بود که علما، به مثاب نمایندگان اصلی دین رایج، تبلیغ میکردند. علاوه بر این جدالهای نظری، علما در این دوره با شدیدترین تنگناهای نهادی نیز مواجه شدند که قص آن را شنیدهاید و دیگر از تکرار آن میگذریم.
بههرحال، ناشی از هر عاملی که در نظر بگیریم، ضریب نفوذ گفتارهای دینی بسیار کاسته شده بود، یا لااقل چنین برداشتی میان مؤمنان در آن دوره وجود داشت. جوانان که رفته رفته باسواد میشدند و دبیرستان و دانشگاه را تجربه میکردند و در فضای فکری و فرهنگی آن دوره قرار میگرفتند، دیگر برای وعظهای مرسوم دینی گوش استماع نداشتند و کم نبودند کسانی که قید آداب و عبادات اسلامی را زده بودند و پیدا میشدند نویسندگان جسورتری که آشکارا دم از گذشتن دور دینداری و خداپرستی بزنند. در مواجهه با این قشر جدید، گروهی از مؤمنان تلاش کردند تا با تمثیلی جدید این تجرب اجتماعی – دینی را صورتبندی کنند. این تمثیل میگفت خداپرستی در وجود آدمها، مانند بذری است در دل زمین. این بذر نه میمیرد نه آسیبی به آن میرسد تا وقتی که شرایط برای جوانه زدن آن فراهم شود. مبلغان دینی نوآور، که در میان آنها هم عالمِ جاافتادهای چون آیتالله شاهآبادی بود، هم روحانی جوانی مثل سیدمحمود طالقانی و هم استاد دانشگاهِ از فرنگبرگشتهای مثل مهدی بازرگان، مشتاقانه این تمثیل را به کار گرفتند و پروردند.
در این گرماگرم، یک مفهوم نظریِ حاشیهای توانست به شکلِ قدرتمندی این دو تمثیل را همزمان در دل خود جمع کند و ناگهان به کلیدواژهای پرتکرار در گفتارهای دینی دور پهلوی دوم تبدیل شود: «فطرت». فطرت در اصل واژهای قرآنی است و یک بار در نص آمده، چند باری نیز در احادیث از آن سخن رفته است، اما در متونِ دینیِ پیشین دربار خداشناسی یا اخلاق کمتر صحبتی از آن به میان آمده است. با این حال، ناگهان با رشد تصاعدی نشریات مذهبی در ده ۱۳۲۰، این مفهوم هم همهگیر شد. فطرت مفهومی بود با ابهامهای جدی. هیچ کس نمیدانست دقیقاً چیست و به چه کاری میآید. عموماً به فطرت چهار ویژگی را نسبت میدادند که هر کدام از آنها قابلیتهای منحصربهفردی به این ساز نظری میبخشید. این ویژگیها چنیناند: ۱- فطرت زوالناپذیر است؛ ۲- هم انسانها فطرت دارند؛ ۳- فطرت ممکن است پوشیده یا پنهان شود، طوری که در دسترس فرد نباشد و ۴- فطرت ساده است.
ویژگی اول پاسخی بود به کسانی که متأثر از مکتبهای غربی میگفتند دور تاریخی دین گذشته است و زمانه دیگر گفتههای دین را نمیپذیرد. اما سازوکار فطرت اعلام میکرد که در وجودِ هر فرد، میلی درونی و فهمی ذاتی برای خداپرستی و خداخواهی وجود دارد که «فراتاریخی» است و گذر تاریخ و فرازونشیب اندیشهها نمیتواند تأثیری بر آن بگذارد. بنابراین فطرتگرایان با اعلام زوالناپذیری فطرت، با گوش چشمی به زبان و نگاهِ علمیای که تازه در آن دوره داشت ترویج پیدا میکرد، خداپرستی را به دایر «حقیقتهای علمی» وارد میکردند که همگانی و همیشگیاند. اید زوالناپذیری در عین حال، بیانگر امیدی بود به اینکه جوانانی که دین را کنار گذاشتهاند، دوباره باز خواهند گشت. بدین ترتیب، فطرت به همان بذری تشبیه میشد که تا وقتی شرایط مناسب رشدش نباشد، خاموش و بیتحرک است، اما هر وقت که موقعیت مناسبی پیش بیاید، سبز میشود و میروید.
ویژگی دوم، نوعی بازآراییِ گفتار دینی در جهت «مردمی کردن» یا «دموکراتیزاسیون» دسترسی به فهم دینی بود و از این جهت، نقدی به فهم فقهی از دین به شمار میرفت. گفتار رایج فقه در آن دوره – و هنوز – بر پای دوگان مجتهد و مقلد استوار میشود. مجتهد و مقلد دو نوع «انسان» متفاوت از یکدیگرند که شیو عمل آنها در مواجهه با احکام دینی، از بنیاد با یکدیگر متفاوت است. مجتهد، یعنی کسی که توانایی استنباط حکم دینی را دارد، باید بر اساس تحقیق و تفکر پیش برود، اما مقلد لازم است که از مجتهد واجدالشرایطی تقلید کند. منطق فطرت این تفاوت را به رسمیت نمیشناخت و اساساً شیو دیگری را برای مواجهه با امر دینی پیش میکشید. منطق فطرت، فهمِ دینی را ذاتی همگان میدانست و به دیندار توصیه میکرد که به جای تقلید از کسی دیگر، به فطرت خودش رجوع کند تا دین را بیاید. در این ت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 