پاورپوینت کامل هایدگر و ما ایرانیان ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هایدگر و ما ایرانیان ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هایدگر و ما ایرانیان ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هایدگر و ما ایرانیان ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

دکتر منوچهر آشتیانی دانش‌آموخته‌ی فلسفه از دانشگاه هایدلبرگ (۱۹۷۱) و از دانشجویان کارل لویت و هانس گئورگ گادامر بوده است. «گفتارهایی پیرامون شناخت مناسبات اجتماعی» (۱۳۸۱)، «جامعه‌شناسی شناخت (مقدمات و کلیات)» (۱۳۸۳)، «ماکس وبر و جامعه‌شناسی شناخت» (۱۳۸۳)، «جامعه‌شناسی شناخت ماکس شلر» (۱۳۸۳)، «جامعه‌شناسی شناخت کارل مانهایم» (۱۳۸۴)، «کارل مارکس و جامعه‌شناسی شناخت» (۱۳۸۶)، «درآمدی به بحران جامعه‌شناسی جهانی معاصر» (۱۳۸۸) و «جامعه‌شناسی تاریخی» (۱۳۹۱) از جمله آثار اوست. آشتیانی از معدود دانشجویان ایرانی بوده است که به دیدار هایدگر در فرایبورگ رفته و چند جلسه با او ملاقات داشته است.

چند پرده‌ از جلسات ملاقات با هایدگر

دکتر منوچهر آشتیانی دانش‌آموخته‌ی فلسفه از دانشگاه هایدلبرگ (۱۹۷۱) و از دانشجویان کارل لویت و هانس گئورگ گادامر بوده است. «گفتارهایی پیرامون شناخت مناسبات اجتماعی» (۱۳۸۱)، «جامعه‌شناسی شناخت (مقدمات و کلیات)» (۱۳۸۳)، «ماکس وبر و جامعه‌شناسی شناخت» (۱۳۸۳)، «جامعه‌شناسی شناخت ماکس شلر» (۱۳۸۳)، «جامعه‌شناسی شناخت کارل مانهایم» (۱۳۸۴)، «کارل مارکس و جامعه‌شناسی شناخت» (۱۳۸۶)، «درآمدی به بحران جامعه‌شناسی جهانی معاصر» (۱۳۸۸) و «جامعه‌شناسی تاریخی» (۱۳۹۱) از جمله آثار اوست. آشتیانی از معدود دانشجویان ایرانی بوده است که به دیدار هایدگر در فرایبورگ رفته و چند جلسه با او ملاقات داشته است.

******

سخن گفتنِ تنی چند از ما ایرانیان درباره‌ی اکثر فلاسفه‌ی غرب (اروپا)، بیشتر به تماشای یک خیمه‌شب‌بازی شبیه است. بهت‌زده به چیزی کودکانه می‌نگریم که اساساً نه می‌دانیم و نه متأسفانه می‌توانیم بدانیم واقعیت پشت آن چیست!

ملت‌ها و فرهیختگانی که افکار به‌اصطلاح فلسفی خود را در آشنایی با فلسفه‌ی کهنسال و جاویدان یونان و به‌خصوص با پارمنیدس (

Parmenides

) و هراکلیتوس (

Heracleitos

)، فیلسوفان سکون هستی و حرکت وجود، تا اشراق افلاطون و مشاء ارسطو و تا زمان ما، آغاز و طی کرده‌اند و با آن‌ها اندیشیده و زیسته‌اند، از «وجود» (

n

) به «معرفت» (

Episteme

) رسیده‌اند و چند سیر تفکر آن‌ها تا به امروز گرفتار نبضان و چالش بین «خرد» (

Logos

)، به اشکال عقلانی و غیرعقلانی آن (!) و «خداوند» (

theos

) با جلوه‌های ساکرال و سکولار آن‌ بوده است. مع‌الوصف ما با رجحان هم آگاهانه و بیم ناآگاهانه‌ی «عقل بر وجود» روبه‌رو هستیم و (البته نه فقط) با این ترجیح، آن‌ها از مرحله‌ی «انسان ابله» (

homo stipidus

) به مقام «انسان خردورز» (

homo sapiens

) رسیده‌اند!

یکی از چند پیامد مهم این ترجیح، اهمیت دادن به «خرد تاریخی و اجتماعی» آدمی و درک لزوم نقد و ماورای‌ نقدِ (متاکریتیکِ) این خرد است که در نتیجه، راه به‌سوی آزادی اندیشه گشوده شده و بازمانده است!‌ زیرا به قول تحسین‌آمیز هگل (

Hegel

)، در «فلسفه‌ی تاریخ جهانِ» او، «تاریخِ جهان (و مقصود او، جهان تاریخ است) گسترش عقل است، من حیث استشعار به آزادی.»۱

حال برعکس آن، ملت‌ها و صاحب‌فکرانی که بر «وجودشناسی» تکیه و تأکید نموده و آن را بر «شناخت‌شناسی» (اپیستمولوژی) مرجع دانسته‌اند، به‌خصوص ملت‌های کهنسالی مانند ملل هند، چین و مصر، قرن‌هاست گرفتار «وجودپرستی» (

Philo-ousia

و نه

Philo- sophia

) و به تبع آن، دچار بیماری مسری (اپیدمی) گرایش به ستایشِ «کاریزما» و «دسپوتیسمِ عرفی و شرعی» و نیایش «رهبر» (مانندِ شاه، خدیو و خاقان، مهاراجه، فرعون و نظیر این‌ها) گردیده‌اند!

اکنون در پایان فعلی (و نه تاریخی) این ماجرای ملال‌آور عبرت‌انگیز، فیلسوفانی مانند هایدگر در دیار عقل پدید آمده‌اند که مانند مارکس، ولی به معنایی دیگر، از «فراموشی وجود» (

Seinsvergessenheit

) سخن می‌رانند. لازم است یادآور شویم که این احساس فرقت غم‌آلودِ (نوستالژیک) آن‌ها، با شرح تاریخی بسیار مختصری که دادیم، به‌هیچ‌وجه مانند ناله‌ی «هرکسی که او دور ماند از اصل خویش/ بازجوید روزگار وصل خویشِ» مولانا و عرفای شرق نیست، ولی شگفتا که مانند بدیل شرقی آن، روی به‌سوی ستایش رهبر معظمی مانند هیتلر (و موسولینی و فرانکو) دارد و مانند هایدگر محترم ما، او را (یعنی ابله سفاک و متوهمی مانند هیتلر را) در یکی از سخنرانی‌های معروف خود، «عقل مطلق تاریخ» (

obsoluter Geist der Geschichte

) می‌نامد و به‌عنوان استاد دانشگاهی که استاد معظم خود هوسرل را در مراعات خواست فاشیست‌ها از کار برکنار کرد، به مداحی هیتلر می‌پردازد.

نگارنده لازم است اینجا موقع را مغتنم بشمارم و یادآور شوم که استاد اینجانب کارل لویت (

Löwitch

) در سمینار دانشگاهی خود علیه مداحی هیتلر توسط هایدگر، در حضور ما دانشجویان، به طنز و طعنه گفت: عجبا که این استاد معظم ما (و استاد خود لویت) به پیامد قول خود وفادار نماند؛ زیرا اگر هیتلر عقل مطلق تاریخ بود، پس می‌بایست هایدگر بعد از آنکه استالین او را به خاک فلاکت نشاند، استالین را «عقل مطلق تاریخ» معرفی می‌کرد!

نگارنده با این گفتار مقدماتی که قدری به درازا کشید، ولی جان و روحِ کلام را بیان کرد، مایل است این نکته را متذکر شود که هیاهوی بعضی از ما ایرانی‌ها پیرامون هایدگر، هیاهویی برای هیچ یا جلب مقام و منزلت نزد عوام، یعنی بدتر از هیچ است!

حال برای حفظ طراوت ساحت کلام، لازم است چند کلمه‌ای از خاطرات خود راجع به هایدگر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.