پاورپوینت کامل رسانههای مورد استفاده اهل بیت (ع) برای احیای عاشورا ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رسانههای مورد استفاده اهل بیت (ع) برای احیای عاشورا ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رسانههای مورد استفاده اهل بیت (ع) برای احیای عاشورا ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رسانههای مورد استفاده اهل بیت (ع) برای احیای عاشورا ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :
مطالعه تاریخ عاشورا نشان میدهد که خاندان پیامبر(ع) پس از این حادثه سعی کردند برای حفظ خون سید الشهداء(ع) و فراموش نشدن آن از رسانهها و تریبونهای مختلفی که برای آنان ممکن میگردد، استفاده کنند. به یقین امکان بهرهگیری از رسانههای تبلیغاتی دردست قدرت برای اهل بیت وجود نداشت. رسانه ی نمازهای جمعه و منابر رسمی هم دردست قدرت بود و هرگز اجازه نمیدادند که در رثای عاشورا چیزی گفته شود.
مطالعه تاریخ عاشورا نشان میدهد که خاندان پیامبر(ع) پس از این حادثه سعی کردند برای حفظ خون سید الشهداء(ع) و فراموش نشدن آن از رسانهها و تریبونهای مختلفی که برای آنان ممکن میگردد، استفاده کنند. به یقین امکان بهرهگیری از رسانههای تبلیغاتی دردست قدرت برای اهل بیت وجود نداشت. رسانه ی نمازهای جمعه و منابر رسمی هم دردست قدرت بود و هرگز اجازه نمیدادند که در رثای عاشورا چیزی گفته شود.
از طرفی بدیهی است که صنعت چاپ که وجودنداشت وحتی کتابت امررایجی نبود که همگان قدرت آن را داشته باشند. لذا از رسانههای دیگری استفاده کردند. مهمترین رسانهای که باید از آن استفاده میشد، حافظه عمومی بود. برای بهرهگیری از حافظه عمومی، چه عاملی میتوانست نقش داشته باشد؟.
الف ـ رسانه شعر و ادبیات
اولین رسانهای که اهل بیت استفاده کردند،رسانه شعر وادبیات بود. خوشبختانه این صنعت را امویان نتوانسته بودند دراختیار خود بگیرند. شاید بتوان گفت تنها رسانهای که بنی امیه نتوانستند از آن بهره بگیرند رسانه شعر و ادبیات بود. سب خاندان علی تا حد لعن آن حضرت در خطبههای رسمی نماز جمعه، بسیار انجام شد ولی جالب آن است که اشعار سروده علیه آن بزرگواران و هجو ایشان چندان در تاریخ دیده نمیشود. اگر در اشعاری مانند اشعار ابن معتز عباسی کلماتی در نقد آل ابی طالب در دوران بنی العباس دیده میشود۱، هرگز با توهینهای همراه لعن وسب اهل بیت که در دوران بنی امیه وجود داشت، قابل مقایسه نیست. کتاب «النزاع و التخاصم فیما بنیامیه و بنیهاشم»، اثر تقیالدین مقریزی، به دفعات در قاهره و نجف منتشر شده است. مطالعه این کتاب نشان میدهد که هرگز یک قصیده در هجو اهل بیت(ع) هیچ شاعری نسروده است.
بالعکس برغم خفقان شدید دوره اموی، گاه حماسه سرایان درحضور دیکتاتوران و خونخواران اموی، شجاعتهای عجیبی از خود نشان میدادند و هنگامه میآفریدند. مثل کاری که فرزدق کرده است.۲ هَمّام بن غالِب معروف به فَرَزدَق از شعرای مشهور عرب در قرن اول و دوم هجری، قصیدهای که به صورت فیالبداهه در ستایش امام زین العابدین(ع) و در برابر هشام بن عبدالملک
سرود، معروف است. تاریخ سرودن این اشعار، دوران حکومت ولید بن عبدالملک اموى است. ولیعهد و برادرش هشام بن عبدالملک به قصد حج، به مکه آمده و به آهنگ طواف قدم در مسجدالحرام گذاشته است. او در هنگام طواف
به سمت حجر الاسود
رفت تا آن را استلام کند ولی به علت ازدحام جمعیت نتوانست به آن نزدیک شود. ناچار برگشت و در جای بلندی برایش کرسی گذاشتند و او از بالای آن کرسی به تماشای جمعیت پرداخت. در این میان امام زین العابدین(ع)
وارد شد و پس از طواف، به سمت حجرالاسود رفت. جمعیت با همه ازدحامی که بود، راه را باز کردند تا امام خود را به حجر الاسود نزدیک ساخت. اطرافیان هشام سخت شگفتزده شدند. یکی از آنها از هشام پرسید: «این شخص کیست؟» هشام با آنکه علی بن حسین(ع) را میشناخت، گفت: «نمیشناسم.» در این هنگام فرزدق با شهامت گفت: «ولی من او را میشناسم». او بر روی بلندی ایستاد و قصیده معروف خود در معرفی امام سجاد را سرود.۳ سرودن این اشعار برای فرزدق ارزان تمام نشد.زیراهشام دستور داد مستمری فرزدق را از بیت المال
قطع و خودش را نیز در «عسفان» بین مکه
و مدینه
زندانی کردند.»۴
مدح و ستایش امام در فضای خفقان سیاسی، آن هم در حضور هشام، نه تنها گواه شهامت و شجاعت
در خور تقدیر وی است، بلکه بر ارادت وی به این خاندان گواهی میدهد. افزون آنکه نشان دهنده این معناست که برغم آنکه امویان که زر وزور خودرا وقف رواج توهین وسب آل علی کرده بودند وتمام ائمه جمعه را با پول و قدرت خریده وموفق شدند تا از تریبونهای نماز جمعه سراسر سرزمین اسلامی سب و لعن علی را رواج دهند، معذلک نتوانسته بودند شعرا را خریداری کنند.این نکته در زندگی شاعران مسلمان آن دوره میدرخشد وموجب افتخار این گروه است. جالب آنکه زمانی که امام سجاد(ع) از زندانی شدن او مطلع شد، مبلغ دوازده هزار درهم برای او فرستاد. فرزدق این مبلغ را پس داد و گفت: «من مدح شما را برای رضای خدا گفتم، نه برای عطا.»
حضرت مبلغ را باز فرستاد و فرمود: «ما اهل بیت، چون چیزی به کسی ببخشیم، باز نستانیم.»۵
به نظر اینجانب کار فرزدق نوعی جبران تأسفی است که از درون وجدان فرزدق را آزار میداد. تأسف فرزدق از فاجعه عاشورا و از اینکه او نتوانسته درآن جریان کمک کند بوده است.طبری مینویسد: سال۶۰ ق فرزدق برای حج
به سوی مکه می
رفت و در منزلگاه صفاح
با امام حسین(ع) که از مکه به طرف کوفه میرفت، برخورد کرد.
قَالَ الْفَرَزْدَقُ: لَقِیَنِیالْحُسَیْنُ علیهالسلام فِیمُنْصَرَفِیمِنَ الْکُوفَه. فَقَالَ
:
مَا وَرَاکَ یَا أَبَا فِرَاسٍ؟!
قُلْتُ: أَصْدُقُکَ؟! قَالَ علیهالسلام: الصِّدْقَ أُرِیدُ!
قُلْتُ: أَمَّا الْقُلُوبُ فَمَعَکَ، وَأَمَّا السُّیُوفُ فَمَعَ بَنِیأُمَیَّه؛ وَالنَّصْرُ مِنْ عِنْدِ اللَهِ.
قَالَ: مَا أَرَاکَ إلاَّ صَدَقْتَ! النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَالدِّینُ لَغْوٌ عَلَیأَلْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ بِهِ مَعَایِشُهُمْ؛ فَإذَا مُحِّصُوا بِالْبَلاَ´ءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ.۶
«فرزدقمیگوید: چون از کوفه باز میگشتم، حسین(ع) مرا در راه دید و گفت: ای أبوفراس، پشت سرت چه خبر بود؟
گفتم: راستشرا بهتو بگویم؟! فرمود: آری، منراستشرا میخواهم! گفتم: دلهایکوفیان همه با توست؛ ولیکن شمشیرهایشان همه بر کمک و مساعدت بنیاُمیّه است؛ و یاری و نصرت هم از جانب خداست! فرمود: آری! این سخنیاستکه تو از روی صدق و راستیگفتی! مردم همگی بردگان و بندگان مال دنیا هستند و ادعای دینداری فقطکلام لغو و بیمحتوایی استکه بر سر زبانهایشان جاری است. پاسداریاز دینشان فقط در محدودهای استکه در پرتو آن، روزی مادی فراوانبهدستآورند؛ و چون با غِربالامتحانو ابتلا آزمایششوند، معلوممیشود که دینداران واقعی چهبسیار اندکاند.»
خود فرزدق در یک قصیدهای به این دیدار پرداخته وگفته است:
لقیت الحسین بأرض الصفاح
علیه الیلامق و الدرق۷
به نظر میرسد که سرودن ناگهانی فرزدق و قصیده معروفش در مسجد الحرام ودر نزد زائران بیت الله الحرام، آغاز تحول او و ترک تقیه در تشیع اوست. زیراهرچند از برخوردش با حسینبن علی(ع) علاقهاش به اهل بیت آشکار است ولی به هرحال تا قبل از این جریان، فرزدق در دربار خلفای اموی از جمله ولید۸ و سلیمان۹ و… حضور داشته و در تأیید جایگاه و مقام آنان اشعاری سروده است. برای نمونه درباره عبدالملکبن مروان
چنین سروده است
:
فالارض لله ولاها خلیفته
وصاحب الله فیها غیر مغلوب
زمین از آن خداست که آن را به دست خلیفهاش داده و صاحب خدا در زمین شکست نمیخورد.
جالب آن است که از آن پس، چنان در تشیع راد مردی نشان میدهد که به عنوان شاعر نامدار و پیشکوت، دیگر شعرارا نیز تحریک به مقاومت وراد مردی میکند. مثلاً نوشتهاند وقتی کمیتبنزیدبن اسدی «قصاید هاشمیات» را در مدح اهل بیت سرود، برای محک زدن اشعار خود، نزد فرزدق آمد. فرزدق پس از شنیدن اشعار او در پاسخ چنین گفت
:
«آفرین پسرم، خوب گفتهای که «از اراذل و اوباش دست برداشتهای و هرگز تیرت به خطا نخواهد رفت و گفتارت را تکذیب نخواهند کرد»… این اشعار را انتشار بده و با دشمن دست به گریبان شو که تو از همه گذشتگان و حاضران شاعرتری.»۱۰
فرزدق که کاملا از واقعه عاشورا سوخته وآزرده شده بود، اشعار زیادی در هجو بنی امیه بخصوص زیادبن ابیه۱۱ و معاویه سروده است.
به هرحال بعد از واقعه عاشورا شعرا در احیاء عاشورا هنگامه کردند. شعرایی که برای آنان شعر سرودن ارزان تمام نمیشد بلکه گاه با گفتن شعر جانشان را در کف دست خود قرارمیدادند. برای اثبات این مدعا کافی است کتاب «ادب الطف» آقای جواد شبر را مطالعه کنیم.
«أدبُ الطّف او شُعَراءُ الحُسین منَ القَرن الاوّل الهجری حتّی القرن الرّابع عَشَر» مجموعهای ۱۰ جلدی به زبان عربی است که به بیان اشعار و معرفی شاعران حسینی در طول ۱۴ قرن میپردازد. این مجموعه نگاشته مرحوم جواد شبر
از ادیبان از نویسندگان عراقی در دوره معاصر است.طف نام سرزمین کربلا
و نام کتاب به معنای ادبیات قیام عاشوراست.
مؤلف در این مجموعه پس از بیان مختصری از زندگی امام حسین
و حادثه عاشورا
به ترتیب تاریخی، شاعران و مرثیهسرایان قرن اول تا قرن چهاردهم هجری را معرفی و برخی اشعار آنها را بیان کرده است. در آغاز هر قرن نام شعرای آن قرن ذکر شده و در مواردی که شاعر در شعر یا مرثیه خود از افرادی نام برده، مؤلف به شرح حال آن افراد نیز میپردازد.
به گفته جواد شبر، مؤلف این مجموعه، کتاب در واقع بیان کننده ادبیات، احساسات و عقاید شیعه
در حادثه عاشوراست که در قالب شعر بروز کرده است.
مؤلف در مقدمه بیان میکند که در صدد این نبوده و نمیتوانسته که همه اشعار حسینی را گردآوری کند، بلکه هدف ارائه نمونههایی از شعر بوده است.
محمد جواد مغنیه
بر این کتاب مقدمهای نگاشته و در آن، شعر در رثای امام حسین را شعر رمزی میداند که اشاره به مبارزه با ظلم و ستم در همه زمانها و مکانها دارد.
این کتاب به سال ۱۴۰۹ ق توسط انتشارات دارالمرتضی در بیروت
منتشر شده است.
کتاب دیگری در سال ۱۳۸۰هـ.ش توسط استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی تحقیق و تصحیح و منتشرشده تحت عنوان «نسمه السحر بذکر من تشیع و شعر». مولف این کتاب شخصی است به نام ضیایی صنعانی (تولد۱۱۸۰ق). از این کتاب چنین استفاده میشود که سنت چنین بوده که کسانی که به جامعه اقلیت تشیع میپیوستند، شعری میسرودهاند. صاحب این کتاب، زندگی این اشخاص و اشعار آنان را از قرن اول ودوم تا قرن دوازدهم جمعآوری نموده است.
سنت دیگری که در ادبیات به جا مانده، این است که در تمام قصائد، به نحوی به حادثه عاشورا گریز زده شده است. در قصیدهای که دعبل نزد حضرت علیبن موسیالرضا(ع) انشاد کرد، از ستم وظلمی که در غصب خلافت براهل بیت روا شده، آغاز نمود و سرانجام به حادثه کربلا چنین اشارت کرد:
افاطم لو خلت الحسین مجدلا
وقدمات عطشاناً بشط فرات
اذا للطمت الخد فاطم عنده
واجریت انهاراً علی الوجنات۱۲
ای فاطمه، اگر حسین را که بر خاک کربلا افتاده و کنار فرات تشنه لب جان داده را در خیالت تصور کنی، بر گونه خود می
زنی و نهرهای آب بر صورت خود جاری می
کنی.
ب ـ رسانه نوحه سرائی:
نوحه در لغت به معنی گریه و زاری کردن به آواز بلنداست و در فرهنگها آن را «شعری دانستهاند که در مراسم سوگواری خوانده شود». تفاوت «مرثیه» با نوحه، عموم وخصوص است. مرثیه، هم در مدح ومنقبت وهم در عزا و سوگواری ارائه میشود؛ در حالی که نوحه فقط در عزا اجرا میگردد.
«نوحه» جنبه خبری ونقل خبر ندارد و فقط نوحهسرا با قوه خیال مطالبی را در غم فراق شخص از دست رفته میسراید.
نوحه سرایی برای واقعه عاشورا توسط سرایندگان، به خصوص بانوان نوحهسرا (نوّاحات)، یکی از تریبونهای بسیار مهم است که اهل بیت از آن بهره گرفتهاند و میتوان گفت که امام سجاد(ع) نخستین شخصی بود که شاعران را به سرودن شعر در رثای پدر بزرگوار و یاران باوفایش تشویق کردند. از جمله این شعرا، بشیر بن جذلَمْ بود. نا
م او در کتب تاریخی به چند گونه ثبت شده است: بشر بن جذلم، بشیر بن جذلم، بشر بن حذلم و بشیر بن حذلم.۱۳ از زندگی او خبری در دست نیست. از گفتگوی امام سجاد با ایشان معلوم میشود که پدرش نیز از شاعری بهره داشته است.
هنگام بازگشت کاروان اهل بیت از شام، امام سجاد(ع) با چند تن از اهالی مدینه مواجه شدند؛ یکی از آنان بشیر بن جذلَمْ بود. امام سجّاد(ع) او را شناخت و به او فرمود:ای بشیر، پدرت شاعر بود، تو هم از شاعری بهرهای داری؟ بشیر گفت: بلی، من خود نیز شاعرم. حضرت فرمود: «ابیاتی بگو و جلوتر از ما به مدینه برو و خبر ورود ما و مصیبت قتل سیدالشهدا(ع) را به مردم اعلام کن.»
بسیار جالب است به این نکته توجه کنیم که خبر قتل، مرگ و عزا را میتوان به صورت یک اعلان انجام داد ولی امام سجاد مایل است که این اعلان که اولین خبری است که به مرکز اسلام یعنی مدینه واصل میشود با یک شعر صورت گیرد. آن حضرت توجه داشتهاند که یک قطعه شعرلطیف، یک امرنه تنها ماندنی است، بلکه چیزی است که دراذهان پیروجوان جای میگیرد و با سرعت سرسام آورمنتشر میشود. شعر رسانه ایست که دارای موسیقی خاصی است که هر کس مایل است آن را زمزمه کند و برای دیگری نقل کند.شعر خودرا در چارچوب و محدودبه خاصی زندانی نمیکند. مرزها را در مینوردد و به سرعت گسترش مییابد.
ابنبطوطه در سفرنامه خود حکایت میکند که دریکی از شهرهای چین، قاضی شهر از او پذیرایی کرده و در مراسم پذیرایی زورقبانان بازیهایی میکردند و این امیرزاده به موسیقی ایرانی و آهنگهای ایرانی خیلی علاقه داشت و به خواهش و به دستور او زورقبانان شعری به فارسی میخواندند. ابنبطوطه که قدری فارسی میدانست، صورتی شکسته بسته از آن شعر را نقل کرده است. میگوید: «زورقبانان که میخواندند، امیر میگفت دوباره بخوانید، از سر بگیرید» و میگوید: «از بس تکرار کردند، من حفظم شد».۱۴ ما الان که نگاه میکنیم، این بیتی است از غزلی در بدایع سعدی
:
تا دل به مهرت دادهام، در بحر فکر افتادهام
چون در نماز استادهام، گویی به محرابم دری۱۵
رسیدن شعر سعدی به چین در زمان ابن بطوطه، یعنی قرن اوائل قرن هشتم، نشان دهنده سرعت سیر شعر است. شعر، سعدی را به شیراز ایران محدود نمیسازد وحتی درهمان زمان خودش یعنی قرن هفتم هجری به «کاشغر» میرساند. درگلستان آمده است که وقتی وی به جامع کاشغر درآمده، میشنود که در آن دیار اشعار پارسی سعدی رواج دارد.۱۶
به هرحال از جهت اهمیت شعر است که امام سجاد (ع) ترجیح میدهد خبرشهادت پدرش را بشیر با شعر اعلام دارد و نه با یک جمله عادی. بشیر این ابیات را ساخت و با گریه و صدای رسا بر مردم مدینه فراخواند
:
یا اهلَ یثرب لا مُقامَ لکم بِها
قُتِلَ الحسینُ و ادمعی مِدرارٌ
الجسمُ منه بکربلاءِ مضَرجٌ
والرأسُ منه علیَ القناهِ یُدارُ
یا أهل یثرب شیخکم و إمامکم
ما منکمُ أحدٌ علیه یُغارُ
۱ـ
ای اهل مدینه! دیگر در مدینه جای ماندن نیست، حسین(ع) کشته شد و اشک من به شدّت فرو میریزد.
۲ـ
بدن او در کربلا به خاک و خون آغشته شد و سرش بر نیزهها به گردش درآمد.
۳ـ ای اهل مدینه! امام حسین(ع) شیخ و امام شماست. آیا کسی از شما برای او غیرت نمیورزد؟
بشیر گوید مردم جمع شدند و من گفتم: امام سجاد(ع) با عمهها و خواهران در نزدیکی شهر فرود آمدهاند. زن و مرد، گریان و شیونکنان بیرون دویدند.
تأثیر این اشعار آن بود که برغم خفقان عجیب اموی برمدینه و مشت آهنین والی دست نشانده یزید در آن دیار، بی درنگ هیجان وشوری عظیم در میان مردم ایجاد شد. بر اثر شنیدن این اشعار، زنی در مدینه باقی نماند، جز آنکه از خانه بیرون رفت و مردم سیاه پوشیدند و فریاد گریه و ناله سر دادند. برخی از خانمها نیز به پیروی از بشیر به نوحه سرایی پرداختند.
به این سند توجه کنید:
«راوی نقل میکند که در همان وقت جاریهای را دیدم که این ابیات سوزناک را فریاد زنان میخواند
:
۱ـ
نعی سیّدی ناع نعاه فأوجعا
و أمرضنی ناع نعاه فأفجعا
۲ـ
فعیّنّی جودا بالدّموع و اسکبا
وجودا بدمع بعدد معکما معا
۳ـ
علی من دهی عرش الجلیل فزعزعا
فأصبح هذا المجد و الدین أجدعا
۴ـ
علی ابن نبیّ اللّه و ابن وصیّه
و ان کان عنّا شاحط الدّار اشسعا
۱ـ
خبردهندهای، خبر مرگ مولای مرا داد و دلم را به درد آورد. با آن خبر مرا بیمار ساخت و اندوهگین کرد.
۲ـ
پس ای چشمها فراوان اشک بریزید، باز هم اشک بریزید و با هم اشک بریزید.
۳ـ
بر آن کسیکه مصیبت او، عرش خدای بزرگ را به لرزه درآورد. پس این مجد و بزرگی و دین، ناقص و خوار گشتند.
۴ـ بر پسر دختر پیغمبر و جانشین او گریه کن! اگرچه منزل و سرای او از ما سخت دور است.۱۷
شعرای عرب در قرون اولیه پس از عاشورا با بیان مصیبتهای سالار شهیدان و حمایت از قیام آن حضرت در عرصه شعر و ادب، فعالانه وارد عرصه شدند. کمیت اسدی، سید اسماعیل حمیری، دعبل خزاعی، منصور نمری، عبدی کوفی و دهها تن دیگر در این راه فعالانه کوشیدند. طلایهدار آنان کمیت بن زیاد اسدی (م ۱۲۶ق) بود که بهترین اثر در میان آثار رثایی عصر اموی، یعنیهاشمیات، از این شاعر است.:
کمیت در ایام تشریق در منى بر امام صادق(ع) وارد شد و اجازه خواست تا براى حضرت از اشعار خود بخواند.
حضرت فرمودند: این ایام بسیار شریف و باارزش است.
کمیت عرض کرد: این اشعار درباره شما سروده شده
!
امام چون این جواب را بشنید فرمود تا یاران و همراهانش جمع شوند و به کمیت هم اجازه داد تا شعرش را بخواند۱۸
کمیت شروع به خواندن کرد، به نحوى که صداى گریه همه بلند شد تا رسید به این اشعار
:
کأنَّ حسیناً و البهالیلُ حولَهُ
لأسیافهم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 