پاورپوینت کامل سیاوش، شخصیّتی آیینی و رازناک در شاهنامه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیاوش، شخصیّتی آیینی و رازناک در شاهنامه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیاوش، شخصیّتی آیینی و رازناک در شاهنامه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیاوش، شخصیّتی آیینی و رازناک در شاهنامه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

اسطوره سیاوش، با در نظر گرفتن جز به جزء ساخت مایه های آن، یکی از اصلی ترین و محوری‌ترین بخش ها در زنجیره اسطوره ای ایرانی است. این اسطوره یکی از پشتوانه های ساختاری شاهنامه به شمار می‌آید؛ به طوری که بیشتر داستان های پیش از این، در بُن مایه با آن یگانه اند و نقش زمینه ساز آن را دارند. سیاوش دارنده والاترین شخصّیت انسانی در اساطیر ایرانی؛ بویژه در شاهنامه است.

چکیده

اسطوره سیاوش، با در نظر گرفتن جز به جزء ساخت مایه های آن، یکی از اصلی ترین و محوری‌ترین بخش ها در زنجیره اسطوره ای ایرانی است. این اسطوره یکی از پشتوانه های ساختاری شاهنامه به شمار می‌آید؛ به طوری که بیشتر داستان های پیش از این، در بُن مایه با آن یگانه اند و نقش زمینه ساز آن را دارند. سیاوش دارنده والاترین شخصّیت انسانی در اساطیر ایرانی؛ بویژه در شاهنامه است. زایش، زندگی و مرگ او، مایه اسطوره ای کهن را در خود دارد و شخصیّت او آیینی و رازناک است. این مقاله در پی آن است تا با تحلیل بُن مایه های اسطوره ای شخصیّت سیاوش در شاهنامه، پاره‌ای از ویژگی های بارز شخصیّتی او را موشکافی کند تا از این رهگذر اثبات کند: الف) سیاوش، آفریده‌ای اهورایی و شخصیتی پری زاده است؛ ب) شخصیّت او، منطبق بر الگوی «نخستین انسان» است و در نهایت به این پرسش اساسی پاسخ دهد که علّت راز گونگی گوهر سیاوش در چیست؟ پاسخ مقدّر به این فرضیه ها، سیاوش را به عنوان شخصیّتی همه جانبه و تأثیر گذار معرفی می‌کند؛ شخصیّتی که دارای پویایی و کمال است.

مقدّمه

اسطوره، پنداشت های مشترک انسان­ها در دورانی معیّن، دربار هستی و گیتی، انسان، خویش و بیگانه و آفاق و انفس است که به شکل داستان باز گو شده و شخصّیت اساطیری چیزی یا کسی است که با پالوده شدن از صفات فردی و شکل گرفتن در بطن ناخودآگاه ذهن همگانی، به صورت نمودگار خویشکاری آیینی محسوب می­شود (سرکاراتی،۱۳۸۵: ۹۵). شخصیّت اسطوره ای سیاوش، در پرتو چنین تحوّل و تکوین تدریجی با قرار گرفتن در مقام ایزد آسمانی، خویشکاری مینوی او را در روی زمین بر­ عهده می گیرد؛ به طوری که می­توان او را دارای تباری راز آلود و فراسویی دانست و براستی علّت رازگونگی گوهر سیاوش در چیست؟ آیا دلیل آن را می توان ویژگی «پری زادگی» او دانست و سیاوش را به عنوان جلوه­ای از «پری» که تجسّم ایزدین یکی از خویشکاری های «مام– ایزد» بزرگ باروری است، در نظر گرفت (همان، ۲۳) و یا او را کهن الگوی «نخستین انسان» و نمون ازلی «کیومرث» (همان، ۱۰۸) دانست. این مقاله بر آن است تا اسطور سیاوش را در شاهنامه، از منظرهای «اهورایی یا پری زادگی» و «نخستین انسان بودن» تحلیل کند و با مراجعه به ابیات شاهنامه، نمادهای مرتبط با این سه الگو را در شخصیّت او، بررسی کند تا از این رهگذر بتواند زوایای پنهان شخصیت او را بشناساند و تا حد امکان در آشکار شدن شخصیّت معمّا گون سیاوش، نقشی را ایفا کند.

۱) سیاوش، شخصیتی پری زاده

حماس ملّی ایران بر اساس سرگذشت انسان و ستایش پهلوانان استوار شده که در اثر تحوّل، هم­آهنگ شدن و جا به جایی اساطیر کهن در شکل تاز خود، انسان جایگزین ایزدان شده است (سرکاراتی،۱۳۸۵: ۹۶). سیاوش هم در شمار ایزدانی است که در اثر این جا به جایی، از جایگاه مینوی خود به جهان حماسه و دنیای فرودین، نقل مکان کرده تا به ایفای خویشکاری خود بپردازد. همچنین او از زیبایی آرمانی و دلربایی خاصّی برخوردار است که در میان تمام نقش آفرینان شاهنامه، ممتاز و بی‌بدیل است؛ به طوری که همه تا سر­حدّ پرستش او را دوست دارند که این نکته می تواند نشان پری‌زادگی شخصیّت سیاوش باشد که آن را از مادر خود به ارث برده است.

۱- ۱ ) سیاوش دارای فرّ ایزدی؛ انسانی دیگر­سان و از گونه‌ای دیگر

یکی از مشخّصه هایی که بر پری زادگی سیاوش، دلالت دارد، داشتن «فرّ ایزدی» است. فرّه، نیرویی کیهانی و ایزدی است که به واسط خویشکاری، از جهان خدایان به انسان برگزیده منتقل می شود (زمرّدی، ۱۳۸۵: ۳۳۹). سیاوش با سخن گفتن از فر ایزدی‌اش، به تبار فراسویی خود اشاره و در پاسخ به پرسش سودابه راز مگوی «ازلی» بودن و «آفرینش از فرّ الهی» خود را برای سودابه آشکار می‌کند (فردوسی،۱۳۸۳: ۲۰۹). سخن رازگون سیاوش، می تواند به بخش از میان رفت داستان او اشاره داشته باشد که بر پای آن سیاوش، انسانی از گون دیگر است.

اشار گرسیوز به «شاخ ایزدی» سیاوش، (همان، ۱۹۷۰: ۲۵۵) «فرا مردمی» بودن او از نظر افراسیاب، (همان، ۲۳۶) ادّعای خود او که جهان را زیر فرّ کلاهش می داند (همان، ۲۱۹، ۶۷۲) و نیز نماز بردن و پرستش پردگیان شاهی (همان، ۲۰۵) همه پری زادگی سیاوش را تأیید می کند. این توصیفات و پرستش آیینی او، می تواند به پیوندی از یک باور کهن در بافتی نو اشاره داشته باشد که سیاوش را تا سرحدّ ایزدی شایان ستایش بالا می برد و در ردیف بغان و خدایان نرینه ای چون «مردوک»، «آدونیس» و ایزدان نباتی چون «تموز» و «ایشتر» قرار می دهد. همچنین می تواند خاطر پرستش «پری» را که در نقش باروری «مام- ایزد بزرگ» ظاهر می شد، فرا یاد آورد (سرکاراتی،۱۳۸۵: ۲۴-۵).

فرّ اهورایی سیاوش، کارکردهای ویژ خود را دارد. یکی از این کارکردها، یاری گرفتن از آن برای پیشگویی حوادث آینده است (!فردوسی،۱۳۸۳: ۲۴۷). از دیگر کارکردهای فرّ ایزدی او، یاری گرفتن از آن برای ساخت بهشت زمینی گنگ دژ است؛ به طوری که گویا این بنا را در ارتباط با سروش ساخته است (همان، ۲۴۹). کارکردهای ویژ فرّ اهورایی سیاوش، رفتار آیینی و داوری شگرف پردگیان و استقبال کنندگان او و صراحت خود او دربار فرّ ایزدی اش، می تواند این انگاره را تقویت بخشد که سیاوش، خدای غلّه و باروری است و داستان او از اسطور بین­النّهرینی تموز، مایه گرفته است؛ چنانکه بهار نیز شخصیّت سیاوش را در ایّام بسیار کهن، متعلّق به دموزی (

Demuzi

) ایزد شهید شونده، می داند که در اثر جا به جایی و دگرگونی، به داستان سوگ آور سیاوش و بازگشت کیخسرو (حیات مجدّد او) تبدیل شده است (بهار، ۱۳۸۴: ۱۷۰- ۱).

۱- ۲ ) مادر سیاوش

نام و نشان مادر سیاوش در هیچ یک از منابع حماسی- اساطیری نیامده است. این بی نامی، ناشناختگی و حضور مبهم و راز آمیز او و خروج ناگهانی اش از دایر داستانی شاهنامه، پژوهشگران را به وجود اسطوره ای کهن در زندگی او رهنمون می کند؛ برخی مادر سیاوش را در مفهوم کهن اسطوره ای خود «پری» می دانند (آیدنلو،۱۳۸۴: ۲۸) که در اثر جا به جایی ادبی اساطیر تغییر ماهیت می‌دهد و نقش اساطیری خود، باروری را با به دنیا آوردن سیاوش انجام می دهد. برخی دیگر او را کهن الگوی دوشیزگان زایند سوشیانت ها می دانند (دوستخواه، ۱۳۸۱: ۲۱۰) و سرانجام گروهی معتقدند که در ساخت کهن تر این داستان، مادر سیاوش همان سودابه بوده؛ ولی پس از آن، به دلیل نپسندیدن عشق میان مادر و پسر، سودابه را مادر ناتنی سیاوش کرده و به وسیل افسانه ای که در داستان آمده، برای او مادر دیگری بدون نام ساخته اند (!خالقی مطلق،۱۳۸۶: ۳۲۵).

مهم‌ترین ویژگی پری، این «بغ بانوی دیرینه» به عنوان زن ایزد باروری، زیبایی و فریبندگی او در عشق است. پری، به صورت نگار فریبای بسیار زیبا از نیکویی، خوب­چهری و حتی فرّ برخوردار بوده است. رابط پری با ایزدان و پهلوانان و انتخاب همسر از میان یلان، در راستای ایفای نقش باروری‌اش انجام می پذیرد (سرکاراتی، ۱۳۸۵: ۷،۱۳). این ویژگی به او امکان می دهد تا در جلوه ای، پهلوانان را شیفت خود سازد. روایت شاهنامه، چهر مادر سیاوش را پری واره می داند (فردوسی،۱۳۸۳: ۲۰۳). کاووس با مشاهد جمال پری گون او به سختی شیفته اش می شود؛ به طوری که او را «مهتر ماه رویان» بارگاه خود می کند (همان، ۶۰). از سوی دیگر مادر سیاوش با صفات و ویژگی هایی توصیف شده که بر زیبایی خیره کنند او دلالت دارد؛ صفاتی چون خوب رخ، فریبنده ماه، سروبُن و خورشید (همان، ۲۰۲-۳). همچنین در این داستان مادر سیاوش، قدرت انتخاب پیدا می کند و کاووس را به همسری برمی گزیند (همان، ۲۰۳). این ویژگی ها فرضیّ پری بودن مادر سیاوش را تأیید می کند.

از دیگر ویژگی های پریان، وجود مه آلود و گریزان آنها در کنار بیشه و جنگل است. پریان با پنهان‌ شدن در جنگل و با در آمدن به صورت شکار یا فرستادن پیکی در کالبد شکار، پهلوانان را به سوی خود فرا می خوانند (مزداپور،۱۳۸۱: ۳۰۳) که این ویژگی بازماند نوعی گزارش مقدّس در آیین پرستندگان پری است. در این داستان هم پهلوانان ایرانی در پی شکار، به بیشه ای می رسند که دختری زیبا در آن اقامت دارد (فردوسی،۱۳۸۳: ۲۰۲) که مقدّمه بودن شکار برای رسیدن به این دلبر، گونه ای از همان شیو عشق انگیزی پریان است ( آیدنلو، ۱۳۸۴: ۳۳).

از دیگر مضامین داستان های پریان، مهرورزی و ازدواج دختر شاه پریان با شاهزاده ای جوان و سپس رها کردن شوهر و فرزندان و بازگشتن به سرزمین خود و به میان پریان است (سرکاراتی،۱۳۸۵: ۱۴). در این داستان هم مادر سیاوش، پس از زادن سیاوش و ایفای نقش اساطیری خود، از نظرها پنهان می‌شود. یکی دیگر از این مضامین که در اساطیر هندی، یونانی هم وجود دارد، سرگردانی، رسوایی و مرگ شاهان و پهلوانانی است که با پریان ازدواج می کردند. این بُن مای اساطیری در داستان سیاوش، به فرزند پری، سیاوش، منتقل و آوارگی و بی گناه کشته شدن او را موجب می شود. هم این شواهد، تأکیدی بر ویژگی «پری- ایزدی» مادر سیاوش است. ویژگی پری­ایزدی مادر سیاوش و انتقال این ویژگی نژادی به سیاوش و همسانی شخصیت بالدر (

Balder

) همتای اسکاندیناوی سیاوش و مادر او فریگ (

Frigg

) از این منظر، این فرضیه را در سطحی جهانی گسترش می دهد و آن را تأیید می کند (!مختاریان، ۱۳۸۶: ۹۱- ۱۱۶).

۱- ۳ ) سیاوش، زیبایی و پری گونگی او

در سنّت ادبی فرهنگ ایران، پری زادگی نماد کمال جمال و دلبری است. مادر سیاوش پری و نمون زیبا رویی و فریبندگی است؛ سیاوش نیز به سان پری، زیباست. ویژگی دلربایی، زیبایی و عشق انگیزی سیاوش، در توصیفات شاهنامه، همسانی توصیف کاووس دربار مادر او که بر چهره اش، فرّ پری را می بیند، توصیف نامادری اش دربار او و اشار خود او که نژادش را رازی مگو می داند، تأیید کنند آن است که سیاوش «پری زاده» است.

مطابق پنداشته ای اساطیری، پری در اصل بانو خدای باروری بوده که در زمان های کهن پیش از زرتشت، قابل ستایش و پرستش بوده است (!سرکاراتی، ۱۳۸۵: ۱-۲). سیاوش به عنوان فرزند پری گون چنین مادری، شایان پرستش است و می تواند در ارتباط با او به عنوان خدای غلّه، نقش اساطیری خاصّی را ایفا کند. ستایش پرستش گون سودابه و پردگیان کاووس از سیاوش (فردوسی،۱۳۸۳: ۲۰۵،۱۴۶) و بوسیدن سر، پای و چهر دلربای او به وسیل پیران و آمادگی او و اهل توران برای پرستش او، (همان: ۲۳۴-۵، ۱۲۲۱-۷) تأکیدی بر این مسأله است. در داستان بیژن و منیژه نیز منیژه با دیدن چهر ماه دیدار همسرش، او را به سیاوش مانند می کند و با خطاب «پری» به او از مهر همگانی دیگران نسبت به او می گوید (همان: ۴۳۸، ۱۹۷-۹). این سخن می­تواند، تأکید دیگری بر پری گونگی سیاوش باشد.

یکی از ویژگی های اساطیری سیاوش، قرار گرفتن در مرکز حوادث عشقی است. او چنان زیبا و دوست داشتنی است که سودابه در اوّلین دیدار، دیوانه وار، عاشق او می شود (همان، ۲۰۵، ۱۳۵-۶) و به شیو پرستش بغان باستانی، با عشقی هفت ساله او را تا حدِّ پرستش می ستاید (همان، ۲۱۰،۳۲۱). سودابه در رویکردی دیگر، چهر او را پری وار می داند و از دلربایی و سجد همگان در برابر او خبر می‌دهد (همان، ۲۰۸،۲۶۴-۵). هم این شواهد نشان ضرورت اساطیری این عشق در لایه‌های کهن تر داستان (!مزداپور،۱۳۸۱: ۳۱۳) و پیش زمین حکمی است که از روی آن می‌توانیم به اسطور کهن فراموش شده‌ای در ساخت اساطیری شخصیت سیاوش، رهنمون شویم.

۱- ۴ ) جنب قدسی و آیینی شخصیّت سیاوش

یکی دیگر از ویژگی هایی که بر پری زادگی سیاوش دلالت دارد، جنب قدسی و ملکوتی شخصیت او است. یکی از صفات او در شاهنامه، صفت «رَد» و یا مشتقات آن، «رَتو» (

Ratu

) یا «رَتو» (

Ratav

) است که دربردارند مفهوم عدل و لازم سروران و بزرگان می باشد و می تواند به جنب قدسی شخصیت سیاوش اشاره داشته باشد. مطابق اشار شاهنامه، گودرز، (فردوسی،۱۳۸۳: ۴۷۳،۱۶۳) هومان ویسه، (همان، ۴۸۲،۴۹۷) شیده (همان، ۵۵۳،۶۰۳) و افراسیاب، (همان،۵۶۸، ۱۱۵۵) از سیاوش با عنوان «رَد» یاد می کنند. این اشاره ها نشان شناخته شدن او پس از مرگ با این عنوان بوده است. از دیگر سو به دلیل همین صفت است که رستم، سوگند یاد کردن به خاک او را شایسته می داند و آن را در ردیف سوگند به خدا، شاه، خورشید و ماه می آورد (همان، ۴۰۷).

از دیگر جنبه های قدسی شخصیّت سیاوش که در روانش جلوه­گر است، همراهی عناصر طبیعت با اوست. پیشگویی موبدان مبنی بر پر آشوب شدن جهان در اثر جنگ با سیاوش، (همان، ۲۲۲) پیمان صلح افراسیاب با او پس از آگاهی از این سرنوشت، (همان،۷۷۲) سیاه پوش شدن آب بر اثر مرگ سیاوش و نفرین کردن افراسیاب (همان، ۲۶۴) و سیاه شدن روی خورشید و ماه در مرگ او، (همان، ۲۶۵) نشان آیینی بودن این شخصیّت است و در مطابقت با روایات دینی، چنین تحلیل می شود که پس از حمل اهریمن و چیرگی او بر گیتی، آفرینش اهورایی به دفاع برمی­خیزد و هم عناصر گیتی به ستیزه با سپاه اهریمن می پردازند و او را گرفتار می کنند (سرکاراتی،۱۳۸۵: ۱۰۵).

از دیگر جنبه­های قدسی شخصیت سیاوش، ارتباط او پس از مرگ با این جهان و تأثیر روانش بر انسان هاست. افراسیاب در رؤیا، صحنه ای وحشتناک از طوفانی مهیب را می بیند که سراپرد شاهی‌اش را سرنگون می کند؛ سپاهی از ایران به رهبری جوان چهارده ساله ای (شخصیّت کمال یافت سیاوش؛ یعنی کیخسرو) می رسد که پس از نشستن بر تخت پادشاهی او، میانش را به دو نیم می‌کند (فردوسی،۱۳۸۳: ۲۲۱). این خواب رازگونه، در کنار تأثیرات شگرف بر ذهن و روان او که به صورت خروش ناگهانی و در خاک آرمیدن او جلوه کرده، می تواند تلقینی آیینی و اسطوره ای از برپایی آشوب در جنگ با سیاوش باشد. پدیدار شدن سیاوش در عالم رؤیا بر پیران، (همان، ۲۶۷) آشکار شدن روان او در کارکردی نمادین و در پیکر سروش بر گودرز، (همان، ۲۸۳) ظاهرشدن روان او بر طوس در خواب پس از مرگ (همان، ۳۶۸) و سرانجام ظاهر شدن در قالب هوم (

Haoma

) و یاری گرفتن از او برای سپردن افراسیاب به کیخسرو، (همان،۶۰۰) نشان ارتباط انسان های اسطوره‌ای با سروش و نیروهایی همچون ایزدان (رستگار فسایی،۱۳۸۳: ۷۰۵) و تأکیدی بر مورد فوق است.

۱-۵) سیاوش و توتم اسب و جنب توتمیک و آیینی آن

از دیگر جنبه هایی که به طور ضمنی و تلویحی بر پری زادگی سیاوش دلالت دارد، تحوّل توتمیک او از اسب تا خدای بزرگ است. بنا بر اعتقادی توتمیک، بشر از مرحل بدویّت مطلق حرکت می‌کند و به عصر توتم، سپس به عصر قهرمانان و خداوندان و سرانجام به دور تکامل می رسد (پورخالقی چترودی، ۱۳۷۸: ۵۱۶). سیاوش نیز در زمان کهن و در آیینی توتمی به شکل یک اسب تجسّم یافته و پرستش می شده است، سپس در نتیج «آنتروپومورفیزم» (

Anthropomorphism

) به سوار (شاه) تبدیل شده و در نهایت نیرومندترین خدای آسیای مرکزی می شود (!حصوری، ۱۳۸۴: ۳۹-۴۳). همراه شدن «اسب، نیزه و زره» به عنوان سه یادگار سیاوش برای فرزندش، (فردوسی،۱۳۸۳: ۲۸۹) رابط ریش نام سیاوش که از دو جزء «سیا+ورشن» (

Siy+varšan

) به معنی «دارند نریان سیاه»، تشکیل شده و نقش مهمّ اسب در این داستان، تأکیدی بر این تحوّل توتمیک است.همسانی میان کارکرد سیاوش به عنوان میانجی صلح ایران و توران و ظاهر شدن گاو سخنگو در نوشته های پهلوی در این نقش و توصیف غم انگیز شیو کشته شدن او به صورت «بی کین و خاموش» در مقایس با یک حیوان قربانی مانند گوسفند یا مرغ و سرانجام کشتن خروسی به یاد سیاوش در شب نوروز، همه قرینه‌ای بر نقش توتمیک سیاوش در ساخت اسطوره است (!کراسنو ولسکا،۱۳۸۲: ۱۳۱).

رفتار دلسوزانه و پدران سیاوش با اسب، نجواها، گفت و شنودها و وصیّتش به این موجود، (فردوسی،۱۳۸۳: ۲۶۱) شناسایی کیخسرو با کمک نشانه هایی که سیاوش به اسب گفته بود (همان، ۲۸۸) و نیز صفات و روحیّات انسانی به کار رفته در توصیف آن، دلیل دیگری بر این باور است. در نهایت این اسب، درگذر اسطوره ای کیخسرو از جیحون، یار و مدد کار اوست و نقش خود را در رهایی او بخوبی ایفا می کند و او را بسلامت از رودخانه عبور می دهد (همان، ۲۹۶). این رفتار توتمیک بر این نکته تأکید می‌کند که از توتم و نیروی اتّحاد بخش و پایداری دهند و سرانجام توانایی اش در رهایی، استفاده شده است (حصوری،۱۳۸۴: ۹۷).

یکی از کارکرد های این عقیده، گذر موفّق او همراه با اسب، از آتش است (فردوسی،۱۳۸۳: ۲۱۵،۵۰۷-۱۲) که این همراهی در شکل آیینی کهن خود، نشان یکی بودن سیاوش و اسب است. از جمله کارکرد های دیگر آن، بنا به ابیات شاهنامه، کاربرد صفت «سیاه» برای این اسب (همان، ۴۹۵-۵۰۷) است. نام این اسب (شبرنگ بهزاد)، به همراه صفت سیاه در آن و سپس پوشیدن لباس سیاه در مرگ سیاوش، نشان همرنگ شدن و همراهی او و اسب است. برخی پژوهشگران به وجود تصویر اسب سیاه بر روی کوز لعابدار و آثار مینیاتوری، اشاراتی کرده اند (!حصوری،۱۳۸۴:۴۲) که سیاه بودن تصویر این اسب، بر ضرورتی اسطوره ای تأکید و فرضی بالا را تأیید می کند. از کارکردهای دیگر آن، ویژگی های خاصّ این اسب است. بنا بر ابیات شاهنامه، خاک نعلش به ماه می رسیده، (فردوسی، ۱۳۸۳: ۲۱۵، ۴۹۵) در روز کین، باد را در می یافته، (همان، ۲۶۱، ۲۲۰۵) قدرت «پرواز» داشته و می توانسته از نظرها پنهان شود (همان، ۲۸۸، ۳۲۰۸- ۱۱). این ویژگی ها نشان پری وار بودن و ایزد گونگی شخصیت سیاوش است و به طور تلویحی بر پری زادگی او دلالت می کند.

۱- ۶ ) شهادت خورشید گون سیاوش و جنبه های آیینی و قدسی آن

یکی دیگر از جنبه هایی که به طور ضمنی و تلویحی بر ایزد گونگی سیاوش دلالت دارد، شهادت خورشید گون اواست. داستان سیاوش، نمون درخشانی از شهادت است که ویژگی ممتاز آن، معصومیّت و آگاهی وی از سرنوشت شوم خویش است. پیشگویی سیاوش دربار شومی سرنوشتش، (فردوسی،۱۳۸۳: ۲۶۱) گواهی افراسیاب، فرنگیس و دیگر انسان ها بر بی گناهی او (همان، ۲۶۲) این مسأله را تأیید و از اصالت روایت اسطوره ای او حکایت می کند و نشان کیهانی بودن آن است. سپاهیان افراسیاب نیز در اشاره ای این کار را شایسته نمی‌دانند:

چرا کشت خواهی، کسی را که تاج

سری را کجا تاج باشد، کلاه

بگرید برو زار، با تخت عاج

نشاید برید، ای خردمند شاه

(همان،۲۶۲)

در این ابیات به ارتباط تاجداری (شاه) و کشته شدن بی گناه، توجّه زیادی شده که نشان می دهد مرگ سیاوش که به رستاخیز وی می پیوندد؛ می تواند گزارشی نو از آیین قربانی کردن «شاه» باشد که در این مفهوم داستان او با روایت ازدواج «دموزی» (

Demuzi

) و «ایننّا» (

Iininna

) اله

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.