پاورپوینت کامل تمهید نظریه ای برای شناخت جهان ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تمهید نظریه ای برای شناخت جهان ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تمهید نظریه ای برای شناخت جهان ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تمهید نظریه ای برای شناخت جهان ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
هرمان اوزنر در درسگفتاری شایان تحسین این طبقهبندی درخشان را توصیف میکند که تحت تأثیر آکادمی افلاطون انجام گرفت و برای قرنها فرم پژوهش علمی را تعیین کرد. وی مینویسد: «نهتنها آفرینش علم یونانی بلکه بهطور کلی، آفرینش فرهنگ یونان باستان کار دو یا حداکثر سه نسل است؛ یعنی نسل افلاطون و ارسطو و پیروان بلافصل آن دو. هیچ صفحهای در تاریخ بشر رویدادی همانند این را ثبت نکرده است.»
در چه صورتی فلسفه و علم مسأله غامضی برای مورخ معرفت شناسی می شود؟
هرمان اوزنر در درسگفتاری شایان تحسین این طبقهبندی درخشان را توصیف میکند که تحت تأثیر آکادمی افلاطون انجام گرفت و برای قرنها فرم پژوهش علمی را تعیین کرد. وی مینویسد: «نهتنها آفرینش علم یونانی بلکه بهطور کلی، آفرینش فرهنگ یونان باستان کار دو یا حداکثر سه نسل است؛ یعنی نسل افلاطون و ارسطو و پیروان بلافصل آن دو. هیچ صفحهای در تاریخ بشر رویدادی همانند این را ثبت نکرده است.»
میتوان آنچه را فرهنگ یونانی به بار آورده بود تنها با یادآوری این نکته دریافت که در آن فرهنگ عبارت از ساختن یک کل از اجزای پراکندهاش نبود؛ بلکه ایده علم بدانگونه که افلاطون در ذهن داشت و ارسطو آن را ابقا کرد و تعمیم داد عبارت از یک کل «الی» حقیقی بود و بنابر تعریف ارسطو از آلی، کلم قدم بر اجزا است.
فلسفه جدید نمیتوانست به مهمترین نتایج خود دست یابد مگر آنکه این ایدهآل باستانی را مستقلا و به ابتکار خود کشف کند و به آن حیاتی تازه ببخشد. البته در اعصار میانه این ایدهآل هرگز محو نشد. توماس آکونیاس پیرو بزرگ ارسطو بود و در چارچوب روح فلسفه جامع آن متفکر یونانی زندگی و پژوهش میکرد. او در اثر خویش در مجموع میکوشد تا نه فقط علم زمان خویش را [با ایمان] ترکیب کند بلکه آثارش از طرحی منسجم و شاخص الهام میگیرند.
گرچه آکویناس میپذیرد که ادعاهای خرد فلسفی و علمی عظیماند؛ اما آنها هرگز نمیتوانند اصل راستین و غایی شناخت را توجیه کنند. وی عقیده داشت که علم انسان مشروط است؛ یعنی تا هنگامی که این علم به منبع مرجعیتی از نوع و منشد دیگر متصل نباشد پوچ و تهی است. عبارت «بدون ایمان، شناختی نیست» هم برای آکویناس اعتبار داشت و هم برای سراسر قرون وسطی. گرچه او رابطه خرد با وحی یا فلسفه با الهیات را به شیوهای متفاوت تعریف میکند، اما از نظر او و نیز بونا ونتورا «تحویل تمامی شناخت به الهیات» اصل بنیادی و پیشرو هرگونه پژوهشی بود.
رنسانس نشان داد که به معنای واقعی کلمه دوره نوزایی است؛ به این معنی که رنسانس نه فقط نظریههای مختلف فلسفی دوره باستان را زنده کرد بلکه آن روحیهای را که آنها را آفریده بود نیز احیا کرد. در اوایل دوره رنسانس متفکران بهطور اعم خرسند میشدند که به برخی مکتبهای فلسفی بپیوندند. اما هنگامی که درصدد برمیآمدند تا سیستمهای جدید افلاطونی، ارسطویی، واقی، اپیکوری و شکگرایانه را بنا نهند، درمییافتند که همه آن نظریههای فلسفی به صورت مرده و یک محض بر جای ماندهاند و تصاحب کامل آنها ناممکن است. دکارت دقیقا به علت خلق و خوی غیرتاریخی خود، نخستین کسی بود که در این عمل تاریخی رهاییبخش توفیق یافت، زیرا وی هرگز نتایج محض نظریهها را تصاحب نکرد بلکه قدرت اصلی تفکر فلسفی را در خود به وجود آورد.
او تمامی علم را با قدرت تفکر فلسفی انباشت و به این طریق فرم کلی تازهای از علم را کشف کرد که روش دکارتی و سیستم دکارتی نتیجه آن بودند. اما کشف این علم و استقرار این فرم تازه یعنی ریاضیات عمومی به آنگونه که در ذهن دکارت و در نخستین کشف بزرگ او یعنی هندسه تحلیلی رخ گشود حلقه پیوند مشترکی میشد که هر بخش از فلسفه دکارت را با بخشهای دیگر آن در یک کل تجزیهناپذیر متصل میکرد.
از این رو دکارت در «روش درست به کار بردن عقل» اعلام میکند که حتی ریاضیات تا هنگامی که فقط به حل مسائل جزئی خرسند باشد نمیتواند مأموریت راستین فلسفی خود را انجام دهد و نمیتواند چیزی بیش از نظریه شکلها و اعداد باشد. طبق چنین نظری ریاضیات فقط یک بازی فکری است که استادانه درست و پردازش شده ولی فاقد هرگونه ثمری است. ریاضیات فقط هنگامی موفق میشود که از یک علم جزئی به یک علم کلی مبدل گردد یعنی علم همه آن چیزهایی شود که بتوانند به نظم و اندازه تحویل شوند و از این طریق به دقت شناخته شوند.
از این پس دگرگونی و تجدید سازمان نه فقط هندسه بلکه اپتیک (نور) و دیگر بخشهای فیزیک، نجوم، کالبدشکافی و فیزیولوژی، زیستشناسی عمومی و پزشکی آغاز شد. اما به اثبات رسید که بیشتر آنچه را دکارت به این شیوه درصدد ساختنش بود ناممکن مینمود. از این رو کاخ فلسفه طبیعی دکارت ذره ذره پایین کشیده شد. ولی روح فلسفه دکارتی و هدف جامعه روش آن در ریاضیات و علم طبیعی رسوخ کردند و همچنان به منزله نیرویی پایدار و موثر باقی ماندهاند.
همین روحیه نیز بر فلسفه لایب نیتس غالب است و همه آموزههای ویژه فلسفه او از آن الهام میگیرند. طرح یک دایرهالمعارف عمومی انگیزه اصلی و پیشرنده همه پژوهشهای علمی و فلسفی لایب نیتس بود. او در سراسر زندگیاش دلمشغول این طرح بود. هیچ اثری از لایب نیتس نیست که به طریقی با این طرح مرتبط نباشد. همه آثار او معطوف به یک مرکزند. از اینرو در خلاقیت کامل و بیحد و حصر او پراکندگی و تباهی نبود. او همواره در موارد بسیار این اصل بنیادی را که به صورت زیر بیان کرده است تحقق یافته مییابد: «علوم همچنان که گسترش مییابند متمرکز نیز میگردند.» این سخن نهتنها قطبنام و راهنمایی بود که مایل بود به آن دست یابد بلکه همچنین خواهان نفوذ و رخنهیابی کامل به امور عقلی و نیز شدیدترین تمرکز فکری بود.
او عقیده داشت که به این امور تنها اندیشه فلسفه میتواند دست یابد. بدین سبب آن تصور یک دایرهالمعارف عمومی در طرح فلسفه جاودان او عنصری ضروری بود. او اعلام کرد که برای تحقق این کار عظیم هیچ قرنی مانند قرن ما مساعد نبوده است. گویی مقدر شده است که این قرن محصول [عقلی] همه قرنهای گذشته را درو کند.»
کانت در پروردن ریاضیات و فلسفه طبیعی مانند دکارت و لایب نیتس نقش سازنده و مستقیمی نداشت؛ و بهطور مستقیم در این علوم به پژوهش نمیپرداخت بلکه فقط به عنوان یک ناظر فلسفی و یک منتقد و تحلیلگر با ریاضیات و فلسفه طبیعی روبهرو میشد. روش فراباشی [یا انتقادی] او باید «فاکت» علوم را به منزله امری داده شده در اختیار گیرد و فقط بکوشد در باره امکان این فاکت پژوهش کند.
یعنی شرایط منطقی و اصول منطقی آن را دریابد. اما با این وصف کانت نسبت به خمیرمایه شناخت یعنی موادی که علوم گوناگون ارائه میدهند در موقعیتی وابسته قرار نمیگیرد. اعتقاد اساسی و مفروض کانت پیشاپیش از این قرار است که فرمی اساسی و کلی از شناخت وجود دارد و فلسفه فراخوانده میشود و مجهز میگردد تا این فرم را کشف کند و آن را با قطعیت مستقر سازد. نقد خرد با بازتاباندن اندیشه بر کارکرد شناخت و نه بر محتوای آن، این وظیفه را انجام میدهد.
نقد خرد این کارکرد را در قوه داوری کشف میکند. از این رو فهمیدن سرشت کلی حکم کردن و نیز مشخص نمودن آن در خطوط متمایز یکی از مسائل عمده چنین نقدی میشود. در همینجاست که کانت اصل اکیداً وحدتبخش، سیستماتیک و سازماندهنده شناخت را مییابد. او میتواند ساختار ویژه اندیشه متافیزیکی و اندیشه ریاضی و نیز ساختار علوم عام و خاص و فیزیک و زیستشناسی را نشان دهد.
وی همه این ساختارها را با ارجاع به تمایز میان احکام تحلیلی ترکیبی، و تمایز میان گزارههای تجربی و گزارههای از پیشی و نیز تمایز میان احکام علی و احکام غایت شناختی نشان میدهد. به نظر او نظریه شناخت نیز با همه شاخ و برگهایش یک کل سازمان یافته باقی میماند که در درون آن به هر جزء مکانی معین و اختصاص مییابد.
اما در نیمه دوم قرن نوزدهم دیگر با چنین شیوه تفکر کلگرایانهای روبهرو نمیشویم. متفکرانی مانند سپنس هنوز هم میکوشند تا فلسفهای ترکیبی بنا نهند. اما دقیقاً در وجود این افراد مشهود میشود که چگونه در برابر فاکتهای ویژه علم و نظریه علمی مانند نظریه تکامل سر تسلیم فرود آوردهاند. زمان متافیزیک از پیشی و همراه با آن تفکر به تمامی سیستماتیک و یکپارچه سپری شده است. همچنان که قبلاً دیدیم کنت هنوز هم قویاً اندیشه یگانه کردن علوم را در سر داشت. او در یگانه کردن علوم نشانه راستین خصوصیت روح فلسفی را میدید.
به رغم تأکیدش بر شالوده فاکتی و «تحصلی» شناخت اعتقاد داشت که تمامی شناخت باید سرانجام به یک هدف معطوف شود و آن ایدهآل انسانیت است. شناخت دیگر به ریاضیات محض یا ع
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 