پاورپوینت کامل غزلوارگی در اشعار موسیقی قومی ایران ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل غزلوارگی در اشعار موسیقی قومی ایران ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غزلوارگی در اشعار موسیقی قومی ایران ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل غزلوارگی در اشعار موسیقی قومی ایران ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

اندیشه غزل در موسیقی قومی از دو جهت قابل بررسی است: اول این که این اندیشه خود به طور فرهنگی و اساسی در این موسیقی موجود بوده و دوم این که با گسترش فرم کلاسیک آن در ادبیات ایران، موسیقی قومی از آن تاثیر پذیرفته و مشابه آن را در موسیقی خود به کار گرفته است.

اندیشه غزل در موسیقی قومی از دو جهت قابل بررسی است: اول این که این اندیشه خود به طور فرهنگی و اساسی در این موسیقی موجود بوده و دوم این که با گسترش فرم کلاسیک آن در ادبیات ایران، موسیقی قومی از آن تاثیر پذیرفته و مشابه آن را در موسیقی خود به کار گرفته است. دو تفاوت عمده درغزل کلاسیک و ابیات غزلواره در موسیقی قومی دیده می شود: یکی فقدان پیگیری در تعدد ابیات در اشعار موسیقی قومی و دیگر نبود اوزان افاعیل عروضی است. تعداد اشعارغزل در ادبیات کلاسیک از هفت تا بیش از دوازده تا است که این حالت در اشعار موسیقی قومی دیده نمی شود و حد اکثر آن تا دو سه بیت و گاه در شکل مثنوی بیشتر است و دیگر این که اوزان اشعار موسیقی قومی بیشتر بر پایه اسلوب هجایی با گویش های قومی مُدوّن می شوند. با وجود این دو تفاوت، کاربرد اندیشه غزل درفرهنگ موسیقی دستگاهی و قومی دارای همسانی اند. تعریف شعر “مخیل و مقفا و موزون” است و در بطن غزل احساس های عاشقانه و عرفانی را می بینیم و گفته شود که این کلیت نیز در ابیات موسیقایی قومی عاشقانه نیز موجود است.

ابیات موسیقی قومی مانند ابیات موسیقی دستگاهی در فرم های متفاوت اجرا می شوند که یکی از عمده ترین آنها فرم آواز بدون متر است و البته این فرم اساس سیستم مدال را در دو موسیقی قومی و دستگاهی تبیین می کند. این بدان معنا است که صورت آواز، فشرده ترین محتوای مدال را در خود دارد و از همان آغاز آواز که عمدتاً با تحریر شروع می شود، اندیشه مدال آواز را معرفی می کند (در مقاله مانند “دستگاه شناسی: نگاهی تاریخی تئوریکی” \ سایت انسان شناسی و فرهنگ به این نکته پرداخته ایم).

کابرد غزل در موسیقی کلاسیک ایرانی (دستگاه)، سابقه ای دیرینه دارد که دست کم اسناد آن از سده هفتم هجری درمقدمه محمد بیستون بر دیوان سعدی در نزدیک به سی و چند سال بعد از وفات سعدی یا نوشته منسوب به محمد گلندام درمقدمه ای با همین نام بر دیوان حافظ در زمان حافظ و یا خواندن غزل حافظ از سوی عبدالقادر مراغی و هم چنین اشاره ی عبدالقادر به “متغزّلان عجم” (فصل دوازدهم، مقاصد الالحان، اهتمام بینش) و آواز خواندن خنیاگر چینی بر روی کشتی در شهر خنسا در چین برای ابن بطوطه و غیره همه از کهنگی کاربرد این فرم در موسیقی کلاسیک ایرانی سخن می گویند. کاربرد نوعی شعر فارسی در موسیقی که در گذشته به آن “غزل” می گفته اند و آنرا در برابر “قول” یا شعر عربی می شناخته اند خود موضوع دیگری است که به آن اشاره شد است.

تفاوت و تشابه اشعار احساسمند لیریک در موسیقی قومی که در محتوا با غزل کلاسیک ایرانی همسانی دارد، موضوعی است که می بایست به موازات اعتبار پیوستگی اندیشه سیستم مدال موسیقی قومی و دستگاهی از آن سخن گفت. ما در بسیار گفته ها از ارتباط پیوسته سیستم مدال موسیقی قومی و دستگاهی سخن گفته ایم و شاید کمتر به موضوع مطابقت ماهوی احساسمندانه غزلوارگی شعر قومی با نوع غزل هایی که درموسیقی دستگاهی خوانده می شوند به جستجو پرداخته ایم. گذشته از گونه های احساسمند که در دو گونه شعر قومی و کلاسیک ایرانی موجود است، گاه مضامین مشابه هم یافت می شود که وجود تشابه را در این دو فرم به هم نزدیکتر می سازد. اگرچه درموسیقی اقوام و نگاه تطبیقی آن از زاویه محتوا با اشعار کلاسیک، به پژوهش دسته جمعی نیاز هست، با این حال، گمانم این است که دوبیتی های باباطاهرکه راه خود را به موسیقی دستگاهی ایران باز کرده، نزدیکترین و عام ترین گونه ای از شعر قومی باشد که از نگاه محتوا در بعض موارد به اشعار کلاسیک مشابهند. روشن است که موسیقی دستگاهی، سازمانبندی کلاسیک دارد (مفهوم کلاسیک را در این زمینه در دو فصل یازده و دوازده در کتاب مقدمه ای بر موسیقی شناسی قومی توضیح داده ایم) که از اشعار کلاسیک شعرای ایرانی بهره می برد و در مقابل، موسیقی قومی از سازمانبندی موسیقی اقوام بهره می برد که سیستم های مدال موسیقی قومی را به کار می گیرد؛ با این حال، می بینیم که نمونه های اشعار موسیقی قومی به صراحت جایگاه خود را در ردیف موسیقی کلاسیک ایران گشوده و همانگونه که اشاره کردیم نمونه آن دو بیتی های باباطاهر است. من در اینجا به دنبال این پرسش نیستم که چگونه اشعار باباطاهر یا هر شعر موسیقی قومی راه خود را به موسیقی دستگاه گشوده، بلکه می خواهم نشان دهم که اندیشه غزل کلاسیک ایرانی تشابهات خود را در اشعار موسیقی قومی پرورانده و البته از یک دیدگاه این می تواند یک نگاه جهانشمول باشد، چرا که احساس های عاشقانه انسان سرمنشاء های مشترک دارد و این احساس عاشقانه در دو گونه شعر کلاسیکد و قومی نیز درخور توجه است. حال به این دوبیتی از باباطاهر توجه شود: “ز دل نقش جمالت در نشی یا – خیال خط و خالت در نشی یا \ مژه سازم بگرد دیده پرچین – که خون ریژه خیالت در نشی یا”. مترجمان انگلیسی این دوبیتی در سال ۱۹۰۲ (

Edward Heron Allen & Elizabeth Curtis Brenton

) واژه “نشی” را “نشود” ترجمه کرده اند (ص۴۲) که اگر ترجمه درستی باشد، همراه با “در نشی یا” معنی “بیرون نمی شود” را می دهد و معنی شعر می شود “نقش جمال تو از دل بیرون نمی شود – خیال خط و خالت (از دل بیرون) نمی شود \ مژگانم را در اطراف دیدگانم پرچین می سازم – چقدر خیال تو خون ریز است (که از دل) بیرون نمی شود. اگر چه نقش بستن روی یا خیال در دل یک مضمون عام است با این حال به گفته ای مشابه از حافظ توجه کنیم که می گوید: “هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود – هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود”. باباطاهر در دوبیتی بالا می گوید: “خیال نقش تو از دل بیرون نمی شود” و حافظ هم می گوید: “هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود” و این یکی از نکات نزدیک حالت تغزلی شعر قومی با شعر کلاسیک است. البته مشابه این گونه مضامین کم نیستند و اگر به این نیم بند (نقش بستم رخ زیبای تو بر خانه دل) هم توجه کنیم درک مشابهی از آن می توان برداشت می نمود.

باباطاهر در دوبیتی دیگر می گوید: “دلا پوشم ز هجرت جامه نیل- کشم بار غمت چون جامه بر ذیل \ دم از مهرت زنم همچون دم صبح – ازین دم تا دم صور سرافیل” (همان). این مضمون کاربرد “نیلی” برای خود خوار انگاشتن و خود رسوا ساختن در ادبیات کلاسیک نیز مرسوم است و سعدی هم همین مضمون را در این بیت: “یا مکش بر چهره نیل عاشقی – یا فرو بر جامه تقوی به نیل” به کار می برد. نمونه دیگر آن: “یا مرو با یار ارزق پیرهن – یا بکش بر خانمانت خط نیل”. یک نمونه آن در سبک هندی از زبان صائب تبریزی چنین است: “یوسف از غیرت آن نرگس نیلوفر رنگ – رفت تا مصر که در نیل زند پیراهن”. اشاره کردیم که این مفهوم “نیلی کردن جامه” از تفکر شعری اقوام به غزل فارسی سرایت کرده یا از شعر کلاسیک ایرانی به تفکر اشعار قومی، موضوعی است بیرون از این نوشته، اما هرچه هست این است که این دو مفهوم در کاربرد تغزل در دو گونه شعر کلاسیک و قومی ایران به کار رفته است.

در بالا یاد کردیم که مطالعه تطبیقی غزلوارگی در موسیقی اقوام ایران به پژوهش دسته جمعی موسیقی شناسان و ادیبان موسیقی قومی در ایران نیاز دارد و البته یک نفر به آن همه آگاهی واقف نیست. من تنها به مقداری از ادبیات موسیقایی حوزه های لرستان و ایلام و بختیاری واقف هستم که در اینجا اشاره هایی به غزلوارگی چند بیت از اشعار موسیقی قومی لرستان خواهم داشت.

یک شب در خانه یکی از دوستانم در بتسدای مریلند مهمان بودم که آن شب، آقای دکتر زرین کوب همراه همسرشان خانم دکتر قمر آریان آنجا حضور داشتند. مجلس ما، پنج نفر بود و بعد دو نفر دیگر بعد از شام آمدند. خانم دکتر آریان از من خواستند چند بیت آواز لری بخوانم. من این ابیات را خواندم که ابتدا ترجمه فارسی آنها را می نویسم. آن چند بیت اینها بودند: “ماه نو از پنج دری خانه شعله برکشیده است – به گمانم چهره یارم می باشد که به من سر کشیده است” و دیگری: “اگر آن چنان که من برای تو هستم و تو هم برای من چنین می بودی – به گمان خاطرم تو هم دیوانه می شدی” و دیگری: “بار رفتن بربندید تا از این منزلگه دلگیر کوچ کنیم – دوستی را یا خاک می برد یا دوری از وطن” و دیگر: “ای روزگار اگر می خواهی به من لطف کنی، زودتر سپری شو – مرا مانند برف نسار در سایه کوه نشانده ای” و دیگری: “تو گفتی [این عشق] مانند پرتگاه کوه است و کس نمی تواند از آن بگذرد – مگر این نیست که سودا دلی بر آنجا راه می سپارد”. از من خواسته شد تا ترجمه ابیات را بگویم، و وقتی ترجمه آنها را گفتم، خانم دکتر آریان اشاره کردند که محتوای این ابیات شبیه به ابیات دوران اوایل اسلام سروده شده اند و به محتوای غزلوارگی آنها اشاره کرد.

به این نیم بیت توجه بیشتر شود که می گوید: “بار رفتن بربندید تا از این منزلگه دلگیرکوچ کنیم” آنگاه دانسته می شود که تا چه اندازه بار جدایی و اندوه در آن نهفته است که ممکن است ما را به یاد این نیم بیت از حافظ بیاندازد که می گوید: “فسالوا حالها عن الاطلال” (خانه آباد فرو ریخته حال سرگذشت او را از ویرانه ها پرسش کنید). این را بگویم که محتوای بیشتر اشعار آوازی لری حالتی نستالژیک با باری از اندوه فراق

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.