پاورپوینت کامل خداوند به مثابه عاشق اول ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خداوند به مثابه عاشق اول ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خداوند به مثابه عاشق اول ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خداوند به مثابه عاشق اول ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
مورخان دریافته اند آیین تصوف قابلیت چشم گیری در جذب توده ها و نفوذ در فرهنگ عامه داشته است. خوانش صوفیه از قرآن از طریق جذب شخصی مرشدان پرهیزگار و آثار ادبی گسترده ای انتقال یافته است که بیشتر آن در قالب شعر و آوا است. الهی دانان و فقهای اسلام ترجیح می دادند که رساله های خشک و رسمی خویش را به زبان عربی، که زبان جهانی مسلمانان در عرص علم و دانش بود، بنگارند.
چیتیک در این مقاله از راه قرآنی تصوف سخن میگوید و عشق را گنج شایگان کیهانشناسی سنتی معرفی میکند
مترجم: فرحناز آیتاللهی / مورخان دریافته اند آیین تصوف قابلیت چشم گیری در جذب توده ها و نفوذ در فرهنگ عامه داشته است. خوانش صوفیه از قرآن از طریق جذب شخصی مرشدان پرهیزگار و آثار ادبی گسترده ای انتقال یافته است که بیشتر آن در قالب شعر و آوا است. الهی دانان و فقهای اسلام ترجیح می دادند که رساله های خشک و رسمی خویش را به زبان عربی، که زبان جهانی مسلمانان در عرص علم و دانش بود، بنگارند. با این همه، آنها آن دسته از آثارشان را که در میان عام مردم محبوب بود به فارسی، ترکی، زبانهای دیگر و حتی خود عربی می نوشتند. شاعران شعرهایشان را به زبان خود می سرودند و شعر به وسیله ای زیبا و در دسترس برای تعالیم صوفیه تبدیل شد. برای مثال مثنوی جاودانه جلالالدین رومی قرآن پارسی نامیده می شود، این نه به آن دلیل است که آن دو شباهت ظاهری ای با هم دارند بلکه، به آن خاطر است که مولانا قادر بود به زبانی غیرفنی، روزمره و قابل فهم هر فارسی زبانی را به خود جذب کند؛ چیزی که خود آن را «اصلِ اصلِ اصلِ دین مذهب می نامید» توصیف شایسته ای از خود قرآن که زیربنای هر چیزی در جهان اسلام است.
عشق موضوع محبوب صوفیه
مضمون اصلی محبوبترین اشعار، مخصوصاً اشعار صوفیان، عشق است با تمام فراز و فرودهایش و شادی ها و غمهایش. مرزهای تصوف به عنوان نوعی انسانشناسی کیهانی و معنوی را چه بسا بتوان با نگاه کردن به چند آی قرآنی دربار عشق و نحو درک آنها دریافت. آیهای که عموماً بیش از همه نقل شده است بی شک این آیه است: خدا قومی را که بسیار دوست میدارد خواهد آورد که آنها هم خدا را دوست دارند، به طور خلاصه خدا آنها را دوست دارد و آنها او را. احمد سمعانی، در مقام الهیدان، بیان می کند که خداوند از زیباترین اسمائش در قرآن نام می برد تا برای بندگانش روشن کند که آنها نباید صفات الهی را برای خود به کار ببرند و باید بپذیرند که این صفات متعلق به خداوند است. جلال از آن خداوند است و خواری از آن انسان؛ علم از آن اوست و جهل از آن آنها. قدوسیت از آن اوست و تلوث از آن آنها؛ حیات از آن اوست و ممات از آن آنها، وحدت از آن اوست و کثرت از آن آنها؛ خداوند این گونه سخن می گوید. اما «وقتی او خبر از عشق داد، درست همانطور که آن را برای خود تصدیق نمود برای ما نیز تبیین کرد ـ او آنها را دوست دارد و آنها نیز او را.»
خدا و آدم: عاشق و معشوق
دقت کنید که در این آیه از خداوند و انسان به عنوان عاشق و معشوق یاد می شود. توحید ما را به این واقعیت آگاه می سازد که هیچ عاشق و معشوق حقیقی ای به جز خداوند نمی تواند وجود داشته باشد. پس چگونه میتوان انسان را عاشق خداوند نامید؟ چرا او باید متعلق به عشق خداوند باشد؟ می توانیم با این حدیث پیامبر آغاز کنیم «خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد». با عنایت به توحید، این بدان معناست که هیچ چیز جز خداوند حقیقتاً زیبا نیست و تنها عاشق حقیقی خداست. به هر روی، خداوند انسان را بر صورتی زیبا آفرید «شما را به نیکوترین صورتها بیافرید». صورتهای ما زیباست زیرا خداوند ما را بر صورت خویش آفرید. که این به آن معناست او ما را با زیباترین اسماء صورت داد. خدا زیبایی را دوست دارد؛ بنابراین زیبایی صورت های انسانی را دوست دارد به عبارتی، او تجلی اسماء حسنای خود را در خلقت دوست دارد.
گنج پنهان عشق
پس نخست این پرسش مطرح است که چرا جهان را آفرید؟ او در قرآن میفرماید جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند (۵۱:۵۶) که عبارت آخر را می توان چنین نیز معنی کرد: «مرا خدمت کنند». ایفای نقش کامل انسان به عنوان خلیفهالله نیازمند خدمتگزاری برای خداست و چه خدمتی بالاتر از اینکه فرد خودش را نفی و خدا را تصدیق کند، صفات رذیله اش را نابود و صفات الهیاش را احیا کند. اما خدمتگزاری/پرستش چه ارتباطی با عشق دارند؟ در اینجا متون اهل تصوف ترجیح می دهند که پاسخ را از زبان حدیثی قدسی نقل کنند: «من گنجی پنهان بودم، می خواستم شناخته شوم بنابراین خلق را آفریدم تا مرا بشناسند». به عبارت دیگر، خداوند جهان را آفرید زیرا او، همچنان که در این حدیث قدسی از عشق متقابل سخن به میان آمده، انسان ها را دوست دارد؛ پس به آنها توانایی شناخت او و عشق ورزی متقابل به او را داده است. انسان با احیای فطرت خویش، خود را در مقام خادم خداوند باز می شناسد و پروردگارش را مالک اسماء حسنی، که عاشقانه ترین نام ها نیز هست، می داند. زیرا زیبایی باعث جذب عشق می شود. به عبارت دیگر، این بازشناسی عشق انسان را به جانب خداوند برمی گرداند و عشق نیازمند خدمتگزاری پرشور و خالصانه است.
زیبایی وجه الهی
پس عاشقی جز خداوند وجود ندارد و خداوند انسان را دوست دارد، به عبارت دیگر، انسان بر «صورت» یا به هیئت خدا آفریده شد زیرا که او بازتاب زیباترین اسماء خداوند است. و هیچ معشوقی جز خداوند نیست به بیانی دیگر، انسان، خدا و تنها خدا را دوست دارد چه آن را بداند چه نداند؛ زیرا تنها خداوند زیباست؛ و هم عشق جذب زیبایی اش می شود. نویسندگان صوفی بهویژه مشتاق بیان این حقیقت بوده اند زیرا آن را برخلاف باور عموم مردم دانسته اند که میگویند ما عاشق فلان فرد یا شیء هستیم. درواقع در قرآن آمده است که مردم را آرایش حب نفسانی که عبارت از میل به زنها و فرزندان و همیانهای زر و سیم و اسبهای نشاندار نیکو و چهارپایان و مزارع و املاک است در نظر زیبا و دلفریب است. اما چرا اینها دلفریب به نظر میرسند؟ زیرا انسان خدا را دوست دارد و زیبایی وجه الهی را در نشانه هایش میبیند بی آنکه از این موضوع آگاه باشد. همانطور که مولانا میگوید، متعلقات عشق چیزهایی هستند که با صفات الهی به اصطلاح آبطلاکاری شده اند. آدمیان باید تلاش کنند تا دریابند که آنچه نسبت به آن عشق می ورزند نه خود آن چیزها بلکه خداوند است.
هدف عاشقانه خلقت
بنابراین هدف از آفرینشگری خداوند، آنطور که احتمالاً عدهای فکر میکنند ایجاد دنیایی در آن بیرون نبوده است بلکه، خداوند و معشوق هایش می خواستند در کنار یکدیگر باشند همانطور که قبل از خلقت بودند. مولانا این بازی عشق را چنین توصیف میکند که ما جملگی عادت کرده بودیم همچون ماهیانی در اقیانوس وحدت الهی غوطه خوریم بیآنکه از تمایزمان با آب آگاه باشیم. آنگاه خداوند ما را به زمین خشک می افکند، به قلمرو جدایی، حسرت، درد و رنج. تنها با چشیدن طعم جدایی است که میتوانیم لذت آب را به خاطر آوریم و مشتاق بازگشت به آن شویم. وقتیکه بازگردیم بار دیگر در اقیانوس وحدت با آگاهی کامل از لذت عشق بهکمالرسیده شنا خواهیم کرد.
من او را دوست دارم
<
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 